شنیدم در خسوف می روی، توانش را نداشتم بیایم پشت بام، دیدنت.
با نا امیدی پرده را کنار زدم ، تو به دیدنم امده بودی.
حریر سرخ پوشیده بودی و گونه ات گل انداخته بود.
تو از دلم خبر داری،
می دانی چقدر دوستت دارم.
#زینب_فایقی@zeinab_fayeghi
پذیرش
نویسنده core:
لونا یه جور خاصی دوست داشتنیه
ما نه عکس عین آدم داریم، نه عین آدم بهم پیام میدیم، نه با هم حرفی داریم ولی هنوزم بهترین دوستمه 😂😂
انقدر دیوونهایم کنار هم که هر کی بیاد یهویی به حرفامون گوش کنه، دریغ از یک کلمه که بفهمه ولی از همون بار اولی که دیدمش اینجوری بودم که: نه، نه، این آدم قراره تو زندگیم باشه.
من و این بشر انقدر با هم پیادهروی کردیم که خدا میدونه.
به امید موفقیتش ✨✨😭😭❤️🔥
نتیجهی اخلاقی امروز: هیچوقت شخصیتهایی که خودتون نوشتین رو تو اینترنت سرچ نکنین، چون یهو واقعی میشن-
«ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیاست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکلحالیاست»