✍️خلاصه ارائه بحث برادر #احسان_صفرزاده با موضوع: مدعیان مردم گرایی و تمنای دیکتاتوری از ولی فقیه (۱)
بسم الله الرحمن الرحیم
💢 بخشي از مشكلات امروز جامعه به حوزه جامعه شناسي سياسي و روانشناسي سياسي بر مي گردد. رهبري روز اول سال در حرم امام رضا (ع) جمله اي گفتند كه خيلي دقيق بود: «مشكل اصلي امروز كشور ما يك #مشكل_ذهني است» ما با «#خطاي_محاسباتي» در ذهن جمعي بخشي از جامعه روبرو هستيم. اين خطاي شناختي، گاهي در «هست ها و نيست ها» است و گاهي در «بايدها و نبايدها».
💢 در لايه عوام (بدنه جامعه) تصور غلطي از «حاكميت» و به ويژه «شخص حاكم» (رهبر) وجود دارد. بخشي از مردم، رهبري را «همه كاره» حاكميت ميدانند و به تبع آن مسئول مشكلات و كاستيها. شايد اين سوء تفاهم، به برداشت عاميانه از عنوان ولايت «مطلقه» فقيه بر گردد و يا در مورد «#حكم_حكومتي» تصور مي كنند كه از آن بايد به عنوان يك رويه استفاده كرد. در حاليكه رهبري معتقدند حكم حكومتي صرفا براي «موارد استثنا» است. فقه سياسي هم همين را مي گويد. #قانون_اساسي به صراحت حدود مسئوليت #ولي_فقيه را مشخص كرده است. ضمن اين كه نادر بودن موارد استفاده رهبري از امكان «حكم حكومتي» دليلي بر سعه صدر و گريز ايشان از ديكتاتور مسلكي است.
💢 صرف نظر از انگيزه هاي سياسي نگارندگان اصلي نامه اخير به رهبري، بدنه انقلابيون امضا كننده آن از چنين سوءتفاهم هايي رنج مي برند. در ميان امضا كنندگان نامه معدود افرادي هستند كه تجربه #عدالتخواهي داشته و سرخورده شده اند, ولي اكثريت مطلق، افرادي هستند كه هيچ تجربه اي از عدالتخواهي و مبارزه با فساد حتي در اندازه هاي كوچك آن هم ندارند. البته انقلابي هستند ولي تماشاچي بوده اند و در ميدان مبارزه با فساد توقع دارند مانند كارتون «#ميتي_كومان» فرستاده هاي ويژه حاكم بزرگ در موقعيت هاي ظلم و فساد سر برسند و مظنونان به فساد را دور سر چرخانده و به برج و باروي شهر بكوبانند! و آنها اين مبارزه را صرفا تماشا كنند!
💢 در سالهاي بعد از انقلاب و به ويژه بعد از جنگ شاهد ريزش بخشي از بدنه انقلابي كف جامعه بوده ايم. بخشي از اين بدنه به دليل همين خطاهاي ذهني و سوءتفاهم ها دچار مشكل شده و فروريخته است. بخشي از مردم پرشور سالهاي نخست به دليل ناتواني از تحليل و فهم پيچيدگي ها و هزارتوهاي #بوروكراسي و ديوان سالاري، حسن ظنشان نسبت به اساس جمهوري اسلامي تبديل به #ترديد شد. بخشي از جوانان انقلابي در سالهاي بعد از جنگ از انگيزه و شور و شوق انقلابي تهي شدند.
كيفيت رابطه «#امام_و_امت» از جنس «قطع و يقين» است. «شك و ترديد» كيفيت اين رابطه را زايل مي كند. مامومي كه پيش از اين، به اقتداي امامش، يك كنشگر فعال (مثلا بسيجي فعال در مسجد محله و رزمنده در جبهه بود) حالا تبديل به موجودي گيج و گنگ مي شود كه سر در خود فرو بردن و سكوت را ترجيح مي دهد. يكي از دلايل روزمرگي، مسائل متناقض نمايي است كه در ذهن به صورت حل نشده باقي مانده و رسوب كرده است.
@goftare_asr
@abd_alhamid