ویژگی های سنین مختلف.pdf
1.74M
پاور مرتبط با آزمون کتاب ماه
تحت عنوان جزوه مهارت تاثیر با رویکرد امر به معروف
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمهالله و برکاته
پیرو نظرسنجی صورت گرفته طی چهار هفته گذشته
نشست های هفتگی، کنسل
و بجای آن آموزش مجازی، آزمون و همایش ماهانه برگزار خواهد شد.
اطلاعات بیشتر در کانالهای «آموزش» و «شمان» به عرض خواهد رسید.
هشدارها و فرآیند آموزشی مربیان و آمران.mp3
15.63M
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمهالله و برکاته
قابل توجه علاقمندان به فراگیری دورههای آموزشی امر به معروف و نهی از منکر و دوره های مرتبط، مربیگری و توانمندسازی مربیان و اخذ مدارک از ستاد امر به معروف استان
فرآیند آموزشی مقدماتی و آزمون مربوطه و نتایج اون رو از طریق کانال زیر دنبال کنید👇
https://eitaa.com/abm_amozesh
فرآیند دوره های آموزشی تکمیلی، مربیگری، فوق برنامه و پیشرفته و آزمونهای مربوطه و نتایج اونها رو از طریق کانال زیر👇
https://eitaa.com/shamaan
اخبار و اطلاعات و برنامه های ستاد رو از طریق کانال زیر 👇
https://eitaa.com/abm_razavi
هدایت شده از هدایت|آموزش امربه معروف
j1.mp3
3.56M
جلسه اول- دوره مجازی آموزش عمومی امربه معروف ونهی ازمنکر
موضوع: مقدمه دوره و اهمیت آموزش امربه معروف ونهی ازمنکر
هدایت شده از هدایت|آموزش امربه معروف
j2.mp3
5.46M
جلسه دوم _ دوره مجازی آموزش عمومی امربه معروف ونهی ازمنکر
موضوع: اهمیت و آثار امربه معروف ونهی ازمنکر
هدایت شده از هدایت|آموزش امربه معروف
j3.mp3
6.3M
جلسه سوم_دوره مجازی آموزش عمومی امربه معروف ونهی ازمنکر با موضوع شناخت ماهیت امربه معروف ونهی ازمنکر
هدایت شده از هدایت|آموزش امربه معروف
j4.mp3
13.54M
جلسه چهارم_ دوره مجازی آموزش عمومی امربه معروف و نهی ازمنکر موضوع:شرایط و مراتب امر به معروف و نهی از منکر
هدایت شده از هدایت|آموزش امربه معروف
j5.mp3
7.8M
جلسه پنجم_ دوره مجازی آموزش عمومی امربه معروف و نهی ازمنکر
موضوع: مسائل و شبهات امربه معروف و نهی ازمنکر
هدایت شده از هدایت|آموزش امربه معروف
j6.mp3
5.15M
جلسه ششم، دوره آموزش مجازی امربه معروف و نهی ازمنکر
موضوع:شیوها و روش های امربه معروف و نهی ازمنکر
هدایت شده از هدایت|آموزش امربه معروف
j7.mp3
6.41M
جلسه هفتم-دوره مجازی آموزش امربه معروف ونهی ازمنکر
موضوع : بایدها، موانع و دلایل نپذیرفتن امربه معروف و نهی ازمنکر
هدایت شده از هدایت|آموزش امربه معروف
j8.mp3
10.47M
جلسه هشتم دوره مجازی آموزش امربه معروف ونهی ازمنک
موضوع : مبانی امربه معروف ونهی ازمنکر در قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان ازمنکر
هدایت شده از هدایت|آموزش امربه معروف
j9.mp3
22.14M
جلسه نهم-دوره مجازی آموزش امربه معروف ونهی ازمنکر
موضوع: وظایف دستگاه ها در قانون حمایت از آمران
هدایت شده از هدایت|آموزش امربه معروف
j10.mp3
7.07M
جلسه دهم و پایانی- دوره مجازی آموزش امربه معروف ونهی ازمنکر
موضوع: جمع بندی دوره مجازی آموزش امربه معروف ونهی ازمنکر
هدایت شده از هدایت|آموزش امربه معروف
فرم تمرین دوره امربه معروف ونهی ازمنکر.pdf
73.6K
همزمان با استماع صوت جلسات، این فرم را تکمیل فرمایید و درصورت تحویل آن، در آزمون شش نمره کار عملی دریافت نمایید.
هدایت شده از هدایت|آموزش امربه معروف
نحوه ی محاسبه ی نمره پایان دوره اول و اخذ گواهینامه طلایه داران
۱_ کلاس حضوری ۶ ساعته یا شنیدن صوت ۱۰ جلسه ای دکتر سالاری
۲_ نوشتن جزوه دست نویس از روی صوت ۴ نمره
۳_ تکمیل فرم تمرین دوره ۶ نمره
۴_ آزمون پایانی ۱۰ نمره
هر روز سه فایل صوتی خدمت تون ارسال میشه
نمره قبولی برای دوره حضوری، کسب نمره ۱۴ و برای دوره مجازی ۱۷ است.
گواهینامه ها ظرف مدت یک هفته پس صادر و در نشست های مربیان،تقدیم حضور قبول شدگان می گردد.
هر جمعه از ساعت ۷صبح تا ساعت ۱۶ فرصت شرکت در آزمون را دارید.
تک خورها به بهشت نمی روند.
این کانال و گروه و آموزشها رو به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید تا اونها هم مثل شما یاد بگیرند راه بهشت رو.
لینک شرکت در آزمون مجازی دوره مقدماتی از اکنون تا ساعت ۱۶:۰۰ فردا فعال است.
https://survey.porsline.ir/s/d5ArH8Wx
قبول شدگان آزمون مقدماتی امر به معروف و نهی از منکر
جمعه ۱۰ شهریور ۱۴۰۲:
«هیچکدام از بزرگواران موفق به کسب نمره قبولی نشده اند»
تعداد کل شرکت کننده ۱۱۳ نفر
هیچکدام از شرکت کنندگان قبول نشدند
دلایل ردی:
عدم ثبت اطلاعات دقیق: ۱ درصد
عدم کسب امتیاز لازم: ۱۳ درصد
عدم ثبت نهایی: ۱ درصد
عدم انجام تکلیف: ۸۵ درصد(علت عمده، مسافرت کربلا ذکر شده)
سایر موارد: کمتر از یک درصد
وسیله ارتباطی:
تلفن همراه: ۸۰ درصد
تبلت: ۱۳
رایانه و لب تاب: ۶ درصد
سایر موارد: ۱ درصد
متوسط زمان پاسخگویی: ۱۰ دقیقه و ۱ ثانیه
قابل توجه علاقمندان به فراگیری دورههای آموزشی امر به معروف و نهی از منکر و دوره های مرتبط، مربیگری و توانمندسازی مربیان و اخذ مدارک از ستاد امر به معروف استان
فرآیند آموزشی مقدماتی و آزمون مربوطه و نتایج اون رو از طریق کانال زیر دنبال کنید👇
https://eitaa.com/abm_amozesh
فرآیند دوره های آموزشی تکمیلی، مربیگری، فوق برنامه و پیشرفته و آزمونهای مربوطه و نتایج اونها رو از طریق کانال زیر👇
https://eitaa.com/shamaan
اخبار و اطلاعات و برنامه های ستاد رو از طریق کانال زیر 👇
https://eitaa.com/abm_razavi
هدایت شده از شمان|شبکه مربیان امربه معروف و نهی ازمنکر
یک تیر و چند نشان
اذان ظهر به افق مشهد مقدس بود.
در محدوده فلاحی ۸ یک فضای سبز دیدیم.
زیر انداز داخل ماشین داشتیم.
ظهر اربعین ۱۴۴۵ هجری قمری
مصادف ۱۵ شهریور ۱۴۰۲ه.ش
کنار فضای سبز پارک کردم. یک خانواده سه نفره، دو تا سگ خوشگل، رو نوبتی بغل می کردند و نوازش می کردند.
مأمور فضای سبز، با حالت مضطرب(چیزی شبیه شک، دلهره، ترس و...) به اون خانواده نگاه می کرد. تمام نیرو رو جمع می کرد که چیزی بگه، باز منصرف می شد. و این حالت ادامه داشت.
پیاده شدیم. به مامور و خانواده ی مذکور، سلام و تسلیت ایام گفتیم. سوال کردم که اجازه هست اینجا نماز بخونیم؟ گفتند: آره.
سوال کردم اینجا کجاهاش سگ با پای خیس راه نرفته؟
همه به هم نگاه کردند، با تعجب!
گفتم میخواین بیاین با هم جماعت بخونیم؟
زیر انداز رو پهن کردم.
به خانواده گفتم البته که سگهای به این خوشگلی بعیده مریضی داشته باشن، ولی بعضی مریضی ها شون به راحتی قابل تشخیص نیست.
ما هم چند تا سگ گله داشتیم تا حالا که علیرغم رسیدگی بهداشتی، موهاشون ریخته... فرصت ندادن جمله تموم بشه.
سگها رو رها کردند و رفتند دستهاشون رو شستن.
باباشون گفت پس من نماز جماعت رو هم می خونم.
دوست شدیم. خونه شون کنار پارک بود. آدرس و شماره دادند و تعارف کردند.
مأمور هم اومد گفت من بلد نبودم چجوری بگم، یاد گرفتم. با اونم دوست شدیم. قراره بیاد کلاس😉.
گفت یه ماشین اینجا پارکه که شیشه اش پایین. چکار کنم؟
زنگ خونه ای که ماشین جلوش پارک بود رو زدیم.
ماشین مال مهمون همسایه پایینی بود که نذری داشتن.
مأمور، ما و اون خانواده، مهمون آقا بودیم، ولی خودمون از قبل خبر...
رضائی خرم- مشهد
هدایت شده از شمان|شبکه مربیان امربه معروف و نهی ازمنکر
سلام علیکم
یک ذغال خاموش اگر در کنار یک ذغال روشن قرار بگیرد او هم روشن خواهد شد
اما اگر هیچ ذغالی روشن نباشد مابقی هم روشن نخواهند شد
ما آدمها هم همینطور هستیم
دیروز با همکاران وقت نهار رستوران بزرگی در بجنورد بودیم
غذا سفارش دادیم و در میزهای انتهای سالن نشستیم
یهو دیدیم در سه میز اطرافمان سه خانم با کشف حجاب کامل بدون همراه داشتن روسری یا شال که قابل رفع هم نبود غذا میخوردند
ب همکاران گفتم چکار کنیم گفتن آقای اورنگ پور لطفا چیزی نگید چکار دارید ب مردم
میخواهید سالن را بهم بریزید
اون شوهرش کنارش چیزی نمیگه شما میخواهید بگید؟؟
اینا همه اینطورن
منم گفتم قرار نیست چیزی بهشان بگم
بلکه در اینجا مسئول اینها شوهرانشان نیستند
و اینها از ترس در انتهای سالن خودشان را قایم کرده اند
دیدم سرتاسر سالن و روی دیوارها و مخصوصا بالای میزها نوشته شده لطفا حجاب اسلامی را رعایت فرمایید
به گارسون گفتم ببخشید ما که حجاب اسلامی داریم ی پرس غذای اضافه بدهید
گفتم نگا کنید اونا رعایت نکردن خب
خندید و رفت
موقع رفتن به مسئول سالن گفتم شما مسئول اینجا هستید گفت بله در خدمتم
گفتم کشف حجاب در رستوران شما خیلی عادی شده دلیلش چیه؟؟
گفت که ما تذکر لسانی دادیم و تابلو روی هر میز زدیم ولی اجرا نمیکنند
منم گفتم دقیقا منم میخوام به شما تذکر بدم و سوار اسانسور شدیم
همکارم با اینکه در آسانسور داشت بسته میشد همراه ما نیامد و به مسئول باز هم تذکر داد و بعد چند دقیقه پایین آمد و گفت حسابی تذکر دادم و ترساندمش ....
همانی که ازش انتظار هم نداشتیم ....
تذکر اثر دارد حتی در بیدار کردن دیگران
اورنگ پور- مشهد
هدایت شده از شمان|شبکه مربیان امربه معروف و نهی ازمنکر
از برکات نماز
بعد از نماز مغرب شام اربعین
سال ۱۴۴۵ هجری قمری
مصادف ۱۵ شهریور ۱۴۰۲ه.ش
از مسجد که خارج شدم، دو تا پسربچه دنبال هم می کردند. امیرحسین خودش رو توی بغلم انداخت. گفت عمو این پسره میخواد منو بزنه.
اولش خواستم یاسر رو دعوا کنم. یه حسی بهم گفت بپرس چرا؟
منم پرسیدم چرا میخوای بزنیش.
گفت فحش زشت داده.
به امیر حسین گفتم تو که پسر خوبی هستی، فحش نمیدی، چون اگر دعوتتون بشه و با هم قهر کنید، فردا باید دنبال یک دوست بگردی که بازی تون خراب نشه. به یاسر هم گفتم اگر دعوا کنید و قهر کنید، بازیتون از فردا ناقص میمونه.
حالا که متوجه شدین نباید فحش بدین و دعوا کنین، بیاین از مغازه کنار مسجد، واسه تون جایزه بخرم.
حتی نپرسیدم که آشتی میکنید یا نه.
در عمل انجام شده قرار گرفتن.
دو تا دفتر با عکس سردار سلیمانی واسه شون خریدم، گفتم یه جایزه هم خودتون انتخاب کنید. نفری یه برچسب برداشتن. تشکر کردن. ازشون اجازه گرفتم که میشه عکس آشتی تون رو بگیرم؟
اجازه دادند. عکس گرفتم و رفتند.
ولی وقتی دوتایی گرم گرفته بودند و دور میشدن، خیلی تماشایی بود. کاش از این صحنه هم عکسی داشتم.
رضائی خرم- مشهد
هدایت شده از شمان|شبکه مربیان امربه معروف و نهی ازمنکر
امر به معروف و نهی از منکر مجازی
این پیام رو در یک گروه مذهبی دیدم:
«یه چیزی دیدم
مغزم ریخت به هم...
اعصاب و روانم تعطیل شد...
ونهای عراقی رو دیدین دیگه؟
خیلی خیلی تنگه، صندلیها چسبیده به همه، حتی راهروی وسط ون هم صندلی بازشو داره، تا جایی که شده صندلیهای کوچیک کوچیک توش کار کردن.
طرف اومد تو ون، دو تا خانوم هم همراهش بودن. ماشین هم کلا سه نفر جای خالی داشت. که این سه تا صندلیِ خالی، بغل هم نبود. در واقع خانوما مجبور بودن بین آقایونِ نامحرم بشینن.
یه آقای سی و چند سالهای که ظاهر خیلی مذهبیای هم داشت، با بچش نشسته بودن رو دو تا صندلی، بچههه کنار پنجره، آقاههم بغل دستش.
طرف بهش گفت ممکنه شما جاتو با بچت عوض کنی که خانوم من بتونه بشینه اینجا؟؟
یارو گفت نه، بچم دوست داره کنار پنجره بشینه. طرف دوباره ازش خواهش کرد گفت درست نیست خانوم من تو این جای تنگ بشینه کنار دست شما، یارو یه نگاه به بچش کرد گفت باباجان حاضری بیای اینور بشینی؟ بچههه گفت نه، باباشم گفت حاضر نیست دیگه، متاسفم.
طرف دوسه بار ازش خواهش کرد، بقیهی زوارِ توی ماشین ازش خواهش کردن، یارو حاضر نشد پاشه.
حالا اون بابا سر پا ایستاده، دو تا خانومِ همراهش سر پا ایستادن، همه معطلن. طرف یه نگاه تو ماشین انداخت یکی دیگه رو پیدا کرد که اگه جاشو عوض میکرد مشکل حل میشد، این بابام یه آقای ظاهر الصلاحِ سی چهل ساله بود. طرف بهش گفت میشه شما پاشی بشینی صندلی عقبی؟ که خانوما اینجا بشینن؟ یارو چند ثانیه مکث کرد گفت نه من همینجا راحتترم😐
باورتون میشه؟ گفت من همینجا راحتترم.
اینجا دیگه بقیه زوار همه دست به اعتراض زدن، من بهش گفتم تو که دیگه بچه نیستی مثه اون بابا، پاشو. نهایتا این یکی کوتاه اومد و پا شد.
حالا تازه اون باباهه که با بچش بود از حرف من ناراحت شد، طلبکار شد که چرا داری به من تیکه میندازی.
حالا نگاه کنین شما
طرف توی دریای ایثار مردم عراق غرق شده، غذا بهش میدن، جا بهش میدن، آب بهش میدن، کَت و کولش رو میمالن، لباسش رو میشورن، صورتش رو میبوسن ولی وقتی ظرفیت فهم نداره، وقتی ظرفیت پذیرش نداره، ذرهای از این ایثار درس نمیگیره، خب اربعین میریم چی یاد بگیریم ما؟ که نمونهی عملی ایثار رو ببینیم و نشون بچههامون بدیم. گذشت رو یاد بگیریم، بزرگ شیم و برگردیم.
حالا به نظرتون این بابا توی صحرای کربلا اگر بود چیکار میکرد؟ همینجاست که میگن کربلا به رفتن نیست، به شدنه.
البته این باباهه فکر کرد داره به بچش احترام میذاره و تربیتیش میکنه مثلا، اون در واقع با اینکار خودخواهی رو یاد بچش میده، فردا هم بچههه با خودخواهیهاش میشه بلای جون مامان و باباش.
خلاصه کربلا اگه رفتیم
کربلایی بشیم و برگردیم...😞»
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
جواب دادم:
«بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمهالله و برکاته
اگر بچه رو بلند می کردن و می نشستند، جاشون غصبی بود.
چنین کربلایی....
ما نمیتونیم تشخیص بدیم.
چه مکه رفته ها که حاجی نمیشن
چه کربلا نرفته ها که کربلایی اند.
مگر روزی که نیت کردند کربلا برن، از امام حسین(ع)، قول گرفتند که روی صندلی راحتی بشینند؟
حواسمون باشه، حتی مسجد هم که میریم، حق نداریم بچه کوچیک رو از صف اول دور کنیم. چون اون جا غصبی میشه و نماز هم باطل.
همین کارها باعث میشه، اون بچه تا آخر عمر از کربلایی ها و نمازخوان ها، تصور خراب داشته باشه
بله درس ایثار لازمه
ولی درس ایثار، مستحبه و جاش، جای دیگه است.
اما غصب، حرامه و نمیشه بخاطر مستحب، مرتکب فعل حرام شد.
دین ما خیلی ظرافت و دقت داره، شأن و شخصیت بچه رو در تربیت، در نظر می گیره و...»
رضائی خرم- مشهد
هدایت شده از شمان|شبکه مربیان امربه معروف و نهی ازمنکر
برکات عینی زیارت عاشورا
۱۶ شهریور ۱۴۰۲ه.ش
شنیدین میگم زیارت حضرت معصومه(س)، معادل زیارت امام رضا(ع) و پدرشونه؟ شنیدین میگن زیارت امام رضا
(ع) معادل هفتاد زیارت حجه؟
چند روز پیش خدمت تون عرض کردم که بجای سفر به کربلا، سعادت خدمت به دو مریض سخت، نصیب مون شد و هزینه سفر رو لوازم تحریر و حجاب واسه میزبانان و میهمانان این سفر ارسال کردیم.
از اون روز هر روز سه مرتبه مریضها رو جهت درمان به مکان های مختلف سطح شهر مشهد، می بردیم، دائم زیارت عاشورا داخل ماشین پخش میشه. چندین بار دلها شکست و اشک ها جاری شد. عمدا یه کوچولو صدای ضبط بیشتر بود و فقط ماشین بغلی، کمی صدای زیارت عاشورا رو می شنید. هر سواره یا پیاده ای از کنار ماشین رد میشد، لحظه ای نگاهش به ما قفل میشد، ناخودآگاه دست تمام خانمها به سمت شال، مقنعه، روسری یا چادرشان می رفت و مرتب میشد. امروز دقایقی مجبور شدم جلو درب ساختمان پزشکان توقف کنم. چندین بار این حرکت ناخودآگاه تکرار شد.
گفتم خدایا شکرت.
تلفنم زنگ خورد. یک نفر از پشت تلفن گفت آقای فلانی؟
خودم هستم، بفرمایید.
شما با تمام هزینههای سفر، سه روز مهمان حرم حضرت معصومه(س)، هستید...
رضائی خرم- مشهد
هدایت شده از شمان|شبکه مربیان امربه معروف و نهی ازمنکر
#یک_ساعت_رفاقت_چند؟
مریض مون رو از درمان بر گردوندیم منزل. جلو در خونه ماشین همسایه روبرو پارک شده بود. در خونه شون رو زدیم که ماشین رو جابجا کنه تا مریض بتونه راحت وارد منزل بشه.
دختر کوچولویی در رو باز کرد، اول من بهش سلام کردم. خوبی عموجون؟ بگو ماشین رو یخورده جابجا کنند، جلو در باز بشه، بریم داخل.
دختر کوچولو رفت، جوانی اومد. هنوز لای در بود و ندیدمش که سلام کنم، گفت: خط قرآن که نیست، دو ساعت داخل کوچه پارک کن، اصلا ماشینم رو بر نمی دارم، هر کار دوست داری بکن. در رو محکم بست. همراهان خواستند پیاده بشن، به سرعت اومدم کوچه بعدی، پارک کردم. مریض رو پیاده بردیم سمت خونه. خواستن در خونه همسایه در بزنند، اجازه ندادم. گفتم بریم داخل، من بر میگردم باهاش صحبت می کنم.
رفتیم داخل خونه، بهشون گفتم نماز بخونیم. بعد نماز گفتم ناهار بیارید. بعد ناهار گفتم داروها و آزمایش ها رو بیارید. چهار ساعت گذشت.
رفتم بیرون، همسایه ماشینش رو سه متر جلوتر برده بود. در خونه شون در زدم. دوباره همون دختر کوچولو اومد دم در. خجالت کشید. سلام کردم، گفتم بگو مامانت بیاد. مامانش با تاخیر اومد دم در. گفتم: هر وقت به شما سلام کردم، جواب دادی: «سلام پسرم». پس اگر پسرتون هستم، حقی بر گردن تون دارم. فرمودند: حتماً.
گفتم، من میشم داداش بزرگتر بچه هاتون، داداش بزرگ، پرخاشگری خواهر و برادر کوچکترش رو دوست داره. اگر اون «پسرم» گفتن هاتون، ریا نبوده، اجازه ندارید داداشم رو دعوا کنید یا چیزی بهش بگید. در همهی خانواده ها، ممکنه بحث پیش بیاد. خداحافظی کردم. داشتم میرفتم که صدای پسرش اومد که داشت نزدیک میشد. اشک مادرش رو دیده بود، چماق برداشته، با سرعت اومده پایین. تا من رسیدم سر کوچه، مامانش داستان رو براش تعریف کرده بود.
نشستم داخل ماشین، با چماقش اومد بالا سرم. پیاده شدم. چماق رو داد دستم گفت: «یا بزن تا دلت صاف بشه، یا حلال کن.»
گفتم: من هر دو رو می خوام، هم دلم صاف بشه، هم حلال کنم. البته الان دیره. من ظهر قبل از اینکه برم خونه، هم دلم رو صاف کردم، هم حلال کردم. اما حالا یک سوال از دارم:
#داداش_یک_ساعت_رفاقت_چند؟
اومد تو بغلم.
اما این ظاهر کاره.
اومد توی مجموعه ی امر به معروفی ها😉.
رضائی خرم- مشهد
هشدارها و فرآیند آموزشی مربیان و آمران.mp3
15.63M
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمهالله و برکاته
قابل توجه علاقمندان به فراگیری دورههای آموزشی امر به معروف و نهی از منکر و دوره های مرتبط، مربیگری و توانمندسازی مربیان و اخذ مدارک از ستاد امر به معروف استان
فرآیند آموزشی مقدماتی و آزمون مربوطه و نتایج اون رو از طریق کانال زیر دنبال کنید👇
https://eitaa.com/abm_amozesh
فرآیند دوره های آموزشی تکمیلی، مربیگری، فوق برنامه و پیشرفته و آزمونهای مربوطه و نتایج اونها رو از طریق کانال زیر👇
https://eitaa.com/shamaan
اخبار و اطلاعات و برنامه های ستاد رو از طریق کانال زیر 👇
https://eitaa.com/abm_razavi