eitaa logo
ابرار
231 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
12 فایل
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا #ابرار @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯ ارتباط با مدیر کانال: https://eitaa.com/AhmadRezaMoshiry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 👋توسل امروز شنبہ👋 🌹 اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ وَاَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ یا اَبَاالْقاسِمِ یا رَسُولَ اللهِ یا اِمامَ الرَّحْمَةِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃
😂 🌷 اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً😁 استاد سرکار گذاشتن بچه‌‌ها بود. روزی از یکی از برادران پرسید: «شما وقتی با دشمن روبه‌رو می‌شوید برای آنکه کشته نشوید و توپ 🚓و تانک آنها در شما اثر نکند چه می‌گویید؟» آن برادر خیلی 😠جدی جواب داد: «البته بیشتر به اخلاص🤲 برمی‌گردد والا خود عبادت به تنهایی دردی را دوا نمی‌کند. اولاً باید وضو داشته باشی، ثانیاً رو به قبله و آهسته به نحوی که کسی نفهمد بگویی: اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتک یا ارحم‌الراحمین»😊 طوری این کلمات را به عربی ادا کرد که او باورش شد و با خود گفت: «این اگر آیه نباشد حتماً حدیث است» اما در آخر که کلمات عربی را به فارسی ترجمه کرد، شک کرد و گفت:«اخوی غریب گیر آورده‌ای؟»😇
👌 نکته ی امروز 👌🌹 به علامه امینی گفتن چه لزومی داره شما شیعیان واسه امام حسین این همه مراسم می گیرید و هیاهو می کنید؟!؟ ایشون فرمودن: ما شیعه ها یکبار تو ماجرای سکوت کردیم غدیر رو تحریف کردن تو هم سکوت کنیم فردا میگن حسین تو کربلا تب کرد و مُرد!! دستگاه ابی عبدالله خط قرمز ماست! ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ *ان الابرار لفی نعیم* کانال عمومی پیام رسان ایتا @abrar40 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
📕📕📕📕📕📕📕📕📕 هر کس بخواهد کاری را انجام دهد راهش را پیدا می کند و هر کس نخواهد کاری را انجام دهد، بهانه اش را . . . همیشه دنبال راه باشیم نه بهانه آینده هرگز اتفاق نمی افتد، بلکه ساخته می شود . . . 📕📕📕📕📕📕📕📕📕
🍄🍃🍄🍃🍄🍃🍄🍃🍄🍃🍄 💥 👇هنگام‌قضاوت دیگران 👇 💥 👈🚨مطلبی را به یادداشته باش🚨👉 💥برای قضاوت کردن‌همیشه وقت‌هست 💥اما هنگامی‌که قضاوت تواشتباه باشد 💥دیگرهیچگاه نمی‌توانی‌آن‌را ازقلب💔 شخصی که درباره اش قضاوت نادرست کردی پاک کنی 🍄🍃🍄🍃🍄🍃🍄🍃🍄🍃🍄
🍄🍃🍄🍃🍄🍃🍄🍃🍄🍃🍄 تمرین کنیم که: در هنگام ناراحتی با یکدیگر صحبت کنیم؛ نه در هنگام عصبانیت! صحبت در هنگام عصبانیت، حرمت‌ها را می‌شکند... 🍄🍃🍄🍃🍄🍃🍄🍃🍄🍃🍄
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت😳 تک فرزند خانواده هم بود😍 زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه😇 مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم...😊 عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته☺️ اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب😇 فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه...😱 بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن😰 پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود😇 قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: " به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره...😳 تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته...😔 اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد...😓 زمزمه لغو عملیات مطرح شد.😲 گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده🤔 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید...😊 عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت😭 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه...😔 اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند...😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره😓 وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه... مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین😔 یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟😔 گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم...😳 مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد...😭😭 (یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این داستان زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات) 💔شادی روح شهدا صلوات💔 شرمنده شهداییم
صبح آمده برخیز که هنگام طلوعست...🌸 عالم همه سرگرم به تسبیح و رکوعست🍃 در بستر خود چند بخسبی به خموری؟🌸 روز آمده برخیز که هنگام شروعست سلام عزیزان✋ 🌸 روزتون نیک و خوش فرجام🍃
🌼خدایا 🌹نگاهت را از ما و لحظه هایمان نگیر 🌹نگاه تو یعنی نعمت نگاه تو یعنی برکت 🌹نگاه تو یعنی محبت نگاه تو یعنی راستی و درستی 🌹نگاه تو یعنی عاقبت بخیری 🌹الهی که نگاه خدا همیشه در زندگی تون باشه 🌹صبح تان پر از عطر خدا 😊🌼🌼🌼
بر چرخ فلک هیچ کسی چیر نشد وز خوردن آدمی زمین سیر نشد مغرور بدانی که نخورده‌ست تورا تعجیل مکن هم بخورد دیر نشد
این شمع که شب در انجمن می‌خندد ماند به گلی که در چمن می‌خندد هر شب که به بالین من آید تا روز می‌سوزد و بر گریه‌ی من می‌خندد
صد بار زمن شنیده بودی کم و بیش کایزد همه را هر چه کنند آرد پیش در کرده خویش مانده‌ای؛ ای درویش چه چون کندی فزون ز اندازه خویش