🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_40
هربان یه لیوان آب و ظرف سالادم گذاشت
جلوم و گفت:
-به نظر من خیلی خوبه. حالا خود دانی.
با دهن پر گفتم:
-من معنی این خود دانی رو نفهمیدم. چهار ساعت
از آدم ایراد میگیرن بعدم میگن هر جور خودت دلت خواست.
مهربان با اخم گفت:
-خدا رو شکر که مامانت اینجا نیست وگر نه سکته می کرد با دهن پر حرف می زنی.
شونه راستمو بالا انداختم. انگار بدنم خودش حواسش بود که دست چپم تعطیله.نهارم که تموم شد یواشکی رفتم طرف پذیرائی.
هنوز ارشیا نشسته بود.
من نمی دونم این کار و زندگی نداره خودش خونه نداره که مدام اینجاس.
دوباره موهامو از روی چشمم عقب زدم و رفتم تو پذیزائی از همون دور سلام کردم و پشت یه مبل وایسادم تا پاهام معلوم نشه.
همه جواب دادن که بابا گفت:
-بیا اینجا ببینمت.
چون دلم نمی خواست برم جلو یه زیر چشمی به ارشیا نگا کردم نگاهش به دستهاش بود. گفتم:
-خوب از اینجام دارین می بینین دیگه.
ماکان با ابروهای بالا رفته نگام کرد و گفت:
-این چیه پوشیدی؟
پوف شروع شد.
-لباسه! مگه نمی بینی؟
بابا هم خندید وگفت:
-خوب بابا جان بس این مدلی نپوشیدی تازه گی داره واسمون.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_41
ارشیا یه لحظه نگاهشو اورد بالا و دوباره به دستاش خیره شد.چه عجب!مامان با حرص گفت:
-موهاتو هم از روی چشمت بزن کنار.
وای خدا چرا اینا به همه چیز من گیر میدن.
-مامان چقدر بگم من راحتم اینجوری!
ماکان انگار که بخواد مسخره ام کنه گفت:
-حالا چرا اون پشت سنگر گرفتی؟
یه چش غره بش رفتم و گفتم:
-اومدم سلام کنم و برم
بعد با چشم به پاهام و ارشیا اشاره کردم.
ابروهای ماکان بالا رفت و منم برگشتم که از پذیرائی برم بیرون که ماکان گفت:
-هی لیمو شیرین قهر کردی؟؟
برگشتم بش دهن کجی کنم که دیدم ارشیام داره می خنده.
این امروز یه چیزیش هست. کارای غیر متعارف انجام میده.
برگشتم تو اتاقم و روی تخت دراز کشیدم. داشتم فکر می کردم فردا برم با آنی یه مشورتی بکنم ورد زبونش همش
پسران.
فعلا کیس قابل اعتماد دیگه ای دور و برم پیدا نمیشد که بتونم راحت باش حرف بزنم.
صدای حرف زدن از حیاط می اومد فکر کردم ارشیا داره میره. رسید خشکشویی رو برداشتم و دوباره رفتم پائین. تو سالن کسی نبود.
مامان از پذیرائی بیرون اومد گفت:
_چرا اینجا وایستادی؟
_خوب کجا برم. ما که زندگی نداریم از دست این ماکان و دوستاش. این شرکت زده ما از زندگی افتادیم. صب پا میشیم ارشیا اینجاست ظهر هست سر شام هست. این زندگی نداره همش اینجاست؟
چشمای مامان گرد شده بود. منم که دیدم مامان قیافه اش به آدمایی می خوره که سکته
ناقص مغزی رو رد کردن با حرص گفتم:
_خوب چیه؟ مگه دروغ میگم؟
که یه صدا از پشت سرم گفت:
_ببخشید نمی دونستم مزاحم شما میشم
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_42
با سرعت برگشتم موهام ریخته بود روی چشمم و فقط با یه چشم قیافه اخم کرده ارشیا
رو میدیدم...
خاک تو سرت ترنج این که هنوز اینجاست.
ماکان با چنان چشم غره ای نگاهم کرد که اگه یکی زده بود در گوشم بهتر بود.
مغزم هنگ کرده بود چی بگم که نگام افتاد به رسید دستم.
گرفتمش طرف ماکان و گفتم:
-بیا کت شلوراتو دادم خشکشوئی.
بعدم عین گوسفند سرم و انداختم پائین و برگشتم تو اتاقم.
همون پشت در وا رفتم.
یعنی ای خاک بر سرت با این حرف زدنت. طرف نگاه که چه عرض کنم دیگه یه سیلی هم خرجت
نمیکنه.
اعصابم به هم ریخته بود و حسابی از دست خودم شاکی بودم.
پس اینا کی بودن تو حیاط داشتن صحبت می کردن؟
رفتم سراغ پرده و گوشه شو کنار زدم.
بابا داشت با یکی دم در صحبت می کرد.لعنتی. این که باباست!
طبق معمول برای اینکه صدای افکار مزاحمم و نشنوم دستگاه روشن کردم و یه آهنگ گوش کر کن گذاشتم.
ولی فایده نداشت. گندی که زده بودم حسابی رفته بود رو اعصابم.
پنج دقیقه نگذشت که ماکان بدون در زدن اومد تو اتاق.
خودم فهمیدم اوضاع خرابه زود دستگاه و خاموش کردم. حسابی عصبانی بود.
-یعنی تو یه ذره عقل تو سرت نیست؟
لبم و گاز گرفتم. طلبکار گفتم:
-من چه می دونستم این هنوز اینجاست
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
لینک کانال : @Abbasse_kardani
هر صبح،
بہ شوق عهد دوباره با شما
چشمم را باز میڪنم
عهد میڪنم با شما،
هر روز ڪہ میگذرد،
عاشقانہ تر از قبل
چشم بہ راهتان باشم...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#سلام_صبحت_بخیر_اے
#همہ_ے_زندگانیم
الســـــــــلام علیکــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)
هفته اے دیگر در پناه نام قشنگت آغاز شد
اما زمین و زمان ، بیمار است
چهره ها از گرد غم ، ناپیداست
لبخندها از هراس بیمارے ، پشت تکه هاے سفید پارچه ، پنهان شده و آرامش ، جاے خود را به اضطراب و دلواپسے داده است
بشر ، در حال آزمودنِ تمامے راه ها براے نجات از چنگال بیمارے است
اما
هنوز باور نکرده است که ریه هاے جهان ، تو را کم دارد
اےکاش تمامے انسان ها براے آمدنت دست به دامان خدا میشدند ...
#مولاےمهربانغزلهاےمنسلام
در افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡رامےبینم.
🔰دعای روزیازدهم ماه مبـارک رمضـان 🌙
🌿اللهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ فِیهِ الْإِحْسَانَ وَ کَرِّهْ إِلَیَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ وَ حَرِّمْ عَلَیَّ فِیهِ السَّخَطَ وَ النِّیرَانَ بِعَوْنِکَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ
🌿خداى در این ماه نیکى را پسندیده من گردان، و نادرستیها و نافرمانیها را مورد کراهت من قرار ده، و خشم و آتش برافروخته را بر من حرام گردان به یاری ات اى فریادرس دادخواهان
⭕️چرا به امام مهدی (عج) حجةالله می گویند؟
🔰پاسخ تفصیلی: یکی از معانی قابل برداشت از حجت، چیرگی و سلطنت خداوند بر خلق است. امام مهدی(عج) نیز سبب تسلط و چیرگی حق بر باطل است.
🌷 او بر عالم مسلط و پیروز میشود و حکومت جهانی برقرار میسازد و در سراسر عالم حکم خدا را اجرا مینماید، از این جهت به آن حضرت «حجهالله» گفته میشود.
🕊و بیان شده است که نقش نگین انگشتر حضرت «اناحجّهالله» میباشد.
📚پینوشتها
منتهی الامال، ج ۲، ص ۲۸۷
💚#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️آیا منم با این همه گناه، میتونم یار امام زمان(عج) باشم؟
👤 استاد عالی
❇️ جهـان پس از ظـهـ🔆ــور
#پس_از_ظهور امام مهدے عجل الله تعالے فرجه الشریف جنگ سختے میان امام و دشمنانش رخ مے دهد كه در نهایت به پیروزے امام و #تشكیل_حكومت مے انجامد.
حكومت امام مهدے عجل الله تعالے فرجه الشریف را استانداران و كارگزارانے تشڪیل مے دهند كه تنها به مصالح كشور اسلامے و خشنودے خدا مے اندیشند و همواره در تلاشند تا عدالت را بر زمین گسترش دهند؛ به طورے كه گسترة آن عدالت، هم انسان ها و هم حیوانات را در بر مے گیرد و همه از آن بهره مند مے شوند.
امام مهدے عجل الله تعالے فرجه الشریف علاوه بر حكومت #تشریعے، داراے حكومتے #حڪومت #تكوینے نیز مے باشد و بر دل ها هم حكومت مے كنند.
در حكومت حقه امام مهدے عجل الله تعالے فرجه الشریف تحول بنیادین و عمیقے در تمام زمینه هاے اجتماعے، فرهنگے، اقتصادے، علمے، دینے، امنیتے و... ایجاد مے شود و بشر در این زمینه ها به گونه اے پیشرفت مے ڪند ڪه بالاتر از آن قابل تصور نیست. شكوفایے دانش و صنعت، گسترش فرهنگ اسلامے و آموزش قرآن و معارف اسلامے، ساختن مساجد، رشد معنویت و اخلاق، گسترش امنیت در قضاوت ها، راه ها و...، شكوفایے اقتصاد و رفاه اجتماعے، عمران، آبادانے و كشاورزے و دام پرورے و بهداشت و درمان(1) از جمله زمینه هایے است ڪه بشر در دوران حڪومت امام مهدے عجل الله تعالے فرجه الشریف در آن به شڪوفایے چشم گیرے مے رسد.
پی نوشت:
1. بحارالانوار، ج 52، ص 352-364، 330، 337، 345، 390؛
كمال الدین، ج 1، ص 331.
#امام_زمان
Sahar-Mosavi-Qahar.mp3
4.58M
🔴 عجایب دنیای ظهــــــــــــور
⭕️ رجعت: «مالک اشتر نخعی»
🌕 امام صادق ع فرمودند:
«يَخرُجُ إِلَى اَلقَائِمِ مِنْ ظَهرِ اَلكُوفةِ سَبْعة و عِشرُونَ رَجُلاً، خَمسَةَ عَشرَ مِنْ قَومِ مُوسَى اَلَّذينَ كَانُوا يَهدُونَ بِالْحَقّ و بِه يَعدِلُون، و سَبعَةٌ مِنْ أَصحَاب اَلكهفِ، و يُوشَع ابن نُون، و سَلمَان، و أَبُودُجَانَة اَلأَنصَاريُّ، و اَلمِقدَادُ بْنُ اَلْأَسوَد، و مَالِك أَشتَرُ، فَيَكُونُونَ بَينَ يَدَيهِ أَنصَاراً و حُكَّاماً»
«هرگاه قائم عجلالله فرجه ظهور کند از پشت كوفه بيست و هفت مرد به طرف او خواهند رفت كه پانزده نفر از آنان از قوم موسى هستند كه از حق طرفدارى ميكردند و با حق رفتار مىنمودند، و هفت نفر هم از اصحاب كهف مىباشند، و نيز از افرادى كه با او خواهند بود عبارتند از: يوشع بن نون، سلمان، ابودجانه انصارى، مقداد بن اسود، «مالك اشتر»؛ اين گروه در مقابل او به عنوان انصار و حكام حركت ميكنند»
🌕 حضرت امیرالمؤمینن علیهالسلام فرمودند:
«خداوند مالک را رحمت کند؛ به یقین برای من چنان بود که من برای رسول خدا صلیالله علیه و آله بودم»
📗إعلام الوری، ج۲، ص۲۹۲