7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهدای مرزی ما مظلومن!
🔻شهادت 6 مرزبان در سراوان! 6 مرزبان در سراوان سیستانوبلوچستان در درگیری با اشرار به شهادت رسیدند.
#تبیین
#شهدا
@abna_moosa_ben_jafar
کانال ابناء موسی بن جعفر(ع)
#شجره_نامه 💠🔹تصویر صفحه ای از شجره نامه سادات ظنوری ✍ به نظر می رسد حد فاصل سید یعقوب که جد پدری ه
✨ با سلام و احترام
🔹در خصوص شجره سادات ابهامات زیادی وجود دارد چرا که اسناد، مدارک و منابع به اندازه کافی وجود ندارد لذا از شما مخاطبین عزیز تقاضامندیم در صورتی که اطلاعاتی در این زمینه دارید با ما در میان بگذارید که این اقدام، خود نوعی خدمت محسوب می شود.
باتشکر 🙏
ارتباط با ما: @HhAa324 و شماره تماس ۰۹۹۳۳۹۲۷۴۷۱
#شجره_نامه
#سادات_ظنوری
#سادات
#تحقیقات
@abna_moosa_ben_jafar
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۰۱ خرداد ۱۴۰۲
میلادی: Monday - 22 May 2023
قمری: الإثنين، 2 ذو القعدة 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️9 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
▪️28 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️35 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️37 روز تا روز عرفه
▪️38 روز تا عید سعید قربان
@abna_moosa_ben_jafar
✍پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
ازدواج کنید تا صاحب فرزند شوید و نسل شما زیاد گردد. من در روز قیامت به زیادی افراد امتم بر امت های دیگر مباهات می کنم. حتی به فرزندان سقط شده از آنها
📗جامع الأخبار ص101
@abna_moosa_ben_jafar
کانال ابناء موسی بن جعفر(ع)
☆۲۶☆ 🔹 مرحوم سید ولی مراد موسوی؛ 👈 فرزند سید میرزا ⬅️ ابن سید رشیدبگ ⬅️ ابن سیدیونس ⬅️ ابن سید عبد
☆۲۷☆
🔹 مرحوم سید مرادحسین موسوی؛
👈 فرزند سید ولی مراد
⬅️ ابن سید میرزا
⬅️ ابن سید رشیدبگ
⬅️ ابن سیدیونس
⬅️ ابن سید عبدالله
⬅️ ابن سیدیعقوب
⬅️ ابن سید رضا
⬅️ ابن سید محمد
✨.....................✨
🔹 حدود ۱۵ نسل مجهول می باشد🔹
✨.....................✨
⬅️ ابن سیدیعقوب (بزرگ)
⬅️ ابن سیدرضا
⬅️ ابن خدرشاه
⬅️ ابن ایمان شاه
⬅️ ابن ظنور علیه السلام
⬅️ ابن محمدحیات
⬅️ ابن امام موسی کاظم علیه السلام💫🌟
🔻از سادات داربدره
🔰 تاریخ وفات : ۱۳۸۴
📸 یاد و خاطره گذشتگان سادات گرامی باد.
شادی روحش صلوات🌹
🔴 تذکر:
بر اساس تحقیقات به عمل آمده و اسناد و مدارک موجود، انساب و شجره ای که در توضیحات #گرامیداشت_گذشتگان_سادات ذکر شده اند کامل نیستند و قطعا چند نسل از قلم افتاده است لذا افرادی که سند آنها محرز شده ذکر گردیده اند بنابراین اگر هر یک از شما عزیزان اطلاعاتی در این زمینه دارید حتما با ما در میان بگذارید.
#گرامیداشت_گذشتگان_سادات
💫 لطفا عکس گذشتگان خود را به آی دی زیر ارسال فرمایید 👇👇👇
@HhAa324
@abna_moosa_ben_jafar
دبیر شورای عالی امنیت منصوب شد
🔹رئیس جمهور در حکمی ضمن قدردانی از زحمات و تلاشهای ۱۰ ساله امیر دریابان «علی شمخانی» در زمان تصدی دبیری شورایعالی امنیت ملی، «علی اکبر احمدیان» را به این سمت منصوب کرد.
#اخبار
@abna_moosa_ben_jafar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کتککاری در پارلمان کردستان عراق
🔹رسانههای محلی خبر دادهاند نمایندگان پارلمان کردستان عراق با یکدیگر درگیر شدهاند و شماری از نمایندگان حزب «اتحاد میهنی کردستان» با بطریهای آب به جایگاه رئیس پارلمان حمله کردهاند. شماری از نمایندگان نیز مجروح شدهاند.
#اخبار
@abna_moosa_ben_jafar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تیم میلان در صفحهٔ اینستاگرام روی تصاویر گلهای اینهفتهٔ تیمش موسیقی اصیل ایرانی گذاشته
#خبر_ورزشی
@abna_moosa_ben_jafar
#دانستنی
"از خاطرات مخوف و دردناک هیتلر"
یک روز صبح سرد در سرمای شدید مونیخ آلمان من کودکی 8 ساله بودم. لباس هایم هم آنقدر گرم نبود که بتوانم تحمل کنم. خانه مان هم که یک اتاق کوچک بود من و خواهر و برادر و مادرم زندگی میکردیم.
من برادر بزرگتر بودم. مادرم از سرطان سینه رنج میبرد. تا اینکه آنروز صبح نفس کشیدنش کم شد. اشک در چشمانش جمع شد. نمیدانست با ما چه کند. سه کودک زیر 9 سال که نه پدر دارند نه فامیل. مادرشان هم که اکنون رو به مرگ است. دم گوشم به من چیزی گفت، او گفت که تو باید از برادرو خواهرت مراقبت کنی.
من که هشت سال بیشتر نداشتم قطره اشکم ریخت روی صورت مادرم. سریع بلند شدم تا پزشکی بیاورم. نزدیک ترین درمانگاه به خانه من درمانگاهی بود که پزشکانش یهودی بودند. رفتم التماسشان کردم.
میخندیدند و میگفتند به پدرت بگو بیاید تا یک پزشک با خود ببرد. آنقدر التماس کردم آنقدر گریه کردم که تمام صورتم قرمز بود اما هیچکس دلش برای من نسوخت.
چند دارو که نمیدانستم چیست از آن جا دزدیدم و دویدم. آن هاهم دنبال من دویدند. وقتی رسیدم به خانه برادرم و خواهرم گریه میکردند. دستانم لرزید و برادر کوچکم گفت مادر نفس نمیکشد آدلف!
شل شدم، دارو ها افتاد آرام آرام به سمتش رفتم. وقتی صورت نازنینش را لمس کردم آنقدر سرد شده بود که دیگر کار از کار گذشته بود.
یهودیان وارد خانه شدند و مرا به زندان کودکان بردند. آنقدر مرا زدند که دیگر خون بالا میاوردم. وقتی بعد چند روز آزاد شدم دیدم خواهرو برادر کوچکم نزد همسایه ما هستند. همسایه مادرم را خاک کرده بود. دیگر هیچ چیز برای از دست دادن نداشتم. کارم شب و روز درس خواندن و گدایی کردن بود، چه زمستان چه بهار چه ...
وقتی رهبر آلمان شدم اولین جایی را که با خاک یکسان کردم همان درمانگاه مونیخ بود. سنشان بالا رفته بود و مرا نمیشناختند. اما هم اکنون من رهبر کشور آلمان بودم. التماسم میکردند، دستور دادم زمین را بکنند و هر 6 نفر را درون چاله با دست و پای بسته بیاندازند و چاله را پر کنند. تمنا میکردند و میگفتند ما زن و بچه داریم. آنقدر بالای چاله پر شده ماندم تا درون خاک نفسشان بریده شود.
آدلف هیتلر
خاطرات کودکی نبرد من 1941
#دانستنی
@abna_moosa_ben_jafar