May 11
ما هم کربلا رفتیم و برگشتیم
دلم تنگ میشه
برای گرمای مسیر
برای حلبیکم یا زوار
برای خستگی ها
برای هیات پناهیان و نریمانی عمود ۲۸۵
برای هیات مهدی رسولی
برای خسته و کوفته به موکب رسیدنا و خوابایی که خیلی عمیق بودن از فرط خستگی
برای صدای مداحی
برای هم سفرا
بچه های کوچیک توی مسیر
برای لحظه هایی که نای راه رفتن نداری ولی همون خستگی رو با دنیا عوض نمیکنی
امروز وقتی رسیدم خونه به مامانم گفتم
هوا گرمه، آدم خسته میشه،از پا میفته، نای راه رفتن نمیمونه، موکبا گاهی پره و جای خواب نیست.. خستگیه سختیه یه عالمه بالا پایین هست امااا با هممه ی اینا لحظه ای که سفر تموم میشه و میخوای سوار اتوبوس شی برگردی غم دنیا میریزه رو دلت
آدم حاضره برگرده نجف دوباره تمام اون مسیرو پیاده بره با تموم سختی های شیرینش
به شب خیلی خسته بودم توان راه رفتن نداشتم دیگه حتی استراحت تو عمودا فایده نداشت فقط میخواستم برسم به موکبِ مقصد و استراحت کنم
به زور خودمو رسوندم به موکب
الان که فکر میکنم یکی از قشنگ ترین لحظه هام همون موقعی بود که داشتم از خستگی از پا میفتادم اونجا برای حسین💔
از نظر اجتماعی اگر #اربعین همینطور ادامه پیدا کنه هیچ معنایی جز ظهور نداره
بیابونا شده یه پادگان بزرگ برای یک لشکر چند میلیونی
مشایه بودیم، عمود ۲۸۵، هیات حاج آقای پناهیان؛
یه جا گفتن: من هربار که از زائرا پرسیدم «چند نفرتون سالهای قبل اومدید؟» اکثرا میگفتن قبلا هم اومدیم
بذارید یکبار دیگه بپرسم...
کیا سالهای قبل اومده بودن اربعین؟دستاشون رو ببرن بالا...
صدای «یا زهرا» و «لبیک یا حسین» بلند شد و دست اکثر جمعیت بالا رفت...
دوباره پرسیدن:
پارسالی ها! کسایی که سال های قبل اومده بودید اربعین! شما که میدونستید سختی داره چرا اومدید؟
برای چی اومدید تو این گرما؟
شما که میدونستید شرایط برای یک سفر راحت مهیا نیست...
اگه میخواستی گشت و گذار کنی، کردی
اگه برات جذاب بود، اومدی دیدی
اگه میخواستی برای کسی قیافه بگیری و تعریف کنی، کردی
حالا چرا هرسال میای؟!!
چرا نمیتونی بنشینی پای تلویزیون نگاه کنی راه رفتن مردم رو تو مشایه؟
چرا تموم نمیشه اربعین...؟
این اربعین آغاز شده و پایان نخواهد داشت!