eitaa logo
محمد میرزایی
130 دنبال‌کننده
23 عکس
19 ویدیو
1 فایل
رفیق شهیدم (شهید بلباسی) گاهی عاشق شهادت دلتنگی هام رو فقط میبرم یه گوشه از گلزار شهدا شهر مقاوم آبادان کنار اون شهید گمنام که گاهی بوی سیب میده @miriii6472
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️‼️ اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی حماس که برای شرکت مراسم تحلیف مسعود پزشکیان به ایران سفر کرده بود، ترور شد https://eitaa.com/abooiliya
.. ⭕️⭕️ متن اطلاعیه سپاه پاسداران:          بسم الله الرحمن الرحیم             انا لله و انا الیه راجعون با عرض تسلیت به ملت قهرمان فلسطین و امت اسلامی و رزمندگان جبهه مقاومت و ملت شریف ایران، بامداد امروز( چهارشنبه) محل اقامت جناب آقای دکتر اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی مقاومت اسلامی حماس ، در تهران مورد اصابت قرار گرفته و در پی این حادثه ایشان و یک نفر از محافظین وی به شهادت رسیدند. علت و ابعاد این حادثه در حال بررسی و نتایج آن متعاقبا اطلاع رسانی خواهد شد. روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی https://eitaa.com/abooiliya
✌️🏼 هنیا لک یا
تاسوعا سال ۸۳بود همون سالی که کربالا بمب گذاری شد رفته بودم طلائیه برای مداحی طلائیه مثل الان نبود تا چشم میخورد سیم خاردار بود و میدان مین و خاکریزهای دست نخورده خیلی حال عجیبی داشتم بعد مراسم بود داشتم روی خاک های طلائیه قدم میزدم یاد حرف شیخ ضابط بخیر میگفت :طلائیه عجب طلائیه تمام وجودم رو یه حس عجیبی گرفته بود اون حال و هوا هیچوقت یادم نمیره تو فکر مجنون بودم تو فکر هور تو فکر حرف های شیخ ضابط تو فکر هر چیزی که از جنگ و جبهه شنیده بودم که یهویی یه سرباز صدا زد هوووووی😕😕😕 کجا داری میری اینجا میدون مین به شوخی شاید گفتم هر چی حس داشتم پروندی آره تا نزدیک میدون مین رفته بودم و اما بیخبر بودم تو خودم بودم یهو صدای عجیب گریه و روضه از توی سنگرهای بچه های تفحص توجه ام رو جلب کرد آروم رفتم دنبال صدا بچه های تفحص با اون صورت های نورانی توی یکی از سنگرها روضه گرفته بودن سید ممد سبزی همه بودن اجازه گرفتم رفتم تو وارد که شدم انگار سنگر شهدا بود با عطر و بوی روضه همون سنگرهایی که فقط توی روایت شهدا شنیده بودم روضه عجیبی گرفته بودن به پهنای صورت گریه میکردن من اون موقع فقط ۱۸ سال سن داشتم بعد روضه سید ممد که واقعا بوی شهدا رو میداد و فرمانده تفحص شهدا بود رو کشیدم کنار گفتم میشه من اینجا بمونم گفت شهر خیلی کار هست که روی زمین مونده برید کار کنید برای شهدا شهدا خودشون میان دنبالتون اون موقع نمیفهمیدم چی میگه از شهدا فقط یه حس و حال احساسی اول جوونی داشتم الان میفهمم حاج احمد یلالی میگفت تقریبا صفر یعنی چی خدا رحمت کنه حاج احمدو خلاصه آقا به سید ممد گفتم حالا که راضی نمیشی میشه بزاری شهدای تازه تفحص شده رو ببینم گفت اونم خودشون میان گفت ۳۰۰ تا شهید پیدا کردیم قراره بیارن تو شهرا بچرخونن گذشت تا روزی که همین ۸ تا شهید مصلی رو آوردن منو داداشم که پایه فاب شلمچه بودیم تک تک این شهدا رو باز کردیم دادیم دست حاج آقا سید جابر موسوی که تلقین بخونه یکی از شهدا انگار سید بود یک کلاه سبز یک نور عجیب داداشم اومد کلاه رو برداره گفتم بزار باشه این سهم خود شهیده (هنوز داره حسرت اون کلاه پشمی سبز رو میخوره بنده خدا ) آره رفیق شهدا اومدن خودشون رو نشون دادن اصلا اونا سالها رو زمین موندن که باری روی دوش ما نمونه ما موندیم و کلی کار روی زمین و یاد حرف حاج احمد یلالی که از قول آقا گفته بودن که تقریبا در حد صفر برای شهدا کار نکردیم (خاطره از خودم تاسوعا ۸۳) https://eitaa.com/abooiliya
یادش بخیر قدیم گلزار شهدا اینجوری بود که بالای سر مزار هر شهید با پایه های فلزی عکس خود شهید هم بود هر هفته پاتوق ما شده بود گلزار شهدا وارد گلزار که میشدی،سر مزار هر شهیدی که خلوت میکردی بازم ته قصه دلتنگی هات ختم میشد به یک سو اول گلزار یک پیر زن با یک سوز خاصی سر مزار شهید خودش اشک میریخت مادر شهید حمید طلاوری رو میگم کمتر کسی از بچه ها بود که مادر شهید رو نشناسه هر هفته حاضر بود با یه دسته گل و یک جعبه شیرینی کافی بود ۵ دقیقه بشینی پیش این مادر شهید سبک میشدی اینقدر قشنگ از حمیدش حرف میزد که نگو با بعضی بچه ها خیلی خوب خو گرفته بود جوری که یک هفته نمیرفتیم میگفت هفته پیش چرا نبودید خدا رحمتش کنه میگفت:همه شماها حمید های من هستید یادمه یه روز مراسم حصر آبادان بود چادرش رو از پشت گره زده بود گلاب به دست شعار میداد،پیشونی بند هم بسته بود آدم فکر میکرد مراسم اعزام رزمنده ها به جبهه اس از همون خداحافظی ها که توی روایت شهدا شنیده بودیم بلند داد میزد: خدا نگهدارتون باشه رزمنده ها،اسلام پیروز است...... عجب حال و هوایی بود اون روز.... تو خانواده ما معروف شد به مادر شهید تا اینکه یه روز خبر دادن مادر شهید حمید طلاوری از دنیا رفته سریع زنگ زدم به داداشم گفتم مادر شهید پر کشید دلمون خیلی گرفت ما موندیم و جای خالیش گاهی میرم گلزار ورودی گلزار نگام میوفته به مزار شهید طلاوری جای خالی مادر شهید یاد حرفش میوفتم:««میگفت هر هفته بیاید گلزار حاضری بزنید»» بنظرم گاهی روایت خانواده شهدا فتحی میشه برای درک درست آینده از صبر و استقامت روایت دلتنگی روایت ندیدن ها و رفتن ها مثل روایت مادر شهید (مادر شهید جاوید الاثر حمید طلاوری) 🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/abooiliya
⭕️وصیت نامه شهید محسن حججی: "خودتان را برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و جنگ با کفار بخصوص «اسرائیل» آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است..!" 🌹۱۸ مرداد سالروز شهادت شهید حججی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/abooiliya
حججی توی حرم امام حسین علیه السلام جوری با امام حسین حرف زد که شبیه خود آقامون شهید شد اربا اربا .... تشنه ..... بی سر ...... یکی از روحانیون اهل دل توی یکی از موکب های اربعین بهم میگفت : یه جوری برید حرم که پایانش بشه شهادت اونم مثل حججی .... https://eitaa.com/abooiliya
7.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کمی دلتنگی ..... به نیت همه شهدا امشب کربلا معراج شهداس https://eitaa.com/abooiliya
🔻 💌 دعوتید به روایتگری عملیات با زبان هنری و رسانه ای در مرز بین المللی شلمچه ∞ با همکاری مؤسسه هنری و رسانه ای "" ➣ https://eitaa.com/sobheommid_ir