سخت نازک گشت جانم از لطافتهای عشق
دل نخواهم جان نخواهم آنِ من کو آنِ من
#مولوی
🌱| @adabi_bnd
آدمی، اگر هم پایش در لجن بلغزد، جایش در لجنزار نیست. آدمی نفس بلند و پای روان دارد. رهایش کنید و ببینید از چه بلندهای ناشناخته سر درمیآورد.
برادران من! آه! چه ماندهاید؟ رها شوید!
#روزنگار ، ۱۰ خرداد، درگذشت
#محمود_اعتمادزاده
🌱| @adabi_bnd
#معرفی_کتاب
📚 بوف کور
اثری از #صادق_هدایت
ناشر:صادق هدایت
سرنوشت نویسنده گاهی بیشتر از آثارش بر سر زبانهاست. یکی از این نویسندهها صادق هدایت است که حتی اگر تاکنون کتابی از او نخوانده باشیم، اسمش به گوشمان خورده است.
احتمالا اولین تصویری که به محض شنیدن نام #صادق_هدایت به ذهنمان میآید، نویسندهای مایوس باشد که با خودکشی به زندگیاش پایان داده است.
{بوف کور} مشهورترین اثر هدایت است که به باور بسیاری نشاندهندهی شخصیت و طرز فکر نویسندهاش است.
کتابی با موضوعی جنجالی که تا مدتها نوجوانان را از خواندنش منع میکردند. هنوز هم بحث و جدل دربارهی بوف کور که نزدیک به هشتاد سال از انتشارش میگذرد، ادامه دارد.
🌱| @adabi_bnd
کانون شعر و ادب دریا
#معرفی_کتاب 📚 بوف کور اثری از #صادق_هدایت ناشر:صادق هدایت سرنوشت نویسنده گاهی بیشتر از آثارش بر
#خلاصه_کتاب
#بوف_کور
📓ماجرای بوف کور دربارهی مرد جوانی است که در انزوا و تنهایی به سر میبرد. او هنرمند و روشنفکری است که از جامعه گریزان است و دغدغهی شناخت خود را دارد.
بحران روحی و مصرف مخدر راوی را اسیر توهمات کرده و روایتش را غیرقابل اعتماد میکند به طوری که خواننده در تشخیص واقعیت از خیال به مشکل برمیخورد.
بوف کور داستان از دست دادن و فروپاشی معنوی است.
نویسنده به تدریج راوی داستان را در وادی دیوانگی و جنون فرو میبرد و از این راه خواننده با دریچهی نگاه #هدایت به وضعیت انسان آشنا میشود.
داستان بوف کور لایههای پیچیده و سبکی سورئال دارد و پر از نمادها و کدهایی است که منتقدان ادبی سالها مشغول رمزگشایی آنها هستند.
این نمادها به همراه تصویرسازیهای مبهوتکننده، فضایی وهمآلود به وجود آورده که تا مدتها دست از سر خواننده برنمیدارد. یکی از این نمادها، عنوان کتاب است.
بوف به معنای جغد است و دربارهی این که چرا کتاب «بوف کور» نامگذاری شده، بسیار گفتهاند.
یکی از این گفتهها به تاثیرپذیری هدایت از نویسندهی بلژیکی «فرانتس هلنس» از سرآمدان جریان سوررئال اشاره دارد.
🌱| @adabi_bnd
#غزل_روز
همین الههی ناز بنان مرا کافیست
که شاعرم من و یک ناگهان مرا کافیست
تو هر کجای جهان خواستی بگرد ، اما
من اصفهانم و نصف جهان مرا کافیست
تو با تمام جهان جام جام خالی کن
فقط بهیاد تو یک استکان مرا کافیست
به یک اشارهی چشمت شبی مجاب شدم
که یک ستاره از این آسمان مرا کافیست
همان دو چشم که همسایههای همسویند
میان اینهمه نامهربان مرا کافیست
تو هم تبسم مهری و هم تجسم قهر
همین نوازش یک در میان مرا کافیست
نه زیر سایهی شاهم نه یار خلوت شیخ
سهتار و گوشهای از اصفهان مرا کافیست
من و تو جان هم و نیمی از تمام همیم
که تا رسیدنت این نیمهجان مرا کافیست
#محمد_سلمانی
🌱| @adabi_bnd
4_5994514601243316327.mp3
11.49M
#آوای_روز
مرا ببخش...
🎧علیرضا قربانی
🌱| @adabi_bnd
✨به نام خداوند علم و قلم
💠همیشه #ادبیات_عامیانه رابطه ای مستقیم با تربیت و فرهنگ مردم ایران داشته و دارد.
از آنجایی که ادبیات عامیانه فارسی نسبت به سایر بخش های ادبیات ایران مغفول مانده
در نظر داریم بخشی را با عنوان #ادبیات_عامیانه_ایران راه اندازی کنیم
تا ضرب المثل و متل و چیستان و لطیفه و داستان ها و روایت هایی با لهجه و گویش های متفاوتی که بین عامه مردم در استان ها و شهرهای مختلف رواج پیدا کرده را شناسایی و به تمامی مردم ایران معرفی کنیم.
🔰رسانه ی ادبی دریا به عنوان اولین رسانه فعال در این زمینه، آماده همکاری با تمامی کسانی که علاقه به کار و پژوهش در این زمینه را دارند،می باشد.
شما می توانيد
•| ضرب المثل ها ومتل ها
•| اشعار عامیانه وداستان ها
•| لطیفه ها و چیستان ها
و هر اثری که در زبان و گویش شهر و استان خودتان هست را به آیدی زیر ارسال کنید.
🆔@Hesamrohani
⚜کانون شعر و ادب دریا
🌱| @adabi_bnd
May 11
🔴در اولین قسمت از بخش #ادبیات_عامیانه_ایران
سراغ استان #کرمان میرویم.
قسمت اول مثلهای کرمانی با
استاد #حمید_نیکنفس، شاعر و پژوهشگر فرهنگ کرمان
🌱| @adabi_bnd
11.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ادبیات_عامیانه_ایران
💠 استان کرمان
بخش اول:
ضرورت پژوهش در گویش محلی
استاد #حمید_نیکنفس
🌱| @adabi_bnd
کانون شعر و ادب دریا
🔹 داستان لیلی و مجنون 🔸 #آغاز_داستان (۱) گویندهٔ داستان چنین گفت آن لحظه که دُرِّ این سخن سُفت کز
🔹 داستان لیلی و مجنون
🔸 #آغاز_داستان (ادامه)
(۲)
چون بر سر این گذشت سالی
بفزود جمال را کمالی
عشقش به دو دستی آب میداد
زو گوهر عشق تاب میداد
سالی دو سه در نشاط و بازی
میرست به باغ دلنوازی
چون شد به قیاس هفت ساله
آمود بنفشه گرد لاله
کز هفت به ده رسید سالش
افسانهٔ خلق شد جمالش
هرکس که رخش ز دور دیدی
بادی ز دعا بر او دمیدی
شد چشم پدر به روی او شاد
از خانه به مکتبش فرستاد
دادش به دبیر دانشآموز
تا رنج بر او برد شب و روز
جمع آمده از سر شکوهی
با او به موافقت گروهی
هر کودکی از امید و از بیم
مشغول شده به درس و تعلیم
با آن پسران خرد پیوند
هم لوح نشسته دختری چند
هر یک ز قبیلهای و جایی
جمع آمده در ادب سرایی
قیس هنری به علم خواندن
یاقوت لبش به دُر فشاندن
بود از صدف دگر قبیله
ناسفته دُریش هم طویله ...
#نظامی_گنجوی
ادامه دارد...
🌱| @adabi_bnd