eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
668 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸: 🌻خون شهیدان ما امتداد خون پاک شهیدان کربلاست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸علامه : ☘️ گوش‌تان به دهان رهبری باشد، چون ايشان گوششان به دهان حضرت خاتم انبیاست است. ♦️اين جملات وقتي بيشتر معنا پيدا مي‌كند كه بدانيم صاحب تفسير الميزان، علامه طباطبایی درباره علامه حسن‌ زاده فرموده‌اند: 🔺حسن‌ زاده را كسي نشناخت جز امام زمان (عج)
بِقول‌حـاج‌آقا‌قرائتی : هرمُعتاد‌حداقل‌سالی‌یڪ‌نفر رو‌با‌خودش‌همراه‌میکنھ..! شماکه‌مسلمون‌‌مسجدی سالی‌چندنفر رومسلمونِ‌مسجدی‌میکنی؟!🌱` ‌-------•|📱|•-------‌
20.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 (ع) 💐من عاشقت شدم ساده بگم برات 💐رویای من شده گلدسته ی طلات 🎤 👏
5f7784f7d234bcc4e2ad32c3_2102958170273454142.mp3
5.33M
میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع) مهربونی آروم جونی روزی رسونی 💐شهریار فلک سوار ماه رمضونی کربلایی_جواد_مقدم بسیار زیبا 👌فوق_زیبا
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 صبم زودتر از همه بیدار شدم. سلانه سلانه به طرف دستشویی رفتم دلم می خواست زودتر از بابا و ماکان از خونه برم بیرون. وسط اتاق وایساده بودم و نمی دونستم چه جوری مانتومو بپوشم اونم با این لباس اصلا دلم نمی خواست کسی و صدا بزنم. موهامو هم نمی تونستم ببندم.ولش کنی میرم تو مدرسه میدم آنی ببنده. لباس گشاد بود راحت درش آوردم و مانتومو با یه بدبختی پوشیدم. کیفمم که نمی تونستم بندازم رو دوتا شونه ام. فرقم کج باز بود و موهام از طرف ریخته بود رویچشمم. نگاهی توی آینه به خودم انداختم و در آخرین لحظه رسید خشکشوئی رو هم چنگ زدم. از پله اروم آمدم پائین. از توی آشپزخونه سر و صدا می اومد. مهربان بیدار بود و داشت صبحانه آماده می کرد. بدون سر و صدا خزیدم توی حیاط و از خونه زدم بیرون. نیم ساعت زودتر از همیشه از خونه بیرون اومده بودم. بی خیال راه افتادم طرف مدرسه. دست چپمم عین چلاقا وبال گردنم بود. بذار یه بار تو عمرمون قبل از زنگ برسیم.پوفی کردم و سرعتم و تند تر کردم. چون آنی با سرویس می آمد جز اولین نفرات بود. وقت میشد یه کم باهاش حرف بزنم. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 وارد حیاط مدرسه که شدم هنوز خلوتِ خلوت بود. راست رفتم طرف کلاس خودمون. مدرسه ما به نوعی جز آثار تاریخی محسوب میشد. کلاسها دور تا دور حیاط قرار داشتند و درها و پنجره های بزرگ برای نورگیری ولی همین در و پنجره تو زمستون باعث میشد اونایی که نزدیک در می شینن تقریبا قندیل ببندن. یه تعداد از کلاسها هم داخل سالن بود که میشد پشت کلاسای ما. در واقع کلاسایی توی حیاط هم به سالن در داشتن هم به حیاط. تازگیا هم یه خیری پیدا شده بود و یه سالن بزرگ برای امتحانات و مراسما ساخته بود که بخاطرش یک سوم حیاط بزرگ مدرسه گرفته شده بود. کلاس ما به در ورودی خیلی نزدیک بود. اول ا0ا. بخاطر ترتیب حروف الفبا من توی اولین کلاس بودم. آی روی پله ورودی کلاس چمباتمه زده بود. با دیدن من چشاشو مالید و گفت: -دارم رویا می بینم. ترنج و زود رسیدن به مدرسه. امروز سرت به جایی خورده. ؟؟ دستم زیر مقنعه ام بود و نمی دید وبال گردنمه. کولیمو انداختم رو زمین وکنارش ولو شدم. تازه اون موقع بود که دستم و دید. -ترنج این چیه؟؟ و با چشای گرد شده به دستم اشاره کرد 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 -نمی دونم والا ولی ما بش میگیم دست. -هر هر یعنی چه مرگت شده؟ -کوری؟ -شکسته؟ -نه ترقوه ام مو برده. -تصادف کردی؟ -نه از پله سقوط کردم. -واسه چی؟ -آنی بی خیال. سر صبی نکیر منکر می پرسه. کلافه پا شدم رفتم تو کلاس. ردیف دوم نشستم رو صندلیم.آنی کشونکشون اومد دنبالم -باز چته اول صبی پاچه می گیری. کولیمو زدم به صندلی جلویی و گفتم: -طبق معمول. بابام گیر داده این بارم لپ تاپم و توقف کرده. آنی دست به سینه نگام می کرد. تکیه دادم و پاهامو گذاشتم روی صندلی جلویی. -نکن خاکی میشه حوصله نق نقای رویا رو ندارم. -بذار اینقدر غر بزنه تا جونش بالا بیاد. بعد مخصوصا کف کفشمو مالیدم رو صندلیش. -ترنج بنال ببینم چه مرگته! لپامو باد کردم و گفتم: -آنی!هوم؟توچه جوری میشه که می فهمی از یه پسری خوشت اومده؟ -بله بله چی شد؟ ترنج خانم خبرایه؟ بی حال نگاش کردم و گفتم -اگه بخوای این ادها رو در بیاری نمی پرسم. آنی تکیه داد و گفت:اوه ه ه ه چه امروز بداخلاق شدی. تو نیشت تا بنا گوش باز بود همیشه. -آنی یه امروز و بی خیال من شو. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ لینک کانال : @Abbasse_kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏