#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ﷽
#یک_داستان_یک_پند 👌🏻👌🏻
✍با پیـرمــردِ مؤمنـی، درمسجد نشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست کمک داخل خانهی خـدا شد. پــیرمـردِ مــــؤمـن٬ دســت در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نڪردند و سڪهای دادند.
جوانـی از او پـرسیــد: پول شیرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی ڪافی بود!!
پیرمرد تبسمی ڪرد و گفت:پسرم صدقه٬ هفتاد نوع بلا را دفع میڪند. از پـول شیـــرینتـــر، جـان و سلامتی من است ڪه اگر اینجا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آنجا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرینتر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است.
به فـرمـایــش حضـرت علـی (ع) چه زیاد است عبرت و چه ڪم است عبرتگیرنده.😔
وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
و (از مال خود) در راه خدا انفاق کنید و خود را با (دوری از انفاق) به مهلکه و خطر در نیفکنید و نیکویی کنید ڪه خدا نیکوکاران را دوست میدارد.
📚سوره بقره آیهی۱۹۵
#ساعت🕐
به ساعت نگاه کردم.
شش و بیست دقیقه صبح بود.
دوباره خوابیدم. بعد پا شدم. به ساعت نگاه کردم.
شش و بیست دقیقه صبح بود.🤨
فکر کردم.. هوا که هنوز تاریکه. حتما دفعه ی اول اشتباه دیده ام.
خوابیدم.
وقتی پاشدم، هوا روشن بود ولی ساعت باز هم شش و بیست دقیقه صبح بود.
سراسیمه پا شدم. باورم نمی شد که ساعت مرده باشد. به این کارها عادت نداشت. من هم توقع نداشتم.
آدم ها هم مثل ساعت ها هستند.
بعضی ها کنارمان هستند مثل ساعت. مرتب، همیشگی.
آنقدر صبور دورت می چرخند که چرخیدنشان را حس نمی کنی.
بودنشان برایت بی اهمیت می شود. همینطور بی ادعا می چرخند. بی آنکه بگویند باطری شان دارد تمام می شود.
بعد یکهو روشنی روز خبر می دهد که او دیگر نیست.
قدر این آدم ها را بدانیم،
قبل از شش و بیست دقیقه ....😔
#امام_زمانم😭
آسمان غـرق خیال اسـت کجـایی آقا؟
آخرین جمعهی سال است کجایی آقا؟
یکنفسعاشقاگر بود زمین میفهمید
عاشقیبی تو محال است کجایی آقا؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
تعجیل در فرج #صلوات
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
🌹💙🍃🌹
آیا تا امروز ميدونستين نام جغد چيست؟ آیا واقعاً جغد شوم هست؟
در متن های کهن باستانی جغد را "هو مورو" می خواندند.
یعنی پرنده دانا.
در کتابهای قصه نیز این پرنده عینک به چشم دارد و به بقیه حیوانات پند و اندرز می دهد.
اما شومی جغد، بعد از ورود اعراب به ایران بر سر زبان ها افتاد؛ غذای این پرنده ، سوسمار ، بزمجه ، مار ، مارمولک و موش بود، یعنی غذای اعراب را می خورد؛ پس اعراب، آن را پرنده ای شوم می دانستند و میدانند.
در کتاب اوستا از جغد با نام "اشوزشت " یاد شده یعنی:
فراری دهنده دیوها و پلیدی ها"
🍁
از سخنان بهلول :
کسی که راست و دروغ برای او يکی است، #چاپلوس است
کسی که پول مي گيرد تا دروغ بگويد، #دلال است
کسی که دروغ می گويد تا پول بگيرد، #گدا است
کسی که پول می گيرد تا راست و دروغ را تشخيص دهد، #قاضی است
کسی که جز راست چيزی نمی گويد، #بچه است
کسی که اصلا دروغ نمی گويد، #مرده است
کسی که دروغ می گويد و قسم هم می خورد، #بازاری است
کسی که دروغ می گويد و خودش هم نمی فهمد، #پرحرف است
کسی که مردم سخنان راست او را دروغ می پندارند و به او می خندند، #ديوانه است
به روزهاي پاياني سال نزديك ميشويم و همه مشغول خانه تكاني هستند و شايد خانه تكاني دل را از ياد برده اند، بياييم خانه دل را تكاني بدهيم و روح و روان خسته خود را جاني دوباره ببخشيم.
خانهتكاني دل به ابزار خاصي نياز ندارد، يار و ياور تو فقط خداست نه اهل خانه.
دلت را بتكان، محكم بتكان، دلت را محكمتر اگر بتكاني، تمام كينههايت هم بيرون ميريزد، تمام غمهايت رفع مي شود و همه حسرتها و آرزوهايت برايت آسان مي شود.🌷
همراهان گرامی اگر نذر قربانی ویا هر نذری دیگه دارن اگر مایلید بسپارید ب ما تا نو شما اول وقت برسانیم ب دست نیازمندان واقعی
بنده برای کمک مالی خیرین گرامی حاضرم تا ادرس و شماره تماس مستقیم خانواده های نیازمند را در اختیار شما خیرین محترم قرار بدم تا برید؟ از نزدیک خودتون ببینید و مستقیم کنک کنید
البته فقط ب شرط کمک میتونید ادرس و شماره بدم همبن