eitaa logo
قیام امام زمان (عج)
72 دنبال‌کننده
958 عکس
1.7هزار ویدیو
4 فایل
خدایا ما را از اهلبیت جدا مکن
مشاهده در ایتا
دانلود
از حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره ❓ سؤال: آیا می‌توان نماز شب یا سایر نمازهای مستحبّی را در حال حرکت خواند؟ ✅ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔷 نمازهای مستحبّی را در حال حرکت و سواری می‌شود خواند و حرکت، لازم غالبی آن است و استقبال قبله(روبه قبله‌بودن) در آنها لازم نیست و در حال استقرار [روبه قبله‌بودن] لازم است. @mhdi_zahra
4591584400082(1).mp3
9.99M
•|🎤|•|حامد |• •|🎼|•|جَوون|• |جوون‌که‌عاشق‌نباشه‌جوون‌نیست دلی که عاشق‌نشه‌تنهاتره. بایدبرای‌راهمون‌ بجنگیم... معلم‌ ما ♥️😍| ³¹³_____________________ ♥️|| 💐
🔴باز هم سرزنش دنياپرستان 💥مَا بَالُکُمْ تَفْرَحُونَ بِالْيَسِيرِ مِنَ الدُّنْيَا تُدْرِکُونَهُ، وَلاَ يَحْزُنُکُمُ الْکَثِيرُ مِنَ الآخِرَةِ تُحْرَمُونَهُ! وَيُقلِقُکُمُ الْيَسِيرُ مِنَ الدُّنْيَا يَفُوتُکُمْ، حَتَّى يَتَبَيَّنَ ذِلکَ فِي وُجُوهِکُمْ، وَقِلَّةِ صَبْرِکُمْ عَمَّا زُوِيَ مِنْهَا عَنْکُمْ! کَأَنَّهَا دَارُ مُقَامِکُمْ، وَکَأَنَّ مَتَاعَهَا بَاق عَلَيْکُمْ 🌎شما را چه شده که با تحصيل مقدار کمى از دنيا مسرور و خوشحال مى شويد ولى هرگز محروم شدن از مقدار زيادى از آخرت، شما را غمگين نمى کند، از دست رفتن مقدار ناچيزى از متاع دنيا شما را سخت پريشان مى سازد به گونه اى که آثار آن در چهره هايتان نمايان مى شود و به خاطر آنچه از دست داده ايد بى تابى مى کنيد، گويى اين جا سراى اقامت هميشگى شماست و متاع دنيا هميشه براى شما باقى مى ماند» 📘 @mhdi_zahra
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔸 [اگر] کسی معرفت پیدا کند، مسئله ظهور امام و غیبت امام را می‌فهمد. [در حقیقت] ما [او را] نمی‌بینیم، او ما را می‌بیند؛ ما کلامش را نمی‌شنویم، او کلام ما را می‌شنود... 📚 کتاب حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، ص١١۶ 🔷 ما معرفتمان ناقص است. عینک ما یک[مقدار] تاری دارد و الّا آنها (ائمه علیهم‌السلام) که ما را می‌بینند. 📚 کتاب حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، ص٣٣۴
✅حضرت آیت الله بهجت قدس سره: ✨اما اینکه چه کنیم که معرفت به نورانیت ائمه علیهم‌السلام نصیبمان گردد، بعد از نمازها بخوانیم و بخواهیم: «أَللهُم، عَرفْنِی نَفْسَک...». 📚در محضر بهجت، ج۲، ص۱۹ 🔻پی‌نوشت: ١. مقصود خواندن دعای زیر است: «أَللهُم، عَرفْنی نَفْسَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی نَفْسَک لَمْ أَعْرِفْ نَبِیک. أَللهُم، عَرفْنی رَسوُلَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی رَسوُلَک، لَمْ أَعْرِفْ حُجتَک. أَللهُم، عَرفْنی حُجتَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی حُجتَک، ضَلَلْتُ عَنْ دینی» خدایا، خودت را به من بشناسان، وگرنه نخواهم توانست پیامبرت را بشناسم. بار خدایا، رسولت را به من بشناسان، وگرنه نخواهم توانست حجتت را بشناسم. خداوندا، حجتت را به من بشناسان، وگرنه از دینم گمراه خواهم شد. ر.ک: اصول کافی، ج۱، ص۳۳۷؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۶؛ ج۹۲، ص۳۲۶. @mhdi_zahra
💚 جا داره روز جوان رو به سید عبدالملک بدرالدین الحوثی تبریک بگیم. 🧡 رهبر شجاع و انقلابی که در این سن یکی از بزرگترین نهضت‌های جهان رو رهبری می‌کنه و با مقاومت شگفت‌انگیز مردم یمن سبب به هم خوردن همه معادلات استکبار شده است. سید جوانی که ایرانی نیست ولی خدماتش به ایران از خیلی مدعیان ایران دوستی بیشتر بوده @mhdi_zahra
امام خامنه‌ای: هرکسی مردم را از آینده ناامید کند برای دشمن دارد کار میکند. چه بداند چه نداند... @mhdi_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ ماجرای زنده شدن یک خانم توسط آیت الله قاضی ره مرحوم آیت‌الله سید عباس کاشانی که از آخرین شاگردان آقای قاضی محسوب می شود، جریانی نقل می کند که خود شاهد و ناظر آن بود. وی می گوید : خانم یکی از علمای آن زمان که در فقه و اصول، شاگردان زیادی داشت مریض شد و روز به روز حالش بدتر می شد، تا این که یک روز صبح حالش از هر روز بدتر شد و از هوش رفت و دیدند که امروز و فردا است که آن خانم از دنیا برود، آن فقیه، سراسیمه نزد آقای قاضی آمد، آقای قاضی فرمود: خانم چطور است؟ آن عالم، گریه کرد و گفت: آقا دارد از دستم می رود. اگر امروز او بمیرند فردا هم من می میرم. این زن و مرد، سی و هفت سال با هم زندگی می کردند و بچه هم نداشتند و خیلی انیس هم بودند. آقای قاضی یکی از مختصاتش این بود که به صورت کسی نگاه نمی‌کرد، همینطور که سرش پایین بود تند تند دعا می‌خواند و چشم‌هایش نیز بسته بود. بعد دستش را بلند کرده و چشمانش را پاک کرد و گفت: شما بفرمائید منزل، خداوند ایشان را به شما برگرداند. او هم به آقای قاضی خیلی اعتقاد داشت و می‌دانست هر چه بگوید حق است. زمانی که آن عالم به خانه اش بر می‌گردد، می‌بیند خانمش که او را صبح به سمت قبله دراز کرده بودند و هیچ حرفی نمی‌زد، خوب و سر حال است و آن خانم به آقا می‌گوید: از شما ممنونم که پیش آقای قاضی رفتید، من همان موقع از دنیا رفته بودم، چند دقیقه‌ای بود که قالب، تهی کرده بودم، من را تا آسمان چهارم بردند و آن جا صدایی شنیدم که آقای قاضی با احترام، درخواست تمدید حیات ایشان را کرده و همان موقع مرا برگرداندند. 📚منبع: کتاب عطش @mhdi_zahra