eitaa logo
ختم قران و صلوات حضرت رقیه س 🌹
345 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
211 فایل
🌹این کانال با هدف برگزاری ختم قران صلوات، زیارات، ادعیه و اشتراک گذاری کلیپ و متون مذهبی،مداحی در قالب فیلم،عکس" به صورت شبانه روزی فعال می باشد. 🌹راه ارتباطی" 🆔️http://eitaa.com/bandekhod http://eitaa.com/joinchat/1055129624C01eb321c2f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدی که بخاطر رضایت پدر ازبهشت برگشت 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 از کتاب" بازگشت " خاطرات رزمندگان از مشاهدات آنها از فضای برزخ بهشتی و نحوه شهادت شهدای رزمنده و... به شما توصیه می کنم. حتما این کتاب را تهیه نمایید. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹و اما شما هم اینک یکی از داستان تکان دهنده و زیبای این کتاب را پیش رو دارید...  💠 💠آخرین روزهای اسفند ۱۳۶۴ بود. در بیمارستان مشغول فعالیت بودم. من تکنسین اتاق عمل و متخصص بیهوشی بودم‌. با توجه به عملیات رزمندگان اسلام تعداد زیادی مجروح به بیمارستان منتقل شده بود. لحظه ای استراحت نداشتیم اتاق عمل مرتب آماده می شد و تیم جراحی وارد می شدند. داشتم از داخل راهروی بیمارستان به سمت اتاق عمل می رفتم، که دیدم حتی کنار راهروها مجروح خوابیده!! همین طور که جلو میرفتم یک نفر مرا به اسم کوچک صدا زد، برگشتم اما کسی را ندیدم می خواستم بروم که دوباره صدایم کرد، دیدم مجروحی کنار راهروی بیمارستان روی تخت حمل بیمار از روی شکم خوابیده و تمام کمر او غرق خون است. رفتم بالای سر مجروح و گفتم شما من را صدا زدی؟ چشمانش را به سختی باز کرد و گفت: بله، منم کاظمینی .چشمانم از تعجب گِرد شد، گفتم محمدحسن اینجا چه کار می‌کنی؟  محمدحسن کاظمینی سال های سال با من همکلاسی و رفیق بود. از زمانی که در شهرضای اصفهان زندگی می کردیم. حالا بعد از سال ها در بیمارستانی در اصفهان او را می‌دیدم. او دو برادر داشت که قبل از خودش و در سال‌های اول جنگ در جبهه مفقود شده بودند. البته خیلی از دوستان می‌گفتند که برادران حسن اسیر شده اند.  بلافاصله پرونده پزشکی اش را نگاه کردم. با یکی از جراحان مطرح بیمارستان که از دوستانم بود صحبت کردم و گفتم این همکلاسی من طبق پرونده‌اش چندین ترکش به ناحیه کمرش اصابت کرده و فاصله بین دو شانه چپ و راست را متلاشی کرده طوری که پوست و گوشت کمرش از بین رفته، دو برادر او هم قبلاً مفقود الاثر شدند. او زن و بچه هم دارد اگر می شود کاری برایش انجام دهید.  تیم جراحی خیلی سریع آماده شد و محمدحسن راهی اتاق عمل شد دکتر همین که میخواست مشغول به کار شود. مرا صدا زد و گفت: باورم نمیشه، این مجروح چطور زنده مانده به‌قدری کمر او آسیب دیده که از پشت می توان حتی محفظه ای که ریه ها در آن قرار می گیرد مشاهده کرد!! دکتر به من گفت: این غیر ممکن است، معمولاً در چنین شرایطی بیمار یکی دو ساعت بیشتر دوام نمی آورد بعد گفت: من کار خودم را انجام می دهم. اما هیچ امیدی ندارم ، مراقبتهای بعد از عمل بسیار مهم است. مراقب این دوستت باش. عمل تمام شد یادم هست حدود ۴۰ عدد گاز استریل را با بتادین آغشته کردند و روی محل زخم گذاشتم و پانسمان کردم .دایره‌ای به قطر حدود ۲۵ سانت، روی کمر او متلاشی بود. روز بعد دوباره به محمدحسن سر زدم حالش کمی بهتر بود، خلاصه روز به روز حالش بهتر شد . یادمه روز آخر اسفند حسابی براش وقت گذاشتم، گفتم فردا روز اول عید است مردم و بستگان شما به بیمارستان و ملاقات مجروحین می‌آیند. بگذار حسابی تر و تمیز بشیم همینطور که مشغول بودم و او هم روی شکم خوابیده بود به من گفت می خواهم به خاطر تشکر از زحماتی که برای من کشیدی یک ماجرای عجیب رو برات تعریف کنم. گفتم بگو میشنوم، فکر کردم می خواهد از حال و هوای رزمندگان و جبهه تعریف کنه.  ماجرایی را برایم گفت که بعد از سالها هنوز هم وقتی به آن فکر می‌کنم حال و هوایم عوض می‌شه. ⭕ادامه ماجرا ... 💠محمد حسن بی مقدمه گفت: اثر انفجار را روی کمر من دیدی؟ من با این انفجار شهید شدم، روح به طور کامل از بدنم خارج شد و من بیرون از بدنم ایستادم و به خودم نگاه می کردم یک دفعه دیدم که دو ملک در کنار من ایستادند. به من گفتند: از هیچ چیزی نگران و ناراحت نباش تو در راه خداوند شهید شده و اکنون راهی بهشت الهی خواهی شد. همراه با آن دو ملک به سمت آسمان ها پرواز کردیم در حالی که بدن من همینطور پشت خاکریز افتاده بود . در راه همین طور به من امید می دادند و می گفتند نگران هیچ چیزی نباش خداوند مقام بسیار والایی را در بهشت برزخی برای شما و بقیه شهدا آماده کرده. در راه برخی رفقایم را که شهید شده بودند می‌دیدم آنها هم به آسمان می رفتند کمی بعد به جایی رسیدیم که دو ملک دیگر منتظر من بودند دو ملک قبلی گفتند اینجا آسمان اول تمام می شود شما با این ملائک راهی آسمان دوم میشوی از احترامی که به ملائک آسمان دوم گذاشته شد فهمیدم، ملائک آسمان دوم از لحاظ رتبه و مقام از ملائکه آسمان اول برترند. آن دو ملک هم حسابی مرا تحویل گرفتند و به من امید دادند که لحظاتی دیگر وارد بهشت برزخی خواهی شد و هر زمان که بخواهی می توانی به دیدار اهل بیت علیه السلام بروی. بعد من را تحویل ملائکه آسمان سوم دادند همین طور ادامه داشت تا این که مرا تحویل ملائک آسمان هفتم دادند، کاملا مشخص بود که ملائکه آسمان هفتم از ملائک آسمان ششم برترند. بلافاصله نگاهم به بهشت افتاد
✨🌼✨ مي گويند ؛ خداوند داستان ابليس را تعريف کرد ، تا بداني که نمي شود به عبادتت ، به تقربت و به جايگاهت اطمينان کني! خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو هماني که هستي بماني ، نداده است شايد به همين دليل است که سفارش شده وقتي حال خوبي داري و مي خواهي دعا کني ، يادت نرود عافيت و عاقبت بخيري بطلبی پس به خوب بودنت مغرور نشو که شيطان روزي مقرّب درگاه الهي بود. 💕💕💕
نمی دانید چقدر زیبا بود از هر نعمتی بهترین هایش در آنجا بود. یکباره دیدم که هر دو برادرم در بهشت منتظر من هستند فهمیدم که هر دوی آنها شهید شده‌اند. چون قبلاً به ما گفته بودند که آنها اسیر هستند .خواستم وارد بهشت بشوم که ملائک آسمان هفتم با کمی ناراحتی گفتند : این شهید را برگردانید، پدرش راضی به شهادت او نیست و در مقام بهشتی او تاثیر دارد او را برگردانید تا با رضایت پدرش برگردد. تا این حرف را زدند، ملائک آسمان ششم گفتند چشم ...  یکباره روح به جسم من برگشت تمام بدنم درد میکرد. من را در میان شهدا قرار داده بودند. اما یک نفر متوجه زنده‌بودن من شد و مرا به بیمارستان منتقل کردند و از آنجا راهی اصفهان شدیم . حالا هم فقط یک کار دارم، من بهشت و جایگاه بهشتی خودم را دیدم. .حتی یک لحظه هم نمی توانم دنیا را تحمل کنم فقط آمده‌ام رضایت پدرم را جلب کنم و برگردم. او میگفت و من مات و متحیر گوش میکردم. روز بعد پدرش حاج عبدالخالق به ملاقات او آمد، پیرمردی بسیار نورانی و معنوی، میخواستم ببینم ماجرا چه می شود وقتی پدر و پسر خلوت کردند ، شنیدم که محمدحسن گفت: پدر شما راضی به شهادت من نیستی؟ پدر خیلی قاطع گفت: خیر. محمد حسن گفت: مگه من چه فرقی با برادرهایم دارم آنها الان در بهشت هستند و من اینجا.  پدر گفت: اون ها شاید اسیر باشند و برگردند اما مهم این است که آنها مجرد بودند و تو زن و بچه داری من در این سن نمی توانم فرزندان کوچک تو را سرپرستی کنم .از اینجا به بعد رو متوجه نشدم که محمدحسن برای پدرش چه گفت، اما ساعتی بعد وقتی پدرش بیرون رفت و من وارد اتاق شدم محمد حسن خیلی خوشحال بود گفتم چه شده گفت: پدرم راضی شد انشاالله می روم آنجایی که باید بروم.من برخی شب‌ها توی بیمارستان کنارش می نشستم برای من از بهشت می گفت، از همان جایی که برای چند لحظه مشاهده کرده بود، می گفت: با هیچ چیزی در این دنیا نمی توانم آنجا را مقایسه کنم. زخمهایش روز به روز بهتر می‌شد، دو سه ماه بعد ، از بیمارستان مرخص شد شنیدم بلافاصله راهی جبهه شده. 💠چند روزی از اعزام نگذشته بود که برای سر زدن به خانواده راهی شهرضا شدم، رفقایم گفتن امروز مراسم تشییع شهید داریم. پرسیدم کی شهید شده؟ گفتند:محمد حسن کاظمینی. جا خوردم و گفتم این که یک هفته نیست راهی جبهه شده! به محل تشییع شهدا رفتم درب تابوت را باز کردم محمد حسن، نورانی تر از همیشه گویی آرام خوابیده بود. یکی از رفقا به من گفت: بلند شو که پدرش داره میاد. دوست من گفت: خدا به داد ما برسه ممکنه حاجی سر همه ما داد بزنه دو تا پسرش مفقود شده و سومی هم شهید شد. من گوشه ای ایستادم. پدر بالای سر تابوت پسر آمد و با پسرش کمی صحبت کرد ، بعد گفت: پسرم بهشت گوارای وجودت دو سال بعد جنگ تمام شد و اُسرای ایرانی آمدند اما اثری از برادران محمدحسن نبود. با شروع تفحص پیکر دو برادر محمد حسن هم پیدا شد و برگشت، و در کنار برادرشان و در جوار مزار حاج ابراهیم همت در گلزار شهدای شهرضا آرام گرفتند. ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 😭🤲🏻خدایا دستمان خالی است به لطف و کرمت . عاشقان شهادت، ما را به کاروان شهدا برسان.
‼️پوشاندن زينت 🔷س 4108: با توجه به این که برای بانوان لازم نیست، اگر با حنا یا لاک یا انگشتر و مانند آن، دست را داده باشد نیز پوشاندن آن از نامحرم لازم نیست؟ ✅ج: در صورتی که دست یا صورت زینت یا داشته باشد، باید از نامحرم پوشانده شود. احکام_حجاب
‼️عدم دسترسی به مهر هنگام نماز 🔷س 4106: اگر به هر دلیل هنگام نماز، از دسترس خارج شود، - مثلاً بچه ای، مهر را ببرد- تکلیف چیست؟ ✅ج: اگر در بين نماز چيزی که بر آن می‌کند، گم شود و چيزی که سجده بر آن صحيح است در دسترس نباشد چنانچه وقت، وسعت داشته باشد بايد نماز را بشکند اما اگر وقت تنگ است: چنانچه لباس او از جنس يا چيزی که جنس پنبه و کتان دارد، بايد بر همان سجده کند و احتياط آن است که تا سجده بر لباسی که از و کتان است، ممکن باشد بر غير آن يعنی لباسی که از اين جنس نیست، سجده نکند‘ اگر چنین لباسی ندارد بنابر احتياط واجب بر خود سجده کند.
مواجه شدن رهبر انقلاب هنگام کوهنوردی با دختری که سگی در آغوش داشت  ۰۵ بهمن ۱۳۹۷  ماجرای زیبای مواجه شدن رهبر انقلاب هنگام کوهنوردی با دختری که سگی در آغوش داشت… «سید مظاهر حسینی»، مدیرکل تشریفات دفتر مقام معظم می گوید: در برنامه کوهنوردی، ایشان به دختری برخورد که سگی در بغل داشت. شاید اگر هرکدام از ما بودیم به او تذکر می‌دادیم که این سگ نجس است؛ یا ممکن است باعث بیماری شود. اما ایشان رو کرد و از آن دختر خانم پرسید: اسم سگت چیست؟ چقدر دوستش داری؟ سپس گفتند: خب احکام نگهداری از سگ را هم می‌دانی؟ چند نمونه را برایش گفتند و سپس منبعی را معرفی کردند تا به آن رجوع کند و بخواند. دختر جوان که از این نحوه برخورد اشک بر دیدگانش جاری شده بود، گفت: من چطور بگویم شما را دیده‌ام. رهبری چفیه خود را به او هدیه دادند. این دختر ۲ روز بعد با دفتر تماس گرفت و گفت: به آقا بگویید بنده ارادتمندشان هستم. آن منبعی راکه معرفی کردند را خواندم واحکام نگهداری سگ را یادگرفتم وفهمیدم که سگ طبق حکم خدا نجس است که نباید آنرا داخل خانه یا اتوموبیلم بیاورم واگر بدنش خیس باشد دراثرتماس ایجادنجاست میکند که نباید آنرا لمس کنم واگر ظرفی را با زبان لیس بزند فقط با آب کشیدن پاک نمیشود ٬ باید برای طهارت آن وبرای از بین بردن میکربهای بزاق دهانش ٬ قبل از آب کشیدن هفت بار با خاک ضدعفونی کنم… این است برخورد با منکر که بازگو کننده معروف باشد. 💕💕💕
✅پرسش: ايا نمازي براي مغفرت مرحومين وجود دارد؟ اگر دارد به چه صورت ميباشد؟ 🌺پاسخ: امام صادق ـ عليه السّلام ـ هر شب براي فرزندش و در هر روز براي پدر و مادر خود دو ركعت نماز مي گزارد، در ركعت اول سوره ي قدر و در ركعت دوم سوره ي كوثر مي خواندند.[1] 🌸نماز شب اول دفن ميت آثار زيادي دارد. مستحب است در شب اول قبر دو ركعت نماز وحشت براي ميّت بخوانند: در ركعت اول سوره ي حمد و آيه الكرسي، و ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره ي قدر بخواند، و بعد از سلام نماز بگويد: «اللهم صل علي محمد وآل محمد و ابعث ثوابها الي قبر فلان » و به جاي اين كلمه اسم ميّت را بگويد.[2] ☘️و سيد بن طاوس از حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ روايت كرده كه فرمود: نمي گذرد بر ميّت ساعتي سخت تر از شب اول قبر، پس رحم نماييد مردگان خود را به صدقه، و اگر نيافتي چيزي كه صدقه بدهي، پس يكي از شما دو ركعت نماز بخواند و در ركعت اول حمد يك مرتبه و سوره ي توحيد دو مرتبه، و در ركعت دوم حمد يك مرتبه و سوره ي تكاثر ده مرتبه، و سلام دهد و بگويد: « اللهم صل علي محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الي قبر ذلك الميت فلان بن فلان ». 🌱پس حق تعالي مي فرستد همان ساعت هزار ملك به سوي قبر آن ميت با هر ملكي جامه اي و حلّه اي ، و تنگي قبر او را وسعت دهد تا روز نفع صور عطا كند به نماز كننده به عدد آنچه آفتاب بر آن طلوع مي كند حسنات، و بالا برده مي شود براي او چهل درجه.[3] [1] . مفاتيح الجنان، ص 396. [2] . كافي، ج 3، ص 285. [3] . سفينه البحار، ج 2، ص 47.
. 23 👌خلاقیت در روابط 🔵یه نکته ی خیلی مهم در روابط بین زوجین اینه که: 💯هر کدومشون تلاش کنن "یه خلاقیتی" توی زندگیشون داشته باشن. ✅یه حرف نو ✅یه کار نو ✅یه روش زندگی نو و... 💯اینا برای گرم کردن روابط خیلی ضروریه 💠مثلا آقا یه موقع یه هدیه(حالا هرچی) برای خانمش بخره 🎁هدیه بده به خانمش خانمش میپرسه این به چه مناسبته؟ 🚹آقا بگه: تو خیلی برای زندگیمون زحمت میکشی. 🙏خونه رو جارو میکنی و ظرف میشوری وبچه ها خسته ت میکنن و...🙏💟 🌷با اینکه وظیفت نیست اما بهم لطف میکنی.☺️ 🙏ممنونم ازت این یه هدیه ناقابل هست تقدیم به شما🌺😊 ✅اون خانم چقدر لذت میبره از زندگیش؟ 🎉چقدر انرژیش بیشتر میشه خدا میدونه...💥 🎁و خانم ها هم گاهی یه هدیه ای بگیرن برای شوهرشون بعد وقتی هدیه ش رو بهش داد👇 🙏بگه شما هر روز زحمت میکشی و بیرون تلاش میکنی برای رزق و روزی حلال💪💟 😌ممنونم ازت.. 💟این یه هدیه ناقابل تقدیم به شما...😊🌺 ✅این چقدر موجب خوش اخلاق شدن مرد میشه خدا میدونه..💪 این تمرین رو برای این هفته حتما انجام بدید😉 🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1400 سال پیش پیامبر ما اینگونه درمقابل نژادپرستی ایستاد و ثابت کرد ارزش انسان‌ها به رنگ پوستشان نیست... و در قرن 21 در آمریکا سیاه‌پوستان هنوز مورد ظلم قرار می‌گیرند!
امروزتون سرشار از معجزه الهی روزتون پر از رحمت دلتون پر از محبت زندگیتون پر از برکت لحظه هاتون پر از موفقیت و عاقبتتون بخیر باشه سلام دوستان خوبم✋ صبحتون پر انرژی🌸