کانون کتابخوانی دانشگاه فرهنگیان با همکاری کانون شعر و ادب دریا برگزار میکند:
🔴"سلسله نشست های کتابخوانی"
🗓زمان: سه شنبه هر هفته
⏰ساعت: ۲۰:۰۰
🏢مکان: سالن کنفرانس پردیس شهید بهشتی
💠از تمامی دانشجویان علاقه مند دعوت به عمل می آید.
⚜کانون کتابخوانی خلیج فارس
⚜کانون شعر و ادب دریا
🌱| @adabi_bnd
بخارای من ایل من.pdf
8.46M
📖کتاب بخارای من ایل من
✍🏻نوشته محمد بهمن بیگی
منبع مورد استفاده در نشست های کتابخوانی
⚜️کانون کتابخوانی خلیج فارس
⚜️کانون شعر و ادب دریا
🌱| @adabi_bnd
با سلام و عرض ادب 😊👋
کانون کلک خیال در نظر دارد افتتاحیه خود را مصادف با روز پرستار برگزار کند😍🥰
با دعوت از شاعران برتر و مسئولین دانشگاه و دانشجویان دیگر دانشگاه ها
به همراه مسابقه و اهدا تقدیرنامه
تاریخ چهارشنبه ۱۶ آبان ساعت ۱۸ در بیمارستان کودکان، سالن دکتر قریب🤩
جهت شرکت در مراسممون فقط و فقط کافیه بارکد پوستر رو اسکن کنین و ثبت نام رو انجام بدید و یا از طریق لینک پایین اقدام به ثبت نام نمایید👇
https://formafzar.com/form/tbxw2
عزیزانی که مایل به خواندن شعر در مراسم هستند و یا سوالی در خصوص مراسم دارن میتونن به آیدی زیر پیام بدن:
@Mahdi_8_18 (شیخیانی)
⚜️کانون ادبی کلک خیال دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان
⚜️کانون شعر و ادب دریا دانشگاه فرهنگیان هرمزگان
🌱| @adabi_bnd
باز در چهره خاموش خیال
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه هستی سوزت
#فروغ_فرخزاد
[خاطرات ــ از دفترِ اسیر]
🥀| @adabi_bnd
سر یک سوء تفاهم منو تو ما نشدیم؛
دختر من به تو میرفت، اگر قسمت بود
#سعید_شیروانی
🥀| @adabi_bnd
#غزل_روز
چنان طنین صدای تو برده از هوشم
که از صدای خود آزرده میشود گوشم
من از هراس شبیخون ناگهان رقیب
لباس جنگ به هنگام خواب میپوشم !
چو آفتاب به هر ذرهای نظر دارم
به روی هیچ کسی بسته نیست آغوشم
تو در دل منی و دیگران نمیدانند
تو آتشی و من آتشفشان خاموشم
به چشمهای تو وابستهام ولی افسوس
که چشم بستهای و کردهای فراموشم
#سجاد_سامانی
☘️| @adabi_bnd
نخواهم بدن زنده بیروی او
جهانم نیرزد به یک موی او
#فردوسی
🌸| @adabi_bnd
یادت جهان را پر غم میکند،
و فراموشی کیمیاست…
#سهراب_سپهری
🍁| @adabi_bnd
جایی که درد عشق صلا داده مرگ را
زحمت زِ رنج خود به پرستار مانده است
#عاشق_اصفهانی
#روزنگار، ۱۷ آبان، روز پرستار
🌱| @adabi_bnd
#غزل_روز
فتوی پیرِ مُغان دارم و قولیست قدیم
که حرام است مِی آنجا که نه یار است ندیم
چاک خواهم زدن این دلقِ ریایی، چه کنم؟
روح را صحبتِ ناجنس عذابیست الیم
تا مگر جرعه فشانَد لبِ جانان بر من
سالها شد که منم بر درِ میخانه مقیم
مگرش خدمتِ دیرین من از یاد برفت
ای نسیم سحری یاد دَهَش عهدِ قدیم
بعد صد سال اگر بر سرِ خاکم گذری
سر برآرد ز گِلم رقصکنان عَظمِ رَمیم
دلبر از ما به صد امّید سِتَد اول دل
ظاهراً عهد فرامُش نَکُنَد خَلقِ کریم
غنچه گو تنگدل از کارِ فروبسته مَباش
کز دم صبح مدد یابی و انفاسِ نسیم
فکر بهبود خود ای دل ز دری دیگر کن
درد عاشق نشود به، به مداوایِ حکیم
گوهرِ معرفت آموز که با خود بِبَری
که نصیبِ دگران است نِصابِ زر و سیم
دام سخت است مگر یار شود لطفِ خدا
ور نه آدم نَبَرد صرفه ز شیطانِ رجیم
حافظ ار سیم و زرت نیست چه شد؟ شاکر باش
چه به از دولتِ لطفِ سخن و طَبع سلیم
#حافظ
☘️| @adabi_bnd
#شب_نوشت
شب ها ز غم نرگس بیمار تو تا صبح
بیمارم و بیدارم و چشم تو به خواب است
#ترکی_شیرازی
🌒| @adabi_bnd