اندر حكايت يافتم كه شيخ ابوطاهر حرمي- رضي الله عنه- روزي بر خري نشسته بود و مريدي از آن وي، عنان خر وي گرفته بود، اندر بازار همي رفت؛ يكي آواز داد كه «اين پير زنديق آمد». آن مريد چون آن سخن بشنيد، از غيرت ارادات خود، قصد رجم آن مرد كرد و اهل بازار نيز جمله بشوريدند. شيخ گفت مر مريد را: اگر خاموش باشي من تو را چيزي آموزم كه از اين محن باز رهي. مريد خاموش بود. چون به خانقاه خود باز رفتند، اين مريد را گفت: آن صندوق بيار. چون بياورد، درزه‌هايي بيرون گرفت و پيش وي افكند. گفت: نگاه كن از همه كس به من نامه است كه فرستاده‌اند؛ يكي مخاطبه‌ي «شيخ امام» كرده است و يكي «شيخ زكّي» و يكي «شيخ زاهد» و يكي «شيخ الحرمين» و مانند اين و اين همه، القاب است و نه اسم و من اين همه نيستم؛ هر كس بر حسب اعتقاد خود سخن گفته‌اند و مرا لقبي نهاده‌اند. اگر آن بيچاره نيز بر حسب عقيدت خود سخني گفت و مرا لقبي نهاد، اين همه خصومت چرا انگيختي؟ كشف المحجوب- ابوالحسن علي بن عثمان جلّابي هجويري غزنوي باب ملامت

🔴🎥فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی: از این پس به جای پادکست بگویید پادپخش. ✅ @qome_ziba

«هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد ب عشق » درباره ی غزل سرای همیشه جوان، زنده یاد نجمه زارع سخن می گویم، او که؛ «بزرگ بود و از اهالي امروز بود و با تمام افق هاي باز نسبت داشت.» بانویی زنده دل با اندیشه های شاعرانه که زیستنش را ب پای شعر ریخت... همه و همه ی وجودش گویی شعر بود از جنس متفاوت و منحصر ب فرد خویش... آثار مکتوب وی در سه مجموعه غزلش « عشق قابیل است » ، « خبر ب دورترین نقطه جهان برسد» و « یک سرنوشت سه حرفی» نشانگر زندگی شعر خیز او در زندگی کوتاهش است. عشق را به جان کلمات می ریخت و عاطفه و احساس را سهل ممتنع در ابیاتش جای می داد. « خبر ب دورترین نقطه جهان برسد نخواست او ب من خسته بی گمان برسد» مطلع شعری که نام آور مجموعه دیگری از اشعارش شد و بار دیگر توانایی خویش را در بیان عواطفش ب رخ کشاند. و ب بیان جناب محمد کاظم کاظمی ؛از شاعران و نویسندگان بسیار توانا «این غزل از روان‌شاد نجمه زارع‌، آتشفشانی از عواطف است‌، ولی نه با فورانی یکدم‌، بلکه پیوسته و متوالی که در طول غزل امتداد می‌یابد و دم به دم قوی‌تر می‌شود.»۱ و در جایی از غزلش ،صمیمانه سخن می راند و عامیانه با مخاطب ارتباط برقرار می کند و تمام هدف اصلی او این است که از دل برآید و بر دل نشیند . «وطن پرست جنوبی میان فاصله ها گم کجایی؟ آه ، دل خوش از این قبیله ندارم...» گر چه ب دنبال تشبیهات و ترکیبات سخت در شعرش نیست اما با ترکیبات تازه و متنوع و با قافیه های منحصر ب فردش خواننده را مجذوب خویش می نماید. آنجا که قافیه « پرگار » را ب زیبایی در غزلش می گنجاند. « می نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی دفتر و نقاله و پرگار شاعر می شود» و یا در مطلع غزل دیگرش به زیبایی از قافیه لیقه و عتیقه استفاده می کند. «قلم کنار تو افتاده لیقه خشک شده حروف "ع ش ق" به خطِّ عتیقه خشک شده» از ویژگی های شاید منحصر ب فرد اشعار خانم زارع، ضربه نهایی در بیت پایانی غزلش هست که ذهن شنونده را تا مدتی ب خود مشغول می کند و ب فکر وا می دارد، این ویژگی در غزل معروف او «یک سرنوشت سه حرفی» که نام کتاب دیگرش نیز قرار گرفت، آشکار است. آنجا که شاعر از راز جدولی سخن ب میان می آورد که ، پایان یک تراژدی دردناک اجتماعی است و ضربه نهایی ابیات را در آن نظاره گریم. غزل را با ایجاد نقطه چینی در ذهن مخاطب آغاز می کند ، «یک سرنوشت سه حرفی، خالیست در کنج جدول فکر مرا کرده مشغول این راز از روز اول...» و در نهایت پس از روایتی دردناک ب پایان غزل و کشف معما می پردازد... «من می‌روم تا پس از این ،آماده‌ی مرگ باشم ها! راستی «مرگ» دیگر حل شد معمای جدول » شاعر بارها و بارها در اشعارش از مرگ یاد می کند اگر چه شوق زیستن ،دررگهایش جاری می باشد. گویی این یادآوری الهامی است ازجانب او ،که برای مخاطب تداعی می شود. آنجا که می سراید ؛ « می ترسم آخرش تو نیایی و پر کنند در شهر شاعری ز جهان بار بسته است». نجمه زارع عاقبت در اوج شکوفایی هنری اش با هزار غزل نسروده در سن ۲۳ سالگی در ۳۱ شهریور ۱۳۸۴ پر گشود و « پشت حوصله نورها دراز کشید و برای چیدن یک خوشه بشارت رفت». نام و یادش مانا و گرامی باد. طیبه تقی زاده مردادماه ۱۴۰۳

دانش آموزان عزیزم سلام 💠 دوازدهمین سوگواره سراسری احلی من العسل همچنان برقرار است. 🟥 از پویش #احلی_من_العسل داری؟ اصلا می‌دونستی میتونی تو یازده رشته جذاب شرکت کنی؟ چه رشته هایی؟؟🫢🤔👇 🔻داستان نویسی 🔻شعر 🔻پادکست 🔻مداحی نوغلامان 🔻خطابه خوانی 🔻نقاشی 🔻طراحی پوستر و تصویرسازی 🔻نماهنگ 🔻فیلم کوتاه مستند 🔻عکاسی 🔻خوشنویسی ⚫️ در کانال احلی من العسل هم می تونی عضو بشی تا اطلاعیه ها و پیام ها رو ببینی 🌐 @ahlamenalasalmedu

از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی با پرچم سیاه به همراه هیأتی از نامه‌های اهل محل کوله‌ها پر است بر شانه می‌بریم چه بار امانتی سینی به سر نشسته پر از التماس و اشک طفلی که نیست هستی او غیر شربتی هر خانه موکبی‌ست که بیتوته‌گاه ماست بر روی ما گشوده شده باب رحمتی پای عمود روضه سقا شنیدنی است باید قلم به دست نوشت از شهامتی... باز این چه شورش است که در راه کربلاست باز این چه شورش است؟ چه شوق زیارتی! کم نیست بغض‌های گره خورده بر ضریح اما به غیر اشک نداریم حاجتی #علی_اصغر_شیری #شعر_عاشورایی #شعر_اربعین

📽 خاطره مرحوم #قیصر_امین‌پور از ابداع و ذوق شعری استاد #شهریار [اگر (در وجود شاعر) ذوق باشد، موانع هنرآفرین‌اند...] 🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید: @tarikhqom

گفتم نگرم روی تو، گفتا به قیامت گفتم روم از کوی تو، گفتا به سلامت #هاتف_اصفهانی

فنون تدریس تدریس به مجموعه اعمالی که معلم برای جلب توجه شاگردان به تدریس اثر بخش و کارآمد‌تر اجرا می‌نماید، گفته می شود. آشنایی و آگاهی نسبت به فنون تدریس و اعمال آنها در کلاس درس توسط معلم، باعث می‌شود، وی بدون استفاده از خشونت و تنبیه بدنی، کلاس را مدیریت نموده و نظم را حاکم سازد. از جمله فنون تدریس می‌توان موارد زیر را بر‌شمرد: ۱- تدبیر منفی تدبیر منفی یکی از تکنیک‌های خانواده درمانی است و معلم به منظور ساکت کردن کلاس یا جلب توجه دانش‌آموزان از آن استفاده می‌نماید. بدین صورت که وقتی کلاس شلوغ می‌شود معلم طنین شادی صدای خود را کم کرده و بغض صدایش را افزایش می‌دهد و با این روش به کلاس نظم می‌بخشد. ۲- کم و زیاد کردن تن صدا به منظور جلب توجه شاگردان و وادار کردن آنها به گوش دادن، معلم باید با صدای یکنواخت صحبت نکند. نوسانات صدای خود را کم و زیاد کند تا دانش آموزان شنونده فعالی شوند. ۳- حرکت‌های معلم بین حرکت‌های معلم و توجه شاگردان رابطه مستقیم وجود دارد.(شعبانی،۳۸۲) هر چه حرکات هدفمند معلم و حرکت کردن به آخر کلاس و برگشتن و حرکات پایین کلاس معلم بیشتر باشد. معلم بر کلاس مسلط‌تر خواهد بود و شاگردان هم بیشتر به او توجه خواهند کرد و در نتیجه یادگیری بهتر صورت می‌گیرد. ۴- تاکید روی بعضی از مفاهیم و کلمات «نگاه کنید، دقت کنید» این کلمات خیلی مهمند و تکرار بعضی افعال و کلمات از جمله نکاتی است که به خاطر تاکید معلم، توجه شاگردان را جلب کند. ۵- اشارات معلم بعضی از ایماها و اشارات معلم، باعث دقت بیشتر شاگردان می‌شود: حرکات دست، چشم، ابرو، دهان، انگشتان و سر، مشتمل بر این حرکات است. ۶- مکث‌های به موقع و هدفمند برخی معلمان در حین توضیح دادن یا سخنرانی با مکث‌های به موقع حواس شاگردان را به مفاهیم جلب می‌نمایند. و سرو صدای دانش آموزان را کاهش می‌دهند و کلاس را اداره کنند. ۷- تشویق و تمجید دانش آموزان یکی از فنونی که به عنوان ابزاری موثر در اختیار معلمان، تشویق و تمجید است؛ البته تمجید عملکرد شاگردان، با ارزش‌تر از تشویق آنان است. زیرا تشویق شاگردان باعث به وجود آمدن آموزش و پرورش سود گرایانه می‌شود. همچنین معلم می‌تواند با توجه به سن دانش آموزان از تقویت پته‌ای نیز بهره ببرد. یا از کارت‌های تلاش، امتیاز و کارت جایزه بدین منظور استفاده کند. استفاده فاصله‌ای و نسبی متناوب از این ابزار، اثر بخشی آن را ارتقا می‌بخشد. ۸- نگاه‌های معنی‌دار گاهی نگاه‌های معنی‌دار معلم به دانش آموزی که به درس توجه ندارد یا سرو صدا می‌کند، باعث کاهش رفتار نا به جای او می‌شود. همچنین با عصبانیت نگاه کردن به دانش‌آموزانی که برای کلاس مزاحت ایجاد کرده‌اند؛ باعث می‌شود دانش?آموز وادار شود به درس‌های معلم گوش دهد. ۹- ضربه‌زدن به میز و صندلی گاهی معلم با ضربه زدن به میز یا تابلوی کلاس، توجه شاگردان به مطالب و مفاهیمی که ارائه می‌شود جلب می‌کند. ۱۰- تدوین قانون و مقررات کلاس تدوین قوانین کلاسی و تشریح آن برای دانش آموزان و آگاهی دادن به آنها باعث ایجاد نگرش می‌گردد و در نهایت موجب عملکرد مثبت فردی و گروهی می‌شود. لذا معلمان باید در تدوین مقررات کلاس به خصوص در روزهای اول دقت کافی داشته باشند. مهارت‌های مدیریت کلاس مدیریت کلاس بر دو مهارت به هم پیوسته و اساسی استوار است: ۱- تصمیم‌گیری ۲- اقدام تصمیم‌گیری یعنی، چه اقدامی را چگونه، چه وقت، و به وسیله چه کسی باید انجام داد. اقدام یعنی، عملی که در کلاس درس تحقق می‌پذیرد. مانند تأکید بر نکته‌های تدریس، استفاده از تخته سیاه و… از این رو، مهارت‌های اساسی و ضروری برای مدیریت کلاس درس، به منزله‌ اتخاذ تصمیم مناسب و تبدیل آن به اقدامی موثر است. مدیریت کلاس درس، زرهی نیست که معلمان از نخستین روز تدریس بر تن کنند و خود را در برابر مشکلات کلاس و چالش‌ها ایمن سازند، بلکه مهارتی است که هر روز با تجربه و تأمل و دقت معلم در کلاس کامل می‌شود و معلم را در امر تدریس کارآمدتر می‌سازد.

#غلط_ننویسیم #واژه_شناسی بهروز صفرزاده @zarboolmasall

سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۶ یکی از جملهٔ صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی را در دوزخ. پرسید که موجبِ درجاتِ این چیست و سبب دَرَکاتِ آن چه؟ که مردم به خلاف این معتقد بودند. ندا آمد که این پادشه به ارادتِ درویشان به بهشت اندر است و آن پارسا به تقرّبِ پادشاهان در دوزخ. دَلْقت به چه کار آید و تسبیح و مُرَقَّع خود را ز عمل‌هایِ نکوهیده بری دار حاجت به کلاهِ بَرَکی داشتنت نیست درویش‌صفت باش و کلاهِ تَتَری دار #گلستان_حکمت #خوانش #ژاله_صادقیان #شرح #رشید_کاکاوند  @hafez_adabiyat