eitaa logo
نمره اشعار من زیر ده است...
113 دنبال‌کننده
17 عکس
1 ویدیو
0 فایل
هر چه دارم همه از لطف حسین ابن علیست(علیهما السلام). بفرمایید شعر . نشر آزاد آزاد آزاد . #سید_حسن_صادقی #روح_الامین_کشاف @abderobaab
مشاهده در ایتا
دانلود
ما سینه زنان حرم آل پِیمبر در سوگ سلیمانی همان مردِ دلاور گوییم که ای رهبر و ای سیّد علی جان گر رفت از این بین،تو را مالک اشتر غم بر دلِ خود رَه مده،ما نیز چو اوییم گر اِذن دهی بذل نماییم تَن و سر یکبار در اُفتاد به روی گُل طاها یکبار بِبَستند یَدِ حضرت حیدر لیکن نشود ثبت دگر باره چنین درد تکرار نگردد به جهان ماتم اصغر سرلشگر این معرکه حاج قاسمِ دلها گردیده چو قاسم بدنش تکّه و پَرپَر تا حفظ شود مرز و نوامیس من و تو تا شمس ولایت بشود واضح و اَنوَر ما جمله چو اوییم ، همه اهل نبردیم مشتاق شهادت همگی چون علی اکبر ماییم مسلمان شدهء دست ابوالفضل آن ساقی اهل حرم آن شیرِ دلاور ما منتقم خون سُلیمان شدگانیم محفوظ دعا و نَفَسِ حضرتِ مادر دشمن،تو بدان خواب حرام است به چشمت کابوسِ تو باشیم از این لحظه چو اَخگر
در معصیت گذشت تمام توان من کِی می رسد ز راه طبیب روان من این هفته جمعه آمد و آقا نیامدی یک هفته پیرتر شده ام ای جوان من آمد ندا که پیش تو هستم،نگاه کن شرمنده از خودت بشو کمتر گناه کن معنیّ انتظار فَرَج یاریِ من است تقوی درونِ زندگیَت خرج راه کن
ما مرد نبردیم که بسیار گران است عاجز ز بیان کردن آن فهم و زبان است هر کَس که دراُفتاد به ما ، زود وَر اُفتاد با لشگر حق جنگ؟چه حاجت به بیان است با ذِکرِ علی ، با مدد از حضرت زهرا ریزد به زمین خِیلِ عدو،چون که خزان است ما هِیمنهء دشمنِ غدّار شکستیم این لشگر ما لشگری از شیردلان است صَهیون چو کُند فکر به جنگیدن با ما آن معرکه کوتاه ترین جنگ جهان است
سلبریتی که روزی بود سرباز وطن گشته اسیر به به و چه چه زدن های سعودی ها
چون چشم اهل خانه به مهواره دوختند دین و وطن به قتل رسیدند و سوختند بی بی سی و سعودی اینترناشیونال گنجشک را جای قناری فروختند
شب زمین بدون ولی سَحَر گشته به اهل ارض و سَما شُهره این خبر گشته چو پای فاطمه بنت اسد به رُکن رسید شکست خانه تو گویی که در خطر گشته درون بیت بِرفت و شکاف بر هم شد سه روز و شب اثرش مخفی از بَصَر گشته هزار حور و مَلَک گِرد مادری جمعند همو که مادر والاترین بَشر گشته صدای گریه کودک ز کعبه می آید اگر که کفر بگویم خدا پدر گشته خدا به نام علی نام او مزیّن کرد و او برای محمّد چو تاج سر گشته محلّ زادگهش قبله گاه گردیده حَرَم به خنده ای از نقره مفتخر گشته
فاطمه بودن تو کار به دستت داده یاس زیبارخ حیدر چقدر زرد شدی
انگشتر عقیق شکسته گواه شد با حوصله تو را به شهادت رسانده اند
نوشته روی دل من به خط سبز جلی منم غلامِ غلامِ غلامِ کویِ علی
چشم حرامی آشنا با خیمه ها شد آه از کسی که همسفر با عمه ها شد
به نام فاطمه حساس بوده و هستیم و نام مادر سادات بر جبین بستیم مرا محک نزن ای تجزیه طلب زیرا اگر که پاش بیافتد سلاح در دستیم