eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
674 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃جمعـه‌ها بهـار صلوات هست دهانمـان را خوشبـو کنیـم بہ ذڪر شریـف صلـوات بر حضـرت محمـد ﷺ و خانـدان مطهـرش🍃🌸 (🌸)اَللّهُـمَّ ✨(🌸)صَـلِّ 🌸✨(🌸)عَـلی ✨🌸✨(🌸)مُحَمَّـدٍ 🌸✨🌸✨(🌸)وَ آلِ ✨🌸✨🌸✨(🌸) مُحَمَّـدٍ 🌸✨🌸✨(🌸)وَ عَـجِّلْ ✨🌸✨(🌸)فَرَجَهُـمْ 🌸✨(🌸)وَ اَهْـلِکْ ✨(🌸)اَعْدَائَهُـمْ (🌸)اَجْمَعِیـن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ چکار کنیم (عج) از دست ما راضی باشه؟ 🎙استاد_دارستانی ⛅️اللهم_عجل_لولیک_الفرج⛅️ لینک کانال : @Abbasse_kardani
بیست و پنجم به خدا توکل کردم و از جا بلند شدم ... وارد زمین بازی شدم... آرتا رو بغل کردم و راهی کاتوویچ شدیم ...جز خونه پدرم جایی برای رفتن نداشتم ..... اگر از اونجا هم بیرونم می کردن... تمام مسیر به شدت نگران بودم و استرس داشتم ... خدایا کمکم کن ... یا مریم مقدس؛ به فریادم برس ..... پدر من از کاتلویک های متعصبه ... اون با تمام وجود به شما ایمان داره .... کمکم کنید ... خواهش می کنم... که بهم افتاد خورد .. قلبم اومده بود توی دهنم رسیدم در خونه و زنگ در رو زدم ... مادرم در رو باز کرد ... چشمش ... شقیقه هام می سوخت ... چند دقیقه بهم خیره شد ... پرید بغلم کرد ... گریه اش گرفته بود... اوه؛ خدایای من، متشکرم ... متشکرم که دخترم رو زنده بهم برگردوندی... بعد از چند لحظه، متوجه آرتا شد ... اون رو از من گرفت ... با حس خاصی بغلش کرد ... - آنیتا ... فقط خدا می دونه . توی چند ماه گذشته به ما چی گذشت ... می گفتن توی جنگ های خیابانی تهران، خیلی ها کشته شدن ... تو هم که جواب تماس های من رو نمی دادی ...... من و پدرت داشتیم دیوونه می شدیم ... تهران، جنگ نشده بود ... یهو حواسم جمع شد... -پدر؟ ... نگران من بود... چون قسم خورده بود به روی خودش نمی آورد اما مدام اخبار ایران رو دنبال می کرد ... تظاهر می کرد فقط اخباره اما هر روز صبح تا از خبرها مطلع نمی شد غذا نمی خورد ... همین طور که دست ارتا توی دستش بود و اون رو می بوسید ... نفس عمیقی کشید ... به خصوص بعد از دیدن اون خواب، خیلی گریه کرد ... به من چیزی نمی گفت و تظاهر می کرد به خواب بی خود و معناست اما واقعا پریشان بود... دارد... لینک کانال : @Abbasse_kardani
بیست و ششم خیالم تقريبا راحت شده بود ... یه حسی بهم می گفت شاید بتونم به مدت اونجا بمونم ... هر چند هنوز واکنش پدرم رو نمی دونستم اما توی قلبم امیدوار بودم... | مادرم با پدر تماس نگرفت ... گفت شاید با سورپرایز شدن و شادی دیدن من، قسمش رو فراموش کنه و بزاره اونجا بمونم... صدای در که اومد، از جا پریدم ... با ترس و امید، جلو رفتم ..... پاهام می لرزید ولی سعی می کردم محکم جلوه کنم .. با لبخند به پدرم سلام کردم ... چشمش که به من افتاد خشک شد ... چند لحظه پلک هم نمی زد ... چشم هاش لرزید اما سریع خودش رو کنترل کرد ... چه عجب، بعد از سه سال یادت اومد پدر و مادری هم داری... در رو بست و اومد تو ... وارد حال که شد چشمش به آرتا افتاد ... جلوی شومینه، نشسته بود بازی می کرد -خوبه شبیه تو شده، نه اون شوهر عوضیت... مادرم با دلخوری اومد سمت ما ... حرف نمی زدی این تمام احساستت بعد از سه سال ندیدن دخترته؟ ... خوبه هر بار که زنگ می زد خودت باهاش ... اون وقت شکایت هم می کنی... تا زمان شام، نشسته بود روی مبل و مثلا داشت روزنامه می خوند ... اما تمام حواسم بهش بود ... چشمش دنبال آرتا می دوید ...... هر طرف که اون می رفت، حواسش همون جا بود ... میز رو چیدیم ... پرده ها رو کشیدم و حجابم رو برداشتم ... -کی برمی گردی؟... مادرم بدجور عصبانی شد ... واقعا که ... هنوز دو ساعت نیست دیدیش... هیچ وقت ... مادرم با تعجب چرخید سمت من ... همین طور که می نشستم، گفتم...خیالم تقريبا راحت شده بود ... یه حسی بهم می گفت شاید بتونم به مدت اونجا بمونم ... هر چند هنوز واکنش پدرم رو نمی دونستم اما توی قلبم امیدوار بودم... | مادرم با پدر تماس نگرفت ... گفت شاید با سورپرایز شدن و شادی دیدن من، قسمش رو فراموش کنه و بزاره اونجا بمونم... صدای در که اومد، از جا پریدم ... با ترس و امید، جلو رفتم ..... پاهام می لرزید ولی سعی می کردم محکم جلوه کنم .. با لبخند به پدرم سلام کردم ... چشمش که به من افتاد خشک شد ... چند لحظه پلک هم نمی زد ... چشم هاش لرزید اما سریع خودش رو کنترل کرد ... چه عجب، بعد از سه سال یادت اومد پدر و مادری هم داری... در رو بست و اومد تو ... وارد حال که شد چشمش به آرتا افتاد ... جلوی شومینه، نشسته بود بازی می کرد -خوبه شبیه تو شده، نه اون شوهر عوضیت... مادرم با دلخوری اومد سمت ما ... حرف نمی زدی این تمام احساستت بعد از سه سال ندیدن دخترته؟ ... خوبه هر بار که زنگ می زد خودت باهاش ... اون وقت شکایت هم می کنی... تا زمان شام، نشسته بود روی مبل و مثلا داشت روزنامه می خوند ... اما تمام حواسم بهش بود ... چشمش دنبال آرتا می دوید ...... هر طرف که اون می رفت، حواسش همون جا بود ... میز رو چیدیم ... پرده ها رو کشیدم و حجابم رو برداشتم ... -کی برمی گردی؟... مادرم بدجور عصبانی شد ... واقعا که ... هنوز دو ساعت نیست دیدیش... هیچ وقت ... مادرم با تعجب چرخید سمت من ... همین طور که می نشستم، گفتم... دارد... لینک کانال : @Abbasse_kardani
🍃🌺🍃💠🍃🌺🍃 پر برکت میکنیم روزمان را با: ✨سلام برگلهای هستی✨ 👋سلام بر 🌹محمد"ص" 🌹علی"ع" 🌹فاطمه"س" 🌹حسن"ع" 🌹 حسین"ع" 💠پنج گل باغ نبی💠 💐💐💐 👋سلام بر 🌹سجاد"ع" 🌹باقر"ع" 🌹صادق"ع" 💐گلهای خوشبوی بقیع 🍃🌺🍃 👋سلام بر 🌹رضا"ع" ❤قلب ایران وایرانی، 🍃🌺🍃 👋سلام بر 🌹کاظم"ع" 🌹تقی"ع" ☀خورشیدهای کاظمین، 🍃🌺🍃 👋سلام بر 🌹نقی"ع" 🌹عسکری"ع" ☀خورشید های سامرا 🍃🌺🍃 و 👋سلام بر 🌻مهدی"عج" 🌼قطب عالم امکان، 🌼امام عصر و زمان، که سلام و درود خدا بر این خاندان نور و رحمت باد. 💐💐💐🌺💐💐💐 خدایا به حق این ۱۴ گل عترت ایام را برا ی ما پر خیر و برکت وبدون گناه بگردان آمین یا رب العالمین 🌿 🌾 💐🌾🍀🌼🌷🍃
❣ 🌺ای حضرت که ناپیدایی 🌱غایب شده از زشتی و نازیبایی 🌺شرمنده که جای آمدن، 🌱آقا،تو چه وقت پیش ما می آیی 🌻 🌾تعجیل در فرج صلوات 🌸🍃 🌹🍃🌹
| ♥️ | فضای مجازے را دوست ندارم ! -آمده بودیم بجنگیم پاتک خوردیم! -آمده بودیم مفید باشیم دچارِ سرگردانی شدیم -آمده بودیم خوبی ها را جار بزنیم اسیرِ بدی هایش شدیم -آمده بودیم برای مهدے(عج) یارگیری کنیم! واردِ ارتش شیطان شدیم! -آمده بودیم ندانسته ها را یاد بگیریم ! داریم فراموش می کنیم همان دانسته ها را! -آمده بودیم ، که بگوییم : آری ،ما هم هستیم! درگیرِ دیده شدن شدیم و نیت ها ،یادمان رفت. -آمده بودیم و آمده بودیم، خوب آمدیم ... بـد نرویم! 🌱 .
⭕️ 🌷حضرت امام على عليه السلام حُبُّ الدُّنيا يُفسِدُ العَقلَ وَ يُصِمُّ القَلبَ عَن سَماعِ الحِكمَةِ وَ يوجِبُ اَليمَ العِقابِ؛ دل بستگی به دنيا، عقل را فاسد مى ‏كند، قلب را از شنيدن حكمت ناتوان مى ‏سازد و باعث عذاب دردناك مى ‏شود. مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 12 ، ص41
⭕️احوال مومنان در آخرالزمان 🔹امام صادق علیه السلام: مومن در آن زمان محزون و مورد تحقیر قرار می گیرد. او نمی تواند که را جز در دلش انکار کند و در معرض هر نوع تحقیری قرار می گیرد.(1) - برای شما زمانی پیش می آید که از افراد کسی نجات نمی یابد، به جز افرادی که مردم آنها را ابله تصور کنند و آنها صبر و شکیبایی داشته باشند بر آنان که آنها را و بی خرد بخوانند. (2) 📝پی نوشت 1. الزام الناصب ص183؛ به نقل از روزگار رهایی382 2. اصول کافی، ج2، ص117؛ به نقل از روزگار رهایی، ص382
@alamatha_210920221009.mp3
1.67M
اهمیت‌ ویژه‌ تبلیغ‌ برای‌ امام‌ زمان (١) ⭕️▫️اگربه فرمایشات اهل بیت(ع) دقت کنیم و عمیق باشیم دیگه اصل دینمون که امام زمانه غریب نمیمونه...
⭕️آیت الله : ✅اگر کسی دلش برای حضرت حجت(عج) تنگ شد، به قرآن و به خانه کعبه نگاه کند؛ نگاه کردن به قرآن، حضرت حجت(عج) و خانه کعبه یک حکم