eitaa.com/abedini/464 🌐 ادامه #موضوعات جلسه ۹ 👇 🔻 انسان در ساختار خلقتش، در قوس نزول، از خزائن روحش تا قدر معلوم بدنش آمد. از مقامات شریف عِلوی مرتبه احسن تقویم شروع شد نازل شد آمد تا در مرتبه اسفل السافلین «به تن نشست» و ادراکِ بدن و توجه به امیالِ بدنی یافت، پس هم توجه به نیازهای روحی یافت و هم به امیال بدنی. 🔻 با تلفیق شدن نیازهای روحی و نیازهای بدنی، شیطان به دروغ، بدن را محل تحقق نیازهای روحی نشان داد، تا آدم در اثر این فریب، نیاز روحانیِ مُلک لایبلی (اراده و قدرت مطلق) و شجرة الخلد (حیات جاوید) را در مرتبه‌ی بدن دنبال کند. (مانند خیال‌پردازی های بشر غربی که در فیلم‌هایش درجستجوی بدنی با حیات جاوید و اکسیر جوانی و آب حیات، و خیال‌پردازیِ جستجوی ابر انسان‌هایی با بدن پیشرفته با قدرت‌های خاص بدنی است) 🔻 كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُون: مانند قوس نزول، انسان در قوس صعود هم، طولانی‌ترین سفر را دارد. از فعلیت صفر در اسفل السافلین شروع می‌کند و می‌خواهد تا نامتناهی لقاء الله برود. 🔻 موجوداتِ دیگر، هرکدام مراتب وجودی محدودی دارند. حتی ملائکه هم مقام معلوم دارند، و عروجشان هم حد دارد، که جبرئیل هم در معراج پیامبر بجایی میرسد که دیگر توان صعود و همراهی با پیامبر ندارد که می‌گوید «لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ»؛ وقتی اعظم ملائکه جبرئیل هم دیگر در آن مرتبه راه ندارد دیگر موجودات هم قطعا راهی به آنجا ندارند؛ آنجا که جبرئیل پر بسوزد، از پشه‌ی لاغری چه خیزد. 🔻 انسان قرار است مرتبه‌ی تمام موجوداتِ هستی را طی کند، و همه موجودات شأنِ انسان شوند. و البته جایی هم میرسد که دیگر جای موجودی نیست که همراهش باشد، بلکه آنجا موجودات با سجود و فنایی که در روح انسان یافتند به نحو لابشرطی درون انسان حضور دارند، و با فنای در انسان، به کمال انسان در آن قله‌ی توحید ذات احدی برسند. این انسان است که به «قَابَ قَوسَین أَو أَدنیَ‌» میرسد؛ دو سر خط هردوحلقه هستی به حقیقت بهم تو پیوستی. 🔻دشمنی ها و نزاع ها در مقابل صعود انسان بسوی خدا، همه ناشی از انانیت هاست، چه انانیت در طغیانِ نفس اماره درونی و وسوسه شیطان در آن، و چه انانیت در طغیان قارونی (هبوط در مالکیت و ثروت دنیوی)، و چه انانیت در طغیان فرعونی (هبوط در ملوکیت و قدرت دنیوی). 🔻 هبوط در ارض اول، توجه به میل بدن و تعلقات امیال حیوانی بود؛ اما هبوطهای شدیدتر به ارض های پایین تر تا ارض هفتم هست، که با هبوط در مالکیت، می‌خواهد مالکِ همه‌ی ابزارها و ثروت‌ها شود، و این موجب غلظت شدیدتر در انانیت میشود. و با هبوط در ملوکیت، می‌خواهد سلطه یابد بر همه اموال و نفوس انسانی، و همه عبید او باشند، و این جاه‌طلبی غلیظترین انانیت است، که پنهانترین لایه در موانع درونی انسان است: «آخِرُ ما یخْرُجُ مِنْ قُلُوبِ الصِّدِّیقینَ حُبُّ الْجاه»، آخرین چیزی که از قلب صدیقین خارج می‌شود جاه طلبی است. 🔻 حرکت از کثرت عبارت ها و اعتباراتِ بدنی، بسوی وحدتِ روحی و نورِ حقیقتِ هستی: چو هست مطلق آمد در اسارت به لفظ "من" کنند از وی عبارت حقیقت کز تعین شد معین تو او را در عبارت گفته ای "من" من و تو عارض ذات وجودیم مشبّک های مشکاتِ وجودیم همه یک نور دان اشباح و ارواح گه از آیینه پیدا گه ز مصباح 🔸 @abedini

🔸 درس استاد، جمعه تعطیل است. 🔻جلسه دهم، ان شاء الله شنبه ۲۸ اردیبهشت ۹۸

🌷 جلسه ۱۰ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی #نظام_اندیشه_اسلامی| #استادعابدینی 🔻 شنبه ۲۸ اردیبهشت ۹۸ 🔻 ۱۲ ماه رمضان المبارک ۱۴۴۰ 🌐 #موضوعات : / شروعِ اولین مانع مقابل انسان، آنجا بود که شیطان با فریب، حکم روح را به دروغ سرایت داد به بدن، و تنِ او را من او نشان داد، و میل و نفرت و ارزش‌های انسانی را محدود کرد در مقیاس بدن / شیطان هم با دخالت در شناخت انسان از خودش و عالم، او را به خطا می‌برد، و هم در بستر آن شناخت خطا، در ارزش‌گذاری و اعتبارگذاری و جعل اعتباریات او را دچار خطا می‌کند (ارزش‌گذاریِ خطا مطابق آن شناخت خطا از انسان و عالم) / استعدادهای هر موجود در دایره میل و نفرت، و جذب ملایمات و دفع منافرات وجودش هست. / موجودات تشخیص غریزی دارند بر ملایمات و منافرات وجودشان، اما در انسان این تشخیص از علم و آگاهی نشأت می‌گیرد. همینکه پای علم و آگاهی وسط آمد، پای صدق و کذب، و امکان خطا در تشخیص انسان با نفوذ شیطان پیش می‌آید. / تنها نبی الهی، با شناخت نامتناهی، می‌تواند اعتبارات حقی را ارزش‌گذاری کند که انسان را از موانع اعتباریِ زندگی دنیا عبور دهد و به سیر نامتناهی و لقاء الهی برساند. 🔸 @abedini

eitaa.com/abedini/473 🌐 ادامه #موضوعات جلسه ۱۰ 👇 🔻 انسان بعد از هبوط به ارض، حالا در قوس صعود میخواهد مسیر صفر تا صد را طی کند، که هم طولانی‌ترین مسیر میان موجودات است، و هم پر مانع‌ترین مسیر 🔻 حرکت و هدایت هر موجودی در دایره هستی او و استعدادهای وجودیش هست: ربنا الذی اعطی کل شئ خلقه ثم هدی (هدایت هر شئ، مطابق خلقتش و استعدادهایش) 🔻 تمام موجودات در وصولشان به هدایت تکوینی خطا ندارند و عصمت دارند، بجز در انسان (و جن) که نظام اختیار و هدایت تشریعی مطابق آگاهیشان به ملایمات و منافرات، وجود دارد. لذا انسان حرکتش با اراده بر ارزش‌هایی است که در ادراک و علم و معرفتش می‌یابد. تشخیص ملایم نفس و منافر نفس، با علم حضوری و شناخت حصولی انسان صورت می‌گیرد، که در شناختش امکان خطا هست و شیطان در این حیطه‌ی امکان خطا وارد می‌شود. 🔻 انسان حیطه‌ی حرکتش در حول وسعت روحش شامل استعداد تمام موجودات است و محدود به هیچ حدی نیست. لذا انسان در شناختی که نسبت به هر موجود و هر قسمت هستی می‌یابد، آن موجود یا در خدمت انسان و ساجد روحش و ملایم با انسان است و موجب سعادتش، یا در تمرّد و انکار ولایت روح و منافر با انسان است و موجب شقاوتش. 🔻 انسان هم رابطه علمی با موجودات عالم دارد، و هم همراه هر رابطه علمی، یک اعتبارسازی و ارزش‌گذاری در نسبتش با آن موجود در عالم دارد (ارزش و اعتبار به میزان عمق علمش). هر قدر مقیاس علم انسان تغییر کند، نسبت‌ها و ارزش‌گذاری هایش هم تغییر می‌کند. اولیاءالله علمشان به عظمت خالق، موجب می‌شود که بزرگترین ارزش آنها خدا باشد (و خدا را حتی از حدود معرفت خودشان هم تنزیه می‌کنند و خدا را بزرگتر از وصف خود می‌جویند)، ولذا غیر خدا در علم و ارزش‌گذاریشان کوچک شود: «عَظُمَ الْخالِقُ فى اَنْفُسِهِمْ، فَصَغُرَ ما دُونَهُ فى اَعْيُنِهِم» (نهج البلاغه، خطبه متقین) 🔻 انسان به جهت نیازش به زندگی اجتماعی، در حاجت های اجتماعی هم نیاز به قوانین و جعل اعتبارات اجتماعی دارد، بگونه‌ای که هم حقوق هر کسی حفظ شود و هم جلوی تجاوز و تعدّی به حریم انسان‌ها گرفته شود. 🔻 تنها انسانی که می‌تواند جعل اعتبار و ارزش‌گذاریِ صحیح برای مناسبات زندگی انسان‌ها کند، آن انسانِ متصل به وحی و علم یقینی الهی است که هم در شناخت عالم خطا ندارد و تمام حقیقت را به وحی الهی دارد، و هم اعتبار را بدون خطا و به جعل الهی بیان میکند. پس، جایگاه نبی الهی و اعتبارات بالحق دینی، برای تشخیص صحیح ملایمات و منافرات انسان، و هدایت بالحق انسان بسوی کمالش است. 🔻 اینکه انسان در نظام کمال و سعادتش نامتناهی امکان پذیر است، اما در نقص و شقاوتش حد دارد تا مرتبه عالم مثال. شقاوت و شرارت در عالم عقل دیگر راه ندارد 🔻 رساله انسان در دنیا، فصل دوم: فالإنسان لا حياة له في غير ظرف نفسه، و لا معاش له دون وعاء وجوده، فإذا نسي نفسه و وقع في غيرها وقع في الضلال البحت و البوار، و بطلت أعمال قواه، فلا يعمل منه سمع و لا لسان و لا بصر، فهو في الظلمات ليس بخارج منها، و صار كلّ ما قصده سرابا، و كلّ ما صنعه بائرا هالكا، فإذا برز إلى اليوم الحقّ، برز صفر اليد خفيف العمل، و قد زاحت عنه أباطيله، و استحقّت حقائقه، و اللّه وليّ الأمر كلّه. 🔸 @abedini

🌷 جلسه ۱۱ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی #نظام_اندیشه_اسلامی| #استادعابدینی 🔻 یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۸ 🔻 ۱۳ ماه رمضان المبارک ۱۴۴۰ 🌐 #موضوعات : / امیال بدنی و طبیعی و غریزیِ انسان تحتِ حاکمیتِ امیال فطری و روحیِ انسان به کمالشان میرسند، بدون آنکه مزاحم و مانع آنها باشند. اما اگر امیال بدنی سیطره یابند مانع بروز امیال روحانی میشوند. / بسیاری از نیازهایی که خداوند برای انسان قرار داده در حاجات اجتماعی و جنبه ملایم او در اجتماع تأمین میشوند. / شیطان میخواهد هم با اغوایش در نظام فکری و نگاه ما به عالم و آدم دخالت کند، و هم با اضلال و زینت در نظام اعتباریات و ملایم و منافر انسان اخلال نماید. / وقتی بینش فکری و گرایش ملایم و منافر انسان تحت ولایتِ الهی نبی و امام قرار بگیرد، هم در بینش، عالم و آدم را مظهر توحید میبیند و خدا را مشهود می‌یابد، و هم در تمایل و گرایش، اعتباریات خدانما شده و ظهور امر الهی با اعتبارات شرعی در تمام اعمال او میشوند، و برایش کمال‌زا هستند. وگرنه تحت ولایت شیطان هم اشیاء را مشرکانه و مستقل میبیند و مانع صعودش میشود، و هم اعتبارات را مستقل میبیند که سرابی شده و موجب بطلان اعمالش میشوند. / نبوت و امامت، هم در ابتدای بیانِ مفهومیِ اعتبارات شرعی برای تشخیص ملایم و منافر فطری و روحی در اعمال انسان هستند، و هم در استمرار حیات انسان برای تطبیق مفاهیمِ اعتباری بر مصادیق و شناخت مصداقیِ اذن و حکم الهی در هر صحنه زندگی مأموریت دارند. 🔸 @abedini

eitaa.com/abedini/475 🌐 ادامه #موضوعات جلسه ۱۱ 👇 🔻 انسان پس از هبوط، هم توجه به نیازهای روحی یافت و هم توجه به نیازهای بدنی. فلذا ملائم و منافر انسان، گاهی در ملایم منافر با بدن و طبیعت و غریزه اش دیده میشود، و گاهی هم در ملایم و منافر با فطرت و روحش دیده میشود. اگر انسانی تمایلات بدنی و طبیعی و غریزی اش از حالت تعادل خارج شود موجب میشود که تمام ملایم و منافر خویش را محدود در دایره طبیعت و غریزه اش محدود ببیند و ادراکی نسبت به ملایم و منافرِ فطرت و روحانیتِ خویش پیدا نکند. 🔻زینت شدن، یعنی انحراف در اعتبارات و ملایم و منافر انسان. انسانی که در بینش، خودش را بدن و ارض ببیند، زینت ارض و بدن را زینت خودش میگرید، در عملش بدنبال سراب زینت دنیا میرود و این عملش هم برایش زینت می‌یابد. شیطان میخواهد با زینت‌های دنیایی و بدنی، هم نظام بینش انسان را بهم بریزد، و هم در نظام گرایشها و تمایلاتش را او را به خطا و سراب بکشاند. 🔻تزیین شیطان، گاهی دنبال زینت کردنِ اعتبارات دنیایی بصورت مستقل است، که سراب و پوچ اند، و شیطان این اعمال پوچ و باطل را زینت می‌کند و ملایم برای انسان جلوه میدهد تا او را بسوی عملِ سرابیِ زینت شده بکشاند. و نیز گاهی تزیین شیطان، زینت دنیا و حیات دنیا و حقایق خارجیه در دنیاست، که انسان را در مرتبه‌ی حیات ظاهریِ اشیا و موجودات متوقف کرده، و چنان ظاهر را تزیین میکند که انسان را مشغول زینتِ فانی و ظاهری نموده، و از جنبه حقیقتِ باطنی و باقیِ اشیاء غافل نماید. 🔻هر فعل اختیاری انسان (حتی هر توجه و نگاه و چشمکِ پلک) در تمامِ ماسوی الله عالم هستی تأثیر و تصرّفی ایجاد میکند، و انسان حق ندارد بدون اذن و حکم الهی در ملک الهی تصرف نماید و مؤاخذه میشود نسبت به هر کار اختیاریش چون در تمام موجودات اثر گذاشته است. این بخاطر آن است که انسان به همه‌ی هستی مرتبط است و همه موجودات در ارتباط با او تحت تأثیر بینش و اعمال او هستند. لذا نبی الهی و آن دین و روش زندگی و احکام الهی که بیان میکند برای بیان اذن و حکم خدا در هر صحنه است که انسان در هر تاثیر و تصرفش در عالم هستی مطابق امر الهی باشد، و تماماً بشود عین امر و مشیت الهی در عالم هستی، چه در امور فردی و چه در امور اجتماعی. 🔻انسان تحت ولایت الهی در تبعیت از دین و امر نبی و امام، میرسد به مرحله ای از قرب بسوی خدا، که فقط خدا در وجودش حاکم است و در تمامِ مناسبات فردی و اجتماعیش فقط ظهور نور خدا و سیطره‌ی ولایت الهی بارز و آشکار خواهد بود. نظم اجتماعیش نظمی قدسی خواهد بود در ظهور اسم حَکَمِ عدل الهی، نه صرف یک نظم حیوانی از ترس جریمه و مجازات. ظلم نکردنش در اجتماع بجهت تطهیر شدنش از شرک است که ظلم را بدترین شرک میداند، و با توحید قلبی مطهر از شرک شده است، نه آنکه ظلم نکردنش صرفا بخاطر جلب منافع حیوانی و دفع مضرات و حفظ متقابل حریم ها برای تجاوز نشدن به تمایلات حیوانیش باشد. وقتی تمامِ اعمال و بینش های انسان تحت ولایت الهی قرار بگیرد، تمام لایه های وجودی انسان به کمال لایقشان میرسند، و صرفا محدود به مرتبه حیات حیوانی و بدنی نمیشود. 🔸 @abedini

🔸 درس استاد، دوشنبه تعطیل است. 🔻جلسه دوازدهم، ان شاء الله سه‌شنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۸

🌷 جلسه ۱۲ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی #نظام_اندیشه_اسلامی| #استادعابدینی 🔻 سه‌شنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۸ 🔻 ۱۵ ماه رمضان المبارک ۱۴۴۰ 🌐 #موضوعات : / انبیاء الهی توحید مجسم هستند. حقیقتِ توحید و مصداقِ عینیِ توحید اند. به تعبیر علامه طباطبایی، وجود انبیاء الهی « هيئة التوحيد في الفعل» است. (و این غیر از بیانِ مفهومیِ توحید است. ارائه مصداقِ توحید بصورت عینی است). / بعثت انبیاء الهی از جانب خداوندمتعال و ارسالشان بسوی مردم، برای مبعوث کردن امت ها و برانگیختن مردم بسوی خداست. / قطعات وجودی انبیاء الهی، با پیوستگی و اتصال قول و دعوتشان به هم (لقد وصّلنا لهم القول)، و پی در پی آمدنشان (ارسلنا رسلنا تَترا)، دارند بمانند قطعات یک جورچین (پازل)، نقشه‌ی نهایی هدایت کامل نظام انسانی در دین خاتم و کتاب پیامبر خاتم را محقق مینمایند. کأنّ یک انسانِ واحدِ ده هزار ساله در صحنه بوده که مراحل به بلوغ رسیدنِ ظهور دعوتش برای کل نظام انسانی از آدم تا خاتم طی شده است. / با این نگاه، تمام حوادث عالم در سیر نقشه‌ی الهی در حال تحقق هستند، چه در داستان تقابل انبیاء با طواغیت، و چه در امروز و تقابل انقلاب اسلامی با آمریکا، نقشه الهی درکار است برای آنکه توحید بصورت مصداقی در نفوس انسانی جلوه کند. 🔸 @abedini

eitaa.com/abedini/478 🌐 ادامه #موضوعات جلسه ۱۲ 👇 🔻 تعلیم پیامبر اسلام (صل الله علیه و آله) نسبت به مردم ۲۳ سال طول کشید، چون برنامه هدایتشان مصداقی بود، که در ضمن وقایع و حوادث آیات هدایت نازل میشدند تا محسوس و مصداقی برای مردم حس شوند تا در زندگیشان تأثیر گذار باشد، و بیانِ آیات الهی مفهومی نشود. 🔻 انبیاء الهی هم در سیره خودشان، و هم در تربیت شاگردانشان، ارائه‌ی دین را بصورت مصداقی داشتند. اینکه عیسی (علیه السلام) وقتی مردم را میبیند که مفاهیم دینی و ادعای دینداری دارند، ولی در عمل و مصداقِ زندگیشان سبک زندگی کفرآمیز وجود دارد، حواریون را مدتی محشور با زندگیِ خویش کرد تا دینداری را مصدقاً در عیسی (علیه السلام) ببینند (نه اینکه صرفا مفهوم مواعظش را بشنوند و بفهمند). در حشر با مصداقِ عینیِ دینداری تربیت شدند و خودشان هم «کانون‌های متراکم دینداری» و «انصار الله» گشتند، که عیسی آنها را میان مردم فرستاد آنها هم با نشان دادن مصداقِ عینی دینداری در حشر با مردم، آنها را از سبک زندگیِ کفرآمیزشان پاک سازند. مردم در مرتبه‌ی محسوس و عمل، آلوده به کفرِ عملی بوند، و لازم بود که علمای عاملِ دین (شاگردان و وارثان انبیاء الهی) نیز در مرتبه‌ی محسوس آن ایمانِ عملی را نشان دهند و در حشر با مردم، ایشان را محشور با این زندگی ایمانی نمایند. 🔻 آن انتظاری که عیسی (علیه السلام) از حواریون داشت و ایشان را انصارالله کرد و بصورت مصادیقِ عینیِ دینداری در میان مردم، تربیت کرد و به تبلیغ دین فرستاد. خداوند متعال، این انتظار را از تمام مؤمنان امتِ اسلام دارد که مصداق توحید و انصارالله در میان مردم جهان بشوند. ✨الصف، ۱۴ : يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ كَما قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوارِيِّينَ مَنْ أَنْصاري إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ ✨آل عمران، ۵۲ : فَلَمَّا أَحَسَّ عيسى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصاري إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُون 🔻 نظام انسانی استعدادهایش شامل تمام استعدادهای نظام هستی میشود، و بستر به فعلیت رسیدن نظام انسانی هم در متن اعتبارات اجتماعی و نظام زندگی جمعی انسانهاست، لذا حرکتی کاروانی و روحی جمعی در به فعلیت رساندن این استعدادها (در آدم و عالم) در قوس صعود انسانی (و بالتبع در عالم هستی) محقق میشود. 🔻 نقش انبیاء الهی در نقشه‌ی الهی از ابتدا تا انتها، یک سیر حساب شده است، که در قرآن کریم هم بیانِ طراحی الهی در ضمن سیره انبیاء الهی برای محقق ساختن توحید بصورت مصداقی در جوامع انسانی است. خود انبیاء و اوصیاء الهی، وجودشان تحققِ مصداقیِ معارف بود، عدل مجسم و معاد مجسم بودند و مصداقِ عینی تحقق توحید بودند که نقشه نهایی تحقق یافتن نظام اندیشه در مصادیق انسانی با سیره انبیاء الهی و اوصیائشان تحقق می‌یابد. 🔻 حرکت امام خمینی هم با الگوگیری از این نقشه الهی، ارائه‌ی حرکتِ توحیدی در مصادیق در ضمن حوادث و وقایع بود. چه در وقایع قبل انقلاب، که مثلا قیام مردم در ماه محرم را با پیام محرم در پیروزی خون بر شمشیر محقق مینمود، و با تغییر در بینش و اراده ها، در هنگام وقایع، در جنگِ اراده ها نظام طاغوت و استکبار را مغلوب در برابر نگاه الهی و توحیدی نشان داد. آن نگاه توحیدی که در جریان طوفان طبس، باد و شن‌ها را مأمور خدا دانست. [که بعد از واقعه طبس فرمودند: «كى اين هليكوپترهاى آقاى كارتر را كه مى خواستند به ايران بيايند، ساقط كرد؟ ما ساقط كرديم؟ [سکوت نسبتا طولانی] شن ها ساقط كردند، شن ها مأمور خدا بودند، باد مأمور خداست»]. یا در جریان فتح خرمشهر فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد». یا در ابتدای جنگ با نگاه توحیدی و اتکا به قدرت الهی، تمام هجمه و حمله صدام را کوچک کرد و امید الهی در مؤمنین برای بیرون راندن متجاوز ایجاد نمود. [ پس از حمله صدام به ایران وقتی مسئولین خدمت امام رفتند به آنها فرمودند: دیوانه‌ای آمده و سنگی انداخته و رفته و جای نگرانی نیست. ما چنان به صدام و حزب بعث سیلی بزنیم که دیگر نتواند از جا بلند شود]. 🔻 اینکه موسی با یک پوستین به دوش و عصایی چوبی به دست، بر قصر پر زرق و برق و سپاه بزرگ فرعون وارد میشود و میگوید که دست از استکبار و ظلم بردار و ایمان بیاور تا سلطنتت را دوام بخشم، این همان نگاه توحیدی در وجود و روح ولیّ الهی است که هیچ بزرگی اسلحه ها و بمب ها و هیچ قدرت نظامی و قدرت رسانه ای او را مرعوب نمیسازد، و از هیچ غیرخدا نمیترسد. 💎 ادامه 👇👇👇

🔻 مرحوم آیت الله روح الله شاه آبادی (فرزندِ استادِ امام) که خودش شاگرد امام بود و خیلی به ایشان ارادت داشت تعریف میکرد، روزی در نجف همراه امام در حال حرکت در کوچه ای بودیم که ناگهان پس از عبور از کنار یکی از کیوسک های برق فشار قوی، آن کیوسک فشارقوی منفجر شد و موج انفجارش تا شعاع ۵۰۰ متر همه شیشه ها را شکاند. با این شدت حادثه، اما امام خمینی حتی یک تکان کوچک نخورد و بر نگشت (که این تکان غیرمنتظره ظاهرا قهری بدن است). [ امام خمینی با چنین توحید مصداقی قلبی است، که وقتى در سال ۴۳ بعد از آزادیشان در مسجد اعظم سخنرانى كردند، فرمودند: «والله من به عمرم نترسیده ام. آن شبى هم كه آنها مرا میبردند، آنها (مامورها) میترسیدند و من آنها را دلدارى میدادم» ]. 🔻 اینکه امروز آیت الله زکزاکی در نیجریه، با الگوگیری از حرکتِ توحیدیِ مصداقیِ امام خمینی، در نیجریه از چند شیعه معدود میرسند به ۲۰ میلیون نفر. و همین حرکت با نمونه های دیگری در صحنه مقاومت اسلامی در عراق و سوریه و یمن و بحرین درحال وقوع است. این همان تحقق یافتن «نظام اندیشه در مصادیق» است. 🔻کار امام معصوم (علیه السلام) همین است که اندیشه دینی را در حقایق و مصادیق نفوس محقق کند، و با هدایت باطنی و ایصال الی المطلوب، مؤمنین را به مقصد توحید برساند، و با هدایت ایصالی، در ضمن ابتلائات و صحنه های مختلف زندگی، اهل ایمان را بسوی حقیقتِ عینیِ توحید سوق دهد. 🔻 در نقشه الهی، هر تهدید و مکر دشمنانِ دین، به خودشان برمیگردد، و تبدیل به فرصت اهل ایمان برای بروز توحید و غلبه بر دشمنان خواهد شد. فرعون ۲۵ هزار کودک را کشت که موسی را بکشد، اما با همین کارش هم مردم را منتظرتر کرد، و هم مغلوب گشتن اراده اش با بزرگ شدن موسی در دامن خودش فاش شد. نمونه همین جریان در نمرود در مقابل تولد ابراهیم (علیه السلام) بود، که منجمان قبل از ولادتش به نمرود خبر از ولادت او دادند و او به مبارزه پرداخت، اما ابراهیم در کنار آزر نزدیکترین مشاور نمرود و در برابر چشم خودشان بود. 🔻 فرعون برای رسوا کردنِ موسی (علیه السلام)، او را به مقابله در یوم زینت پیش تمامِ مردم دعوت کرد، که همین کارش موجب رسواییِ بزرگِ خودش و تبلیغ بزرگی برای ابلاغ هدایت موسی شد، و حتی اولین ایمان آورندگان به موسی هم همان ساحرانی شدند که در خط اول مقابله‌ی فرعون علیه موسی قرار داشتند. 🔻شبیه همین جریان برای ابراهیم (علیه السلام) شد، که در شکستن بت‌ها او را به صحنه محاکمه عمومی مقابل همه مردم آوردند، اما همان کارشان موجب شد برهانِ عملیِ توحید در احتجاج ابراهیم به همه مردم برسد و همه در درونشان اعتراف کنند به ناتوانیِ بت ها از سخن گفتن و از خود دفاع کردن. بعد از آن، نمرود مردم را به صحنه مشارکت عملی کشاند، تا همه مردم هیزم بیاورند برای سوزاندنِ ابراهیم، تا در یک صحنه عملی، مردم را عملاً برعلیه ابراهیم کند، به بهانه دفاع از بت‌هایشان. اما همین کارش موجب شد اعجاز بزرگ الهی، در سرد و سلام شدن آتش برای ابراهیم (علیه السلام) در مقابل تمام مردم محقق شود، و بلیغ‌ترین ظهور قدرت و محبت خدای ابراهیم (علیه السلام) بروز نماید. و بعد از آن، نمرودی که ابراهیمِ جوان را کسی حساب نمیکرد، حالا احساس خواری و ذلت در برابر او و خدایش می‌کند، و می‌رود سراغش برای احتجاج با ابراهیم (علیه السلام)، بلکه بتواند برای توجیه حاکمیت طاغوتیش بر مردم، مغالطه ای کند و شکست های قبلیش را جبران نماید. 🔻 صد سال معارضه امویان با اهل البیت(ع) و دستورشان به سبّ امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر فراز منبر ها، به خود امویان برگشت، و برعکس اهداف آنها، نام مولا را زنده تر کرد، و موجب شد قیامِ عباسیان بر علیه امویان و غلبه شان بر امویان، با پرچم دفاع از اهل البیت (علیهم السلام) محقق شود، که عباسیان توانستند بخاطر حس حمایت مردمی از اهل البیت (علیهم السلام) مردم را با خود همراه کنند. 🔻در بیان آیات قرآن، بیان احوال شخصی انبیاء با خدا، الگوست برای احوال شخصیِ ما با خدا. و بیانِ احوال اجتماعی انبیاء در انجام مأموریت الهی‌شان نیز الگوست برای حرکت های اجتماعیِ ما بسوی خدا. 🔸 @abedini

🔸فایل #pdf متن کامل جلسات ۱ تا ۹👇در ادامه 🔻 بازنشر از کانال مربوطه نهاد رهبری در پیامرسان بله 🔻 کانال نظام اندیشه اسلامی👇 🌐 https://ble.im/43211234

🔸 #راهنمایی_نرم_افزاری برای دسترسی به متن قابل ویرایش جلسات، کافیست نرم افزار Word را اجرا کنید، و این👆فایلهای pdf جلسات رو با نرم افزار Word باز کنید پس از آن، نرم افزار Word یک پیام میدهد و می‌پرسد که آیا فایل pdf را تبدیل به متن editable ورد بکند، و شما با قبول کردن آن، می‌بینید که بسادگی نرم افزار Word فایل رو بصورت متن قابل ویرایش باز میکند، و حالا میتوانید فایل را با پسوند docx ذخیره کنید و بصورت فایل متنی ورد داشته باشید. همین توضیحات در سایت زیر هم ذکرشده👇 https://www.farazsoft.ir/pdf-to-docx/ 🔸 بعنوان نمونه، با همین روش فایل پی دی اف جلسه اول با نرم‌افزار ورد باز شده و تبدیل به فایل متنی قابل ویرایش گردید👇

🔸 #اطلاعیه دفتر نهاد رهبری: فایل متنی جلسات صرفا جهت تأمل و استفاده بهتر بزرگواران تنظیم شده لطفا به جهت نهایی نبودن متن از انتشار آن پرهیز شود. 🔻آدرس کانال: ble.im/join/Yzc5ZTgzOT