eitaa logo
ختم قران و صلوات حضرت رقیه س 🌹
345 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
211 فایل
🌹این کانال با هدف برگزاری ختم قران صلوات، زیارات، ادعیه و اشتراک گذاری کلیپ و متون مذهبی،مداحی در قالب فیلم،عکس" به صورت شبانه روزی فعال می باشد. 🌹راه ارتباطی" 🆔️http://eitaa.com/bandekhod http://eitaa.com/joinchat/1055129624C01eb321c2f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹عزیزان و همراهان گرامی امروز چله قرائت دعای عهد مون ۴۲ روز شد از همه شرکت کنندگان عزیز قبول باش و انشاء الله ک ب امضا امام زمان ع برس و ب فرموده امام صادق ع ماهم در وقت ظهورش از یارانش باشیم ب امید آن روز 🌹🌹انشاء که با دعای قبول شده و دست پر برگردیم از چله دعا و از خدا میخواهیم ک مارهم از دعای آنحضرت امام زمان مون ع بهرمند کند انشاء الله 🌹🌹🌹 پایان چله دعای عهد 🌹
🌹🌸عزیزان بنده با یک تصادف کوچک ده روز ک بیمارم و استراحت کامل دارم برای همین نشد پایان سی تا ختم قرآن دست جمعی را اعلام کنم 🌹 حالا یکی دو روز ک با گوشی یکمی کار میکنم 🌹 انشاء الله ک ختم قرآن هم از همه شرکت کنندگان گرامی قبول باش و در دنیا از غذاها قرآن و در آخرت از شفاعت قرآن بهرمند بشیم انشاء الله🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بنده حالا حالم یکمی بد اما شب جمعه انشاء الله نذر سی تا ختم قرآن را هرچیزی ک در توانم باش انجام میدم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 واما شما شرکت کنندگان گرامی هم اگر مایلید در این طرح نورانی شرکت کنید تا ب خواست خدا برای یک خانواده نیازمند بسته مواد غذایی تهیه کنیم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 و یا غذا گرم ۵۰ عدد نذر کنیم و لین چند تا خانواده غذا گرم ختم قرآن مون را پخش کنیم خوب موافق هستین با این طرح 🌹🌹🌹🌹 پس آمادگی خودتون را اعلام کنید از ۲۰ هزار تومن شروع میکنیم تا ۱۰۰ هزار یا بیشتر خدا قوت تا این نذر ختم قرآن مون ب نحو احسنت انجام بش برای نیازمندان ختم قرآن مون خیلی بهتر میش با این نذر جهت شرکت و هماهنگی واریزی ب شخصی مراجع کنید🌹🌹🌹🌹
لطفا دوپیام بالا را حتما مطالعه بفرمائید 👆👆👆👆👆
هدایت شده از مدح و متن اهل بیت
خالق مهربان يگانه تکيه گاه من وتوست! پس به"تدبيرش"اعتماد کن به"حکمتش"دل بسپار به او"توکل"کن وبه سمت او"قدمی بردار" تا ده قدم آمدنش به سوى خودرا به تماشا بنشينی
هدایت شده از مدح و متن اهل بیت
4_5965168640192939526.mp3
8.49M
◽️ من به کَرَم حسین پای عَلَم حسین 🌱💫اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج💫🌱
هدایت شده از مدح و متن اهل بیت
خالق مهربان يگانه تکيه گاه من وتوست! پس به"تدبيرش"اعتماد کن به"حکمتش"دل بسپار به او"توکل"کن وبه سمت او"قدمی بردار" تا ده قدم آمدنش به سوى خودرا به تماشا بنشينی
📔 مسافری خسته كه از راهي دور می‌آمد، به درختی رسيد و تصميم گرفت كه در سايه آن قدری اسـتراحت كند غافـل از اين كه آن درخت جـادویی بود، درختی كه می‌توانست آن چه كه بر دلش می‌گذرد برآورده سازد...! وقتی مسافر روی زمين سخت نشست با خودش فكر كرد كه چه خوب می‌شد اگـر تخت خواب نـرمی در آنجا بود و او می‌تـوانست قـدری روی آن بيارامد. فـوراً تختی كه آرزويـش را كرده بود در كنـارش پديـدار شـد!!! مسافر با خود گفت: چقدر گـرسـنه هستم. كاش غذای لذيذی داشتم... ناگهان ميـزی مملو از غذاهای رنگارنگ و دلپذيـر در برابرش آشـكار شد. پس مـرد با خوشحالی خورد و نوشيد... بعـد از سیر شدن، كمی سـرش گيج رفت و پلـك‌هايش به خاطـر خستگی و غذایی كه خورده بود سنگين شدند. خودش را روی آن تخت رهـا كرد و در حالـی كه به اتفـاق‌های شـگفت انگيـز آن روز عجيب فكـر می‌كرد با خودش گفت: قدری می‌خوابم. ولی اگر يك ببر گرسنه از اين جا بگذرد چه؟ و ناگهان ببـری ظاهـر شـد و او را دريد... هر يك از ما در درون خود درختی جادويی داريم كه منتظر سفارش‌هایی از جانب ماست. ولی بايد حواسـمان باشد، چون اين درخت افكار منفی، ترس‌ها و نگرانی‌ها را نيز تحقق می‌بخشد. بنابر اين مراقب آن چه كه به آن می‌انديشيد باشيد...
🌸🍃🌸🍃 زنی فاسد و هرزه گرد، با چند نفر از جوانان بنی اسرائیل روبرو شد. با قیافه زیبا و آرایش کرده خود آنها را فریفت. یکی از آن جوانان به دیگری گفت: «اگر فلان عابد هم این زن را ببیند فریفته اش خواهد شد.» زن آلوده چون این سخن را شنید گفت: «به خدا سوگند تا او را نفریبم به خانه برنمی گردم.» پس شب به خانه عابد رفت و درب را کوبید و گفت: «من زنی بی پناهم! امشب مرا در خانه خود جای بده.» ولی عابد امتناع ورزید. زن گفت: «چند نفر جوان مرا تعقیب می کنند، اگر راهم ندهی، از چنگشان خلاصی نخواهم داشت.» عابد چون این حرف را شنید به او اجازه ورود داد. همین که آن زن داخل خانه شد لباسش را از تن خود بیرون آورد و قامت دلارای خویش را در مقابل او جلوه داد. چون چشم عابد به پیکر زیبا و اندام دلفریب او افتاد چنان تحت تأثیر غریزه جنسی واقع شد که بی اختیار دست خود را بر اندامش نهاد. در این موقع ناگهان به خودش آمد و متوجه شد که چه کاری از او سرزده است. به طرف دیگی که برای تهیه غذا زیر آن آتشی افروخته بود رفت و دست خود را در آتش گذاشت. زن پرسید: «این چه کاری است که می کنی؟» او جواب داد: «دست من، خودسرانه کاری انجام داد، حالا دارم او را کیفر می دهم.» زن از دیدن این وضع طاقت نیاورد و از خانه او خارج شد. در بین راه به عده ای از بنی اسرائیل برخورد کرد و گفت: «فلان عابد را در یابید که خود را آتش زد.» و وقتی آنها رسیدند مقداری از دست او را سوخته یافتند. ۱۴