eitaa logo
قصار | مهدی ابوطالبی
193 دنبال‌کننده
74 عکس
45 ویدیو
50 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 این روزها کتاب " خون دلی که لعل شد ... " را میخوانم. خاطرات خود گفته رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی حضرت آیت الله امام خامنه ای؛ گیرا ، جذاب و درس آموز است. به همه دوستان پیشنهاد میکنم این کتاب را تهیه کنند و به مطالعه آن همت کنند. نمی دانم چه سری در کتاب های ایشان وجود دارد که گیرایی و جذابیت منحصر به فردی دارد. بین کتبی که از بزرگان خوانده ام ، آن احساسی که در کتب ایشان داشته ام در آثار دیگر علما و بزرگان ندیده ام. از مجاهد بزرگ سید حسن نصرالله شنیدم گفته بود که وقتی این کتاب به دستم رسید آن قدر اشتیاق به مطالعه اش داشتم یک روزه تمامش کردم.
مثل شاخه های گیلاس رنجبر.pdf
1.06M
کتاب مثل شاخه های گیلاس استاد محمدرضا رنجبر
* آب کم جو ، تشنگی آور به دست * * تا که جوشد آبت از بالا و پست *
کتابخانه ديجيتال جهان افتتاح شد. علاقمندان از سراسر جهان مي توانند به منابع الکترونيکي اين کتابخانه از طريق وب سايت آن دسترسي داشته باشند. اين وب‌ سايت در اداره ي مركزي يونسكو در پاريس كار خود را آغاز کرد. در اين وب ‌سايت كتاب ‌هاي نادر، نقشه‌ هاي تاريخي، نسخ خطي، ‌فيلم و عكس از كتابخانه ‌ها و آرشيوهاي سراسر جهان ارائه مي ‌شود. مراجعه كنندگان به اين سايت قادر خواهند بود تا به تمام اين موارد به هفت زبان عربي، چيني، انگليسي، فرانسوي، پرتغالي، روسي و اسپانيائي دسترسي يابند. 32 موسسه از برزيل، بريتانيا، چين، مصر، فرانسه، ژاپن، روسيه، عربستان سعودي، و آمريكا براي اجراي اين پروژه به ياري سازمان يونسكو شتافتند. اجراي اين پروژه نخستين بار در سال 2005 به وسيله ي بزرگ ‌ترين كتابخانه ي جهان يعني كتابخانه ي کنگرس آمريكا به يونسكو پيشنهاد شد. كتابخانه ي الكترونيكي جهاني به آدرس: www.worlddigitallibrary.org Or http://www.wdl.org/en/ در دسترس كاربران مي باشد. شرکت گوگل و بنياد قطر هر کدام با سه ميليون دلار، بنياد کارنگي با دو مليون دلار، دانشگاه علم و تکنولوژي ملک عبدالله با يک ميليون دلار و شرکت مایکروسافت با يک ميليون دلار کمک،‌ از جمله پشتيبانان مالي اين طرح هستند. کتابخانه ديجيتال جهان جلوه‌هاي فرهنگي نقاط گوناگون جهان را به صورت چندزبانه و رايگان در اختيار کاربران قرار مي‌دهد . هدف از راه‌اندازي اين کتابخانه در چهار محور خلاصه شده است : - ارتقاي تفهيم و تفاهم ميان ملت‌ها و فرهنگ‌ها - افزايش ظرفيت و تنوع مضامين فرهنگي در اينترنت - فراهم ساختن منابع براي آموزگاران، پژوهشگران و مخاطبان عام - ظرفيت‌سازي براي مؤسسه‌هاي مشارکت‌کننده براي کم کردن خلا ديجيتالي درون و ميان کشورها برای نمونه چند لينك جالب از اين سايت: http://www.wdl.org/en/item/2679/zoom.html http://www.wdl.org/en/search/gallery?ql=eng&l=Persian http://www.wdl.org/en/search/gallery?ql=eng&s=Iran To all who try to make the world a better place to live in.
نگاهی به سفارتخانه ۴۲ هکتاری آمریکا در بغداد 🔹سفارت واشنگتن در بغداد بزرگترین سفارتخانه در جهان است؛ ۲۱ ساختمان دارد و مساحت آن ۸۰ زمین فوتبال را در خود جای می‌دهد. 🔹این سفارت در سال ۲۰۰۹ با هزینه ۷۵۰ میلیون دلار افتتاح شد و نزدیک به ۱۶ هزار کارمند و پیمانکار در آن مشغول به کار هستند. 🔹دیوارهای دور سفارت می‌تواند در برابر قدرت انفجاری خودروهای بمب‌گذاری شده یا خمپاره‌ها مقاومت کند. 🔹از داخل نیز سیستم تصفیه هوا در برابر هرگونه حمله شیمیایی یا بیولوژیک تعبیه شده است. 🔹وظیفه تأمین امنیت نیز به دست تفنگداران نیروی دریایی آمریکاست. 🔹با همه این‌ها وزیر دفاع آمریکا از اعزام ۱۰۰ تفنگدار دریایی برای حفاظت از سفارت در پی اعتراضات مردمی خبر داد. 🔹این میزان از تدابیر امنیتی و تعداد بی سابقه کارمندان و پرسنل نظامی باعث شده تا مردم عراق آن را نه یک مرکز دیپلماتیک بلکه مکانی برای توطئه‌چینی علیه امنیت خویش بدانند. fna.ir/debho6 @Farsna
ملت عزیز ایران! سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. انتقام سختی در انتظار جنایتکاران است. امام خامنه ای
شهیدی که سردار شهید قاسم سلیمانی وصیت کرد کنار ا‌و دفن شود: شهید محمد حسین یوسف الهی سال 1340 در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند. علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین با نهج البلاغه نیز ریشه در همین دوران دارد. در روزهای انقلاب محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال داشت و یکی از عاملان حرکتهای دانش آموزان در شهر کرمان بود.  آغاز جنگ عراق علیه ایران در لشکر 41 ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر هشت به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در بیست و هفتم بهمن ماه سال 1364 در بیمارستان لبافی نژاد تهران به شهادت رسید. شهید «محمّد حسین یوسف الهی» عارفی است که در در واحد اطلاعات عملیات لشکر 41 ثارالله، مراتب کمال الی الله را طی کرد و کمتر رزمنده ای است که روزگاری چند با محمد حسین زیسته باشد اما خاطره ای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد. محمد حسین، مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده حضرت روح الله رحمت الله علیه، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت زده قطره ای از دریای بی انتهای خود کردند. خاطراتی خواندنی از این شهید عزیز را با هم مرور می کنیم: * به من گفته بود در کنار اروند بمان و جذر و مدّ آب را که روی میله ثبت می شود بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد. نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط 25 دقیقه. بعداً برای این فاصلة زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم. وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدّمه به من خیره شد و گفت: تو شهید نمی شوی. با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و گفت: چرا آن 25 دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر می نوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود. در آن شب و در آن جا هیچ کس جز خدا همراه من نبود! * با مجروح شدن پسرم محمّد حسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم نمی دانستم در کدام اتاق هست. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا. وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّد حسین من! امّا به خاطر مجروح شدن هر دو چشمش بسته بود! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چه طور مرا دیدی؟! مگر چشمانت ... امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد ... * پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال 62 بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم.  ساعت 10 شب به بیمارستان رسیدیم. با اصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم. نمی¬دانستیم کجا برویم. جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمّد حسین یوسف الهی هستید؟ با تعجّب گفتیم: بله! جوان ادامه داد: حسین گفت: برادران من الآن وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا! وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین سوخته ولی می تواند صحبت کند. اوّلین سؤال ما این بود: از کجا دانستی که ما آمدیم؟ لب¬خندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم! محمّد حسین حتّی رنگ ماشین و ساعت حرکت و ... را گفت! * دو تا از بچّه های واحد شناسایی ازما جدا شدند. آنها با لباس غوّاصی در آب-ها جلو رفتند. هر چه معطّل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقرّ بر گشتیم. محمّد حسین که مسؤول اطّلاعات لشکر ثارالله بود، موضوع را با برادر حاج قاسم سلیمانی ـ فرمانده لشکر ـ در میان گذاشت. حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیّات ما با خبر می شود. امّا حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخّص می کنم. صبح روز بعد حسین را دیدم. خوش حال بود. گفتم: چه شد؟ به قرارگاه خبر دادید؟ گفت: نه. پرسیدم: چرا؟! مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را. با خوش حالی گفتم: الآن کجا هستند؟ گفت: «در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهرة اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟ اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمی شد. در ثانی اکبر نامزد داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، امّا صادقی مجرّد بود. اکبر در خواب گفت که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر می گردیم.» پرسیدم: چه طور؟!  گفت: شهید شده اند. جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل. من به حرف حسین مطمئنّ بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست. ادامه . . . 👇
وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد! *** زمستان 64 بود. با بچّه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد شد و بعد از کلّی خنده و شوخی گفت: در این عملیّات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند. بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم. حسین به همه اشاره کرد به جز من!  چند روز بعد تمام شهودهای حسین، در عملیّات والفجر 8 محقّق شد! از این ماجراها در سینة بچّه های اطّلاعات لشکر ثارالله بسیار نهفته است. رازهایی که هیچ جا بازگو نشد ... منبع: کتاب نسل سوخته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری اینه ... از زبان حاج قاسم @abotalebi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴‏فیلم صد ثانیه ای از کارگردان بیست ساله ایرانی که جایزه فستیوال فیلم Luxor را برد. 🔻جنبه های زیبای فرهنگ مان را هم ببینیم؛ تلاش بزرگ تر ها برای حفظ خانواده جوان و اهمیت امنیت روانی کودکان در اختلافات خانوادگی ... @abotalebi
هدایت شده از بینش راهبردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چندین بار این کلیپ را دیدم و گریستم. انسان را یاد تعلق خاطر زینب کبری س به حسین ع می اندازد. یاد تعلق خاطر "ام ابیها: زهرای مرضیه س به رسول الله ص می اندازد. چه کشید زهرای اطهر چه کشید زینب کبری و چه می کشد زینب سلیمانی عزیزانم نگذارید با یک اشتباه و جمع شدن کفتارها حول آن اشتباه، یاد و خاطره سردار فراموش شود. نگذارید سطح انتقام سخت و درگیری، به سطح نزاع بین اصولگرا و اصلاح طلب تنزل یابد ما آماده نبرد با دشمن اصلی می شویم. خونخواهی سردار فتح قدس است فتح مکه و مدینه است فتح ... گریه کنید تا دلتان آماده دریافت وظایف بلند الهی شود.🌹
✍️ روایت آشنایی راننده تاکسی با سردار سلیمانی از زبان خود سردار 🔻العالم مطرح کرد: در خاطره‌ای جالب که خود شهید سلیمانی مطرح کرده بودند، وی گفته بود: یک بار از ماموریتی بر می گشتم و منتظر نماندم تا ماشین برایم بفرستند پس از یکی از راننده های تاکسی فرودگاه خواستم من را به جایی که می خواهم ببرد . سوار تاکسی شدم در میان راه راننده جوان گهگاهی به من نگاه می کرد اما ساکت بود اما انگار می خواست چیزی بگوید آن وقت من از راننده سوال کردم آیا من شبیه یکی از آشنایان شما هستم ؟ راننده برای بار دوم به من نگاه کرد و از من پرسید آیا شما یکی از نزدیکان سردار سلیمانی هستی؟ آیا رابطه یا نسبتی مثلا برادر یا پسر خاله اش هستی؟ به او گفتم من سردار سلیمانی هستم. راننده جوان خندید و گفت با من شوخی می کنی؟ سردار سلیمانی خندید و گفت: نه شوخی نمی کنم من خودم سردار سلیمانی هستم. راننده گفت: به خدا قسم بخور و من قسم خوردم که؛ به خدا من سردار سلیمانی هستم. راننده ساکت شد و چیزی به من نمی گفت پس از او سوال کردم چرا ساکتی؟ دوباره چیزی به من نگفت. از او سوال کردم با سختی و گرانی زندگی و مشکلات دیگر چطور سرمی کنی؟ راننده جوان به من نگاه کرد طوری که در نگاهش حرف و کلامی بود و به من گفت اگر تو خود سردار سلیمانی هستی پس من هیچ مشکلی ندارم. شهید سلیمانی این قصه را مطرح کرده بود و گفته بود؛ ◽️اگر مسوولیین به درد و رنج مردم توجه کنند و اهتمام بورزند مردم هم با آنها همکاری می کنند و ملت ما بهترین سرشت و ذات را دارند و فهیم هستند و مسائل و امور را به خوبی درک می کنند. | خبرگزاری‌حوزه @abotalebi