#فوری
#آزمون_استخدامی
#ماده_۲۸
اطلاعيه ثبتنام و شركت در نهمین آزمون استخدامی متمرکز دستگاه های اجرایی کشور سال 1400
1400/11/27
🔰 به اطلاع متقاضيان ثبتنام و شركت در نهمین آزمون استخدامی متمرکز دستگاه های اجرایی کشور ميرساند که ثبتنام از روز چهارشنبه مورخ 1400/11/27 از طريق درگاه اطلاعرساني اين سازمان به نشاني: www.sanjesh.org
آغاز و در روز دوشنبه مورخ 1400/12/02 پايان ميپذيرد؛
لذا متقاضیان ميتوانند در مهلت مقرر براي شركت در آزمون ثبتنام نمايند.
🔰 دفترچه راهنمای ثبتنام در آزمون مذكور همزمان با شروع ثبتنام از طريق درگاه اطلاع رساني اين سازمان قابل دسترس خواهد بود.
🔰 ضمناً آزمون رشتههای شغلی مربوط به وزارت آموزش و پرورش در روز جمعه مورخ 1401/02/16 و رشتههای شغلی سایر دستگاهها در روز جمعه مورخ 1401/04/31 برگزار خواهد شد.
روابط عمومی سازمان سنجش آموزش کشور
🌺
🍃🌺
╭─┅─🌿🌺🌿─┅─╮
@tollab_khz
╰─┅─🌿🌺🌿─┅─╯
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@abrar40
🔘 #داستان_کوتاه
میگویند در بین بادیه نشنی های قدیم مردی بود که مادرش دچار الزایمر و نسیان بود👵🏻
و میخواست در طول روز پسرش کنارش باشد 👵🏻🧔🏻
😕🙁و اين امر مرد را ازار ميداد
فكر ميكرد در چشم مردم کوچک شده
هنگامی که موعد کوچ رسید مرد به همسرش گفت مادرم را نیاور بگذار اینجا بماند و مقداری غذا هم برایش بگذار تا اینجا بماند و از شرش راحت شوم تا بمیرد. همسرش گفت
باشه انچه میگویی انجام میدهم!
همه اماده کوچ شدند زن هم مادر شوهرش را گذاشت
و مقداری اب و غذا در کنارش قرار داد و کودک یک ساله ی خود را هم پیش زن گذاشت و رفتند.
👵🏻👦🏻🥗🍶
آنها فقط همین یک کودک را داشتند که پسر بود و مرد به پسرش علاقه ی فراوانی داشت و اوقات فراقت با او بازی میکرد و از دیدنش شاد میشد.وقتی مسافتی را رفتند تا هنگام ظهر برای استراحت ایستاند و مردم همه مشغول استراحت و غذا خوردند
شدند مرد به زنش گفت پسرم را بیاور تا با او بازی کنم
زن به شوهرش گفت او را پیش مادرت گذاشتم مرد به شدت عصبانی شد
و داد زد که چرا اینکار را کردی همسرش پاسخ داد ما او را نمیخواهیم زیرا بعد او تو را همانطور که مادرت را گذاشتی و رفتی خواهد گذاشت تا بمیری.
حرف زن مرد را براشفت و سریع اسب خود را سوار شد و به سمت مادر و فرزندش رفت🏇
زیرا پس از کوچ همیشه گرگان بسمت انجا می امدند تا از باقی مانده وسایل شاید چیزی برای خوردن پیدا کنند.
🐺🐺🐺
مرد وقتی رسید دید مادرش فرزند را بلند کرده و گرگان دورآنها هستند و پیرزن به سمتشان سنگ پرتاب میکند و تلاش میکند که کودک را از گرگها حفظ کند.مرد گرگها را دور کرده و مادر و فرزندش را بازمیگرداند و از آن به بعد موقع کوچ اول مادرش را سوار بر شتر میکرد
و خود با اسب دنبالش روان میشد و از مادرش مانند چشمش مواظبت میکرد و زنش در نزدش مقامش بالا رفت.
🤰🤱👨👦
انسان وقتی به دنیا می اید بند نافش را میبرند ولی جایش همیشه می ماند تا فراموش نکند که برای تغذیه به یک زن بزرگ وصل بود
وحالا اگر مادري درقيد حيات داريد حداقل يك تماس با محبت با او بگيريد تا صداي كودكي كه سالها عاشقانه بزرگش كرده بشنود واز ته دل شاد شود...
واگر مادری آسماني داريد براي شادي وارامش روحش دعا کنید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@abrar40