همان طور که گفتم آرتساخ خاصیت استراتژیک برای باکو ندارد و بر اساس سه انگیزه ای که عرض کردم عملیات داشتند و تقریبا توانستند به سه انگیزه ای که در متن ریپلای شده آمده هم برسند

دوستان کلیه کانال های مجموعه غرب آسیا توسط ادمین ها اداره می شوند اگر چنانچه به اکانت بنده پیامی داده میشه اما پاسخ دریافت نمی‌کنید به این معناست که ادمین ها خوانده اند و طبیعتا پاسخی نمی دهند تا به من بگن خودم ،معمولا آخر شب وقت میکنم این پیام ها را بخوانم

اینم لطف دوستان با معرفت قزوینی هستش😍 نزدیک به شش ماه است که برای راه اندازی یک مجموعه تولیدی هفته ای یک بار قزوین میرم با افراد زیادی آشنا شدم ،انسان هایی با مرام و خون گرم که ادم رو یاد حس و حال جنوبی ها می اندازد اما خب بالاخره یه قزوینی همیشه یه قزوینی است و باید مراقبت کنید😂😂😜 میهمانی دوستانه ای که توی باغ هم گرفته میشه با تدابیر شدید امنیتی میرم 😂😂

📌تحولات منطقه قفقاز بر اساس برنامه ریزی ایده آل محور باکو_ رژیم صهیونیستی_ترکیه به جلو رفت روس ها همسویی و یا عدم حساسیت نسبت به محور باکو_رژیم صهیونیستی _ترکیه را انتخاب کردند ایران نیز مسیر انفعال سی ساله خود در قفقاز را ادامه داده است، رسوایی این انفعال بماند برای کسانی که در این مدت ذهن ها را به دوگانگی های پوچ(جنگ اسلام و کفر) درگیر کردند و گفتند مساله زنگزور نیست مشخص شد اساس مساله زنگزور است اما رژیم صهیونیستی ایران را در عمل انجام شده قرار داده است. بدون تردید، زنگزور و بحث مرزهای ۱۹۱۹ میان باکو و ارمنستان مطرح خواهد شد و الهام علی اف تا زنگزور را در اختیار نگیرد آرام نخواهد نشست. در سی سال گذشته کلیه ظرفیت ها و پایگاه اجتماعی خود در جمهوری باکو را رها کردید و امتیازات زیادی به آن ها دادید اما آن ها از تمام امکانات خود برای تحریک گسل های قومی و نژادی در شمال‌غرب کشور استفاده کردند،از حضور همه جانبه رژیم صهیونیستی استقبال کردند، جریان های تکفیری را به منطقه آوردند و روابط دیپلماتیک را قطع کردند و.... مساله قفقاز تازه برای ایران آغاز شده است و ایران تاکنون از آنچه فرار می کرد با آن رو به رو می‌شود مساله ای که برخی جریان ها در شورای امنیت ملی و سفرای سابق در قفقاز مسئول مستقیم آن هستند. دیپلمات هایی که در سی سال سابقه آن ها در قفقاز دستاورد محسوسی برای منافع راهبردی ایران یافت نمی شود چگونه می توانند طراحان موفقی برای برنامه ایران در قفقاز باشند؟همان طور که الان آن را دیدیم و خواهیم دید ابوقاسم

شهرداری تبریز در نقش بدل کار رژیم الهام علی‌اف با تقطیع مواضع و سخنان رهبری و سوء استفاده از آن ها ، بیلبورد های تبریک به جمهوری باکو را در سطح این شهر نصب کرده است من نمی فهمم این آشفتگی و عدم هماهنگی در کشور چه علتی دارد و با چه انگیزه ای انجام می شود ،اما فرض کنید همچین بیلبورد هایی از حمایت عرب های خوزستان از رژیم های ظالم آل خلیفه و آل سعود در اهواز و آبادان نصب می شد واکنش شما چه بود و چگونه با آن برخورد می کردید و حساسیت نشان می دادید رژیم ظالم الهام علی‌اف که سال هاست خنجر خود را به پیکره فرهنگ و ارزش های شیعیان باکو وارد کرده است و انحلال ارزش های مردم این کشور را پیش می برد تفاوتی با آل سعود و آل خلیفه ندارد. تقطیع این جمله رهبری به معنای چیست؟تعهد به مرزهای بین المللی و مخالفت با تغییرات ژئوپلیتیکی کجای بیلبورد است؟معنای این تقطیع این است که زنگزور هم چون در سال ۱۹۱۹ خاک آذربایجان بود پس باید به آن ها واگذار شود آیا این ذهنیت سازی های جدید لابی پان ترک است؟؟از انعکاس متناقض صحبت های رهبری چه انگیزه ای دارید؟ ابوقاسم

حجت اعتبار،شهید محراب دیگر ما باخون این شهدای مخلص هویت پیدا می کنیم و به خود آگاهی می رسیم. قدم صدق این شهدای مظلوم است که به ما ثبات قدم و انگیزه می دهد و از این منظر است که یاد شهدا معنا پیدا می کند بدون ترید رویداد شهادت این روحانی غریب و مظلوم یادآور شهدای علمای بزرگی مثل آیت الله شهید دستغیب، صدوقی،مدنی و اصفهانی است ،علمایی که در محراب به شهادت سلام کردند. چه بایست می شد که اهل قلم و رسانه را وادار به واکنش کند؟ روایت شهادت این روحانی مظلوم به چه بهانه دیگری نیاز داشت؟اسم و رسم؟آیت الله؟مجتهد؟ باید به این باور برسیم که تفاوتی میان این روحانی که مربی تربیت جوانان در مسجد و حوزه علمیه در زنجان بود با حافظان امنیت و سایر شهدا نیست اینجا برای احترام به غربت و اخلاص این شهید نباید سکوت کرد و باید سرتعظیم فرود بیاوریم. ابوقاسم

همه کسانی که دغدغه منافع ملی ایران را دارند باید تحولات قفقاز را بخوبی رصد و آن را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهند. طراحان وضعیت انفعالی ایران در قفقاز که نسبت به بی برنامگی و بی لیاقتی سی ساله خود در پرونده قفقاز سکوت کرده اند با فرار رو جلو ،منتقدین را با استدلال زیر به چالش می کشند: آیا انتظار داشتید ایران از ارمنستان حمایت کند؟ارمنستانی که دولت آن نیز بدون مقاومت خاصی قره باغ را به باکو واگذار کرد؟ ما از همان اول تاکید کردیم تنش های قفقاز بازی دوگانه ناتو و رژیم صهیونیستی با بازیگری ترکیه و باکو و سر سپردگی ارمنستان است. تحولات جهانی در مسائل ژئوپلیتیکی و انرژی آثار خود را در قفقاز نیز گذاشته است و بازیگران بزرگ معادلات میدانی میان ارمنستان و باکو را به گونه ای تعریف کردند که منجر به تثبیت حضور رژیم صهیونیستی، ناتو و تروریست های تکفیری در مرزهای شمال غرب کشور شود هرگز نگفتیم ایران باید از ارمنستان حمایت کند؟معتقد بودیم و هستیم ایران مامور به حمایت از منافع و حقوق خود در قفقاز است ،این نسبت دادن های دروغ برای پوشاندن استدلال واقعی ماست ما گفتیم تهدید ها فراتر از مسائل ژئوپلیتیکی است ،مساله عادی سازی روند حضور ناتو و رژیم صهیونیستی در قفقاز جنوبی است که تهدید کننده منافع راهبردی ما در منطقه است ابوقاسم

🔸علی‌اف و اردوغان برای احداث خط‌ ریلی قارص-نخجوان و خط انتقال گاز ایغدیر-نخجوان توافق کردند. وستانیوز

عزم جدی اردوغان برای کریدور زنگزور

آیا ایران سیگنال مثبتی درباره راه اندازی کریدور جعلی زنگزور به اردوغان داده است که امروز در نخجوان به آن اشاره کرد؟؟؟🧐🤔

آقایان در بحث قفقاز و افغانستان دنیای تحلیلی کوچکی درست کردند و صرفا بر اساس آن به موضوعات نگاه می کنند و حرف دیگران را هم قبول ندارند دیتاهای این دوستان در قالب های گوناگون و در چند بخش به مقامات ارشد نظام می‌رسد و بر اساس آن ها کنش گری می شود. بدون تردید این دنیای تحلیلی از جنبه های مختلف دچار اشکال است، در این دنیای تحلیلی نگاه های پوپولیستی و تخیلی از برجستگی بالایی برخوردار است،مساله ای که در نگاه راهبردی به مسائل یک اشکال اساسی و یک گره ذهنی است که اجازه نمی دهد رصد دقیق اتفاق بیافتد بدون حل چالش های امنیتی کوتاه مدت که در شرق و شمال غرب کشور وجود دارد ترسیم سیاست خارجی مبتنی بر منافع اقتصادی بلند مدتی که در افغانستان و قفقاز دارد ساده اندیشی است صرف نظر از اینکه شما به چه اندازه می توانید از این منافع استفاده کنید و نقش سایر بازیگران در جذب منافع و منابع به چه شکل است از حلقه های مفقوده دنیای تحلیلی عزیزان است. ابوقاسم

ما با یک جنگ نامنظم در منطقه روبه رو هستیم دشمن با تمام امکانات یک جنگ ترکیبی را در منطقه طراحی کرد تا از افزایش قدرت بازیگران جهانی و منطقه ای مثل چین و روسیه و ایران و کنترل جاده ابریشم و کریدور شمال جنوب جلوگیری کند . هنوز کسی نیامده ابعاد این جنگ ترکیبی هدفمند و هوشمند را در قالب یک پازل روشن کند آمریکا در افغانستان و آسیای جنوبی و مرکزی و قفقاز در حضور خود یک بروزرسانی هوشمندانه ای انجام داد چه بخواهیم چه نخواهیم بخشی از آثار این حضور متوجه ما خواهد بود آمریکا با تحریک گسل های اختلاف برانگیز در حال امنیت زدایی از منطقه غرب آسیا و آسیای مرکزی و قفقاز است،راهبرد آمریکا ذهنیت سازی تعارض منافع میان این کشورهاست تا به جنگ منتهی شود وخواهد شد همان طور که ولادیمیر پوتین نسبت به آن هشدار داد جنگ در منطقه بدون شک اتفاق خواهد افتاد و این جنگ ،توسط آمریکا برنامه ریزی می شود و استراتژی آن ها ایجاد اختلال محاسباتی در میان دولت های این منطقه است. این راهبرد آمریکا در قفقاز و درگیری ها میان اسرائیل و فلسطین به وضوح قابل تامل است. طالبان در افغانستان یکی دیگر از ابزارهای هوشمند آمریکا برای امنیت زدایی از منطقه بود طالبان ابزار هوشمند آمریکا است حضور آمریکا در افغانستان به شکل هوشمندانه و دقیق وجود دارد ،بنابراین حضور آن ها افزایش داشته است و قرار است از گسل تنش میان کشورهای تاجیکستان و قرقیزستان و تعریف یک سناریوی تعارض منافع به جنگ در این منطقه دامن بزند سیاست های آبی طالبان در قوش تپه و کاهش سطح آب آمودریا امنیت زیست محیطی و امنیت آب شرب ترکمنستان و ازبکستان را برهم خواهد زد. تنش های آبی یکی از همان سناریوهای آمریکایی برای تنش در منطقه آسیای مرکزی است. جنگ نرم طالبان در چیره سازی نظام خلافتی در برابر نظام ولایتی ایران ،همگرایی مذهبی و قومی در استان هایی مثل سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی و جنوبی و تاثیر گذاری بر آن ها ،تغییر بافت جمعیتی افغانستان و انتقال پشتو ها به فلات مرکزی افغانستان(منطقه ای که آب قوش تپه به آن خواهد رسید) و مساله مهاجرین که یک ابزار قدر و تهدیدِ در دست طالبان است ،کاهش نفوذ ایران در شیعیان افغانستان و قطع کردن این وابستگی همگی از آثار برنامه ترکیبی آمریکا در افغانستان است. در قفقاز نیز بازی دوگانه آمریکا و اسرائیل نتیجه ای جز تقویت حضور آن ها در منطقه و تامین منافع کشورهای همسوی خود ندارد. کریدور تاپی و کاسا ۱۰۰۰ در آسیای مرکزی و اتصال به آسیای جنوبی نیز از برنامه های آمریکا در منطقه است کریدور هند _اسراییل نیز یکی دیگر از برنامه های آمریکا برای تضعیف محور روسیه چین و ایران بود. کریدوری که قرار بود با تکميل صلح ابراهیم و عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل تثبیت شود و مساله فلسطین را از اساس محو کند. این نقشه ها که در مناطق خاص خود امتداد میدانی دارد و توسط بازیگران منطقه ای پیگیری می شود آثار انگیزه های پنهان قدرت‌های بزرگ غربی است و طبیعتا جدای از تعارض منافع منطقه ای که دارد در سطح کلان نیز از آثار متناسب با خود برخوردار است که این قسمت بر معادلات جهانی در موضوعات امنیتی و اقتصادی و انرژی قابل ارزیابی است. ذهنیت تحلیلی استراتژیک می تواند نسبت تحولات منطقه ای و جهانی و معادلات سرنوشت ساز را ارزیابی کند و پیامدهای محیطی و جهانی آن و فرصت ها و تهدیدهای احتمالی که برای ما می تواند داشته باشد را روایت می کند. اینکه ایالات متحده آمریکا در گوشه از افغانستان از سیاست های آبی طالبان حمایت کند باید بدانیم دقیقا این حرکت چه نسبتی با ایران و چین و روسیه دارد و قرار است چه پیامد ها و تهدید هایی را خلق کند . باید بدانیم دقیقا چگونه باید جزئیات برنامه آمریکا در اوراسیا را در قالب یک پازل و فهم بهم پیوسته ارزیابی و تحلیل کنیم این شروع تفاوت تحلیل های استراتژیک و داستان سرایی های پوپولیستی است. ابوقاسم