eitaa logo
ابرار
231 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
12 فایل
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا #ابرار @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯ ارتباط با مدیر کانال: https://eitaa.com/AhmadRezaMoshiry
مشاهده در ایتا
دانلود
💙🍃🦋 🍃🍁 🦋 🌎🌗 تقویم نجومی اسلامی🌎🌗 ✴️ سه شنبه 👈1 بهمن 98 👈25 جمادی الاول 1441👈21 ژانویه 2020 🕌مناسبت های دینی و اسلامی. 📛صدقه صبحگاهی رفع نحوست می کند. 📛امور ازدواجی اقدام نشود. 📛کارهای مهم و اساسی شروع نگردد. ❇️با دعا و نیایش و اعمال نیک به خدا پناه ببر. 👶نوزاد امروز روزیش زیاد نیکوکار فقیه و عالم گردد مبتلا میشود ولی نجات می یابد. ان شاءالله. 🤕بیمار امروز خوب شود ان شاءالله ✈️ مسافرت همراه صدقه باشد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. ✳️ختنه اطفال. ✳️امور تعلیم و تعلم. ✳️و دیدارهای سیاسی نیک است. 💑 امشب مباشرت و عروسی مکروه است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، (سر و صورت) خوب است. 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن. 🔴 یا در این روز خوب و موجب صفای خاطر است. ✂️ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد . 👕👚دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. ( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه 26 سوره مبارکه شعراء است... قال ربکم و رب ابائکم الاولین و مفهوم ان این است که فرد خوب و عاقلی در مقام موعظه و نصیحت براید تا خواب بیننده به جواب سوال برسد و بر خصم خود غالب اید و شاد شود.ان شاءالله. و شما مطلب خود را قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۰۱ بهمن ۱۳۹۸ میلادی: Tuesday - 21 January 2020 قمری: الثلاثاء، 25 جماد أول 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه) - یا الله یا رحمان (1000 مرتبه) - یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📚 رویدادهای این روز: 🔹زادروز فردوسی 📆 روزشمار: ▪️8 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️18 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️25 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️34 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️35 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام ✅ با ما همراه شوید... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#عاشقانه چون صبح برآید ز افق، خوردن یک چای محشر شود از دست نگاری که تو باشی صبحتون بخیر و شادی😍❤️ روز خوب و خوشی در کنار عزیزانتون داشته باشید🌹 ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا #ابرار @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
هـــرگـــــز هیچ روز زندگیت را سرزنش نکن روز خوب به تو شادی ، روز بد به تو تجربه مي‌دهد و بدترین روز به تو درس می‌دهد... 💚روزتــون پــر انــرژی و ســبــز💚 ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
🌺ســـــــلام ❄️صبحتون سرشار مهربانی 🌺ان شالله امروز پراز ❄️خیر و برکت باشه 🌺دلتون به پاکی صبح ❄️زندگیتون پر از آرامش ❄️🌺❄️🌺❄️🌺 ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
⭕️ روحانی به جای اینکه از قوه قضاییه بخواد تا با نماینده های فاسد برخورد کنه به شورای نگهبان شکایت میکنه بابت رد صلاحیتشون معلوم نیست رییس جمهوره یا رییس باند مفسدین پ. ن: اکثر نمایندگان رد صلاحیت شده، فساد مالی داشتن و چندتا از معروف هاشون، فساد اخلاقی ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
⭕️واکنش فعالان فضای مجازی به اعتراف امروز رئيس جمهور بعد از ٧ سال 1⃣ اعتراف به یک خطای انسانی است که هفت سال است دارد قربانی می‌گیرد. 👤 🇮🇷وحید یامین پور _ 2⃣ هم اشتغالزایی کنم هم تورم رو کنترل کنم، من فقط میتونم با تعطیل کردن کارخونه ها رکود رو بیشتر کنم تا مملکت تعطیل شه علی برکت الله! 👤 🇮🇷سیمرغ محدودشده🚩 _ 3⃣ بدون دروغ و شانتاژ مملکت داری کنم . 👤 عَمو قَسّامْ 🚩 _ 4⃣ خدایا، دیگه چجوری گند بزنم به زندگی ۸۰میلیون آدم خودت یه راهی جلو پام بذار 👤 تانسو🚩🏴 _ 5⃣ ۱۸ میلیارد دلار سرمایه مملکت رو برای یارانه واردات اقلام اساسی جوری مدیریت کنم که قیمت اون اقلام به جای ارزان شدن سه برابر نشه 👤 🚩Sadra1357 _ 6⃣ اصلنم ولی دسته‌ی بازی رو به هیچکی نمیدم؛ عمو اکبر گفته برا خودمه 👤 آرمــا⅛⁦⁦ _ 7⃣ کینه و بغضم نسبت به سپاه رو قایم کنم! 👤 محمد مهدی سرباز ۲🚩 _ 8⃣ که برای افزایش قیمت بنزین، طوری عمل کنم که هم مردم از چرایی و چگونگی موضوع اطلاع پیدا کنند و هم زمینه سوءاستفاده اپوزسیون از اعتراض احتمالی مردم را از بین ببرم.. 👤 آسید _ 9⃣ ‏ببخشید ‎ به دشمن پالس ضعف و خزانه خالی و ترس ندم‌و نیشم تا بناگوش باز نباشه‌و نگم برید به جهنم 👤جنلی _ 🔟 ‏با نگاه به داخل برجام امضا شد با نگاه به داخل دلار ۴ برابر شد با نگاه به داخل طلا ۵ برابر شد با نگاه به داخل بنزین ۳ برابر شد با نگاه به داخل تورم ۴ برابر شد با نگاه به داخل پراید ۳ برابر شد با نگاه به داخل قیمت چیزا ۳ برابر شد البته با نگاه به داخل امریکا و اروپا ‎ 👤 مجید قربانی _ 1⃣1⃣ ‏قالیباف ۲سال پیش در مناظرات گفت تو بلد نیستی، گفت درختی که ۴سال میوه نداده، از این به بعد هم نمیده بر باد دادن ۱۸ میلیارد دلار در ماجرای دلار جهانگیری و هدر دادن ۶۰ تُن طلا و ضرر ۱۵۰هزار میلیاردی حذف کارت سوخت تنها چند نمونه‌ی کوچیک از نتایج بلد نبودن شماست حاج‌آقا! ‎ 👤ح‌بهنامی‌‌ _ 2⃣1⃣ ‏من بلد نیستم برای حل مشکل فقط به داخل کشور نگاه کنم. ترجمه: ‎ برای آمریکا دم تکان ندهم. 👤وفا دوران ___ 3⃣1⃣ ‏ببخشید ‎ آویزون خارجیا نباشم، انتخابات رو بهشون مدیونم 👤حاج فیدل ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
⭕️ علی مطهری در متن اعتراض به ردصلاحیت‌اش ازسوی در اینستاگرام نوشته فقط‌ نظرهاش با نظرهای انقلاب گاهی مخالف بوده و در مقام عمل تابع ایشان بوده. +جناب مطهری خدمت شما عارضم رد صلاحیت شما بخاطر نظرت نیست بخاطر فساد اخلاقی هستش که بهتر بیشتر بازش نکنم! ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
❣ 🔹شخصی تعریف میکرد: توی رستوران نشسته بودم که یک دفعه یه مرده که با تلفن صحبت میکرد فریاد کشید و خیلی خوشحالی کرد و بعد از تمام شدن تلفن، رو به گارسون گفت : همه کسانی که در رستورانند، مهمان من هستن به "باقالی پلو و ماهیچه" "بعد از 18 سال دارم بابا میشم" چند روز بعد تو صف سینما، همون مرد رو دیدم که دست بچه ی 3 یا 4 ساله ای را گرفته بود که به او بابا میگفت...! پیش مرد رفتم و علت کار اون روزشو پرسیدم!! مرد با شرمندگی زیاد گفت: آن روز در میز بغل دست من، پیرمردی با همسرش نشسته بودند پیر زن با دیدن منوی غذاها گفت: ای کاش میشد امروز باقالی پلو با ماهیچه میخوردیم، شوهرش با شرمندگی ازش عذر خواهی کرد و خواست به خاطر پول کمشان، فقط سوپ بخورند ... من هم با آن تلفن ساختگی خواستم که همه مهمان من باشند تا اون پیرمرد بتونه بدون شرمندگی، غذای دلخواه همسرش را فراهم کنه! ********************* ﻧﺼﯿﺤﺖ ﭘﺪﺭم ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﻟﻪ ﺗﻮ ﺫﻫﻨﻢ ﻣﻮﻧﺪﻩ؛ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺍﮔﻪ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﻮﺩﯾﻦ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﭼﺎﯼ ﺁﻭﺭﺩ، ﺭﺩ ﻧﮑﻨﯿﻦ، ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﯿﺰﯾﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽﺍﺯ ﻣﻬﻤﻮﻧﺶ ﺩﺍﺭﻩ! ﻭ ﺍﮔﻪ ﻧﺨﻮﺭﯾﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﻪ ... «ﺣﻮﺍﺳﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﻪ» 🌹 ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
"دعايی زیبا از بابا طاهر" خـــدایا دانشی ده ؛؛غم نگیرم . بده آرامشی ؛ ماتم نگیرم . خــــدایا از شهامت بی نصیبم، شهامت ده که آرامش بگیرم. خــــدایا ؛این تفاوت بر من آموز. که در گمراهی مطلق نمیرم. ابرها به اسمان تكيه ميكنند، درختان به زمين و انسانها به مهرباني يكديگر...
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ﺑﻼﺧﺮﻩ ﺍﺯ ﻣﻠﯿﮑﺎ ﺟﺪﺍ ﺷﺪﻡ . ﻣﻠﯿﮑﺎ :ﺯﻫﺮﺍﺳﺎﺩﺍﺕ ﺗﻮﻣﺎﺷﯿﻨﻪ ﺑﯿﺎﺑﺮﯾﻢ ﮔﺮﻣﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺧﺎﻧﻤﺎ . _ ﺍﻫﺎ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﺮﯾﻢ . ﻣﻠﯿﮑﺎ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻣﻨﻢ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ، ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺳﻤﻨﺪ ﺳﻔﯿﺪ . ﻣﻠﯿﮑﺎ ﺩﺭ ﺟﻠﻮ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﻡ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﻢ ﺭﻓﺖ ﻋﻘﺐ ﻧﺸﺴﺖ . ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪﻫﻢ ﺑﺎ ﺁﻏـ ـﻮﺵ ﺯﻫﺮﺍﺳﺎﺩﺍﺕ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪﻡ ﺑﻼﺧﺮﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﭘﺮﺳﯽ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﺍ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ . ﻣﻠﯿﮑﺎ : ﺧﻮﺏ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﺍ؟ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﺎﯼ ﻗﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﯼ ﺣﺮﻡ؟ ﻣﺜﻼ ﯾﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺑﻮﺩﯾﻤﺎ . ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﮐﺘﻔﺎ ﮐﺮﺩﻡ . ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﺮﺟﺎ ﺑﺎﻫﻢ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﻣﯿﮕﻔﺘﯿﻢ ﻣﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﺎ ﻭﻟﯽ ﺍﻭﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﭽﮕﯿﺎﻣﻮﻥ ﺑﻮﺩ ﺧﺐ . ﺟﺎﻟﺒﻪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﻭ ﯾﺎﺩﺷﻮﻧﻪ . ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ . ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻨﻮﺯﻫﻢ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﺬﻫﺒﯿﺎ ﺭﻭ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻢ ﭼﻮﻥ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺸﻮﻥ ﻣﺸﮑﻞ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻭ ﺣﺎﻻ ﺑﻌﺪ ﻫﻔﺖ ﻫﺸﺖ ﺳﺎﻝ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﺪﯾﺪﻣﺸﻮﻥ . ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺮﺩ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﻡ ﻭﻇﺎﻫﺮﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻥ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﯿﻨﻤﻮﻥ ﺭﺩﻭ ﺑﺪﻝ ﻧﺸﺪ ﻣﻨﻢ ﺳﮑﻮﺕ ﺭﻭ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﺩﺍﺩﻡ . ﺯﻫﺮﺍﺳﺎﺩﺍﺕ :زینب ﺟﺎﻥ . ﺍﻻﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﯾﻨﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺷﻠﻮﻏﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﯾﻨﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ ﺍﮔﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﯽ ﺑﯿﺎﯼ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ . _ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﻫﺮﺟﻮﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ . ﺯﻫﺮﺍﺳﺎﺩﺍﺕ : ﭘﺲ ﺑﺮﯾﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ . . . . . ﺯﻫﺮﺍﺳﺎﺩﺍﺕ ﺩﺭ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺸﻢ . ﺑﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻧﻢ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺤﻮﯼ , ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺑﺮﺍﻡ ﺯﻧﺪﻩ ﺷﺪ . ﭼﻪ ﺭﻭﺯﺍﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮔﺬﺭﻭﻧﺪﯾﻢ . . . . ﺯﻫﺮﺍﺳﺎﺩﺍﺕ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺳﯿﻨﯽ ﺷﺮﺑﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﺷﺪ ﻭ ﻧﺸﺴﺖ ﮐﻨﺎﺭﻡ . ﺯﻫﺮﺍﺳﺎﺩﺍﺕ :زینبﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﭙﺮﺳﻢ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﻤﯿﺸﯽ؟ _ ﺍﮔﻪ ﺗﺎﻧﯿﺎ ﺻﺪﺍﻡ ﮐﻨﯽ ﻧﻪ . _ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﭼﺠﻮﺭﯼ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﻮ ﻫﻤﺶ ﭘﯿﺶ ﻋﻤﻮﺕ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺶ؟ ﺷﻮﻧﻪ ﺑﺎﻻ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ . _ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ . ﺷﺎﯾﺪ .… ﺑﺎ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﻣﻠﯿﮑﺎ ﺣﺮﻓﻤﻮﻥ ﻧﺎ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﻮﻧﺪ . ﺧﻼﺻﻪ ﺑﻌﺪﺍﺯ ﮐﻠﯽ ﺷﻮﺧﯽ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻃﺒﻖ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺧﻄﯿﺮ ﺧﻨﺪﻭﻧﺪﻥ ﺑﻘﯿﻪ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﯾﻔﻮﻥ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺎﺑﺎﻫﺎ ﺑﻮﺩ …… ... نویسنده : ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🌸 🌿🍂 🌿🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼 ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩﺷﻮﻥ ﺧﺎﻟﻪ ﻣﺮﯾﻢ ﻣﻦ ﺭﻭ ﯾﻪ ﺁﻏـ ـﻮﺵ ﮔﺮﻡ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﮐﺮﺩ ﺧﻮﻥ ﮔﺮﻣﯿﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺻﻼ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﭼﻨﺪﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﻣﻦ ﺭﻭ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ . ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺎﺑﺎﻫﺎ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺗﻮ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﻭ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﺍﺗﺎﻗﺸﻮﻥ ﺷﺪﻡ . ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﻭﺭﻭﺩﻣﻮﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﯾﺎﺩﺍﻭﺭﯼ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﺑﻘﯿﻪ ﺍﻗﻮﺍﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﻋﻤﻮ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻣﺸﻮﻥ ‏( ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺯ ۷٫۸ ﺳﺎﻟﮕﯽ ‏) ﺗﺎ ۱۲٫۱۳ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺯﻫﺮﺍﺳﺎﺩﺍﺕ ﺍﯾﻨﺎ ﺟﺰﻭ ﻓﺎﻣﯿﻼﯼ ﺻﻤﯿﻤﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺩﯾﮕﻪ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺩﺭﺱ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺗﻠﻔﻦ ﻭ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﭼﺠﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻫﺮﺳﻪ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﭘﺎﯾﯿﻦ . ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺣﺮﻡ . ﻣﻠﯿﮑﺎ : ﭼﺸﻢ ﺧﺎﻟﻪ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ . . ﺗﻮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻃﺒﻖ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﺑﺎ ﻏﺮﻏﺮ ﻫﺪﻣﻮ ﺳﺮﻡ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺷﺎﻟﻢ ﺭﻭ ﻫﻢ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﺟﻠﻮ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭼﺎﺩﺭﻣﻮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﯿﻔﻢ ﺩﺭ ﺍﻭﺭﺩﯾﻢ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ . ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﺳﺮﻡ ﮐﺮﺩﻡ . ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﻤﻮﺍﯾﻨﺎ ‏( ﭘﺪﺭ ﺯﻫﺮﺍﺳﺎﺩﺍﺕ ‏) ﮐﻪ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻠﯿﮑﺎ ﮐﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺑﻮﺩ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪﻡ . ﻣﻠﯿﮑﺎ :ﭼﻘﺪﺭ ﭼﺎﺩﺭ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺎﺩ . _ ﻋﻬﻬﻬﻪ . ﻭﻟﻢ ﮐﻦ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﯿﺎ ﺑﺮﯾﻢ . ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ ﺳﻤﺖ ﺣﺮﻡ ﺟﺎﯾﮕﺎﻩ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﻦ ﺳﻼﻣﯽ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﮔﻔﺘﻢ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻡ . . ﺳﺎﻋﺖ ۸ ﺷﺐ ﺑﻮﺩ . ﺗﻮ ﺣﺮﻡ ﺍﺯ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﺑﺎ ﺟﺪﺍﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺳﺎﻋﺖ ۸ﺩﻡ ﺩﺭ ﺑﺎﺷﯿﻢ . ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺪﻭﯾﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻢ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ . ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺣﺮﻡ ﻭﻟﯽ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﯾﻨﺎ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﻧﮑﻨﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ . ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ﻣﻦ ﻭ ﻣﺼﺎﺩﻑ ﺷﺪ ﺑﺎ ﺟﯿﻎ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﻣﻦ . ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ :ﻋﻬﻬﻪ ﺍﺻﻼﻧﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺷﻮﺧﯽ ﮐﺮﺩ ﺩﺧﺘﺮ؟ _ ﻋﻬﻬﻪ . ﺳﮑﺘﻪ ﮐﺮﺩﻡ . ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﺩﺭﺷﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻡ :ﻭﺍﯼ ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ﮐﯽ ﺍﻭﻣﺪﯼ؟ ﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻭ ﺣﺎﻟﺖ ﻣﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻣﯿﺮ ﺗﺮﮐﯿﺪﻥ ﺧﻮﺩﻣﻢ ﺧﻨﺪﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ :ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺍﺑﺠﯽ ﺧﺎﻧﻢ . ﺻﺒﺢ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﮔﻔﺖ ﻗﻤﯿﻦ ﻣﻨﻢ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎ ..… ... نویسنده : ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🌸 🌿🍂 🌿🌺🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌼 ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯