هدایت شده از 🌹تلاوت روزانه یک صفحه قرآن، هدیه به شهیدان آن روز🌹
صفحهی ۳۰۲
جزء #۱۶
#سوره_مبارکه_الکهف
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
هدایت شده از 🌹تلاوت روزانه یک صفحه قرآن، هدیه به شهیدان آن روز🌹
302-menshavi-tah.mp3
8.64M
تلاوت تحقیق استاد منشاوی ص۳۰۲
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
هدایت شده از 🌹تلاوت روزانه یک صفحه قرآن، هدیه به شهیدان آن روز🌹
302_menshavi.mp3
1.18M
📖صفحه ۳۰۲
👤️استاد #محمد_صدیق_منشاوی
#تحلیل_تلاوت :
سوره کهف آیات ۷۵ تا ۸۰ مقام سه گاه
سوره کهف آیات ۸۱ تا ۸۳ مقام رست
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
هدایت شده از 🌹تلاوت روزانه یک صفحه قرآن، هدیه به شهیدان آن روز🌹
#ترجمهی_سورهی_مبارکهی_کهف
خضر گفت: آيا به تو نگفتم كه هرگز نمىتوانى همراه من باشى و بر روش آموزش من شكيبايى كنى؟ (75)
موسى گفت: اگر پس از اين درباره چيزى از تو پرسيدم با من همراهى مكن كه قطعا از جانب من به عذرى رسيدهاى. (76)
پس به راه افتادند تا وقتى كه به مردم ديارى رسيدند و از اهل آنجا غذا خواستند و آنان از مهمان نمودن و غذا دادن به آن دو خوددارى كردند و در آنجا ديوارى را يافتند كه مىخواست فروريزد و خضر آن را استوار ساخت، موسى گفت: اگر مىخواستى بر آن دستمزدى مىگرفتى تا به وسيله آن غذايى تهيه كنيم. (77)
خضر گفت: اين سخن تو باعث جدايى ميان من و توست. به زودى دليل آنچه را كه نتوانستى بر آن شكيبايى كنى به تو خبر مىدهم. (78)
امّا آن كشتى، از آن بينوايانى بود كه در دريا كار مىكردند و معاش خود را از اين طريق تأمين مىنمودند. من خواستم آن را معيوب كنم، زيرا در كمين آنان پادشاهى بود كه هركشتى سالمى را به زور مىگرفت. (79)
امّا آن نوجوان، پدر و مادرش مؤمن بودند و ما ترسيديم او با كفر و سركشى خود، آن دو را در تنگنا قرار دهد و بيازارد. (80)
پس خواستيم كه پروردگارشان براى آنان فرزندى را كه در ايمان و نيكوكارى از او بهتر و به رعايت حق خويشاوندى نزديكتر باشد، جايگزين او كند. (81)
و امّا آن ديوار، از آن دو پسر يتيم در شهر بود، و زير آن گنجى وجود داشت كه مال آن دو بود، و پدرشان مردى نيكوكار بود؛ پس پروردگارت خواست كه آن دو به توانايى خويش رسند و گنج خود را از آنجا بيرون آورند. اين به سبب رحمتى بود كه از جانب پروردگارت شامل حالشان شده بود. من آنچه انجام دادم از پيش خود نكردم، بلكه فرمان خدا را به جاى آوردم. اين بود دليل و خاستگاه آنچه كه نتوانستى بر آن شكيبايى كنى. (82)
و از تو اى پيامبر درباره ذو القرنين مىپرسند. بگو: به زودى درباره او از قرآن براى شما خواهم خواند. (83)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
هدایت شده از 🌹تلاوت روزانه یک صفحه قرآن، هدیه به شهیدان آن روز🌹
🌷نکته تفسیری صفحه ۳۰۲🌷
موسی و خضر قسمت2:
پس از کشته شدن آن پسربچّه به دست خضر و دوّمین اعتراض موسی به او، آن دو به سفر خود ادامه دادند؛ البتّه با این شرط که در صورت اعتراض مجدّدِ موسی به کارهای خضر، همراهی آنان به پایان رسد. آنها پس از مدّتی به شهر ساحلی ناصریه رسیدند. دیگر چیزی از زاد و توشه ی سفر برایشان نمانده بود و خستگی و گرسنگی به شدّت آنان را رنج می داد. برای همین از مردم شهر تقاضا کردند که آنان را میهمان خود کنند و بر سر سفره شان بنشانند؛ امّا مردم آن شهر که بسیار بخیل و تنگ نظر بودند، از پذیرایی ایشان خودداری کرده، آنان را به حال خود رها کردند. در همین حال که آنان در شهر قدم می زدند، به دیوار نیمه خرابی رسیدند که چیزی نمانده بود به زمین بریزد. خضر دست به کار شد، مصالحی فراهم آورد و آن دیوار را تعمیر کرد. حضرت موسی که خسته و گرسنه بود، و از همه مهم تر احساس می کرد شخصیّت خودش و همراهش در آن شهر خرد شده است، برای بار دیگر تعهّدش را فراموش کرد و معترضانه گفت که اگر می خواستی، می توانستی مزدی برای این کارت از مردم شهر بگیری تا گرسنگی مان را با آن برطرف کنیم. در این هنگام، خضر به موسی گفت: اینک وقت جدایی من و تو فرا رسید؛ ولی برایت می گویم که راز کارهایم چه بود:
1ـ آن کشتی را برای این سوراخ کردم که به افراد مستمندی تعلّق داشت که زندگی شان را با آن می گذراندند و اگر به مقصدی که داشتند، می رسیدند، کشتی شان توقیف و مصادره می شد؛ زیرا در آن طرف، پادشاه ستمگری فرمانروایی می کند که کشتی های سالم و خوب را به زور از آنان می گیرد، و من می خواستم کشتی شان کمی خراب شود تا آن پادشاه از گرفتنش منصرف شود.
2ـ آن پسربچّه را برای این کشتم که او در آینده به انسانی کافر و طغیانگر تبدیل می شد و اگر زنده می ماند، پدر و مادر باایمانش را به شدّت می آزرد و حتّی ممکن بود آنان را به کفر و گمراهی بکشاند. البته به جای او، خدا به زودی فرزند پاک و باایمانی را به آنان هدیه می کند که بسیار مهربان و بامحبّت خواهد بود.
3ـ آن دیواری که تعمیر کردم نیز متعلق به دو پسربچّه ی یتیم و بی سرپرست بود و زیر آن، گنجی قرار داشت که بعدها برای این دو پسربچّه مفید خواهد بود. پدر این دو یتیم، فرد صالح و نیکوکاری بود و خداوند برای او چنین پاداشی به فرزندانش داده بود. البته این را بدان که من هیچ یک از این کارها را خودسرانه نکردم و تمام آن ها، مأموریت الهی بود.
در حقیقت، خضر انسانی معمولی نبوده و وظایف معمولی هم نداشته است؛ بلکه شخصی بود که بنا بر ارتباط ویژه اش با جهان ملکوت، مأموریت های ویژه ای داشته که انسان های دیگر حتّی حضرت موسی که پیامبر خدا بوده چنین وظایفی ندارند.
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
هدایت شده از 🌹تلاوت روزانه یک صفحه قرآن، هدیه به شهیدان آن روز🌹
5c47441bb9a5a7c99f757bfe_131413196535344657.mp3
4.02M
🔺تحدیر (تندخوانی) جزء بیست و هفتم قرآن کریم
👤 استاد معتز آقائی
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
💠 پوستر راهکارهای زندگی موفق در جز بیست و هفتم قرآن
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
هدایت شده از 🌹تلاوت روزانه یک صفحه قرآن، هدیه به شهیدان آن روز🌹
parhizgar__j27_Tartil.mp3
12.79M
🔺ترتیل جزء بیست و هفتم قرآن کریم
👤 استاد شهریار پرهیزگار
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان
اللهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ صَیِّرْ أُمُورِی فِیهِ مِنَ الْعُسْرِ إِلَى الْیُسْرِ وَ اقْبَلْ مَعَاذِیرِی وَ حُطَّ عَنِّیَ الذَّنْبَ وَ الْوِزْرَ یَا رَءُوفا بِعِبَادِهِ الصَّالِحِینَ