آموزش تجزیه و ترکیب:
⚜درس سوم⚜
شناخت کلمه و کلام
به الفاظ هر بخش توجه کنید:
بخش اول:
ژپساگ
دیز
بخش دوم:
علی
کتاب
بخش سوم:
کتاب خدا
گل زیب
بخش چهارم:
علی ولی خدا است.
دین پسندیده،نزد خدا اسلام است.
بین جمله های هر بخش تفاوت هایی می بینید.
الفاظ بهش اول بدون معنا هستند،یعنی برای هیچ معنایی وضع نشده اند بر خلاف الفاظی که در ستون های دیگر آمده است و دارای معنا هستند.
به الفاظ بخش اول که معنا ندارند،(لفظ مهمل)می گویند و به الفاظی مثل بخش های بعد که معنا دارند(لفظ مستعمل)گفته می شود.
ادامه دارد..
آموزش تجزیه و ترکیب:
⚜درس سوم⚜
شناخت کلمه و کلام
به الفاظ هر بخش توجه کنید:
بخش اول:
ژپساگ
دیز
بخش دوم:
علی
کتاب
بخش سوم:
کتاب خدا
گل زیب
بخش چهارم:
علی ولی خدا است.
دین پسندیده،نزد خدا اسلام است.
بین جمله های هر بخش تفاوت هایی می بینید.
الفاظ بهش اول بدون معنا هستند،یعنی برای هیچ معنایی وضع نشده اند بر خلاف الفاظی که در ستون های دیگر آمده است و دارای معنا هستند.
به الفاظ بخش اول که معنا ندارند،(لفظ مهمل)می گویند و به الفاظی مثل بخش های بعد که معنا دارند(لفظ مستعمل)گفته می شود.
ادامه دارد..
آموزش تجزیه و ترکیب:
...ادامه بحث قبل
دقت کنید و ببینید آیا بین الفاظ مستعمل در مثالهای بالا تفاوتی احساس می کنید؟
الفاظ بخش سوم و چهارم،از دو یا چند لفظ مستعمل تشکیل شده اند که هر کدام به قسمتی از معنا دلالت میکنند؛یعنی در این دو بخش می توان جزئی از لفظ را جدا کرد که بر جزئی از معنا دلالت کند،بر خلاف الفاظ بخش دوم،مثلا لفظ(علی)جزئی ندارد که بر قسمتی از معنای علی دلالت کند،اما در(گل زیبا)که دارای دو جزء(گل)و(زیبا)است،جزء اول بر قسمتی از معنا و جزء دوم بر قسمتی دیگر از معنا دلالت میکند.
به الفاظ بخش دوم(لفظ مفرد)و به الفاظ بهش سوم و چهارم(لفظ مرکب)می گویند.
در پایان به تفاوت الفاظ بخش سوم و چهارم دقت کنید:
الفاظ بخش چهارم بیان کننده معنای کاملی است که مخاطب با شنیدن آن سکوت می کند و منتظر ادامه آن نمی ماند بر خلاف الفاظ بخش سوم که گر چه لفظ مرکب هستند ولی شنونده منتظر شنیدن ادامه سخن می ماند،یعنی معنای کاملی ندارد تا سکوت بر آن صحیح باشد.
به الفاظ بخش سوم که سکوت شنونده بر آن صحیح نیست،(مرکب ناقص)و به الفاظ بخش چهارم که سکوت شنونده بر آن صحیح است،(مرکب تام)می گویند.
آموزش تجزیه و ترکیب:
⚜درس چهارم⚜
شناخت کلمات مبنی
همانطور که در درس اول گفته شد،کلمات یا معرب هستند یا مبنی.
کلمات معرب،کلماتی که آخر آن ها تغییر پذیر است.
کلمات مبنی،کلماتی که آخر آن ها تغییر پذیر نیست.
یکی از فوائد علم نحو تشخیص کلمات مبنی و معرب از هم است.ما در ابتدا به شناخت کلمات مبنی می پردازیم؛چون تعدادشان نسبت به کلمات معرب محدود تر است و شناخت آن ها در مدت کوتاه تری میسر می گردد.
🔺حکم بناء در اقسام سه گانه کلمه(یعنی اسم،فعل،حرف)
●حروف_همه حرف مبنی هستند
●افعال_بیشتر فعل ها مبنی هستند،یعنی در میان اقسام سه گانه فعل(ماضی،مضارع،امر مخاطب)
●اسماء_بیشتر اسم ها معربند و فقط انواع خاص و محدودی از آن ها مبنی هستند،بنابراین ابتدا به معرفی اسماء مبنی می پردازیم تا با شناخت آن ها اسماء معرب مشخص شود.
🔺اسم های مبنی عبارتند از:
۱-ضمایر
۲-اسماء اشاره
۳-موصولات
۴-اسماء استفهام
۵-مرکب مزجیّ
ادامه دارد...
💠
آموزش تجزیه و ترکیب:
...ادامه بحث قبل
گفتیم که مبنی کلمه ای است که شکل آخر آن ثابت است.به آن شکل ثابت،نوع بنای کلمه می گویند؛مثلا:شکل ثابت در آخر کلمه(مُنذُ)ضمه است.به چنین کلمه ای(مبنی بر ضم)می گویند.
🔺بنای در حروف
مبنی بر فتح مانند:وَ
مبنی بر ضم مانند:حیثُ
مبنی بر کسر مانند:بِ
مبنی بر سکون مانند:هل°
🔺بنای افعال
●ماضی
۱-مبنی بر فتح
الف)هر گاه حرفی به فعل ماضی متصل نشود مانند:ضربَ
ب)هر گاه تا تانیث به فعل متصل شود مانند:قالَت°
ج)هر گاه الف تثنیه به فعل متصل شود مانند:قالَا
۲-مبنی بر سکون
الف)تا فاعلی متصل شود مانند:ضربتَ/ضربتِ/ضربتُ
ب)ضمیر نا متصل شود مانند:ضربنا
ج)نون جمع مونث متصل شود مانند:ضربنَ
۳-مبنی بر ضم
هر گاه به فعل واو جمع متصل شود مانند:ضربوا
ادامه دارد...
آموزش تجزیه و ترکیب:
...ادامه بحث قبل
●امر
۱-مبنی بر سکون
الف)هر گاه به فعل چیزی متصل نشود مانند:اضرب°
ب)هر گاه به فعل نون جمع مونث متصل شود مانند:اضربنَ
۲-مبنی بر فتح
الف)هر گاه به فعل نون تاکید ثقیله مباشر متصل شود مانند:اضرِبَنَّ
ب)هر گاه به فعل نون تاکید خفیفه مباشر متصل شود مانند:اضربَن
۳-مبنی بر حذف حرف عله و در صورتی است که فعل امر معتل باشد مانند:ادعُ/اقضِ
۴-مبنی بر حذف نون
الف)هر گاه به فعل الف تثنیه متصل شود مانند:اضربا
ب)هر گاه به فعل واو جمع مذکر متصل شود مانند:اضربوا
ج)هر گاه به فعل یا مخاطبه متصل شود مانند:اضربی
●مضارع
۱-مبنی بر فتح
در جایی است که نون تاکید مباشر به فعل متصل شود مانند:یضربَنَّ
۲-مبنی بر سکون
هر گاه نون جمع مونث به فعل متصل شود مانند:یضربنَ
🔺بنای اسماء در آینده توضیح داده می شود
آموزش تجزیه و ترکیب:
🔴برای مطالعه/📖
اصل در حروف مبنی بودن آنهاست و اصل در اسماء معرب بودن آنهاست.
دلیل اینکه بعضی از اسماء مبنی شده اند شباهت آن ها به حرف می باشد.
این شباهت به چهار دسته تقسیم می شود:
۱-شباهت وضعی
شباهتی است که اسم همانند بیشتر حروف،بر یک یا دو حرف وضع شده باشد،مانند غالب ضمائر.(هو-هی-هم-ک-ت)
۲-شباهت معنوی
شباهتی است که اسم دارای معانی حروف باشد،مانند(متی)که دارای معنای همزه استفهام و همچنین شرطیت ان شرطیه را دارد.
۳-شباهت استعمالی
آن است که اسم همانند حرف،نائب از فعل باشد،بدون آن که عاملی بتواند در آن اثر نماید،مانند اسماء افعال که همانند حروف مشبه بالفعل استعمال می شود.
(دراکِ زیداً)دراک مبنی است به خاطر دلیلی که ذکر شد.
۴-شباهت افتقاری
حرف معنای مستقلی ندارد و برای تکمیل معنایش نیاز به غیر دارد،حال اگر اسمی برای تکمیل معنایش به کلمه دیگر نیاز مند باشد مبنی شده و شباهت افتقاری می رساند،مانند موصولات که نیاز مند صله می باشند.(الذی-الذین)
🔺نکته
شیخ بها در صمدیه یک نوع شباهت دیگر را بیان نموده است که شباهت اهمالی نام دارد.
این نوع شباهت دلالت بر این دارد که،هر گاه اسم همانند حروفِ مهمله،نه عامل باشد و نه معمول.
مانند ابتدا سوره ها(طه-یس
آموزش تجزیه و ترکیب:
⚜درس پنجم⚜
عامل و معمول_انواع اعراب
قبلا گفتیم:معرب کلمه ای است که آخر آن قابل تغییر است.
چه چیزی سبب تغییر آخر کلمه می شود؟
نحویون،بعضی از کلمات را سبب تغییر در آخر کلمات دیگر می دانند.
به عبارت دیگر،بعضی از کلمات،در کلمات دیگر اثر می گذارند سبب تغییر آخر آن ها می شوند.
به کلماتی که اثر می گذارند(عامل)،به کلماتی که اثر می پذیرند(معمول)و به اثری که عامل در آخر معمول می گذارد (اعراب)می گویند.
به مثال(ذهبَ علیُُّ)دقت کنید
(ذهب)علت ضمه گرفتن کلمه(علی)است؛بنابراین به کلمه(ذهب)عامل و به کلمه (علی)معمول می گویند.
🔺نکته
گاهی علت تغییر در آخر کلمه معرب،هیچ کلمه دیگری نیست؛بلکه همین که کلمه معرب در حالت خاصی قرار گیرد،آخر آن تغییر می کند.در این صورت،عامل تغییر، آن حالت خاص است که به آن(عامل معنوی)می گویند.
آموزش تجزیه و ترکیب:
...ادامه بحث قبل
🔺نحوییون اعراب را به چهار نوع تقسیم می کنند که هر کدام یک علامت اصلی دارد:
●رفع
که علامت اصلی آن ضمه و تنوین ضمه است.
●نصب
که علامت اصلی آن فتحه و تنوین فتحه است.
●جر
که علامت اصلی آن کسره و تنوین کسره است.
●جزم
که علامت اصلی آن سکون(°)می باشد.
🔺نکته
در میان اقسام چهارگانه اعراب،رفع و نصب بین اسم و فعل مشترکند،یعنی هم اسم مرفوع داریم هم فعل مرفوع و هم ایم منصوب داریم هم فعل منصوب.
اما جر و جزم چنین نیستند؛بلکه جر مخصوص اسم است و جزم مخصوص فعل،پس اسم هیچگاه مجزوم و فعل هیچگاه مکسور نمی گردد.
💠منبع💠
نحو مقدماتی
سرآغاز نحو
May 11
May 11
کافی نت آنلاین
دیگر نیاز به مراجعه حضوری برای انجام کارهای اینترنتی ندارید
ارتباط با مدیر کافی نت آنلاین
@Shabanian44
انجام ضمن خدمت فرهنگیان _ گواهی های مهارتی رتبه بندی _ تاکتیک های مصاحبه استخدامی آموزش و پرورش
@Shabanian44
https://eitaa.com/Online_System1