eitaa logo
مهدی میرزائی
596 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
802 ویدیو
666 فایل
كانال رسمى حجت الاسلام مهدی میرزائی در زمينه نشر درسگفتارها، مواضع و سخنراني هاى ايشان و ارائه ومعرفی محتویات راهبردی در تربیت انسان تراز در تحقق تمدن مهدوی برای كاربران مي باشد. ▶️https://t.me/alabhas313 راه ارتباطیMahdimir255@
مشاهده در ایتا
دانلود
کلاس آموزش قرآن کریم🌷 با حضور نونهالان و نوجوانان 😊 استاد: حجت الاسلام مهدی میرزایی💡 💠مسجد حضرت علی اکبر ع 📆 جمعه ۱۲ مرداد¹⁴⁰³ 🆔@abhas313
پاسخ به پرسش مخاطبین👇👇👇
قسمت 1⃣ آیات مختلف قرآن گواه این است که اسلام یک آئین جهانى و برای تمام مردم دنیاست؛ آیاتی مانند: آیه 19 سوره انعام: «لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ»؛ (هدف من این است که همه شما و کسانى را که سخنم به آنها مى ‏رسد با قرآن انذار کنم). آیه 90 همان سوره: «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرى‏ لِلْعالَمِینَ»؛ (این قرآن وسیله تذکر جهانیان است). آیه 158 سوره اعراف: «قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً»؛ (بگو اى مردم! من رسول خدا به سوى همه شما هستم). آیات شریفه 86 و 87 سوره «ص»: «قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفینَ* إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمینَ»؛ ([اى پیامبر!] بگو: من براى دعوت نبوّت هیچ پاداشى از شما نمى طلبم و من از متکلّفین نیستم! [سخنانم روشن و همراه با دلیل است!] این [قرآن] تذکرى براى همه جهانیان است). آیه اول سوره فرقان: «تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً»؛ (جاوید و پر برکت است خداوندى که قرآن را بر بنده اش نازل کرد تا همه جهانیان را انذار کند). و امثال این آیات که در قرآن فراوان است
قسمت2⃣ همانطور که در ابتدا بیان شد آیات مختلف قرآن به خوبى گواهى مى ‏دهند که اسلام یک آئین جهانى است و جالب اینکه بسیارى از این آیات در مکه یعنى در آن موقع که هنوز اسلام از محیط این شهر تجاوز نکرده بود نازل شده اند! بنابراین انذار مردم مکه و مدینه و مناطق اطراف آن دو به عنوان مرکز اسلام منافاتی با جهانی بودن اسلام ندارد و طبیعی است که از کسانی که مخاطبان نزدیک قرآن هستند به صورت ویژه نام برده و و دعوت به عمل آید. ثانیا: آیه «ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدینَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ» با استفاده از یک بیان عاطفى، همه افراد با ایمان را به ملازمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و حمایت و دفاع از او در برابر مشکلات تشویق مى‏ کند و مسلم است که تاکید و تکیه روى مدینه و اطرافش به خاطر آن است که در آن روز کانون اسلام مدینه بود، و الا این حکم نه اختصاصى به مدینه و اطراف آن دارد و نه مخصوص پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. این وظیفه همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار است که رهبران خویش را همچون جان خویش، بلکه بیشتر گرامى دارند و در حفظ آنان بکوشند و آنها را در برابر حوادث سخت تنها نگذارند، چرا که خطر براى آنها خطر براى امت است.( ثالثا: در مجموع با توجه به مجموعه آیات قرآن می توان گفت که دعوت پیامبر اسلام در جهانى شدنش تدریجى و مرحله به مرحله بوده است: در مرحله اول پس از مبعوث شدن، کار تبلیغ پنهانى اسلام را شروع کرد و در طول سه سال پیامبر تنها کسانى را دعوت مى کرد که کاملًا به آنها اطمینان داشت که اسرار را فاش نمى کنند. در مرحله دوم به حکم آیه 42 سوره شعراء: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ»؛ (و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن) مأمور بود تنها فامیل خود را دعوت کند.( در مرحله سوم به حکم آیه 3 سوره فصلت: «کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُون»؛ (کتابى که آیاتش هر مطلبى را در جاى خود بازگو کرده در حالى که فصیح و گویاست براى جمعیّتى که آگاهند!) و با توجه به شروع دعوت همگانی خود از مکه، مامور شده آن را اولا به عموم عرب و پس از آن به هر کس «دنبال آگاهی» است ابلاغ کند. و در مرحله نهایی به حکم آیه 19 سوره اعراف: «وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ»؛ (این قرآن بر من وحى شده تا شما و تمام کسانى را که این قرآن به آنها مى رسد بیم دهم [و از مخالفت فرمان خدا بترسانم]) مأمور شده آن را به عموم مردم برساند؛ به خاطر همین ماموریت بود که پیامبراسلام(صلی الله علیه وآله) نامه به سران بزرگ جهان آن روز در خارج از جزیره عربستان نوشت و آنها را به اسلام دعوت کرد.(
شبهه «اختصاص اسلام به اعراب» مبتنی بر ترجمه، تفسیر و برداشتی «تحمیلی و دروغین» است؛ بنابراین لازم می دانیم که - بعد از آوردن تک تک آیات با ترجمه و ادعای شبهه گران - ترجمه و تفسیر صحیح این آیات ارائه شود «تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد». 1. آیات 198 و 199 سوره شعراء: «وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ؛ فَقَرَأَهُ عَلَیْهِم مَّا کَانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ»؛ (و اگر آن را برای مردمی که عربی نمی دانند نازل می کردیم؛ محال بود که [عجم ها] آن را بفهمند و به آن ایمان بیاورند). نتیجه: قرآن برای مردمی که عربی می دانند نازل شده است نه عجم ها. پاسخ: منظور از «لوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ»، نزول پیامبری از عجم و آوردن کتاب آسمانی با زبانی غیر از عربی می باشد، نه اینکه فقط برای عجم و کسانی که عربی نمی دانند بخواهد نازل شود. در جمله «فَقَرَأَهُ عَلَیْهِم» هم فاعل هو مستتر می باشد که به «بَعْض الْأَعْجَمِینَ» بر می گردد و ضمیر «علیهم» به عرب بر می گردد؛ یعنی مشرکان عرب اگر پیامبری غیر عربی می داشتند به طریق اولی ایمان نمی آوردند. به عبارت دیگر این آیه به یکى از بهانه هاى احتمالى کفار و پیشگیرى از آن پرداخته است و گفته است که نژادپرستى و تعصبهاى قومى آنها بقدرى شدید است که اگر قرآن بر فردى غیر عرب نازل مى ‏شد، امواج تعصبها مانع از پذیرش آن مى‏ گردید، تازه حالا که بر مردى از خانواده اصیل عربى، و با بیانى رسا و گویا، نازل شده و در کتب آسمانى پیشین نیز بشارت آن آمده و علماى بنى اسرائیل نیز به آن گواهى داده‏ اند، بسیارى از آنها ایمان نمى ‏آورند، چه رسد اگر پیامبرشان اصلا چنین شرائطى را نداشت. با این توضیحات اگر غیر عربها هم بخواهند به بهانه اینکه قرآن عربی است ایمان نیاورند، فرقی با مشرکان متعصب و نژادپرست عرب نخواهند داشت. امّا اگر با وجود عربی بودن قرآن ایمان آوردند این آیه به برتری آنها نیز اشاره خواهد داشت؛ چنانکه در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) ذیل این آیات آمده است: «لَوْ نُزِّلَ الْقُرْآنُ عَلَى الْعَجَمِ مَا آمَنَتْ بِهِ الْعَرَبُ وَ قَدْ نُزِّلَ عَلَى الْعَرَبِ فَآمَنَتْ بِهِ الْعَجَمُ فَهَذِهِ فَضِیلَةُ الْعَجَمِ»(2)؛ (اگر قرآن بر عجم نازل شده بود عرب به آن ایمان نمى آورد، ولى قرآن بر عرب نازل شد و عجم به آن ایمان آورد و این فضیلتى است براى عجم). بنابراین این آیه اشتباه ترجمه شده و ترجمه ی صحیح آن چنین است: «هر گاه ما آن [ قرآن] را بر بعضى از عجم (غیر عرب) نازل مى ‏کردیم و او آن را برایشان مى‏ خواند [اعراب به دلیل شدت تعصب] به آن ایمان نمى‏ آوردند [در حالی که برخی عجم ها با وجودی که قرآن به زبان آنها نبود، به دلیل عدم تعصب و حق پذیری ایمان آوردند؛ و این نشانه ی فضیلت و برتری عجم است]». 2. آیه 3 سوره فصلت:«کِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لِّقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»؛ (کتابی آسمانی که آیات آن با تمام جزئیات بیان شده است، در قرآنی عربی، برای مردمی که عربی می دانند). نتیجه‌: قرآنِ عربی برای مردم عرب زبان آورده شده؛ نه برای پارسی زبانان. پاسخ: از مسلمات تاریخ است که یکى از گروندگان به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) سلمان فارسى است که ایرانى بوده، یکى دیگر بلال بوده که اهل حبشه بوده است و یکى صهیب بوده که اهل روم آن روز بوده است و همه آنها بخاطر ایمانشان مورد تحسین پیامبر(صلی الله علیه وآله) قرار گرفته اند. از طرفی این هم مسلم است که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) یهودیان را هم دعوت مى‏ کرده و همچنین به پادشاهان ایران، مصر، حبشه، و روم نامه نوشته و همه را به اسلام دعوت کرده، همه این شواهد دلالت دارد بر اینکه دعوت پیامبر اسلام جهانى و عمومى بوده است(3) و قرآن نیز گرچه عربی نازل شده است، ولی براى همه ى مردم نازل شده است؛ لذا در آیه 185 سوره بقره می فرماید: «هُدىً لِلنَّاسِ». بنابراین منظور از جمله «لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» این است که تنها «اهل علم و تقوا» از آن بهره مند مى شوند و منظور این نیست که تنها افرادی که عربی می دانند از آن بهره مند می شوند.(4) ضمن اینکه - بر فرضی که مخاطب قرآن فقط عرب بوده باشد- خود عرب مشاهده می کند که قرآن عربی است؛ لذا چه نیازی وجود دارد که به عرب گفته شود که «قرآن عربی است»! مگر اینکه مراد و منظور از لفظ «عَرَبِیًّا» فصاحت و قابل فهم بودن برای «اهل فهم» باشد. بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین می شود: «این کتابى است که آیاتش روشن، و هر مطلبى را در جاى خود بیان کرده، و شرح و تفصیل تمام نیازمندی هاى انسان را در تمام زمینه‏ ها ذکر نموده است، کتابى است فصیح و گویا، براى جمعیتى که آگاهند و جویاى حقیقتند». 3. آیه 2 سوره یوسف:«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»؛ (ما آن را قرآنی به زبان عربی نازل کرده ایم، تا شما [عرب زبان ها] بفهمید).
و همچنین در آیه 3 سوره زخرف با همان مضمون می خوانیم: «إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون». نتیجه‌: خداوند قرآن را برای اَعراب فرستاده که زبانشان عربی است؛ نه برای پارسی زبانانِ ایرانی که عربی نمی فهمند. پاسخ: ضمن اینکه پاسخهای کلی آیات گروه دوّم از این آیات نیز جواب می دهند، باید توجّه داشت که: اولا: «نازل شدن کلام وحی به یک زبان دلیل بر اختصاص آن به کسانی که با آن زبان صحبت می کنند نیست»؛ چنانکه یک کتاب علمی اگر به زبان خاصی نوشته شود نباید دیگران خود را از فراگرفتن آن محروم کنند. ثانیا: اگر قرآن به زبان عربی نازل شده است بخاطر ادله ای غیر از بحث اختصاص آن به اَعراب می باشد؛ به عنوان مثال زبان عربى به شهادت آنها که اهل مطالعه در زبانهاى مختلف جهانند آن چنان زبان وسیعى است که مى ‏تواند ترجمان دقیقی برای لسان وحى باشد و مفاهیم و ریزه کاریهاى سخنان خدا را باز گو کند. علاوه بر این مسلم است که اسلام از جزیره عربستان و از یک کانون تاریکى و ظلمت و توحش و بربریت طلوع کرد، و در درجه اول مى بایست مردم آن سامان را گرد خود جمع کند، آن چنان گویا و روشن باشد که آن افراد بى سواد و دور از علم و دانش را تعلیم دهد و در پرتو تعلیمش دگرگون سازد و یک هسته اصلى براى نفوذ این آئین در سایر مناطق جهان به وجود آورد. ثالثا: تعبیر به «عربى بودن» که در ده مورد از قرآن تکرار شده پاسخى است به آنها که پیامبر را متهم مى کردند که او این آیات را از یک فرد عجمى یاد گرفته و محتواى قرآن یک فکر وارداتى است و از نهاد وحى نجوشیده است.(5) 4. آیه 44 سوره فصلت:«وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ ءَ أَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ»؛ (و اگر این کتاب را قرآنی غیر عربی گردانیده بودیم قطعا می گفتند چرا آیه های آن روشن بیان نشده کتابی غیر عربی و مخاطب آن عرب زبان). نتیجه: همان طور که اگر پیام خدا برای اعراب به زبان فارسی نازل می شد آنها اعتراض می کردند - و اعتراض شان هم از نظر خدا منطقی بود - پس معنی نمی دهد برای پارسی زبانان نیز پیام خدا به زبان عربی نازل شود. پاسخ: این آیه از بهانه جویى افراد لجوج سخن به میان آورده که هر روز به بهانه اى خود و دیگران را سرگرم و از راه حق باز مى ‏داشتند و پاسخ یکى از این بهانه‏ هاى عجیب را مطرح مى‏ کند و آن اینکه آنها مى ‏گفتند: چرا قرآن به لسان عجم نازل نشده است تا ما براى آن اهمیت بیشترى قائل باشیم و غیر عرب‏ نیز از آن بهره گیرند. ظاهرا هدفشان این بود که توده مردم از آن چیزى نفهمند و نیازى به آن نباشد که در آیه 26 سوره فصلت به آنها بگویند «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ»؛ (به این قرآن گوش فرا ندهید و با سخنان لغو و باطل آن را از اثر بیندازید). اینجاست که قرآن در پاسخ آنها مى گوید: هر گاه ما آن را قرآنى عجمى قرار مى ‏دادیم حتما مى ‏گفتند: چرا آیاتش روشن نیست؟ چرا پیچیده است؟ و ما از آن سر در نمى ‏آوریم! «وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ». سپس اضافه مى ‏کردند: راستى عجیب است قرآنى عجمى از پیغمبرى عربى؟ «ءَ أَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ». یا مى‏ گفتند: کتابى است عجمى براى امتى عربى؟(6) خلاصه این آیه پاسخی به بهانه جویی های افراد لجوجی هست که هر روز به بهانه ای از ایمان آوردن طفره می رفتند. علاوه بر این همانطور که در آیه اول گفتیم اگر قرآن به زبانی غیر عربی نازل می شد بسیاری از اعراب به خاطر تعصبات قومی و نژادی ایمان نمی آوردند در حالی که برخی عجم ها با وجودی که قرآن به زبان آنها نبود، به دلیل عدم تعصب و حق پذیری ایمان آوردند؛ و به تعبیر امام صادق(علیه السلام) این نشانه ی فضیلت و برتری عجم است. 5. آیه 4 سوره ابراهیم: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ»؛ (ما برای هیچ قومی پیغمبری نفرستادیم به غیر از پیغمبری که به زبان آنان سخن بگوید). نتیجه‌: محمد که عرب بود، برای ما پارسی زبانان فرستاده نشده است. پاسخ: ترجمه صحیح آیه این است که «ما هیچ پیامبرى را، جز به زبان قومش، نفرستادیم تا (حقایق را) براى آنها آشکار سازد». و این طبیعی است، چرا که پیامبران در درجه اول با قوم خود، همان ملتى که از میان آنها برخاسته اند، تماس داشتند و نخستین شعاع وحى بوسیله پیامبران بر آنها مى ‏تابید، و نخستین یاران و یاوران آنها از میان آنان برگزیده مى ‏شدند، بنا بر این پیامبر باید به زبان آنها و لغت آنها سخن بگوید تا حقایق را به روشنى براى آنان آشکار سازد.(7)