ذکر مهد.mp3
650.4K
🔖منبر کوتاه🔖
#آیت_الله_جوادی_آملی
💠علاقه امام رضا علیه السلام به #امام_جواد علیه السلام 💠
🔻انتقال علوم الهی به امام جواد علیه السلام
#مردی_در_آینه
#قسمت_شصت_نه: مقصد نهایی
يه هفته تمام و هيچ چيز ... نه تماس مشکوکي ... نه آدم مشکوکي ...
مايکل هم کل اطلاعات مالي اون رو زير و رو کرده بود ... به مرور داشت اين فکر توي سرم شکل مي گرفت که یا اين همه سال کار کردن توي واحد جنايي ... من رو به آدمي با توهم تئوري توطئه تبديل کرده ... يا اون همه چيز رو فهميده و خطوط پشت سرش رو پاک کرده ...
از طرفي هنوز ترس و رعب عجيبي ازش توي وجودم بود ... ترسي که نمي گذاشت به چشم يه آدم معمولي بهش نگاه کنم ...
آدم پيچيده، چند بعدي و چند مجهولي اي که به راحتي توي چند برخورد، حتي افرادي مثل اوبران نسبت بهش نرم مي شدن .. . و بعد از يه مدت مي تونست اعتماد اونها رو به خودش جلب کنه ...
تا حدي که مطمئن بودم اگه سال هاي زياد رفاقت و همکاري من با اوبران نبود ... حاضر نمي شد درخواستم رو قبول کنه ... و اطلاعات شخصي ساندرز رو برام در بياره ...
چند ساعتي مي شد توي مدرسه بود ... و من توي اون گوشه دنج قبل، همچنان منتظر بودم ... بهترين نقطه اي بود که مي تونستم فاصله ام رو باهاش حفظ کنم و از طرفي هر جاي مدرسه هم که مي رفت، همچنان به تماس هاش گوش کنم ... و اين به لطف جان پروياس بود ...
همين که بهش گفتم لازمه چند وقت مدرسه زير نظر باشه قبول کرد و نپرسيد اون تهديد احتمالي که دبيرستانش رو تهديد مي کنه چيه ... سر پرونده کريس ... و دختر خودش اعتمادش نسبت بهم جلب شده بود ...
چند ساعت توي يه نقطه نشستن واقعا خسته کننده بود ... تا اينکه بالاخره تلفنم زنگ خورد ... مايکل بود ...
- حدود 45 دقيقه پيش ... خانم ساندرز سه تا بليط هواپيما به مقصد تورنتو گرفت ...
- خوب که چي؟ ... تعطيلات نزديکه ...
- داري چيزي مي خوري؟ ...
تا اين رو گفت بيسکوئيت پريد توي گلوم ... نزديک بود خفه بشم ...
- فعلا تنها چيز جذاب اينجا واسه پر کردن اوقات بیکاری، خوردنه ...
چند لحظه مکث کرد ...
- اگه ميذاشتي حرفم تموم بشه به قسمت هاي جذابش هم مي رسيد ... بلیط برای تعطیلات چند روزه ی پیش رو نیست ...
غير از اسم دستم شل شد و بقيه بيسکوئيت از دستم افتاد ... سريع دستم رو کردم توي جيب کتم و دفترچه يادداشتم رو در آوردم ...
- شماره پرواز و شرکت هواپيمايي هر دو پرواز رو بگو ...
تلفن رو که قطع کردم هنوز توي شوک بودم ... داشتم به عقلم شک مي کردم اما اين اتفاق يعني شک من بي دليل نبوده ...
عراق*، يه کشور با تسلط شيعه ... و پر از گروه هاي تروريستي ...
اون شايد ثروت زيادي نداشت اما مي تونست حامي مالي يا حتي واسطه مالي گروه هاي تروريستي باشه ... علي الخصوص اگه شيعه باشه ... شيعيان از القاعده و طالبان هم خطرناک ترن ...
نفسم بند اومده بود ... هر چند هنوز هيچ مدرکي عليهش نداشتم اما انگيزه اي که داشت از بين مي رفت دوباره زنده شد ... بايد تا قبل از اينکه از کشور خارج مي شد گيرش مي انداختم ...
10 دقيقه بعد دوباره تلفن زنگ خورد ... اما اين بار مال من نبود ... تلفن دنيل ساندرز ... تماس ورودي: همسرش ...
* اشتباه شنیداری پای تلفن به علت شباهت تلفظ ایران و عراق در زبان انگلیسی است.
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
⚠️ #تلنگرانه
♥️ امام حسین علیهالسلام هم میتوانست به جای ۷۲ فالور ۷۲ هزار فالور جذب کند
فقط کافی بود به ذره طبق قوانین دموکراسی و حقوق بشری آن دوران عمل نماید و یا بعضی مسائل را نادیده بگیرد.
اما از سر مواضعش بر سر اسلام سوزنی کوتاه نیامد و تنها با ۷۲ عزیز رفت به جنگ یزید که فقط در صحرای کربلا طبق بعضی روایات 120 هزار فالور داشت.
شهدای ما مکتب عاشورا را این گونه آموختند.
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
✍امام جواد(ع) میفرمایند :
صبر را بالش خود قرار بده... این تشبیه از آن رو ست که چون آرامش و قرار جسمی، با تکیه بر بالش است، مؤمن در رسیدن به آرامش روحی نیز، نیاز به تکیهگاهی چون صبر دارد.
📚تحف العقول صفحه ۴۷۸
مردی به حضرت جواد(ع) عرض کرد: مرا سفارشی بفرمایید . امام (ع) فرمود: می پذیری؟ گفت: آری فرمود: تکیه بر صبر کن و صبر را بالش خود قرار بده و به فقرا درآویز و شهوات را رها کن و مخالفت با هوای نفس نما و بدان که تو از دید خداوند مخفی نیستی، دقت کن چگونه باید باشی.
📚بحارالانوار، ج ۷۵، ص۳۵۸
💕💚💕
hekayat-emam-javad.mp3
1.53M
🔖منبر کوتاه🔖
#امام_جواد علیه السلام
#استاد_انصاریان
💠 تو از مایی ؟💠
📌عیادت امام جواد علیه السلام از یک بیمار و محتضر رو به مرگ
#انگیزه_امام_جواد_از_ازدواج_با_دختر_مامون
🤔#پرسش
❔سوالی دارم که چند وقت است بدجور درگیرش هستم که چرا امام جواد با دختر مامون #ازدواج کرد ❗️مگر مامون قاتل امام رضا و دشمن اهل بیت نبود ❕این رفتارهای متناقض در زندگی امامان چه معنایی دارد ❕
💠#پاسخ💠
👌در کتاب #سیره_پیشوایان این پرسش چنین پاسخ گفته شده است ؛
❕مامون چون در میان یک سلسله تنگناها و شرائط دشوار سیاسی قرار گرفته بود، برای رهایی از این تنگناها، تصمیم گرفت خود را به خاندان پیامبر نزدیک سازد، و بر همین اساس با تحمیل ولیعهدی بر امام هشتم می خواست سیاست چند بعدی خود را به مورد #اجرا بگذارد.
👌از سوی دیگر، عباسیان از این روش مامون که احتمال می رفت خلافت را از بنی عباس به علویان منتقل سازد، سخت ناراضی بودند و به همین جهت به مخالفت با او برخاستند و چون امام رضا #توسط مامون مسموم و شهید شد آرام گرفتند و خشنود شدند و به مامون روی آوردند.
👌مامون کار زهر دادن به امام را بسیار سری و مخفیانه انجام داده بود و سعی داشت جامعه از این جنایت آگاهی نیابد و از همین رو برای پوشاندن جنایات خود تظاهر به اندوه و عزاداری می کرد، اما با همه پرده پوشی و ریاکاری، سرانجام بر #علویان آشکار گردید که قاتل امام جز مامون کسی نبوده است، لذا سخت دل آزرده و خشمگین گردیدند و مامون بار دیگر حکومت خویش را در معرض خطر دید و برای پیشگیری از عواقب امر، توطئه دیگری آغاز کرد و با تظاهر به مهربانی و دوستی نسبت به امام جواد-علیه السلام-تصمیم گرفت دختر خود را به حضرت تزویج کند تا استفاده ای را که از تحمیل ولیعهدی بر امام رضاعلیه السلام در نظر داشت از این وصلت نیز بدست آورد.
👌بر اساس همین طرح بود که امام جواد علیه السلام را در سال 204 ه. ق یعنی یک سال پس از شهادت امام رضا-علیه السلام-از مدینه به بغداد آورد و به دنبال مذاکراتی که در جلسه #مناظره امام با یحیی بن اکثم گذشت ( دختر خود «ام الفضل » را به همسری حضرت در آورد.
🔰انگیزه های مامون ؛
👌این ازدواج که مامون بر آن اصرار داشت، کاملا جنبه سیاسی داشت و می توان دریافت که وی از این کار چند #هدف یاد شده در زیر را تعقیب می کرد ؛
1⃣با فرستادن دختر خود به خانه امام، آن حضرت را برای همیشه دقیقا زیر نظر داشته باشد و از کارهای او بی خبر نماند (دختر مامون نیز براستی وظیفه خبرچینی و گزارشگری #مامون را خوب انجام می داد و تاریخ شاهد این حقیقت است) .
2⃣با این وصلت، به خیال خام خویش، امام را با دربار پرعیش و نوش خود مرتبط و آن بزرگوار را به لهو و لعب و فسق و فجور بکشاند و بدین ترتیب بر قداست امام لطمه وارد سازد و او را در انظار عمومی از مقام ارجمند عصمت و امامت ساقط و خوار و #خفیف نماید.
3⃣با این وصلت علویان را از اعتراض و قیام بر ضد خود باز دارد و خود را دوستدار و علاقه مند به آنان #وانمود کند .
4⃣هدف چهارم مامون، عوام فریبی بود ، چنانکه گاهی می گفت: من به این وصلت اقدام کردم تا ابو جعفر-علیه السلام-از دخترم صاحب فرزند شود و من پدر بزرگ کودکی باشم که از #نسل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی بن ابی طالب-علیه السلام-است. اما خوشبختانه این حقه مامون نیز بی نتیجه بود زیرا دختر مامون هرگز فرزندی نیاورد و فرزندان امام جواد-علیه السلام همگی از همسر دیگر امام بودند.
📚مناقب آل ابی طالب ج4 ص 380
❔اینها انگیزه های مامون از این ازدواج بود. حال باید دید امام جواد-علیه السلام-چرا با این ازدواج #موافقت کرد؟
👌 از آنجا که بی هیچ شکی، امام اهداف و مقاصد واقعی مامون را از این گونه کارها می دانست و نیز می دانست که او همان کسی است که مرتکب جنایت بزرگ قتل پدرش امام رضا-علیه السلام-شده، به نظر می رسد که موافقت امام با این ازدواج عمدتا بر اثر #فشاری بوده است که مامون از پیش بر امام وارد کرده بوده است، زیرا ازدواجی اینچنین، تنها به مصلحت مامون بوده است نه به مصلحت امام ، نیز می توان تصور کرد که نزدیکی امام به دربار می توانست مانع ترور حضرت از طرف معتصم و عامل پیشگیری از سرکوبی سران تشیع و یاران برجسته امام توسط عوامل خلیفه باشد، و این، به یک معنا می توانست شبیه #قبول وزارت هارون از طرف علی بن یقطین یعنی نفوذ در دربار خلافت به نفع جبهه تشیع باشد.
📚سیره پیشوایان ، مهدی پیشوایی ، ص 582
عزرائیل و حضرت موسی(ع
240 سال از عمر موسی(ع) می گذشت.روزی عزرائیل نزد او آمد و گفت: سلام بر تو ای هم سخن خدا! موسی جواب سلام او را داد و پرسید تو کیستی؟
او گفت من فرشته ی مرگم.
موسی(ع): برای چه به اینجا آمده ای؟
عزرائیل: آمده ام تا روحت را قبض کنم.
موسی(ع):روحم را از کجای بدنم خارج می سازی؟
عزرائیل: از دهانت....
موسی(ع): چرا از دهانم؟ با اینکه من با همین دهان با خدا گفتگو کرده ام؟!
عزرائیل: از دست هایت.
موسی(ع): چرا از دستهایم؟ با وجود اینکه تورات را با همین دستها گرفته ام؟!
عزرائیل: از پاهایت.
موسی(ع): چرا از پاهایم؟ با اینکه با همین پاها به کوه طور برای مناجات با خدا رفته ام؟!
عزرائیل: از چشمهایت.
موسی(ع): چرا از چشمهایم؟ با اینکه همواره چشمهایم را به سوی امید پروردگار می دوختم؟!
عزرائیل: از گوشهایت.
موسی(ع): چرا از گوشهایم؟ با اینکه سخن خداوند متعال را با گوشهایم شنیدم؟!
خداوند به عزرائیل وحی کرد: روح موسی را قبض نکن تا هر وقت که خودش بخواهد.
عزرائیل از آنجا رفت و موسی(ع) سالها زندگی کرد تا اینکه روزی یوشع بن نون را طلبید و وصیّتهای خود را به او نمود.سپس یک روز که تنها در کوه طور عبور می کرد،مردی را دید که مشغول کندن قبر است.نزد او رفت و گفت: آیا می خواهی تو را کمک کنم؟
او گفت:آری.موسی(ع) او را کمک کرد.وقتی که کار کندن قبر تمام شد موسی(ع) وارد قبر شد و در میان آن خوابید تا ببیند اندازه ی لحد قبر درست است یا نه.در همان لحظه خداوند پرده را از جلوی چشم موسی(ع) برداشت.موسی(ع) مقام خود را در بهشت دید؛عرض کرد خدایا! روحم را به سویت ببر.همان دم عزرائیل روح او را قبض کرد و همان قبر را مرقد موسی(ع) قرار داده و آن را پوشانید.آن مرد قبر کن،عزرائیل بود که به آن صورت درآمده بود.در این وقت منادی حق در آسمان با صدای بلند گفت: موسی کلیم خدا مرد؛ چه کسی است که نمی میرد...
💠سیاست یک خانم اصفهانی برای روز مرد👇
حج آقا شوما که خودِد زیباترین گلی رو زِمین هسی که اصی مِثی شوما نییییس😍
پس گل که نی میتونم بسونم برادون😞
میخواسم ساعت بِسونم... دیدم تپشای قلبی خودد، ثانیه شماری زندگی منس آ خودد دقیق ترین ساعتی زندگی منی😊
پس ساعِتم نی میتونستم برات بیگیرم، چون ساعت به دردی ساعت نمیخورِد!!😔
میخواستم برات کت آ شلوار بیگیرم، اما حتی دلم نیمِد این قد آ قامتی رعناتونآ تو کت آ شلوار تصور کونم، ماشالاد باشِد با کت انقد بِلا آ دخترکش میشی که میترسیدم سرم هَوو بیاری آخِری عمری😱
میخواستم ادکلن بیگیرم، اما دیدم شوما وجودت معطرس به عطری یاس آ عشق❤
پس ادکلن میخَی چیکار!😌
جورابم که اصی روم نی میشِد بگم برا آقامون که تاجی سرمونس، جوارب اِسدَم🤭
خلاصه دیدم بهترین کار اینس که یه پیرن خوشگل واسه خودم بسونم... بوپوشم... شوما لذتشا ببری😂😂😂😂😂😂
کار راه اندازی .mp3
1.45M
🔖منبر کوتاه🔖
#امام_جواد علیه السلام
💠رفع مشکل مردم و کار راه اندازی امام جواد علیه السلام 💠
#استاد_رفیعی
🔻ثواب عظیم گره گشایی🔻