eitaa logo
شهیدعبد المهدی مغفوری
25 دنبال‌کننده
648 عکس
662 ویدیو
6 فایل
کافیست یک شهید را برا الگوی زندگیت انتخاب کنی ناخداگاه مانندش می شوی وعاقبت بخیر می شوی کپی از مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «ذکر دائم» 👤 استاد 🔸 سعی کنید دائم به یاد امام زمان باشید...
🌷شهید مصطفی شعبانی🌷 با هم خیلی رفیق بودیم، تو عملیات والفجر ۸ شهید شد، یادمه یه شب به خوابم اومد و دوتا توصیه کرد: ۱. گناه نکنید ۲. اگر گناه کردید سریع توبه کنید. راوی: همرزم شهید
شهید مهندس علی یزدانی در دوم شهریور سال 1357 مصادف با20 رمضان المبارک ۱۳۹۸ در شهر اردبیل و در خانواده ای متدین و محب اهل بیت علیهم السلام به دنیا آمد. پدرش چون در شب های قدر متولد شد نامش را علی گذاشت تا همیشه زیر سایه ی ائمه اطهار بزرگ شود و علی وار زندگی کند. علی فرزند هفتم خانواده بود. دوران کودکی را در اردبیل شهرستان سرعین گذراند و در شش سالگی به تهران آمدند و در محله فلاح مقدم ساکن شدند. دوران تحصیل خود را در محله فلاح گذراند در کنار بازیگوشی زیادی که داشت یکی از فرزندان باهوش خانواده و مدرسه بحساب می امد. در کنار تحصیل علم در بسیج مساجد و هیأت مذهبی شرکت میکرد وهمین مسئله باعث پخته تر شدن و فهمیده ترشدن او می شد. بعد از گرفتن دیپلم درسال1376وارد خدمت سربازی شد .نیمی از خدمت را در پادگان امام رضا (ع)در شهرکازرون سپری کرد . علی در حین خدمت به درس خواندن مشغول شدوبا پشتکاری که داشت در کنکورموفق به قبولی در رشته مهندسی صنایع دانشگاه زاهدان شد.علی در دوران خدمت به خودسازی واهتمام به عبادات و انجام واجبات و مستحبات و ترک محرمات مشغول بود و دوستانش به همین علت اورا بعنوان پیش نماز خود انتخاب کرده بودند.لقبی که به اوداده بودند و اورا به این لقب میشناختند علی غفیله بود. دانشگاه رادر استان سیستان و بلوچستان و در شهر زاهدان در رشته مهندسی صنایع گرایش تحلیل سیستم ها به پایان برد. در دوران دانشگاه علاوه بر تحصیل ،در فعالیت های فرهنگی مسجد علی بن ابیطالب (ع)زاهدان و بسیج دانشجویی دانشگاه حضورتاثيرگذاري داشت وباروحيه انقلابي و اخلاق و منش اسلامي باعث جذب جوانان دانشجو به اسلام و انقلاب شد.شهیدعلی علاوه بر تحصیل علم و فعالیتهایی که داشت برای گذراندن خرج تحصیل ،در کنار مسجد علی بن ابیطالب (ع)مغازه ای اجاره کرد و در ان به کارهای فرهنگی می پرداخت . در همان دوران بود که مسجد علی بن ابیطالب(ع)توسط عوامل ضد انقلاب بمب گذاری شد و مغازه و همه مايملك شهید علی از بین رفت . ولی توکل بالای او باعث میشد که هیچ وقت ناامید نشود. در خلال تحصیل ودر تهران کانون فرهنگي را با همکاری یکی از بهترین دوستانش پایه گذاری کردندوبه دلیل علاقه ی خاصی که به شهید همت داشتند نام کانون را شهید همت گذاشتند. کار اصلی این کانون پرورش نوجوانان و هدايت آنها در مسيراسلام ،اهل بيت و انقلاب وباروري استعدادهای علمی آنان بود. این جوانان اکنون هر کدام فارغ التحصیل دانشگاههای کشور وافرادي متدين،هياتي وانقلابي بوده و در جایگاه خود فرد مفیدی بحساب می آیند. دوران دانشگاه با تمام فراز و نشیبها يش در سال 81 به پایان رسید شهید علی بعد از 4 سال دوباره راهی تهران شد تا بتواند با آموخته های خود به اهداف مقدسش نزدیک تر شود . بعد از دانشگاه ادامه خدمت خود را به پایان رساند و در سال 83 با جذب در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حضور داوطلبانه در نیروی قدس سپاه که یکی از پر مخاطره ترین رده هاست عمق اعتقاد و ارادت خود رابه آرمانهای انقلاب نشان داد ودريكي ازتخصصي ترين و موثرترين فعاليتها اشتغال داشت.. شهيدعلي طی ده سالی که در این نیرو مشغول خدمت به اسلام و انقلاب بود هر چه در توان داشت درطبق اخلاص می گذاشت تا بتواند فرد مفیدی براي نظام اسلامي باشد.در این دوران شهید علی نه تنها از آموخته های دانشگاهی خود استفاده میکرد بلکه در هر زمینه ای که فکر میکرد برای ادامه وتحقق اهداف خود نیاز است وارد میشدو علم آن را می آموخت .آنچه ازاو وخدماتش در این نیرو درذهن همكارانش باقيمانده روی باز،شوخ طبعی،سختکوشی و پرکاری ایشان است . شهید علی در سال 85 بايكي ازسادات ذريه حضرت زهرا(س)عقد کرده ودر سال 87 زندگی مشترک خود را آغازنمود. علاقه شهید به ائمه اطهار مخصوصاً مادر سادات حضرت زهرا (س)بقدری زیاد بود که شاید به جرات بگویيم یکی از دلایل اصلی ازدواجش نزدیک تر شدن به حضرت زهرا(س)بود. خودش میگفت روزولادت حضرت زهرا (س)در کربلا از امام حسین (ع)خواستم که داماد حضرت زهرا(س) شوم تا اینگونه با جرات تمام بگویم مادرم زهراست.بعد از همان زيارت کربلا چند ماه بعد به خواستگاری آمد و شد داماد حضرت زهرا(س).بعد از ازدواج فعالیتهای شهید چه درزمینه کاری و چه در زمینه بسیج وكانون نه تنهاکمتر نشد بلکه با همراهی همسرش بیشتر از قبل شد . کانون همت بعد از مدتی علاوه برجنبه علمی به جنبه فرهنگی نيز پرداخت .بنابر خواسته شهید علی و موافقت دوستان ،دیگر وقت آن بود که این نوجوانان وجوانان علاوه بر تحصیل علم به تحصیل معرفت نيزبپردازند و کانون همت تبدیل شد به هیئت مکتب الشهدا .هیئتی که هر هفته چهارشنبه ها برگزار میشد وهمچنان هم با یاد شهید و حضورشهید هرهفته برگزار میشود.
همسرم و همکارانش در عراق کارگاهی داشتند. پهباد آمریکایی این کارگاه را شناسایی کرده بوده و اینها متوجه شده بودند و داشتند کارگاه را تخلیه می‌کردند تا به جای دیگر بروند. به همکارش که او هم با همسرم شهید شده بود می‌گوید علی آقا اینجا را نزنند و شهید یزدانی می‌گوید ما کجا و شهادت کجا. روز سوم فرودین بوده و روز تولد آقا هادی. شب قبلش تا چهار صبح بیدار بودند و با همکارانش مشغول شوخی و خنده بوده‌اند و صبح زود ساعت 7 هم رفته بودند سرکار. معمولاً ساعت یک ظهر کار را برای نهار و نماز تعطیل می کردند و ساعت 3 و 4 ظهر دوباره مشغول کار می‌شدند، اما آن روز بعد از نماز و نهار بلافاصله مشغول کار شده بودند. حتی صبح یک سری از همکاران برای زیارت به نجف می‌رفتند و به همسرم گفته بودند و اصرار کرده بودند که همراه‌شان برود، اما او قبول نکرده بود. او گفته بود باید زودتر کارها را تمام کنیم. مشغول کار بودند که پهباد موشک را زده بود و شهید یزدانی درجا شهید می‌شوند و کل پیکرشان سوخته و پودر می‌شود، چون موشک به او خورده بود و آقا هادی هم پاهایش قطع می‌شود و بدن‌شان پرت می‌شود. همکارشان که بالای سرشان رسیده بود می‌گوید او در حالت اغما بوده است و چون وضعیت جسمی او خیلی بد بوده، نمی‌توانستند او را بلند کنند و می‌روند تا پتو بیاورند می‌بینند بمب‌های دیگر هم دارند فعال می‌شوند و همه قرارگاه را تخلیه می‌کنند...
ما در مقابل هر مهاجمی برای دفاع از کشور واسلام عزیز ایستاده ایم. بسم الله الرحمن الرحیم شهادت برایم از عسل شیرین تر است. حضرت قاسم (ع) اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له واشهد ان محمد عبده ورسوله (ص) الذی خلق الموت ولا حیاه لیکم احسن عملا قرآن کریم. اوست خدایی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید صحنه پیکار حق و باطل که کدامین شما نیکوکارتر است برادران به جبهه بشتابید که امروز سنگرهای نبرد رزمندگان اسلام در جبهه تنها محل جنگ با کفار بعثی نیست بلکه محل عبادت و رازونیازهای عاشقانه آنان در دل شبهای تاریک نیز می باشد وچه زیباست به جبهه آمدن وجان خود را فدای حقیقت کردن برای یاری کردن اسلام تنها شعار کافی نیست بلکه باید جهاد نمود. آری از خیل دلاوران گسستن نتوان،با روح خدا عهد شکستن نتوان،این است پیام یاران شهید،جنگ است برادران نشستن نتوان. جبهه دنیای دیگری است در جبهه خاک ترخون گرفته و خون مثل آفتاب میتابد. د ردنیای این سوی جبهه کسانی هستند که به دنبال رفاه و راحتی یا داشتن عمری نرسیده ودر جبهه انسانها در جستجوی خدا وحقیقتند و برای فدا شدن میروند . تفاوت زندگی روزمره وزندگی در جبهه به قدر تفاوت از خود تا خداست و اما شما بسیجیان سنگر داخلی شما پایگاه بسیج است آنرا ترک نکنید چرا که منافقین از حضور شما در چنین مکانی وحشت دارند وهمیشه پیرو خط امام باشید که راه سعادت و نجات در خط امام میباشد و مطیع امام باشید هر خطی جز خط امام خمینی دوری کنید. خواهرانم هر گاه توانستند جسد بی سر مرا به روستا بیاورند شما زینب وار رسالت زینبی را که همان رسالت پیام بعد از خون میباشد بر دوش بکشید و حجاب راحفظ نمایید که : حجاب مشتی کوبنده تر از خون بر قلب دشمنان اسلام است همانگونه که بهترین زینت مرد مرگ در راه خداست ،بهترین زینت زن حفظ حجاب است.مدتی است که قفس تن برایم تنگ شده و دنیا تنگ تر از آن. اکنون که بسوی معبودم پرواز میکنم یک آرزو بدلم مانده و آن زیارت مرقد سید الشهدا (ع) است و کربلا نیز از سرزمینهای آزمون است صد میدان عشق به پای غیرت ... باید نور دیده شد تا به یوم عاشورا به نظاره جانبازی عشاق بی تاب نشست و شهباز خیال را باید بر نخلستانهای جاور علقمه پراند تا جوشش خون جان برکفان را به چشم دل و دیده سر تماشا کرد وحسین (ع) همه رموز هستی در دل فراخ خویش جای داده وبه یمن دلاوریهای سپاهیان اسلام شیعیان او امروز و فردا و فرداهایی دیگر سر بر دیوار خانه محقر فاطمه (س) مینهند تا سروش خدائی این عصاره حیات و تجسم عینی اراده خدا را بشنوند و هم آواز با قافله کربلا با او و اصحاب وفادارش تا گودال قتلگاه ودر نهایت وصل به معبود به پرواز درآیند دوست دارم در این قافله سالار این فوج عظیم باشم که چون مولایم بی پروا بروم وشهید بشوم دوست دارم قفس تن را رها بسازم و با خون خود وضو بسازم تا بر سجاده خون نماز عشق بخوانم خوش دارم از رزم آورانی باشم که پیکارشان گشاینده درهای فتح است از حماسه سازانی که فاتحان دشتهای تصمیم وقله های اراده اند از شاگردانی که ظرایف و لطافت و رمز و رموز زندگی را که علت بقیه مکتب است از جای جای تاریخ بیرون کشیدند و نصب العین خویش ساختند از عارفانی باشم که بر محور عشق حسین (ع) جان از هر چه غیر خداست خالی کردند وطبق اخلاص را بر بالای سر نگاه داشتند و با بازوان توانمند خویش بیرق دلاور عاشورا را برافراشته نگاه داشتند. ای حسین(ع)- ای خون خدا - آمده ام تا به انصارت بپیوندم از تجار ماده پرست که نام مقدس انقلاب اسلامی را فدای مصالح شخصی و اغراض پست مادی خود میکنند گریزانم از کسانیکه با خون شهیدان تجارت میکنند متنفرم. ای حسین(ع)- ای خون خدا - امروز نیز تو را تقدیس میکنم اما تقدیسی عمیقتر و پر شور تر که تا اعماق وجودم و تا آسمان روحم به تو عشق میورزد و تو را میخواهد و تورا میجوید دلشکسته ام واحساس میکنم که جز تو و راه تو داروئی دیگر تسکین بخش قلب سوزانم نیست. خدایا- تو را شکر میکنم که مارا از ترائی (فرهنگ)غنی برخوردار کردی – هنگام شهادت به حسین (ع) مینگرم ،هنگام غم و درد به علی (ع) مینگرم و یک تاریخ دردو غم و شهادت پشتوانه جانبازی من است میدانم که راه علی را حسین وار باید رفت ،میدانم که خدای علی و حسین (ع) ما را هادی خواهد بود ودردو غم مارا خواهد شناخت واستشهاد مارا استقبال خواهد کرد. یا مهدی(عج)- قبولم گر کنی بر پاسداری همین است آرزویم جاودانی بود دستم تهی با روی خسته نفهمیدم چه کردم در گذشته 💐الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین
۳فروردین‌ماه ، گرامی باد . 🥀 🌷تاریخ تولد: ۱۳۵۷/۰۶/۰۲ 🌷محل تولد: اردبیل 🌷 وضعیت تاهل: متاهل ۲ فرزند 🌷تاريخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۱/۰۳ 🌷محل شهادت : تکریت صلاح الدین عراق 🌷 مزار شهید: گلزار شهدای یافت آباد تهران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطرات شهدا...💌 🍃سر سفره عقد می‌خواست بهم چیزی بگه اما جمعیت زیاد بود و خجالت می‌کشید؛ تو دستمال کاغذی نوشت و داد دستم، باز کردم؛ دیدم برام نوشته دعا کن شهید بشم. ♥ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌
🔴‏ نام خلیج فارس در گذرنامه ‎شیخ‌ زاید بن‌ سلطان بن‌زاید بنیانگذار ‎امارات ♦️ تصویر فوق گذرنامه بنیانگذار امارات متحده عربی در سال ۱۹۵۱ میلادی است که دو بار نام خلیج فارس در آن ذکر شده است
🔰 ظلم گرگ‌های خونخوار 🔻 رهبر انقلاب: این کارهای عربستان است، در یک روز هشتاد نفر را گردن بزنند، هشتاد تا جوان را، حتّی نوجوان را؛ این قضایا را وقتی انسان نگاه میکند، احساس میکند که در دنیا چه ظلمی حاکم است. دنیا دست چه گرگهای خونخواری است. ۱۴۰۱/۱/۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️بخشی از مستند قائم مقام درباره‌ی نامه‌ی تاریخی ششم فروردین امام خمینی به منتظری
خلبانِ پَهباد*🕊️ *شهید حسین دارابی*🌹 تاریخ تولد: ۲۷ / ۷ / ۱۳۶۱ تاریخ شهادت: ۱۹ / ۵ / ۱۳۹۴ محل تولد: آمل / معصوم آباد محل شهادت: سوریه *🌹همسرش← روز خواستگاری وقتی خودش را معرفی کرد گفت من سپاهی هستم🍃 چون پدرم سپاهی بود می دانستم با اینکه زندگی شان خیلی متعلق به خودشان نیست🍂 اما آدم های قابل اعتمادی هستند و در زندگی می توان به آنها تکیه کرد🍃 فاطمه ثنا اولین فرزندمان در سال ۱۳۹۰ متولد شد🌸 دوست داشت یک پسر هم داشته باشد.🌸 همیشه می‌گفت از خدا یک پسر خواسته‌ام که مواظب خواهرش باشد🍂 اما متأسفانه نتوانست پسرش را در آغوش بگیرد و او را ببیند🥀پسرش بعد از شهادتش بدنیا آمد🥀فاطمه به پدرش وابسته بود بعد از شهادت پدرش🕊️اوائل خیلی بی تابی می کرد🥀به خاطر همین یک بار او را پیش حضرت آقا بردیم💚 و حضرت آقا در گوش فاطمه دعا خواند✨ و بعد از آن بی تابی های فاطمه کمتر شد🌷حسین ۴ سال در سوریه بود، او خلبان پهباد(هواپیمای بدون سر نشین) بود🍃 یک روز از سوریه که برگشت حالش خوب نبود🥀 در ناحیه شکم احساس درد شدیدی داشت🥀تب و لرز شدیدی می کرد🥀و طی چند روز آنقدر حالش بد شد که اول به بیمارستان آمل و بعد به تهران منتقل شد🥀 تا اینکه مرداد ماه ۹۵ براثر عفونت ریه ناشی از عوارض مواد شیمیایی🥀به شهادت رسید*🕊️🕋 *شهید حسین دارابی* *شادی روح شهدا ۱۰۰صلوات ویک آیه الکرسی بخوانیم*💙🌹
💠نامه ی عاشقانه ی شهید حاج قاسم سلیمانی خطاب به شهید حاج حسین پور جعفری: 🔷بسم الله الرحمن الرحیم 🔵عزیز برادرم حسین، پس از سی سال خصوصا در این بیست سال که نفس تو پیوسته تنفسم بود، اولین سفر را بدون تو درحال انجام هستم. در طول سفر بارها بر حسب عادت صدایت کردم. همه تعجب کردند، در هواپیما، ماشین و . . بارها نگاه کردم،جایت خالی بود، معلوم شد خیلی دوستت داشته‌ام. 🔵حسین عزیز تو نسبتی با من داشتی که حتما فرزندانت با شما و شما با فرزندانت نداشته ای و فرزندانم هم با من نداشته اند. همیشه نه تنها از جسمم مراقبت می کردی، بلکه مراقب روحم هم بودی. اصرار به استراحت، اصرار به خوردن، خوابیدن و . . بیش از احساس یک فرزند به پدرش بود. بیست سال اخیر پیوسته مراقبت کردی که تمام وقت من صرف اسلام و جهاد شود و اجازه ندادی وقت من بیهوده هدر رود. 🔵حسین عزیز! خوشحالم از من جدا شدی، خیلی خوشحالم. اگر چه مدتی از لحاظ روحی گمشده ای دارم، اما از جدا شدن تو خوشحالم، چون طاقت نداشتم تو را از دست بدهم. من همه عزیزانم را از دست داده ام و عزادار ابدی آنها هستم، لحظه ای نمی توانم بدون آنها شاد باشم. هر وقت خواستم زندگی کنم و آرامش داشته باشم، یک صف طولانی از دوستان شهیدم که همراهم بودند، مثل پروانه دورم می چرخیدند و جلو چشمم هستند. 🔵حسین! بارها که با هم به خطوط مقدم می رفتیم، من سعی می کردم تو با من نیایی و تو را عقب نگهدارم. اگر چه هرگز بر زبان جاری نکردم و می نویسم برای آینده پس از خودم، که خدا می داند با هریک از آنها که از دست داده ام چه بر من گذشت و حتی بادپا، جمالی، علی دادی را از دست دادم و نگران بودم که تو را هم از دست بدهم. همیشه جلو که می رفتم نگران پشت سرم بودم که نکند گلوله ای بخورد و تو شهید شوی. به این دلیل خوشحال هستم که از من جدا شدی،حداقل من دیگر داغدار تو نمی شوم و تو زنده از من جدا شدی که خداوند را سپاسگزارم. 🔵حسین جان! شهادت می دهم که سی سال با اخلاص و پاکی و سلامت و صداقت زندگیت را فدای اسلام کردی. تو بی نظیری در وفا، صداقت، اخلاص و کتمان سر. 🔵حسین!پسرم، عزیزم، برادرم، دوستم، از خداوند می خواهم عمری با برکت داشته باشی و حسین پورجعفری را همانگونه که بود، با همان خصوصیت تا آخر حفط کنی. حسینی که برای هر مجاهدی اعم از عراقی، سوری، لبنانی، افغانی و یمنی، آشنا بود. او نشانه و نشانی من بود. چه زیبا بود در این چند روز سراغت را از من می گرفتند و کسی باور نمی کرد همراهم نباشی. 🔵حسین عزیز! فقط قیامت است که حقیقت ارزش اعمال معلوم میشود و چه زیباست آنوقتی که همه حیران و متحیرند و تو خوشحال و خندانی. اجر این خستگی ها را آنوقت دریافت خواهی کرد، کآنوقت که خانواده و وابستگان به تو نیازمندند و به تو توسل می جویند،خداوند اجر جهاد تو برادر خوبم را اجر شهید قرار دهد. به تو قول می دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم. 🔵حسین عزیزم! سعی کن پیوسته تر و تازه بودن جهادی را در هر حالتی در خودت حفظ کنی، اجازه نده روزمرگی روزانه و دنیا یاد دوستان شهیدت را از یادت ببرد. یاد حسین اسدی، یاد حسین نصرالهی، یاد احمد سلیمانی، یاد حسین بادپا، یاد که را بگویم و چند نفر را بجویم؟چرا که فراموشی آنها حتما فراموشی خداوند سبحان، است. 🔵حسین جان! عمر انسان در دنیا به سرعت سپری می شود، ما همه به سرعت از هم پراکنده می شویم و بین ما و عزیزانمان فاصله می افتد. ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که می گذارند،در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست. چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد. 🔵حسین عزیز! اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند. برادر خوبم!اگر می خواهی دردمند نشوی، دردمند شو! دردی که خنکای وجودت را در گرمای سوزنده غیر طاقت است. دردی که گرمای وجودت در سرمای جانکاه باشد،عزیز برادرم همه دردها، درد نیستند و همه بلاها، بلا نمی باشند. چه بسیار دردهایی که دوای دردند و چه بسیار بلاهایی که در حقیقت خودت را به او بسپار و رضایتش را عین نعمت و لطف و محبت بدان. 🔵حسین! می دانی چه وضعی دارم و آگاهی بر غم و اندوه درونم. می دانی چقدر به دعایت نیازمندم. خوب می دانی چقدر هراسناکم و ترس همه وجودم را فراگرفته است و لحظه ای رهایم نمی کند. اما نه ترس از دشمن و نه ترس از نداشتن،نه ترس از از مقام و مکان. تو می دانی!چون پاره ای از وجودم بودی،ترس من از چگونه رفتن است، تو آگاهی به همه اسرارم! دعایم کن و در دعایت رهایم نکن. انشالله تو و خانواده مجاهد و صبورت همیشه موفق و موید باشید. خداحافظ برادر خوب و عزیزم، دوست و یار باوفاو مهربان و صادق سی ساله ام. 🔹خداحافظ، برادرت قاسم سلیمانی 🔹۱۰ / ۸ /۱۳۹۵ سفر حلب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷آشنایی با شهید حاج حسین پورجعفر، یار و همدم و هم نفس سردارشهید حاج قاسم سلیمانی. 🔹متولد:هشتم فروردین ۱۳۴۲ 🔹محل تولد:گلباف - کرمان 🔹تاریخ شهادت : ۱۳دی ماه۱۳۹۸ 🔹محل شهادت:فرودگاه بغداد-عراق 🔹وضعیت تاهل:متاهل با ۴ فرزند 🔹مزار شهید:کرمان -گلزار شهدا
🔷 ویژه برنامه تولد سردار حاج حسین پورجعفری 💢 همراه با: روایتگری: سردار حسنی مولودی خوانی: حاج عادل رضایی 🔸زمان: دوشنبه هشتم فروردین ماه، ساعت ۱۷.۳۰ 🔸مکان: گلزار شهدای کرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسکناسی که از طرف حضرت آقا به عنوان عیدی به شهید اهدا می‌کنند که همین اسکناس باعث شناسایی شهید میشه سالروز شهادت
🤍🥺همسر «شهید سلیمانی»: «امیر» را با همان لباسهایی که بر تن داشت به خاک سپردند. ساعت و انگشتر امیر بر دستش بود. ساعت را برای یادگاری به برادرش دادند. هر کاری کردند تا انگشتر را از دستش خارج کنند، نشد. همسرم به قولی که داده بود وفا کرد و انگشتر را حتی بعد از شهادت از خود دور نکرد. زندگی مشترک ما سه روز طول کشید. 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
*زندگی نامه‌ای شهید والا مقام حسین پور جعفری* شهید حسین پورجعفری دستیار و محرم راز سردار شهید قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس، از یادگاران دفاع مقدس و از جانبازان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۴۵ در گلباف کرمان متولد شد و بیش از ۴۰ سال تا پای شهادت همراه و همراز سردار سلیمانی گام برداشت. پای صحبت همرزمان سردار شهید حسین پورجعفری که بنشینی، از سردار پورجعفری به عنوان مخزن اسرار لشکر ۴۱ ثارالله و محرم ترین فرد به سردار سلیمانی یاد می‌کنند تا جایی که تلفن‌های خاص و قرار ملاقات و برنامه‌های ویژه ایشان را نیز شهید پورجعفری هماهنگ می‌کرد. مجید حسن زاده مسئول دفتر فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله و از همرزمان و همکاران شهید پورجعفری درباره این شهید می‌گوید: شهید پورجعفری از سال ۶۱ و عملیات والفجر مقدمانی وارد عرصه مبارزه در جنگ تحمیلی شد و بعد از شرکت در عملیات‌های مختلف در سال ۶۴ همراه با شهید میرحسینی در منطقه آبی تبور و در برخورد با قایق نیروهای عراقی مجروح و دچار شکستگی کمر شد که بدلیل این مجروحیت سنگین به مدت یک سال و نیم از جبهه دور بود. وی با اشاره به بازگشت مجدد شهید پورجعفری به جنگ در سال ۶۷ تصریح می‌کند: بنده با شهید پورجعفری از سال ۶۳ در دبیرخانه لشکر ۴۱ ثارالله تا مدت‌های مدید همکار بودیم و حتی بعد از جنگ نیز در دفتر فرماندهی لشکر با هم بودیم و همراه با سردار سلیمانی در سال ۷۶ به سپاه قدس رفتیم. به گزارش روابط عمومی استانداری کرمان حسن زاده همرزم شهید پورجعفری درباره خصایص فردی این شهید می‌افزاید: صداقت و محرم راز بودن مهمترین ویژگی شهید بزرگوار پورجعفری بود و باوجود این که سه سال پیش بازنشست شده بود و می‌توانست در خانه بنشیند و استراحت کند ولی با سردار شهید سلیمانی همراه ماند و با فرمانده خود نیز شهید شد. محمد علی شیخ بهایی از همرزمان این شهید و از رزمندگان دوران دفاع مقدس درباره سردار پورجعفری می‌گوید: حاج حسین ابتدا به صورت بسیجی و بعد به صورت پاسدار و نهایتاً پاسدار نیروی زمینی با حاج قاسم از لشکر ۴۱ ثارالله تا سپاه قدس همراه بود و به نوعی دستیار ویژه و محرم ترین فرد به قدرتمندترن فرمانده نظامی منطقه بود و تمامی بچه‌های رزمنده، فرزندان و خانواده شهدا از طریق حاج حسین با شهید سلیمانی ارتباط برقرار می‌کردند. وی می‌افزاید: شهید پورجعفری ابتدا در دبیرخانه لشکر ۴۱ ثارالله در دوران جنگ فعالیت می‌کرد و کم کم مسئول دبیرخانه محرمانه لشکر شد و به دلیل ویژگی‌های فردی چون، صداقت، سادگی، منظم بودن، مطیع بودن و بیش از همه محرم راز بودن جذب سردار سلیمانی شد و این دوستی و رابطه تا لحظه شهادت هم ادامه داشت. بنا به گفته شیخ بهایی از همرزمان شهید پورجعفری، این شهید بزرگوار از معدود افرادی بود که حاج قاسم به وی اطمینان داشت و هماهنگ کننده برنامه و جلسات او بود و به نوعی دستیار ویژه و دست راست شهید سلیمانی از جانب بچه‌های همرزم این شهیدان قلمداد می‌شد که پیوسته کنار حاج قاسم در تمام مأموریت‌های داخلی و خارجی بود. سردار محمدرضا حسنی‌سعدی مدیرکل سابق بنیاد شهید استان کرمان نیز درباره سردار شهید حسین پورجعفری می‌گوید: حاج حسین فردی امین، امانتدار و رازدار حاج قاسم بود و در تمامی عملیات‌های خطرناک در خارج از مرزها در کنار و همراه سردار سلیمانی بود و به نوع در سردار ذوب شده بود. *♥️* *شهید پور جعفری میگفت:* روزی در منطقه ای در سوریه، حاجی خواست با دوربین دید بزنه، خیلی محل خطرناکی بود، من بلوکی را که سوراخی داشت بلند کردم که بذارم بالای دیوار که دوربین استتار بشه🌺 همین که گذاشتمش بالا تک تیرانداز بلوک رو طوری زد که تکه تکه شد ریخت روی سر و صورت ما!🌺 حاجی کمی فاصله گرفت، خواست دوباره با دوربین دیدبزنه که این بار گلوله ای نشست🌺 کنار گوشش روی دیوار، خلاصه شناسایی به خیر گذشت.🌺 بعد از شناسایی داخل خانه ای شدیم برای تجدید وضو احساس کردم اوضاع اصلا مناسب نیست، به اصرار زیاد حاجی رو سوار ماشین کردیم و راه افتادیم. هنوز زیاد دور نشده بودیم که همون خونه در جا منفجر شد و حدود هفده تن شهید شدند!🥀 بعداز این اتفاق حاجی به من گفت: حسین امروز چند بار نزدیک بود شهید بشیم اما حیف...🌺 🕊 🕊
🍃به مناسبت سالروز *تولد شهید حسین پورجعفری* 🌾نام پدر: محمد 📆تاریخ ولادت: ۱۳۴۲/۱/۸ 🌿محـل ولادت: گلباف کرمان 🎀وضعیت تاهل: متاهل با چهار فرزند (دو پسر دو دختر) 📆تاریخ شهادت: ۱۳۹۸/۱۰/۱۳ 🕊️محل شهادت: فرودگاه بغداد عراق 🕊️نحوه شهادت: حمله موشکی هلی کوپتر‌های آمریکایی 🥀مــــزار: گلزار شهدای کرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا