eitaa logo
استاد عابدینی
12.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
923 ویدیو
97 فایل
﷽ 🔶 مؤسسه تمحیص 🔸 مرکز تنظیم و نشر آثار استاد محمدرضا #عابدینی 🌐 https://TAMHIS.IR ✅ درس المیزان @almizan110 ✅ اصول کافی @osoolkafi ✅ درس اخلاق هفتگی @tarazenghelab ✅ سخنرانی ها در مجامع عمومی وتخصصی و ایام تبلیغی 👤 ادمین: @Tamhis_Admin2 @mSalehi
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️۵ ⚡️تمام اسباب در سببیت های خود دیگر بروزی از خود ندارند، و تمامِ بروز و ظهور و مالکیت و سلطه و سببیت را می‌یابند که فقط برای خداست، و تمام اسباب تقطّع و تکویر و خاموشی دارند (تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْباب‏) و خاصیتِ ضدّ خود را آشکار میکنند که نشان دهند تمام خاصیت و ظهور و بروزشان برای خداست و چیزی از خود نداشتند. بنابراین ستار شمس تکویر دارد «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَت‏» (تکویر1)، نمی گوید شمس از بین رفته است (تکویر به معنای درهم پیچیدنش در چیزیست که خاموش و بی‌حرارت شود). ⚡️کواکب و نجوم در آنجا انتثار (پراکندگی) و کدورت (تاریکی) دارند «وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَت‏» (تکویر2) «وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَت‏» (انفطار2). ⚡️کوه‌ها در سیر و حرکت اند و گویی سراب اند «وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَرابا» (نبأ 20) «وَ إِذَا الْجِبالُ سُيِّرَت» ‏(تکویر3)، جبال که راسخ و صَلد است، در آنجا خصوصیت راسخ بودن به سیر و حرکت تبدیل می شود؛ یعنی کوهی که ما فکر می کردیم محکم است و در یک جا مانده است، در لحظه قیامت به حرکت می افتد و دیگر رسوخی ندارد، و آنچه مظهر استحکام بوده بمانند آرد خرد شده و پشم زده شده متلاشی و بمانند غبار و ابری در حرکت است «وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا * فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا» (الواقعه5و6) «وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوش‏» (القارعه5) « وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب‏» (النمل88). ⚡️دریاها و اقیانوس‌ها که در آبشان خنکی و سرد کردن آتش داشتند خودشان جوشان و آتشین میشوند «وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَت» (تکویر6‏) و جوشان و در انفجار و طغیان روان باشند «وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَت‏» (انفطار3). آنجا آشکار میشوند همه سببیت هایی که برای انسان اجر و قربی داشتند هیچ از خود ندارند و تمام سببیت قاهره و سطوت و سلطنت و تاثیر و غلبه و مالکیت از آن خداست و هیچ اثر و غلبه و مالکیت دیگری نیست. ⚡️ به طور کلی دقیق‌ترین خصوصیت های بارزی که به اشیا نسبت می دادیم برچیده می شوند. حتی ضدش بارز می‌شود به دلیل اینکه کاملا نشان داده شود که اثر قبلی هم از خود شی نبوده که اگر بوده، قدرت بر تغییر این اثر وجود نداشت. بنابراین همان کسی که قبلا می خواست کوه راسخ باشد، در آن لحظه اراده می کند که کوه سائر باشد، یا می‌خواست خورشید منوّر باشد، حال می خواهد مکوّر باشد، یا می خواستند نجومِ علامت هدایت باشند اکنون می‌خواهند منتثر باشند. این توحید است. بنابراین وقتی انسان می بیند چیزی که تا به حال گمان می کرد که اثر متعلق به اوست، حال رابطه منقطع شده و اثرِ ضد از او آشکار شده، تشخیص می دهد که این اثر از شئ نیست و این همان تجلی توحید است. در زمان حاضر نیز هست اما دیدنش نیاز به کشش زیادی دارد تا انسان از نسبت دادن اثرات به اشیا کنده شود. 🔸در نگاه قیامتی، غفلت ها و شک و تردید ها زائل شده، و همه عیناً می‌یابند که خداوند «حق مبین» است ⚡️علامه در ادامه میفرمایند: «ينجلي ما هو وراء غطاء الغيب في هذه النشأة و عند ذلك لا يختلج في صدورهم شك أو ريب، و لا يهجس قلوبهم هاجس، و يعاينون أن الله هو الحق المبين، و يشاهدون أن القوة لله جميعا، و أن الملك و العصمة و الأمر و القهر له وحده لا شريك له»، در آن دید قیامتی است كه ديگر شك و ترديدى بر دلى راه نيافته، و دیگر هیچ وساوسی درون قلب ها وسوسه نمی‌اندازد، و همه عیناً به معاينه قلبی درك مى‏كنند كه خدا حق مبين است و مشاهده مى‏كنند كه تمام قدرتها براى او و ملك و عصمت و امر و قهر، تنها شايسته اوست و شريكى براى او نيست. ⚡️آیا فقط در آن روز خداوند متعال «حق مبین» است یا «أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبينُ» امروز و همیشه نیز هست؟! قطعا امروز هم هست. چنانچه نقل شده که شخصی با شنیدن آیه «فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ» از دنیا رفت. به این دلیل که برایش بسیار سخت بود که خداوند متعال، برای نشان دادن برحق بودنش به آسمان ها و زمین قسم خورده است. آیا آسمان ها و زمین آشکارتر از خداوند هستند که قسم خورده تا ما بفهمیم خداوند بر حق است؟! یعنی به ظهوری قسم خورده تا بگوید حق است. این نوع شناساندن، از دور به نزدیک آمدن است و چقدر باید مردم دور باشند. 🔸سقوط روابط استقلالی میان اشیاء، و شهود سبب قاهر ظهور نور خداوند در همه اشیاء « و تسقط الأسباب عما كان يتوهم لها من الاستقلال في نشأة الدنيا و ينقطع البين و تزول روابط التأثير التي بين الأشياء» و آن استقلالى كه در دنيا براى اسباب پنداشته مى‏شد از بين رفته و روابط تاثيرى كه ميان اشياء بود زايل مى‏گردد. اسباب فرو می ریزند و این فرو ریختن در درون است. تمام اشارات قبل از قیامت که اشراط الساعة – نشانه های قیامت – هستند، اشراط وجودی ما برای قیام ساعت هستند. 👇👇👇
▫️۶ ⚡️اینکه ما در مرتبه اسفل السافلین آورده شدیم، به خاطر وجود کشش به توحید است. یعنی در عالمی هستیم که سببیت‌ها هستند. اما این سببیت‌ها می توانند انسان را به سمت تعالی حرکت بدهند؛ چون انسان، عین نیاز و احتیاج است و می تواند اجابت نیاز و احتیاج را ظهور خداوند ببیند. یا اینکه سببیت‌ها حاجب باشند و انسان در آن‌ها متوقف شود. پس هم می توانند به حرکت انسان سرعت بدهند و هم می توانند او را متوقف کنند. این بدان معنا نیست که اقتضای اولیه بر توقف باشد. چون فطرت اولیه بشر، -در زمان کودکی- گریه و خنده چند ماه اول، شهادت بر توحید است. چون هنوز اسباب را با کثرت نمی بیند و از درون، یک نگاه واحد می بیند. این نگاه در درون کودک، همان فطرت اخذ میثاق است و اخذ میثاق، یعنی تمام کثرات را به یک واحد برگردانیم. این کشش و استعداد در درون همه هست. در سوی دیگر هم هست که ممکن است متوقف شویم که شیطان این جهت را می گیرد و انسان را در این سمت نگه می دارد و توجه را به این سو متمرکز می کند. ⚡️«و ينقطع البين و تزول روابط التأثير التي بين الأشياء» تمام روابط بین اشیا، که تأثیر و تأثر دیده می شدند، از بین می‌روند، از بین رفتن هم به معنای نابود شدن نیست بلکه نگاهی که در این دنیا حاکم و بر اساس تأثیر و تأثر اسباب است، از بین می رود و باطن را می بیند. مثلا قبل از حادثه قیامت، آتش را می بینیم که می سوزاند، اما حال باطن آتش را تنها ظهور می بینیم نه سبب. حقیقت توحید این است که ورود به باطن عالم است، پس همینجا قیامت تحقق یافتنی است و میثاق محقق می شود؛ به لحاظ قبل، میثاق و به لحاظ بعدی، معاد است که زمانی نیست. ⚡️اینکه این ظهور در خارج هم اتفاق بیافتد، بحث دیگری است. حقیقتی که در قیامت، کمال است و محقق می شود، انفسی است و اینکه در بیرون این حقیقت به شکل آفاقی اتفاق می افتد، وجود و عدمش، تأثیری در رویت و رسیدن باطنی ندارد. اگر اتفاق بیافتد و ظواهر، دلالت بر اتفاق افتادن بکنند، موردی ندارد. مهم این است که محقق شدن قیامت در وجود انسان، حقیقتی درونی است. به عنوان مثال، انتثار کواکب درونی است که سببیت از بین می رود و انسان دیگر سببیتی برایش نمی بیند. این نظام ممکن است با انتثار بیرونی قرین باشد و ممکن هم هست نباشد. چنانچه کسانی در همین دنیا هستند که این حقیقت برایشان محقق می شود، اما در بیرون اتفاقی نیافتاده است. برای انبیا این گونه بود. برای بقیه مردم در قیامت، در درون اتفاق می افتد و ممکن است در بیرون هم برایشان اتفاق بیافتد و یا نیافتد. ⚡️آنچه که در قیامت، کمال است و برای انسان اتفاق می افتد، قطع روابط است. یعنی در بیرون دیگر، چشم نیست که بخواهد انتثار کوکب را ببیند، دست، نیست که لمس کند تا بخواهد مثلا گرمای خورشید را درک کند. از بیرون، ارتباطی برقرار نمی شود تا بخواهد به انتقال درونی برسد. کسبی در کار نیست تا بخواهد به فهمی برسد. تمام این روابط در درون اتفاق می افتد. کسب جدیدی نیست که بخواهد احساسی از بیرون به او منتقل شود. زیرا اگر بشود احساس جدیدی منتقل شود، باید کسب جدیدی ایجاد شود. یعنی اگر تا به حال انتثار کوکبی نبود و الان منتثر شد، باید کسب و یا رویتی جدید برای او اتفاق بیافتد، در حالی که کسب و رویت جدید وجود ندارد. لذا تمام وقایع از عالم درون نشئت می گیرند. 🔸در منظر قیامتی، تمام روابط قطعیه دنیایی فرو میریزند، و فقط میزان رابطه با خدای سبحان است که قطعی و باقیست ⚡️علامه در ادامه با اشاره ضمنی به مضامین آیات قیامت میفرمایند: «و عند ذلك تنتثر كواكب الأسباب و تنطمس نجوم كانت تهتدي به الأوهام في ظلماتها» در این هنگام است که ستارگان اسباب فروریخته، نور نجوم و سببیت‌های استقلالی که در ظلمت‌ها، اوهام را هدایت می‌کرد، خاموش و پراکنده می‌شوند «و لا تبقى لذي ملك ملك يستقل به، و لا لذي سلطان و قوة ما يتعزز معه، و لا لشي‏ء ملجأ و ملاذ يلجأ إليه و يلوذ به و يعتصم بعصمته، و لا ستر يستر شيئا عن شي‏ء و يحجبه دونه، و الأمر كله لله الواحد القهار لا يملك إلا هو (و في هذه الأوصاف آيات كثيرة جداً لا تخفى على الباحث المتدبر في كلامه تعالى)»، و ديگر براى هيچ دارنده‏اى، ملكى بطور استقلال نمى‏ماند، ديگر براى هيچ قدرتمندى، قدرتى كه با آن عزت به خرج دهد نمانده، براى هيچ چيز ملجا و پناهگاهى كه بدان پناهنده شود و به وسيله عصمتش خود را حفظ نمايد باقى نمى‏ماند، و ديگر پرده‏اى نخواهد ماند كه چيزى را از چيز ديگرى محجوب و پوشيده بدارد، و امر همه‏اش براى خداى واحد قهار است، و جز او كسى مالك چيزى نيست. (و در اين اوصاف كه برشمرديم آيات بسيارى در قرآن كريم است كه بر كسى كه در كلام خداى تعالى تدبر كند مخفی نماند). 👇👇👇
▫️۷ 🔸نگاه قیامتی، در همین زندگی برای انبیاء و اولیاء الهی محقق شده است، که خدا را حقیقت واحد قهّار و غالب بر همه امور و اشیاء می بینند ⚡️بنابراین آنچه که قرار است در قیامت محقق شود، اصل و اساسش آن چیزی است که می خواهد تمام نظامی که ما در دنیا به آن انس گرفتیم و گمان کردیم روابط قطعیه است، به هم بریزد تا نشان بدهد تأثیر تنها از یک واحد است. اگر تأثیر در ظهور های مختلف می بینیم، باید مؤکد وحدت و نه مخل آن باشد و این نگاه در دنیا برای ما اشباع نیست. لذا اگر کسی این را باور کرد، با وجود اینکه به اسباب در دنیا مراجعه می کند اما تنها راه را اسباب نمی‌بیند. ⚡️یکی از حقایق معجزات انبیا همین است. آنجا که خطاب به موسی (ع) می شود: «وَ مَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَمُوسىَ‏ * قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى‏ غَنَمي‏ وَ لِيَ فيها مَآرِبُ أُخْرى‏ ‏* قَالَ أَلْقِهَا يَمُوسىَ * فَأَلْقَئهَا فَإِذَا هِىَ حَيَّةٌ تَسْعَى‏» گفته شد که موسی در دستت چیست؟ گفت: گوسفندان را می چرانم، به آن تکیه می دهم و غیره. گفته شد: آن را بنداز. وقتی که عصا را می اندازد به اژدها تبدیل می شود. سخن علامه (ره) است که خداوند به موسی (ع) یاد داد که وقتی من می پرسم که در دستت چیست، برای شما مضطر است که عصا، عصا است، اما من مضطر نیستم؛ برای همین باید در جواب بگویی که آن چیزی است که تو می خواهی. عصا در قبال موسی عصی است نه در قبال خدا. وقتی خدا می‌پرسد باید بگوید آنی که تو می‌خواهی. چون اراده حق مغلوب این ماهیت و وجود این نیست. خدا موجد این است لحظه به لحظه. می‌تواند لحظه بعد ایجاد مطابق اراده دیگری از حق باشد که شد. آن لحظه «عصا» بود، لحظه بعد «حیة تسعی» شد. ⚡️عصا در یکجا اژدها می‌شود «وَ أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ كَأَنَّها جَانّ»، عصا در یک جا به دریا می‌خورد، دریا شکافته می‌شود «اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ»، آبی که می‌خواهد حرکت بکند می‌ایستد. یا عصا به سنگ می‌خورد «فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْنا». از یک سنگ چشمه جوشیده می‌شود. دوازده چشمه جوشیده می‌شود. یا کوهی که سخت و صلب اسب از او ناقه ای با بچه اش که حملش باشد خارج می‌شود ناقه صاحب حیات آیه مبصره می‌شود «وَ يا قَوْمِ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَة / وَ آتَيْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَة». تمام آن تصرفاتی که انبیاء در طول تاریخ داشتند و نشان می‌دادند که آن سببیت عالم سببیت قاهره خدای سبحان است. ⚡️یعنی آنجایی که نظام اسباب است و «أبى الله أن‏ يجري‏ الأمور إلا بأسبابها» ، در نظام ارتباط ما با هم است که مقهور اسباب هستیم، اما با انبیا اینگونه جلو می روند. وقتی منِ خداوند می پرسم آن چیست، نباید بگویی عصا است. باید بگویی آن چیزی است که تو می خواهی. این در عین اینکه معجزه است، برای موسی (ع) عروج هم هست؛ زیرا وی را به مرتبه عمیق تری از توحید و رابطه با خداوند می برد. چون انبیا در مراتبِ عروج بودند و تفاضل پیدا می کردند. ⚡️اگر انسان با این نگاه به عالم نگاه بکند که هر چیزی عند الله، وقتی از چشم خدا دیده می‌شود، نه از چشم من و نه از چشم شما، که ما مضطریم که این است و جز این نیست، اگر انسان رشد بکند و از منظر خدا نگاه بکند، هر چیزی آنی است که خدا می‌خواهد. لذا اگر به موسی می‌گوید که «اذهب الی یفرعون انه طغی»، موسی یاد گرفته است. فرعون در فرعون بودنش دست خودش نیست. درست است که عالم عالم تکلیف است و عالم عالم اختیار است. اما اینطور نیست که هر کاری دلش خواست بکند در مقابل رسول الهی. نه. «لا تَخافا إِنَّني‏ مَعَكُما» نترسید همانا منِ خدا با شما هستم، «أَسْمَعُ وَ أَرى‏» می‌شنوم و می‌بینم. این معیت، معیت تشریفیه نصرت است. یعنی خیالتان راحت باشد. من اینجا قرارم بر نصرت شماست. 👇👇👇
▫️۸ 🔸متاسفانه نگاه به اسباب ما را احاطه کرده، و باید هشیار به نور توحید شویم ⚡️متاسفانه نگاه به اسباب ما را احاطه کرده است. تبدیل عصا به اژدها و آوردن تخت بلقیس را باور نداریم و فکر می کنیم که میلیون‌ها سال زمان نیاز است و یا برای جابجایی تخت، باید خدم و حشمی باشد در حالی که به امر الهی است. آنقدر اسباب ما را احاطه کرده است که اگر روزی بیدار شویم و زمین را بدون خورشید، روشن ببینیم، باورِ اینکه زمین، بدون نور خورشید روشن باشد، برایمان سخت است. چون سبب را تنها خورشید می بینیم. ⚡قرآن کریم می فرماید: «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جي‏ءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ» . این اعم از نور معنوی است. توحید این است. بیچارگی ما را در برگرفته و همه چیز را در اسباب می بینیم و به غیر از این، قدرتِ تفکر نداریم که شدنی است. لذا انبیا ورای این بودند، به همین خاطر معجزات برایشان به راحتی امکان‌پذیر می شد. بنابراین معجزه یعنی ورای نظام اسباب را دیدن و مقهور سیطره و عظمت اسباب نشدن؛ عظمت قاهره الهی را برای خود دیدن که به اذن الله همه چیز شدنی است. اگر کسی این باورش شود، الآن برایش معجزه امکان‌پذیر است. ⚡️به مرحوم دُرچه‌ای گفته شد که امام رضا (ع) نقاشی شیر را حیات داد. گفت: اگر لازم باشد ما هم می توانیم. راست گفت، زیرا باور داشت و می شد. خیلی اطمینان می خواهد که کسی بگوید حیات می دهد. این کار برای انبیا اعجاز و برای دیگران کرامات است. برای دیگران قاهره غیر مغلوبه نیست، چون ممکن است دیگری نیز شبیه آن را بیاورد، اما برای انبیا قاهره غیر مغلوبه است. هیچ گاه برای دیگری، آن حدِّ نبی امکان‌پذیر نیست. 🔸انقلاب اسلامی و دوران ظهور، دوران جدا شدن از توهم اسباب، و اتصال به قدرت خدای سبحان ⚡️دوران قیام امام زمان (عج) و دوران استقرار حکومت الهی امام، مراتب جدا شدن از نظر به اسباب است. در مقدمه سازی ظهور، حقیقت انقلاب اسلامی خیلی از حقایق عظیم را خدا به ما نمایاند که این ها کار خدا بود و کار بشر نبود. نمی‌شد تفسیر مادی از این ها کرد. در دوران انقلاب، دوران دفاع مقدس، طوفان طبس، فتنه ۸۸، در دوران های مختلف این کشتی عظیم انقلاب اسلامی با همه مخالفت هایی که در مقابلش شکل گرفته بود، از همه سختی ها به راحتی عبور کرده است. ⚡این نگاهی که انبیاء در طول تاریخ داشتند به عنوان نگاه توحید حق، ظهور حق، از چشم خدا به عالم، این می‌خواهد در دوران ظهور و استقرار حاکمیت حضرت حق، آنچه که عظمای تاریخ در بالاترین ابتلائاتی که برایشان ایجاد شده بود رسیدند به این نقطه تفکری، می‌خواهد در دوره ظهور مربوط به همه بشریت بشود. این گردنه با ابتلائات سنگینی که همه بشریت طی می‌کند می‌خواهد در دوره ظهور محقق بشود و توحید آشکار، یعنی آن جنبه یلی الربی اشیاء آشکار بشود، نه جنبه یلی الخلقی. ⚡️عصا وقتی اژدها می‌شود جنبه یلی الربی عصاست، چون تحت ید قدرت الهیه است و آن جنبه، جنبه ای است که دائما متصل است به حضرت حق. گسسته دیده نمی‌شود. متصل است. دوران ظهور می‌خواهد بشود جنبه امری و یلی الربی عالم، و شهود اتصال دائمی به خدا. خیلی لطیف و زیبا می‌شود. مقام امر عالم در آنجا رویت می‌شود. هر چیزی در آنجا آن چیزی است که خدا می‌خواهد و این رویت می‌شود که آن هم مقام امرش است. مقام آخرتی اشیاء است. 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸جلسه 8👆 🌙دوشنبه ۶ اردیبهشت ١۴٠٠ ⚡️جلسه 38 از ابتدای بحث مجموعه جلسات ٢ 🔸حرکت بسوی ظهور، با حرکت حبی و شوقی 🔸حرکت در زمان ظهور، منازل عبور از غلبه احکام بدن، بسوی غلبه احکام روح 🔸توحید ولایی ظهور، مقدمه توحید الهی قیامت 🔸ابتدا و امتداد و غایت همه خلقت در بستر و دامنه نور وجودی امام (توحید ولایی) 📌خلاصه نکات جلسه ۸👇 🌐 eitaa.com/abedini/2297 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
بسم الله 🔸خلاصه نکات جلسه 8 ▫️ 🔸حرکت بسوی ظهور، با حرکت حبی و شوقی ⚡حاکمیت حضرت، با حرکت شوقی و حبی شکل میگیرد، که کل عالم با محبت تحت اطاعت و مُلک عظیم امام قرار میگیرند. حرکت بسوی توحید خدای سبحان هم با حرکت حبی است، که به میزان محبت سرعت سیر و صیرورت ایجاد میشود. ⚡در جریان احیاء حضرت ابراهیم ع نسبت به چهار مرغ، میفرماید وقتی آنها را قبلا با خودت مأنوس کرده ای، بخاطر آن شدت انس و شوق و محبتشان با تو (فصرهنّ الیک)، وقتی دعوتشان میکنی زنده میشوند و با سعی و سرعت بسوی تو می‌آیند (یأتینک سعیا): «فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى‏ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتينَكَ سَعْيا». ⚡و همینطور که در مناجات شعبانیه میخوانیم که قدرت انتقال از معصیت بسوی طاعت با بیداری است که با محبت الهی ایجاد میشود: «إِلَهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلَّا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِك‏». 🔸حرکت در زمان ظهور، منازل عبور از غلبه احکام بدن، بسوی غلبه احکام روح ⚡در رابطه با حرکت انسان بسوی قیامت، که امروز در منزل رسیدن به ظهور هستیم برای نیل به آن مرتبه عظیم، که این حرکت با عبور از غلبه احکام بدن بسوی غلبه احکام روح محقق میشود. باید حاجب بودن بدن و قائم بودن نفس به بدن کم شود، به جایی برسد که بدن تابع و صادر از نفس باشد و به «امر کن فیکون» در مشیت نفس (لهم ما یشائون فیها)، بدن انشاء و ایجاد شده و بدن شأن روح شود. دیگر روح در اصطکاک احکام بدنی نیست. ⚡در انبیاء الهی این مرتبه تحقق داشته که چون خلاف فطرت نبوده، احکام روح غلبه داشته، و هیچ محرومیتی ناشی از اصطکاک احکام بدنی و دنیوی نیست. 🔸توحید ولایی ظهور، مقدمه توحید الهی قیامت ⚡قبل از اینکه توحید الهی در قیامت شکل بگیرد، باید توحید ولایی در ظهور شکل بگیرد. تحقق ظهور، شرط تحقق قیامت است، چون باب ورود به توحید الهی، ورود به توحید ولایی و باز شدن شهود ارتباط با امام است. همانطور که هر شخصی هم قبل از مرگ درحال احتضار حتما نور حضرات معصومین (علیهم السلام) را می بیند، و از آن مسیر به منازل اخروی بسوی توحید الهی و نگاه قیامتی میرود. ⚡توحید ولایی، یعنی دیدن منتهای همه حقایق در صراط مستقیم ولایت، که دیده شدن حقیقت اسم «هو معکم اینما کنتم» در رابطه با ولیّ الهی است. این توحید ولایی با عبور از کثرات محیط دایره هستی بسوی مرکز این دایره در مقام ولایت ولیّ الله اعظم است. ⚡تحقق توحید ولایی در ظهور از اهداف و غایات آماده شدن برای نیل به توحید الوهی است که در قیامت میخواهد محقق شود. لذا ظهور قبل از قیامت تحققش قطعیست. 🔸ابتدا و امتداد و غایت همه خلقت در بستر و دامنه نور وجودی امام (توحید ولایی) ⚡️همانطور که قبلا گفتیم دوران غیبت، دوران شدت ظهور است. همانطور که ابوهارون مکفوف ونابینا که چشم ظاهری نداشت، اما با چشم باطنی آن شدت ظهور حضرت امام باقر (علیه السلام) را در مسجد میدید و به ابوبصیر که از او پرسیده بود حضرت را می بینی گفته بود بله حضرت اینجا ایستاده است، چطور او را نبینم که او نوری ساطع است: «وَ كَيْفَ لَا أَعْلَمُ وَ هُوَ نُورٌ سَاطِعٌ». ⚡️بدأ و عود دو مسیر نظیر هم هستند: «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُون‏»، «كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعيدُهُ»، «اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُون‏»، همه موجودات بدأ و عودشان و سپس رجوعشان به خدای سبحان، در صراط تکوینی مقام ولایت است، که در بستر و دامنه وجود انسان کامل (ولیّ الله اعظم) به دنیا می آیند، در بستر و دامنه وجود او زندگی میکنند، و در بستر و دامنه وجود او عود بسوی خدای سبحان مینمایند: «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ اللَّه‏». ⚡همینطور که در شبهای قدر هم تقدیرات همه هستی در وجود انسان کامل (ولیّ الله اعظم) نازل میشود و از بستر و دامنه وجود او به همه موجودات میرسد. ⚡️هم تقدیرات زندگی موجودات و تقدیر اعمال از کانال وجودی امام است که به امضای ایشان میرسند تا بتوانند نازل شوند، و هم صعود موجودات و عرضه اعمال از کانال وجودی امام است که با شهود ایشان و حکم ایشان بالا میروند. 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
🔸جلسه 9 جلسه شروع شد ✅ امروز هردو لینک با کیفیت بالا فعال می‌باشند. 🔴 پخش آنلاین در دو بستر آپارات و هیئت آنلاین 👇 🌐 http://heyatonline.ir/heyat/3054 👌لینک هیأت آنلاین👆با ترافیک کاملا رایگان 🌐 www.aparat.com/howzeolumeeslami/live
🔶 🔸 🔷 چهارشنبه، 8 اردیبهشت 1400 🔹 ساعت 22:00 🔻آدرس ورود به جلسه: 🔹 https://live-alsamen.ir/b/als-vy1-sye-jpx ⚠️ با توجه به شرایط کنونی استان قم، جلسه فقط به صورت برگزار خواهد شد و امکان شرکت به صورت حضوری به هیچ وجه فراهم نمی باشد. 🔻جهت عضویت در کانال مدرسه علمیه ثامن الائمه به آدرس زیر مراجعه کنید. 👇👇👇👇👇👇 🔸https://eitaa.com/joinchat/2540306445Ca76d88d134
🔸جلسه 10 جلسه شروع شد ✅ امروز هردو لینک با کیفیت بالا فعال می‌باشند. 🔴 پخش آنلاین در دو بستر آپارات و هیئت آنلاین 👇 🌐 http://heyatonline.ir/heyat/3054 👌لینک هیأت آنلاین👆با ترافیک کاملا رایگان 🌐 www.aparat.com/howzeolumeeslami/live
🔸جلسه 11 جلسه شروع شد ✅ امروز هردو لینک با کیفیت بالا فعال می‌باشند. 🔴 پخش آنلاین در دو بستر آپارات و هیئت آنلاین 👇 🌐 http://heyatonline.ir/heyat/3054 👌لینک هیأت آنلاین👆با ترافیک کاملا رایگان 🌐 www.aparat.com/howzeolumeeslami/live
🌺 سال تحصیلی 1401-1400 (علیه السلام) قم 🌺 ✅ تحت اشراف حجت الاسلام و المسلمین ✅ 🔸 در سه مقطع: 🔻متوسطه اول (پایه هشتم، نهم و دهم) 🔻متوسطه دوم (یازدهم و دوازدهم) 🔻مقطع سطح عالی (پایه هفتم و نهم) 🔸و تکمیل ظرفیت پایه (سوم، چهارم و پنجم) 🔷 جهت ثبت نام به سایت مدرسه، بخش پذیرش مراجعه نمایید. 🌐 https://alsamen.ir/ 🔸 پس از انجام ثبت نام در سایت، جهت زمانبندی مصاحبه حضوری به داوطلبین محترم اطلاع رسانی خواهد شد. ⚠️ از تماس و مراجعه حضوری جهت ثبت نام خودداری فرمایید. 🔻پذیرش بصورت محدود (تعداد 15 نفر در هر مقطع) می باشد. 🔻پس از تکمیل ظرفیت پذیرش متوقف خواهد شد. 🔻لذا اولویت با کسانیست که زودتر اقدام نمایند. 🏠 قم، خیابان سمیه، کوچه 11، پلاک 1 📲 +989353557955 ☎️ +982533555605 🆔 @Akhoondi_mhhttps://eitaa.com/joinchat/2540306445Ca76d88d134
🔸جلسه 12 آنلاین درس انسان شناسی قرآنی 🔻روز « شنبه ١١ اردیبهشت ١۴٠٠ » برگزار خواهد شد
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔉 🔶 🔶 🔸 بابیان 🔹 چهارشنبه 8 اردیبهشت 1400 🔻 🔸 @Abedini 🔻جهت عضویت در کانال مدرسه علمیه ثامن الائمه به آدرس زیر مراجعه کنید. 👇👇👇👇👇👇 🔸https://eitaa.com/joinchat/2540306445Ca76d88d134
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸جلسه 9👆 🌙سه‌شنبه ۷ اردیبهشت ١۴٠٠ ⚡️جلسه 39 از ابتدای بحث مجموعه جلسات ٢ ⚡️امام زمان ع در توحید ولایی دوران ظهور، مظهر «هو معکم أینما کنتم» با انسان ها هستند ⚡️امام، آن «منِ عالی» همه انسانها و موجودات، که در دوران ظهور، این ارتباط با او ادراک میشود ⚡️هر اطاعت امر نسبت به امام یک مرتبه قرب است به آن «مَنِ عالی و گسترده انسان» ⚡️مراتب درک معیت امام ⚡️خلق و رشد و مرگ و حیات برزخی و قیامتی همه موجودات در دامنه وجود امام است ⚡️سنت یوسفی و سنن انبیاء الهی همه به تمامه در امام زمان (علیه السلام) ⚡️ظهور شجره ولایت و توحید ولایی در قیامت، بصورت شجره طوبی، که ریشه و ساقه اش در خانه مقام ولایت است، و شاخه های آن در خانه های مؤمنین ⚡️شجره خبیثه و شجره زقوم در نظام کفر بیان ارتباط و اتصال ولایت کفر میان سران و اتباعشان باهم است ⚡️هر عمل صالح ارتباط با امام در مسیر توحید ولایی، و موجب ریختن حدود منیت هاست ⚡️امام زمان ع، وجهُ اللهی است که در آینه ایمان مؤمنان همان روی زیبای الهیش را عاشقانه تا ابد نظاره میکند 📌خلاصه نکات جلسه ۹👇 🌐 eitaa.com/abedini/2308 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
بسم الله 🔸خلاصه نکات جلسه 9 ▫️١ 🔸امام زمان ع در توحید ولایی دوران ظهور، مظهر «هو معکم أینما کنتم» با انسان ها هستند ⚡️انسان کامل رابطه اش با انسان ها و موجودات، رابطه حقیقت «لا بشرط» با تعینات «بشرط شئ» است. امام «حقیقت مطلق» و «مَنِ عالی» حاضر و ناظر بر تمام انسان ها هستند که رابطه شان با همه علی السوا است، اما انسان ها به میزان ایمان و ارتباط قلبی با امام و عمل به اوامر الهی، قرب و نزدیکی و شهود نسبت به محضریت امام می یابند و «حبّ ذات» آنها اولا به «مَنِ عالی» و «حقیقتِ مطلق الروح» در جانشان تعلق میگیرد که همه حیات و کمالات و حُسن و زیبایی های این وجود اولا از آن «خودِ عالی و روح الهی» سرچشمه میگیرد که «وجه الله اعظم» و «نور مطلق الهی» است. محبّت در دایره ای به وسعت روح الهی میشود، که به تمام تشعشعات و انوار امام در اهل ایمان و عالم هستی تا مرتبه خزائن الهی به شدّت و عمق و وسعت بینهایت محبت می یابد. 🔸امام، آن «منِ عالی» همه انسانها و موجودات، که در دوران ظهور، این ارتباط با او ادراک میشود ⚡️قرار است در دوران ظهور این مشهود که همه انسان ها و عالم هستی، شئونِ وجودیِ یک واحد هستند که او انسان کامل و امام معصوم (علیه السلام) است، و تا این یکتاییِ دوران ظهور در «توحید ولایی» محقق نشود ورود به «توحید الهی» در قیامت محقق نمیشود. در دوران ظهور همه «مَنِ عالیِ» خود را او بدانند و حبِ ذاتشان به اوست و تابع محض او و به منزله بدنِ مطیعِ او بشوند که تا امر از «مَنِ عالی و روح الهی» صادر میشود، به محض امر (کُن) تحقق در دایره اهل ایمان محقق میشود (فیکون)، و هیچ فاصله ای نیست در ارتباط با کمالاتِ الهیِ ظاهر در امام و ظهورِ آنها در تمامِ شئون امام. ⚡️اینطور عصمت و طهارت و علمِ مطلق امام در تمامِ صحنه های ظهورِ ایشان در شئون ایشان ظاهر میشود. عملِ مؤمنان هم در رتبه روح الهی امام محقق میشود، نه در رتبه بدن و حالت نازله مؤمنان. چون اطاعت خالص بهمراه معرفت ناب به امام، ارزش عمل را مطابق روح میکند، که هرچقدر این اطاعتِ مؤمنان (بمانند بدنِ امام) بالاتر رود، ارزش عمل و اتصالش به روح امام بالاتر میرود. ⚡️این اطاعت و ارتباط و اتصال با وجود امام هرچقدر بالاتر باشد و در دامنه وجودی امام بالاتر بروند، این تجلی اش در بهشت قیامتی بصورت احساس همجواری با امام بصورت درک عمیقتر احاطه و معیت امام محقق میشود. 🔸هر اطاعت امر نسبت به امام یک مرتبه قرب است به آن «مَنِ عالی و گسترده انسان» ⚡️در زمان ظهور همه مراتب قرب محقق است. و دیده می‌شود. هر اطاعت امر نسبت به امام یک مرتبه قرب است. و یک مرتبه شدت محبت را ایجاد می‌کند.در زمان ظهور این آشکار می‌شود که در مدارج وجود امام با هر اطاعتی دارد بالا می‌رود. یعنی امام دامنه وجودی دارد، از نازلترین تا عالی ترین را شامل می‌شود .مومنان در دامنه وجود امام دارند بالا می‌روند که همان صراط است. امام صراط است. دامنه وجود می‌شود صراط. من عمدا این ها را به زبان های مختلف تاکید می‌کنم. ⚡️اولا شناخت امام به این نگاه که «من عالی انسان» است، ثانیا «من گسترده» است که همه هستی را فرا گرفته است، ثالثا این رابطه از درون است نه از بیرون، این اشراف از درون و سیرانفسی محقق می‌شود، نه اینکه رابطه با امام از بیرون دیده بشود. هرچقدر این تاکید بشود تا ذهن ما کشیده بشود مثل فنر تا این را بگیرد به خودش، لذا باید با زبان های مختلفی که در روایات آمده است باید این مسئله را گسترده و پهن کرد. این در بهشت می‌شود جوار. ⚡در بهشت می‌گویند مومنان هم جوارند با حضرات. همه همسایه هستند. در عالم دنیا همسایگی دیوار به دیوار بودن است. اما در بهشت جوار به نحو احاطه و محیط و محاط. یعنی هرچقدر این در نظام اطاعت قوی تر شده باشد، شباهت بیشتر شده باشد، امام نما تر است. جوارش بیشتر است. رابطه اش قوی تر است، بهره مندی اش هم در آنجا بالاتر است. پس اطاعت در اینجا نزدیک شدن است، در دامنه امام بالاتر رفتن است، در قیامت همسایگی است. 👇👇👇
▫️۲ 🔸مراتب درک معیت امام ⚡️امام در معیّتش با موجوداتِ هستی، یک «معیت تکوینی» دارد که افاضه حیات تکوینی و کمالات رزق حیات آنها از کانال وجود ایشان است، مظهر این معیت الهی که میفرماید: «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصير». با انسان های مؤمن و پاک یک «معیت تشریفیه» دارند که شهود نصرت و امداد و کرامت و عنایت و ولایت است، مظهر این معیت الهی که میفرماید: «لا تَخافا إِنَّني‏ مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى‏» و «إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنين‏». و با انسان های کافر و معاند یک «معیت عِقاب» دارند که عقوبت و عذاب و جزای ظلمت ها و دشمنی های آنها بهنگام دشمنی شان با خدا و مؤمنان است، مظهر این معیت الهی که میفرماید: «وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى‏ مِنَ الْقَوْلِ وَ كانَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطا». 🔸خلق و رشد و مرگ و حیات برزخی و قیامتی همه موجودات در دامنه وجود امام است ⚡️اگر این باور شکل گرفت آن موقع انسان می‌یابد که اصلا تولدش، زندگی اش فحرکتش وفاتش در دامنه وجود امام شکل می‌گیرد. خیلی زیبا می‌شود. بچه ای که می‌بیند متولد شده است، مگر نمی‌گوییم ارادة الرب فی مقادیر الامور تهبط الیکم و تصدر من بیوتکم. اگر همه این ها به اذن است، همه این ها در دایره وجود او دارد شکل می‌گیرد که سعه دارد. با این نگاه، تولدش، رشدش، بلوغش، کمالش توفی اش، وفاتش که می‌گوییم توفی اش از طرف دیگر، حیات برزخی اشت و حیات بعد حیاتش. ⚡️آن حقیقت آن وجهُ اللهی است که «كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ» و «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فان‏ وَ يَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرام‏»، آن وجه رب باقی است. همه حدود اشیاء ریخته می‌شوند. آنچه باقی می‌ماند رابطه وجه رب در آنها است. تعبیر هم خیلی زیباست که «و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام». «ذو الجلال و الاکرام» صفت وجه است. آن حقیقت «وجه رب» ذو الجلال و الاکرام است. علاوه بر اینکه در آیه دیگر داریم «رب» ذو الجلال و الاکرام است، اینجا میفرماید «وجه او» هم ذو الجلال و الاکرام است. وجه خدا نمایش تمام اسماء جمالیه (ذو الاکرام) و اسماء جلالیه (ذو الجلال) را دارد. [کما اینکه در روایتی هم از امام باقر (علیه السلام) میفرمایند: «فَيَقُول‏ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى:«تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ» فَنَحْنُ جَلَالُ اللَّهِ وَ كَرَامَتُهُ الَّتِي أَكْرَمَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى الْعِبَادَ بِطَاعَتِنَا»] 🔸سنت یوسفی و سنن انبیاء الهی همه به تمامه در امام زمان (علیه السلام) ⚡️امام زمان عج همه سنن انبیاء در وجود مبارکشان جمع است و همه سنن انبیاء به دست ایشان به کار گرفته می‌شود. موزه نیست که این ها جمع شده باشد در آنجا که این هم عصای موسی است، آن هم حجر موسی است، این هم خاتم سلیمان است، این هم نفس عیسی است. همه این ها در دست حضرت هست و همان کاری را می‌کند که برای آن ها می‌کرد بلکه اشدش. لذا دارد که وقتی حرکت می‌کند حضرت با لشگر، کسی زاد و توشه برندارد. حجر موسی همراه حضرت است، آن حجر غذا و آب تمام لشگر را فراهم می‌کند. همان کاری که برای موسی داشت. یا در ارتباط با عصای موسی کهیئته الاولی پیش حضرت هست. عصای موسی عصایی نبود که خشکیده باشد. این چوب سبز است. این ها هم جزء مباحث زیباست در جای خودش. ⚡️از جمله سنت هایی که پیش حضرت است سنت یوسفی است که سنت یوسفی این است که وقتی حضرت یوسف علیه السلام بعد از اینکه مدتها برادران با او ارتباط اشتند، می‌رفتند و می‌آمدند ولی به عنوان عزیز مصر می‌شناسد «انک لأنت یوسف؟» یعنی یوسف را به حقیقت وجودش اسمش را یافتند که این یوسف است. آنجا دارد که وقتی حضرت ظهور می‌کنند هم فرد صالح و هم فرد طالح (بدکار) او را میشناسد: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع لَمْ يَقُمْ بَيْنَ يَدَيْهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ الرَّحْمَنِ إِلَّا عَرَفَهُ صَالِحٌ هُوَ أَمْ طَالِحٌ لِأَنَّ فِيهِ آيَةً لِلْمُتَوَسِّمِينَ وَ هِيَ بِسَبِيلٍ مُقِيمٍ». ⚡همه افراد می‌بینند که این را می‌شناختن از قبل. چه صالح بودند و چه طالح بودند. خوب ها و بد ها وقتی حضرت ظهور می‌کنند می‌بینند که این را از قبل می‌شناختند و می‌دیدند. چگونه ممکن است این شناخت برای همه از قبل امکان پذیر بوده است اما نمی‌انستند او منتظَر است. دیده بودند او را، ارتباط داشتند. 👇👇👇
▫️۴ ⚡️چون جمالش صدهزاران روی داشت / بود در هر روی دیداری دگر این بیانی از توحید ولایی است. ⚡️خوبان اگر در آینه بینند روی خویش / خود را چو ما برای ابد مبتلا کنند این هم از جناب فیض کاشانی خیلی لطیف است که امام زمان عاشق ماست. باور کنیم. چون ما داریم خودش را نشان می‌دهیم. به قدر ایمانی که داریم خودش را نشان می‌دهیم (که امام تجلّی تام مؤمن محض است، و «المؤمن مرآة المؤمن»). ⚡️«مَا الْتَقَى مُؤْمِنَانِ قَطُّ فَتَصَافَحَا إِلَّا كَانَ أَفْضَلُهُمَا إِيمَاناً أَشَدَّهُمَا حُبّاً لِصَاحِبِه‏»، حال، ایمان امام زمان ع چقدر از ما افضل است؟ به همان نسبت شوقش و علاقه اش به ما بیشتر از شوق و علاقه ما به اوست. یعنی عاشق ابدی این وجهی می‌شوند که از خودشان در آینه دیده‌اند. چون روی خودشان است. وجه خودشان است. ⚡️ «الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِذَا اشْتَكَى شَيْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ لِأَنَّ أَرْوَاحَهُمْ مِنْ رُوحِ اللَّهِ تَعَالَى وَ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا»، شعاع خورشید به خورشید چقدر متصل است؟ روح مومن به خدا اتصالش اشد از اتصال شعاع خورشید به خورشید است. الروح با خدا هم همین نسبت را دارد. ⚡️در نظام خونی، چقدر شباهت در نظام هم خونی میان افراد یک خانواده هست و می‌توانند تشخیص بدهند که چه کسی با چه کسی ارتباط خونی و وراثت ژنتیکی دارد. در نظام روح این نسبت به نحو اعلی و اشد موجود است. کسی که در آن نظام آشنا شده و نگاه می‌کند، کاملا تناسب ها و تشابه ها را می‌بیند به اشد وجه. لذا نظام روحی اشد اتصالا است، اشد شباهت است. لذا مومنین با هم در دوران برزخ، در وادی السلام هر روحی که از مومنین از دنیا می‌رود متصل می‌شود به یک شجره واحده. یعنی همه با هم شباهت دارند. چنانچه کفار و اشیاء در برهوت در یک شجره با هم جمع می‌شوند. مومنین شئون امامند، استقلالی ندارند. این کمال است. وجود نامتناهی دربرش بگیرد، آنجا محو باشد، کمال آن است. آنجا متمایز باشد کمال نیست. آنجا محو باشد کمال است. ⚡️ان شاء الله خداوند سبحان این سنت یوسفی در شناخت امام زمان را به ما بچشاند و آن را در هر کمالی مشاهده بکنیم و غیبت از ما برداشته بشود. 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
🔸جلسه 12 جلسه شروع شد ✅ امروز هردو لینک با کیفیت بالا فعال می‌باشند. 🔴 پخش آنلاین در دو بستر آپارات و هیئت آنلاین 👇 🌐 http://heyatonline.ir/heyat/3054 👌لینک هیأت آنلاین👆با ترافیک کاملا رایگان 🌐 www.aparat.com/howzeolumeeslami/live
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸جلسه 10👆 🌙چهارشنبه ۸ اردیبهشت ١۴٠٠ ⚡️جلسه 40 از ابتدای بحث مجموعه جلسات ٢ ⚡️بیان توحید ولایی، و آثار امام، بمانند آثار ملائکه الهی و اسماء الهی است، که تماماً فانی فی الله و شأن رب و ظهور توحید ربوبی است ⚡️ظهور حقیقتی فرا تمدنی است ⚡️ظهور در حرکتی کاروانی با روح جمعی توحیدی به تبع روح امام است ⚡️توحید عینی و وحدت حقیقی اجتماعی در دوران ظهور، فراتر از وحدت اعتباری و توحید انتزاعی ⚡️دین جدید در ظهور، یعنی عبور از مرتبه کف دین در حل نزاع، به مراتب متعالی آن در ارتباط با توحید ولایی در امام ⚡️عبور از کثرت های اعتباری و انانیت های افراد و انّیّت های اشیاء، با محبت شدید همه به «مَنِ الهی» در امام ⚡️در دوران ظهور، علم و ارتباطات انسان ها با هم و با عالم هستی، همه با ارتباط باطنی و علم حضوری میشود ⚡️در دوران ظهور، دولت اسماء الهی در نهایت مراتبش آشکار میشود ⚡️هر اطاعتی برای رسیدن به ملکه اطاعت و امر پذیری نسبت به روح امام است، که وحدت و شأنیت تحقق یابد 📌خلاصه نکات جلسه ۱۰👇 🌐 eitaa.com/abedini/2315 🔸 ✅ کانال استاد عابدینی 🔸 @abedini
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 خلاصه نکات جلسه ١٠ ٢
بسم الله 🔸خلاصه نکات جلسه 10 ▫️١ 🔸بیان توحید ولایی، و آثار امام، بمانند آثار ملائکه الهی و اسماء الهی است، که تماماً فانی فی الله و شأن رب و ظهور توحید ربوبی است ⚡️بحث عمیق توحید ولایی که یکی از مباحث دقیق معرفتی بود را به اجمال در جلسه گذشته گذراندیم و این نکته را یادمان باشد که اگر کسی به اسماء الهی توسل پیدا می‌کند، تنافی با اینکه خدای سبحان مقصود است ندارد. کسی آنجا شبهه نمی‌کند. یا اگر ملائکه مدبره در عالم، واسطه در عالمند، تنافی با اینکه خدا سببیت دارد نیست. شبهه مطرح نشود که گاهی اگر توحید ولایی می‌خواهد مطرح باشد چطور با توحید ربوبی سازگار است. آنجا بحث فناء ولیّ الله در اراده خدای سبحان است. فناء فعلی، فناء صفتی و فناء ذاتی، و تعینی در مقابل تعین الهی نیست که بخواهد کثرتی دیده بشود، یا تفویضی بخواهد ازش مشاهده بشود. این ها دیگر چون روشن است خیلی تذکر بهش ندادیم. فقط از باب یادآوری این نکته را عرض کردم که توحید الهی مسیر صراط و راه توحید ربوبی است. 🔸ظهور حقیقتی فرا تمدنی است ⚡️جریان ظهور فوق تمدن است. تمدن یکی از مظاهرش است. کأنه تمدن یک بدن است برای آن روح. عرض خواهیم کرد که چرا. تمدن در زمان ظهور یک بدن است برای آن نظام روحی و آن نظام فوق تمدن است، چرا که فقط عالم انسانی را شامل نمی‌شود، بلکه همه هستی را فرا می‌گیرد. درست است که اقامه ظهور در نظام تشریع در عالم انسانی اقامه می‌شود، اما به تعبیر روایات و آیات فراگیری این حقیقت تمام هستی را فرا می‌گیرد. لذا همه هستی به تمام توانشان ظاهر می‌شوند. این بحث فوق تمدن است. تمدن در حیات انسانی است. اما وقتی این حیات فرا انسانی می‌شود بلکه ماسوی الله را هم شامل می‌وشد، همه مجردات را هم درگیر می‌کند در مسئله، این حقیقت مثل آن حقیقت که سجده ملائکه بر آدم بود که تمام هستی که مدبراتشان ملائکه بودند، عللشان ملائکه بودند بر آدم خاضع و خاشع شدند و در خدمت انسان قرار گرفتند، در نهایت هستی هم این سجده عمومیتش آشکار می‌شود. ⚡سجده ملائکه بر آدم، در دوران ظهور عمومیت پیدا میکند، با حفظ مراتب آن، که خضوع و اطاعت ملائکه در برابر امام به مرتبه اطلاقی آن است، و در برابر شئون ایشان در شیعیان، به میزان مراتب ایشان است، چرا که تعینات کمالاتشان به میزان اطاعتشان از امام است. با این بیان، کل ملائکه و کل ماسوی الله در دوران ظهور به کمال میرسند ولذا فوق کمالات مدنی و نظام زندگی انسانی و تمدن انسانی است، بلکه کل موجودات هستی با او به کمال خاص میرسند. 🔸ظهور در حرکتی کاروانی با روح جمعی توحیدی به تبع روح امام است ⚡️حرکت در دین کاروانی است. حرکت کاروانی یعنی اینکه کوچک و بزرگ، قوی و ضعیف، سالم و مریض همه در این حرکت با هم همراه حرکت می‌کنند. اینطور نیست که بعضی جلوتر بروند و بعضی عقب تر باشند. «إِلَيْهِمْ يَفِي‏ءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي‏». غالی که تندرو است باید برگردد پشت پرچم تالی که کندرو است باید برسد. ⚡️حرکت اجتماعی با یک روح جمعی توحیدی در دوران ظهور است. به تبع ولی این روح جمعی در اجتماع حاکم می‌شد. اگر حالا این روح جمعی به مرتبه نهایی اش رسید می‌شود ظهور، که همان حرکت با توحید ولایی است که جمع انسانی به تبعیت از ولیّ الهی حرکت میکنند، و در جایی که حرکت جمعی به تبع از مقام ولایت آشکار شد آنجا حقیقت ظهور آشکار میشود. لذا در زمان ظهور عالم ولی نماست. در عالم به غیر از امام دیده نمی‌وشد. همه آنچه دیده می‌شود امام است. ⚡️همانطور که در قیامت همه آنچه که دیده میشود، نور خداست، در دوران ظهور همه آنچه که دیده میشود نور الهی در امام است، و همه نفوس انسانی با نزدیکی به مقام ولایت، به وحدت و پیوستگی اجتماعی بالاتر میرسند، تا جایی که در اوج مرتبه ظهور، کمالات ولیّ اعظم الهی در کل نفوس انسانیِ شئون او به ظهور میرسد. همه دامنه وجود ولی دیده می‌شوند. اغیار دیده نمی‌شوند. این روح جمعی در نظام دوره ظهور به اوج خودش می‌رسد چون وحدت درش شدت پیدا می‌کند. روح جمعی شدت وحدت و شدت توحید است. 👇👇👇
▫️۲ 🔸توحید عینی و وحدت حقیقی اجتماعی در دوران ظهور، فراتر از وحدت اعتباری و توحید انتزاعی ⚡️پس حرکت اجتماعی دارد به سمت توحید می‌رود. یعنی آن نگاه تمدنی ظهور به سمت توحید رفتن اجتماع است. منتها نه توحید اعتباری، نه وحدت اعتباری که افراد کنار هم جمع بشوند. بلکه توحید حقیقی که ظهور حقیقت ولایی است در افراد افراد با هم متحد می‌شوند. ما در دایره ابدان مشکل در ابدان داریم که آن هم با ارتباط حل می‌شود. اما در دایره ای که یک قدم از بدن پا را فراتر بگذاریم، هر ارتباطی اتحاد است. ارتباطات یک قدم فراتر از بدن ارتباط بیرونی نیست. هر ارتباطی از درون است. اگر دو موجود با هم در دایره فراتر از بدن در نظام روحی و نفسی رابطه برقرار بکنند، این رابطه از درون دو وجود به هم مرتبط می‌شود. لذا الفاظ و اعتبارات، تمام این ها درنوردیده می‌شود. همه این ها درنوردیده می‌شود. حرکت کاروانی با «وحدت حقیقی اجتماعی بواسطه تبعیت از ولیّ الهی» به تحقق «توحید حقیقی» در کل نفوس انسانی میرسد، که فراتر از «وحدت اعتباری» و «توحید انتزاعی و اعتباری» است. ⚡️لذا اگر مرتبه ای از قیامت ظهور پیدا بکند، آنجا انسان می‌بیند که تکلم غیر از این تکلم اعتبارات است. تکلم اعتباری حد اعتبار و کلمه و معنا حد می‌زند به آن حقیقت. لذا محدودش می‌کند در القاء. اما تکلم با توجه به وضع الفاظ برای ارواح معانی (که مرحوم علامه مفصل بیان می‌کنند) مراتبی از تکلم است، اظهار ما فی الضمیر است. در آنجا همه الفاظ و اعتبارات درنوردیده میشود. آنجا انسان می‌بیند که تمام حقیقت «اظهار ما فی الضمیر» با ظهور کمالات الهی امام به تبعیّت از ایشان از نفوس انسان ها آشکار میشود، که «کلمات اعتباری در زبان ها» یک مرتبه از آن است، و مرتبه بالاتر از او در «وجود خود انسان ها» محقق میشود. ⚡️بمانند تعبیر قرآن در مورد «حضرت عیسی ع» وجودشان «کلمة الله» در اظهار مافی الضمیر میشود: «كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْه‏»، «يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ». عیسی (علیه السلام) خودش کلمة من الله. حرف خداست. کلام الهی است. و بلکه عالم هستی کلمة الله است: «وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّه‏». وجود عالم کلمة الله است. فهم از این کلمه هم برای مستمع مناسب این کلمه می‌شود. همیشه مستمع فقط الفاظ اعتباری منشا ادراکش نیست. بلکه بسیاری از اوقات ارتباطات درونی اظهار ما فی الضمیر است. ⚡️همین امروز هم اولیاء الهی ارتباطاتشان بر اساس نظام کلمات نیست. این نگاه اگر در ادراک یوم الظهور محقق بشود، مثلا در روایت می‌فرماید ارتباطات امام با مؤمنین تابع ایشان، هیچ واسطه و برید و حاجب و اعتبارات و وسایلی غیر حقیقت نفس انسانی نیست، که در روایت میفرماید: 💫«إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ مَدَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِشِيعَتِنَا فِي أَسْمَاعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ حَتَّى لاَ يَكُونَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اَلْقَائِمِ بَرِيدٌ يُكَلِّمُهُمُ فَيَسْمَعُونَ وَ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ وَ هُوَ فِي مَكَانِهِ». ⚡هیچ واسطه ای بین آن ها هر جای عالم که باشند، بین آن ها و قائم ع «برید و واسطه و حاجبی» در کار نیست. نگویید گوشی. این برید است. واسطه است. «يُكَلِّمُهُمُ فَيَسْمَعُونَ» حضرت می‌فرمایند، همه می‌شنوند. «وَ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ وَ هُوَ فِي مَكَانِهِ» با اینکه حضرت شخص است و مکان دارد، بدنش مکان دارد، اما شیعیان بدون برید، بدون واسطه، بدون حاجب می‌بینند. ⚡ لذا آن نظام دیدن و شنیدن با «مَدَّ اَللَّهُ فِي أَسْمَاعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ» است که در سمع و بصر این نفوس توسعه داده شده هست، نه در واسطه که واسطه بیاید اثر بگذارد. نه. مد الله فی اسماعهم و ابصارهم. امروز هم در سمع و بصر این توسعه وجود دارد ولی به کار گرفته نمی‌شود، در آن روز این توسعه با ارتقاء وجود شیعیان به کار گرفته می‌شود. ⚡️مقصودم از این روایت این است که نظام اجتماعی که می‌خواهد شکل بگیرد، تمدنی که می‌خواهد شکل بگیرد وراء همه این اعتبارات است، وراءحدودی است که در اعتباراتمان مجبور بودیم به آن تن در بدهیم. 👇👇👇
▫️۳ 🔸دین جدید در ظهور، یعنی عبور از مرتبه کف دین در حل نزاع، به مراتب متعالی آن در ارتباط با توحید ولایی در امام ⚡️آن موقع اگر می‌فرمایند حضرت دین خاصی می‌آوردکه وقتی می‌آورد بقیه می‌گویند این دین جدید است، جدید نیست، در بعضی روایات دیگر هم دارد. بلکه یک وقت دین بر اساس کف نزاع پیاده می‌شد، اگر دو نفر نزاع می‌کردند، آن کف دین حل مشکل این ها را محقق می‌کرد، یک موقع دین در اثر تعالی افراد در آن مرتبه متعالی اش محقق میشود، کف دین می‌شود مرتبه متعالی به لحاظ وسعتش. ⚡آن موقع کسانی که دین را به نگاه کف قبلی که کف نزاع بود آنجا بود که بینه و شهادت تاثیر داشت، اما در سقف متعالی اش که همه می‌شوند مظهر ولیّ، علم ولیّ مشکل گشای رفع نزاع است. همه تسلیمند آنجا و این را باور دارن دو این را می‌یابند. علم ولی که خطا و اشتباه درش نیست، متن واقع است، این علم ولی فقط این نیست که همه موکول بشود به اینکه ولی حکم بکند. بلکه در روایات دارد که همه کسانی که حاکمان حضرت هسند نگاهشان به علم ولی است. اگر جایی حکم را نداند، به کف دستش که نگاه می‌کند حکم برایش آشکار می‌شود. آن علم ولیّ را منتقل می‌کند و علم ولیّ است که همه جا کارگر است و توسعه پیدا می‌کند. 🔸عبور از کثرت های اعتباری و انانیت های افراد و انّیّت های اشیاء، با محبت شدید همه به «مَنِ الهی» در امام ⚡️در دوران ظهور کثرت ها به سوی وحدت سیر می‌کند. چطوری این واسطه می‌خواهد به سمت قیامت انسان را ببرد. توحید ولایی چطوری زمینه ساز توحید ربوبی می‌خواهد بشود. این بیان و این نظم را با این نگاه در نظر بگیرید. ⚡️در زمان ظهور منِ انسان ها که بر اساس حب ذات بود در نهایت توسعه و سعه اش قرار می‌گیرد. یعنی آن منی که ضیق بود گاهی در حد بدن من بود که من خودم را با این بدن تعریف می‌کردم، گاهی وسیع تر بود که خانواده من من است، گاهی در حد یک شهر بود که شهر خودم را من می‌دیدم، گاهی در حد یک کشور بود یا نژاد بود یا مرزهای دیگر، همه این مرزها در نوردیده می‌شود، من انسان به وسعت عالم می‌شود. ⚡️تعبیری که امام خمینی (رحمة الله علیه) گاهی می‌فرمودند که دو پادشاه در اقلیمی نگنجند و هفت درویش در گلیمی بخسبند. چون حدود منیت ها درشان رفع شده است. اتحاد بین این هاست. غیریتی نمی‌بیند بین خودش و او. آنجایی که در نظام ولایت و امامت تعریف می‌شود، شخصی که تابع است، هرچقدر امام جلوه بیشتری درش پیدا بکند، این محو تر شده است اختیارا و این کمال برایش محقق شده است. ⚡لذا جایی که امام جلوه گر است و امام دیده می‌شود، منیت ها در کار نیست. من ها توسعه یافته است. تصویر جامعه ای پر از محبت امام، که مثال نازلش در یک خانه هرچقدر محبت بیشتر باشد، منیت ها در افراد خانه کمتر است، نزاع ها کمتر است. هرچه محبت کمتر بشود، منیت ها بیشتر می‌شود. اگر محبت به اوج برسد یک حال فنا و توسعه است که هر کسی حرف دیگری حرف اوست و نزاعی بین این حرف ها در کار نیست. مثال نازلش است. در نظام محبت در رابطه با دوران ظهور به اوج خودش می‌رسد که نظام محبت وقتی به اوج رسید. تصویر جامعه ظهور با شدت محبتی که درش ایجاد می‌شود، با من های توسعه یافته ای که همه ظهور من ولیّ را دارند نشان می‌دهند که من اطلاقی است و تعین ندارد، همه شئون و مظاهر او می‌شوند، این رابطه با شدت محبت یک حقیقت واحدی را آشکار می‌کند. ⚡️اینکه از تمام کثرت های اعتباری عبور میشود، بخاطر وحدت و اتحادِ حقیقی با «محبت الهی در امام» است که با شدت محبتی که به «مَنِ اطلاقی الهی» در امام دارند، یک حقیقت واحدی را آشکار میکنند که اگر کسی بخواهد از بیرون ببیند یک حقیقت و شخصیت واحد میبیند، یک بدن و روح واحد می‌دید که بروز و ظهور یافته است و دیگر منیّت و تزاحم انانیت ها و اختلاف و نزاعی در نفوس انسانی میان هم نمی‌بیند. منیّت های افراد از بین میرود به واسطه اتصال نفوس انسانی به محبت الهی در امام و توسعه ذاتشان به سوی ظهور بینهایت «مَنِ الهی» در امام. ⚡️همچنین انّیّت های اشیاء هم از بین میرود بواسطه شهود سجده ملائکه مدبّره‌ی همه اشیاء در برابر امام. این می‌شود حقیقت روح جمعی یافتن با هستی که ایجاد می‌شود و همه حقایق را به یک حقیقت واحده تبدیل می‌کند و تمام استعدادهای انسانی در اثر از بین رفتن منیت ها و حدود و بدون اصطکاک به فعلیت می‌رسد. یعنی تمام استعدادها و قوای انسانی اولا پنهان نمی‌ماند، چرا؟ چون زمینه ظهورش استعداد قریب می‌کند آن را. ثانیا اغلب استعداهای ما و توانایی های ما صرف رفع مانع می‌شود الان. موانعی که تزاحم های انیت های افراد و انیتهای اشیاء... حتی اشیاء الان انیت دارند. اگر من می‌خواهم این عینک را این جا بردارم، انیت این باعث می‌شود بخش زیادی از انرژی من صرف غلبه بر وزن این بشود. 👇👇👇
▫️۴ ⚡️شما در ذهنتان اگر می‌خواهید یک عینکی ای یک صخره ای را جابجا بکنید، هیچ مزاحمت وزنی در این جابجایی نیست. اراده شما همانا، تحقق همانا، چون به اراده شماست او. به اراده شما خلق شده و به اراده شما جابجا می‌ود. به اراده شما مانده، به اراده شما می‌رود خیلی بحث زیبا می‌شود. منیت های افراد با آن توسعه من که من ولیّ است و از طرفی منیت های اشیاء بواسطه آن سجده ملائکه بر آدم و بر حقیقت انسانی در آن روز به اراده انسان می‌شود. این ظهور تامش در بهشت می‌شود. ⚡این مرتبه ظهورش در دوران ظهور می‌شود که در بهشت می‌فرمایند نامه نوشته می‌شود از خدای سبحان به بنده اش در بهشت «من الحىّ القيوم الذى لا يموت الى الحىّ القيّوم الّذى لا يموت اما بعد، فإنى اقول للشي‏ء كن فيكون و قد جعلتك اليوم تقول للشي‏ء كن فيكون‏» تو هم مظهر این شدی که تو هم بخواهی چیزی را اراده بکنی که بخواهی محقق بشود، همه آن به محض اراده محقق می‌شود. چون شانیت ایجاد می‌شود. عالم بهشت همه حقیقت بهشت، شأن انسان می‌شود. به شاء انسان لذا حقیقت انسان این توانایی و قدرتش است. امروز اگر این معارضات و تعارضها هست برای این است که انسان در دایره کمالی و قربی اش این کمال و قرب برایش ایجاد نشده است. و الا همین الان هم این امکان پذیر است. ⚡️اگر موسی کلیم عصا به اراده اش اژدها می‌شود، این از همان سنخ است. اگر دستش میشود نور سفید درخشان خیره کننده، اگر با زدن عصایش بر سنگ دوازده چشمه میجوشد، اگر با زدن عصایش به آب، دریا میشکافد، همه بخاطر آن است که انّیّت‌های اشیاء در برابر ولایت او از بین رفته است، و این شکوفایی عالم هستی با شکوفایی استعداد الهی در نفس موسوی است، که همه عالم تحت تسخیر او در آمده است. ⚡️همه اینها از همان سنخ است که آن چیزی که برای انبیاء و اولیاء و خواص در طول تاریخ بوده است، به لحاظ رشد نظام وجودی انسان ها آن می‌خواهد عمومیت پیدا بکند با مراتب انسان ها. مراتب هم دارد، برای همه هم یکسان نیست. اما مرتبه دارد. لذا هرچقدر اصطکاکات، مانعیت ها، منیت ها حذف بشود، سرعت به فعلیت رسیدن توانایی‌های انسان به اوج می‌سد. لذا دائما رو به اشتداد می‌شود. چون استعداد انسان هم رو به نامتناهی است، استعداد رو به نامتناهی باعث می‌شود هیچ حد یقفی نداشته باشد. هیچ حدی که آنجا بایستد نداشته باشد. ⚡و لذا دائما عالم باید کشش استعداد انسان را داشته باشد. عالم این کشش را دارد که انسان به عمق آن راه پیدا بکند، چون متصل است به خزائن الهی «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم‏»، این هم از جهت انسان اینگونه است که استعدادش «سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض» است و این مقدار کشش ایجاد کرده تا به اینجا برسد. ⚡️ پس نوع وحدت و شدت آن در دوران ظهور بین انسان و جهان غیر قابل تصور است که چه حقیقتی را می‌خواد محقق بکند. یک وحدت حقیقی با ملات و مناط «محبت الهی»، که امری بسیار عظیم و خیره کننده است. اگر محبت به عالی ترین محبوب (در توحید ولایی، و از آن دریچه به توحید الوهی) تعلق بگیرد، این عمق و شدّت محبت چه حرکت عظیمی و شدت وحدتی میان انسانها و جهان ایجاد میکند، که تمام شرق و غرب عالم (خافقین) شأن آن مؤمنین عاشق و اهل کمال و سیروسلوک میشود، به مقدار آن محبتی که می‌یابند و صعود با قدرت محبت می نمایند. ⚡️محبت جزء قوای وجودی انسانی است که هیچ قوه ای به اندازه این توانایی ندارد که با صرف اینکه دل انسان پر بکشد به هر جایی انسان آنجاست.حشر با محبوب. حشر با محبوب به مقدار محبت است. اگر محبوب شد عالی ترین محبوب، اگر آنجا می‌خواهد پر بکشد به سمت توحید ربوبی، توحید ولایی پر پرواز انسان است به سمت توحید ربوبی. با این پر پرواز انسان می‌خواهد پر بکشد به توحید ربوبی. این عمق محبت و شدت محبت چه توانایی برای انسان ایجاد می‌کند و چه وحدتی بین هستی ایجاد می‌کند. اگر می‌فرمایند وقتی که اسرافیل خواست حقیقت خودش را به پیامبر اکرم نشان بدهد، خافقین (شرق و غرب عالم) را پر کرد، این یعنی یک شأن وجودی پیامبر که اسرافیل بود شرق و غرب عالم را پر کرد. اسرافیل از درون پیغمبر تجلی بر پیغمبر داشت. شأن وجودی پیغمبر اکرم بود که در عالم پر شده بود. ⚡افرادی که می‌شوند شأن این وجود، به همین مقدار خافقین شأنشان می‌شود. افق نهایی پیغمبر خافقین نبود، خافقین یک شأنش آن است. و انسان مومن و انسان اهل کمال و سیر و سلوک در زمان آخرالزمان این مرتبه را می‌چشد و می‌یابد به مقدار محبتی که پیدا می‌کند و می‌یابد و جلو می‌رود. 👇👇👇
▫️۵ ⚡️با این نگاه در نظر بگیرید که همه هستی می‌شود «امام نما» و همه افراد هرچقدر محو بودنشان در این حقیقت شدیدتر می‌شود، اطاعتشان نسبت به این حقیقت شدیدتر بشود، این حقیقت را بیشتر در وجودشان نمایش می‌دهند، آثار آن حقیقت هم بیشتر آشکار می‌شود. از جمله آثارش وحدت هستی است. افراد این اجتماع چه اجتماع و تمدنی را شکل می‌دهند. بحث فوق تمدن است. تمدن جمع شدن افراد و در نظام اعتباری دیدن این نگاه است که حداکثرش اتحاد است. اما وقتی بحث به وحدت هستی می‌رسد. غایت قصوی وحدت است نه اتحاد. اتحاد یک مرتبه است. چه برسد که پایین تر از اتحاد بخواهد این مسئله دیده بشود. ⚡️در دوران ظهور، علم و ارتباطات انسان ها با هم و با عالم هستی، همه با ارتباط باطنی و علم حضوری میشود ارتباطات بین موجودات با این نگاه وحدت چطور می‌شود؟ علم چطوری می‌شود ارتباطات چطوری می‌شود؟ همه از راه علم حضوری می‌شود. علم حصولی در دایره انتقال صورت و بیرون بودن است. باید شیءای بیرون باشد، صورتی از آن منتقل بشود، ممکن است خطای در دیدن یا شنیدن یا حاجب یا مانع ایجاد بشود. اما وقتی رابطه یک ارتباط اتحادی با هستی می‌شود، به علم حضوری میشود. ⚡️بعضی از این ادراکات افراد تجربه گر در برنامه‌ی تلویزیونی زندگی پس از زندگی نشان می‌دهد. مثلا در این تجارب مرگ موقت بیان میکنند که «در ارتباط با اشیاء می‌دیدم من درونش هستم. از درون آن دارم نگاه می‌کنم. هر ذره ای صدها ترابایت اطلاعات درش هست. همان خزائن که متحد و مرتبط است. من وقتی به او نگاه می‌کردم از درون او به او نگاه می‌کردم». این افرادی که یک قدم بر فرق عالم گذاشته اند می یابند که همه چیز حیات دارد و شعور دارد و با همه اتصال و ارتباط درونی دارد، و وقتی هر چیزی را درک میکند گویی از درون او دارد او را درک میکند و علم ما به او از درون وجود او شکل میگیرد و یک باب ارتباط با خزائن وجودی اوست که اینها دارند ادراک میکنند. ⚡️اگر این باور شکل بگیرد که انسان ها چگونه در کنار هم با همه هستی به یک وحدتی می‌رسند و یک زندگی در صلح کامل ایجاد میشود، این یک باب معرفتی برای افق آینده ماست. اینکه در زمان ظهور حیوانات به مثل ارتباطشان در کشتی نوح باهم صلح و انس می یابند «وَ اصْطَلَحَتِ السِّبَاعُ وَ الْبَهَائِم‏»، «تَصْطَلِحُ فِي مُلْكِهِ السِّبَاع‏»، چون همین خصوصیت در ارتباطات انسانی هم محقق می‌شود، که بخاطر همین ارتباط عمیق درونی و وحدت حقیقی بین همه نفوس و اشیاء و موجودات است. چون همه هستی شرح انسان است، أتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الأکبر. عالم هستی شرح انسان است. وقتی انسان شد موحد، عالم توحیدی نمایش داده می‌شود و دیده می‌شود و هست. ⚡️حالا شما عالمی را در نظر بگیرید که هر کسی به وسعت همه عالم هستی است و همه را از درونشان ادراک میکند. این «سعه وجودی افراد» است که در قیامت بهشتی به وسعت همه آسمانها و زمین از آن طلوع میکند «جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْض‏». 🔸در دوران ظهور، دولت اسماء الهی در نهایت مراتبش آشکار میشود ⚡️در دوران ظهور، سلطه توحید و دولت اسماء الهی بروز پیدا می‌کند. با اینکه فاعلیت الهی دائما تام بوده، اما اگر استعداد نباشد، قابلیت نباشد، دولت اسماء الهی محقق نمیشود. تحقق دولت اسماء کی محقق می‌شود؟ وقتی قابلیت به اوج می‌رسد. با این نظام وحدتی که در دوران ظهور محقق شد، قابلیت تحقق دولت اسماء الهی در اسماء مختلف ایجاد میشود. دولت اسم باطن. دولت اسم ظاهر. دولت اسم اول، دولت اسم آخر. حالا حساب بکنید که اگر دولت یک اسمی بخواهد آشکار بشود، یعنی سلطه و ظهور تام آن اسم. چقدر باید استعدادهای انسانی به مرتبه قریب به فعلیت رسیده باشد. وقتی فاعلیت و تحقق بخواهد شکل بگیرد، چقدر باید ابتلائات و سختی ها در دوره قبل شدت پیدا کرده باشد تا این آماده شده باشد. مثلا دولت اسم المنتقم به نهایتش می‌خواهد محقق بشود. وقتی دولت اسم المنتقم محقق شد، ظالمی باقی نمی‌ماند. ظهورِ دولت اسم المنتقم الهی در آن دوران، دیگر جای بروز هیچ ظلم و دشمنی و خباثت شیاطین انس و جن را باقی نمیگذارد. ⚡️اینکه غلبه‌ی دولت اسماء الهی محقق میشود، و در عین حال درندگیِ حیواناتِ درنده نیست و صلح میان حیوانات است، که غلبه اسماء و سبقت در غلبه و ظهور اسماء نسبت به هم نیست (مثلا اسماء جلالی در طبیعت گرگ و سَبُعیّت او غلبه بر اسماء جمالی در حیوانات اهلی نمیکند، بلکه باهم تصالح دارند)، چون مقام نهایی انسان کامل در «مقام حمد محض» (مقام محمود) در تمام شئون عالم هستی ظهور میکند. همان مقامی که در بهشت آخرین مرتبه کمالی بهشتیان می‌شود «آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين‏». فقط «الحمد لله» است بدون بیان تسبیح (فراتر از ذکر حمد همراه تسبیحی که موجودات در حدود دنیایی داشتند: «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِه‏»). 👇👇👇