🌷خدا به پیامبر فرموده 7چیز را از من بخواه:
🌷1.علم زیاد:
قل رب زدنی علما...114طه
🌷2.آمرزش گناهان:
قل رب اغفر وارحم وانت خیرالراحمین..118مومنون
🌷3.از شر شیطان به من پناه ببر:
قل رب اعوذ بک من همزات الشیاطین.97 مومنون
🌷4.منزل بابرکت:
قل رب انزلنی منزلا مبارکا...29 مومنون
🌷5.توفیق صداقت:
قل رب ادخلنی مدخل صدق واخرجنی مخرج صدق واجعلنی من لدنک سلطانانصیرا..80اسرا
🌷6.آمرزش برای والدین:
قل رب اغفرلی ولوالدی وارحمهما کماربیانی صغیرا...24اسرا
🌷7.اگرعذاب گنهکاران را نشانم دادی،
من از آنان نباشم:
قل رب اما ترینی مایوعدون فلاتجعلنی فی القوم الظالمین.93 و94 مومنون
💕💕💕
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#معمای_پلیسی
* رازگشایی در روز بارانی
سرگرد مشفق دو شب بود که نخوابیده بود، چشمانش میسوخت و پلکهایش سنگینی میکرد، اما چارهای نداشت. دست تنها بود و باید خودش از پرویز پرس و جو میکرد. مرد حدودا چهل ساله مینمود. چهرهای تکیده داشت، ریش خود را دو روز نتراشیده و موهای ژولیده و عینکی که قطرههای باران روی شیشههایش بود.
خبر را که شنیده بود از بابل بکوب آمده بود تهران و یکراست خودش را رسانده بود به اداره آگاهی تا ببیند چه بلایی سر زنش آمده است. نوشین معلم بود و نمیتوانست کلاسش را تعطیل کند برای همین پرویز مجبور شده بود خودش تنها به بابل برود و سری به مادرش که بیشتر از یک سال بود داشت نفسهای آخر را میکشید بزند میخواست تا فردا بماند اما دیشب دیروقت سرگرد مشفق به او تلفن زده و خودش را معرفی کرده بود و بدون هیچ مقدمهای رفته بود سر اصل مطلب: «همسرتان به قتل رسیده.»
پرویز سریع به سمت تهران راه افتاده بود. مشفق هم مثل پرویز دیشب و البته شب قبلش چشم روی هم نگذاشته بود یک شب به خاطر نوهاش که تازه سه ماهه شده بود و دیشب هم تا طلوع خورشید سرگرم بازجویی از همسایههای نوشین و پدر و مادر و خواهر او بود. جنازه را در گودالی نزدیکیهای بهشت زهرا پیدا کرده بودند البته موبایل و کیف دستی نوشین هم همراهش بود. مانتویش تا به تا دکمه شده بود و کفشها هم به زور پایش را قالب گرفته و پاشنه سمت چپی خوابیده بود. برای مشفق پیدا کردن مشخصات مقتول کار پیچیدهای نبود به قول خودش در اداره قتل مو سفید کرده بود هرچند دیگر حال و حوصله سابق را نداشت، نمیتوانست از کار دل بکند بارها درخواست داده بود برایش یک دستیار بیاورند اما امان از کمبود نیرو. سرگرد شهاب با اینکه جوانتر بود و سابقه کمتری داشت دستیاری گرفته بود، اما او باید خودش تک و تنها کار میکرد. پرویز قطره اشکی را که مژههایش را نمدار کرده بود، به دستمال نشاند و به سوالات سرگرد جواب داد، خیلی ساده و صمیمی او هیچ حدسی نمیزد: «شاید کار دزدی چیزی بوده شاید میخواستند به نسرین...» بقیه حرفش را خورد. او آن طور که خودش میگفت نه با همسرش اختلافی داشت و نه کسی را میشناخت که با مقتول خصومت داشته باشد. مشفق از او خواست با هم به محل رها شدن جنازه سری بزنند: «دیشب تاریک بود خوب ندیدم شاید چیزی به چشمم نیامده باشد.»
پرویز مخالفتی نداشت که خودش سرگرد را برساند: «کجا باید بریم؟»
سرگرد توضیح داد: «نزدیکیهای بهشت زهرا همانجاها که بچههای گلفروش هستند. از نواب برو، بقیهاش را بهت میگویم.»
دو مرد از دفتر بیرون آمدند. دل آسمان پر بود و ابرها هوا را رنگ خاکستری زده بودند. سوار ماشین شدند و پرویز راه افتاد گرمای بخاری ماشین پوست سرگرد را به گزگز انداخت و نفهمید چه طور شد که خوابش برد. وقتی بیدار شد که پرویز ماشین را نگه داشت، باران تندی میبارید. مردم اهل قبور را فراموش کرده بودند و جاده خلوت بود حتی پسران گلفروش هم خانهنشین شده بودند. سرگرد به زحمت کلمات را از چال گلویش بیرون داد: «رسیدیم؟» و بدون اینکه منتظر جواب بماند پیاده شد و به دل باران زد. جسد دیشب همینجا پای یک کاج بود، به طرف درخت رفت، روی زمین دست کشید، هیچ اثری از قتل باقی نمانده بود. پرویز آمد و کنار سرگرد ایستاد، مشفق پرسید: «گفتی کی رفتی بابل؟»
ـ دیروز صبح. قبل از 10 جاده خراب بود.
سرگرد گفت: کف دستهایت را نشان بده.
کف دستان مرد تمیز بود بیهیچ خراش و زخمی. انگار در تمام عمرش یک کیف هم جا به جا نکرده است. مشفق گفت: «عینک را دربیاور.»
به عینک مرد نگاهی انداخت. آن هم سالم بود. مشفق دست در کمرش فروبرد و دستبند را بیرون آورد و به دستان متهم زد: «چرا نسرین را کشتی؟»
پرویز هاج و واج به کارآگاه خیره شد. سرگرد مشفق چگونه فهمید پرویز قاتل همسرش است و زمان قتل در تهران حضور داشته است؟
شما دوست عزیز بفرمایید سرگرد مشفق چگونه پی برد که پرویز قاتل است؟
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از سری تفکرات مجریان وطن فروش؛
کارشناس منوتو: کی گفته مادر مقدسه!؟
این تمام چیزیه که غرب به عنوان سمبل پیشرفت در اختیار انسان ها میگذارد؛ مثل حیوان باش، بزرگ شدی پدر و مادر مهم نیستند!
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️حجتالاسلام شیخ مهدی دانشمند با لهجه اصفهانی، از مسئولین"غلومی" میگوید
تا آخرش رو ببینید!!!
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
ابرار
#معمای_پلیسی * رازگشایی در روز بارانی سرگرد مشفق دو شب بود که نخوابیده بود، چشمانش میسوخت و پل
خوشحال میشم اگه جواب معمای پلیسی رو حدس زدید و تمایل داشتید به ارسال جواب👇👇👇
ارتباط با #ادمین
https://eitaa.com/AhmadRezaMoshiry
#ادمین
#ابرار
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#انرژی_مثبت
🌸آخرین روز هفته تون زیبا
🍃به پانزدهمین روز آبان ماه
🦋خوش آمدین
🌼یه جایی بنویس که
🌺هیچکس دوبار
🌼زندگی نکرده است
🍃روزی دوبار بهش نگاه کن
🌸و به قول چارلی چاپلین
🌺شاید زندگی آن جشنی نباشه
🌼که تو آرزوشو میکردی
🌸ولی حالا که بهش دعوت شدی
🦋تا میتونی زیبا برقص
🌸دوستان خوبم
🌺زندگیتون سرتاسر پر از عشق
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#انرژی_مثبت
با عرض سلام و صبح بخیر و تبریک به مناسبت این روز مبارک
🌹هم جمعه است و هم میلاد امام حسن عسکری علیه السلام❤️
دمی با دوست به سر بردن
دو صد دنـیـا بـها دارد
خوشا آن كس كه در دنیا
رفیق بـا وفــا دارد
سلام دوستـان و عزیزان بـاوفـا
سایه خدا بر سرتون
سلامتی بر وجودتون
سر سبزی در خانه هاتون
سخاوت خدا در مال تون
سرنوشت نیکو در عمرتون
صبحتون آرام، شاد، همراه با لبخند
پروردگارا
دلی آرام ،قلبی نورانی
شفای همه بیماران ،
زندگی شـاد و عالی
سلامتی جسم و روان
نصیب همه دوستان بفرما
🌹🌹🙏🙏🙏🙏🙏
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#انرژی_مثبت
بوی صبحانه می آید!
به به چه نسیمی
چه هوایی سرِ صبح
به به چه سرودِ
دلگشایی سرِ صبح
صبحانه یِ من
بهشتی از زیبایی ست
پیچیده چه عطرِ
خوشِ چایی سرصبح
سلام دوستان مهربان☺️
صبح پاییزتون زیبــــا و رؤیــــایی ☕️🍂
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
#داستانک
نقل است که از بایزید پرسیدند: پیر و استاد تو کیست؟
گفت: پیرزنی...
و چنین شرح داد که: روزی در حال و هوایی الهی و غلبات شوق و توحید بودم. به بیابان رفتم. پیرزنی با انبانی از آرد از راه رسید و گفت این کیسه ارد من برگیر و برایم به شهر بیاور. ولی حال من چنان بود که خود را هم نمیتوانستم بردن، چه رسد به انبان آن پیر زن
شیری را اشارت کردم، بیامد، انبان بر پشت شیر نهادم و به پیر زن گفتم: به شهر که رسیدی می گویی که را دیدم؟
پیرزن گفت: به شهر که رسیدم خواهم گفت که ظالمی متکبر را دیدم
گفتم هان؟ چه گویی...!!؟
پیر زن گفت: این شیر بر ما وظیفه ای دارد؟
گفتم نه
گفت: تو این شیر. را که خدای عز و وجل تکلیفی بر عهده اش نگذاشته، مکلف کردی به برداشتن بار، این ظلم نیست؟
گفتم آری، ظلم است
و میخواهی بدانی که اهل شهر بدانند که او تو را مطیع است و تو صاحب کراماتی.... این تکبر نیست؟
گفتم بلی. تکبر است توبه کردم و از اعلی به اسفل آمدم
این بود شرح داستان من با پیر و استادم
تذکرة الاولیاء عطار
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
سلام خدمت عزیزان🌹🌹🌹✋
امیدوارم خوب باشید و این هوای بارونی هم حالتون رو بیشتر خوب کرده باشه❤️
#التماس_دعا
#زندگی
#طنز
چگونه در کارهای منزل به زنمان کمک کنیم؟
۱- در خوردن غذا با او همکاری کنید.😇
۲- کانالهای تلویزیون را شما عوض کنید.😅
۳- موقعی که همسرتان مشغول تمیز کردن زمین و جارو کردن است، پایتان را بلند کنید که زیر پایتان را نیز جارو بکشد.😇
۴- با آواز خواندن در حمام، موجبات شادی همسر دلبندتان را فراهم آورید.😅
۵- وقتی همسرتان در آشپزخانه مشغول پخت غذاست، گاهی به آشپزخانه سرزده و با ناخونک زدن به غذا به او در پخت غذای خوشمزهتر و لذیذتر مشاوره دهید.😼
۷- برای هر بار آب خوردن، یک لیوان بردارید و در آن آب بخورید تا همسر شما بهانهی کافی برای آببازی داشته باشد.😛
۸- موقع پاک کردن سبزی، زنتان را تنها بگذارید تا بتواند در آرامش و با تمرکز، سبزیها رو پاک کند.😘
9- موقعی که خانومتان در حال پاک کردن شیشه ها هست از پشت شیشه شکلک دربیارید تا خستگی اش در برود.😁
من از همینجا از همهی آقایونی که اینقدر تو خونه به خانوماشون کمک میکنند، تشکر
میکنم.😜😁
نشر دهید تا همهی مردان به وظایف خود آشنا شوند.😄😎
╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮
*ان الابرار لفی نعیم*
کانال عمومی پیام رسان ایتا
#ابرار
https://eitaa.com/abrar40
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯