eitaa logo
کانون شعر و ادب پردیس الزهرا(س)
329 دنبال‌کننده
800 عکس
37 ویدیو
28 فایل
جاودان زی،‌ ای زبان دانش و فرزانگی تا به گیتی، نور بخشد آفتاب خاوری ✨🖋️ارتباط با دبیر مجموعه: @A_Jalalipour
مشاهده در ایتا
دانلود
✨💚 دل هر چه نظر به وسعت عالم تافت جز نور تو در عرصه‌ی آفاق نیافت هنگام نهادن قدم بر سر خاک دیوار حرم به احترام تو شکافت 🌺میلاد امام علی (ع) مبارک باد🌺 @adabpardis
اگه زندگی رو یک فیلم در نظر بگیریم، پدر میشه «تدارکچی» کسی که خیلی زیاد تلاش می‌کنه و هیچ وقت هم دیده نمیشه. آقای سایه @adabpardis 🤍
کتابخونه‌ای از جنس طبیعت✨ وقتی پدر، فرزندانش رو در آغوش می‌گیره🌳📚 @adabpardis
🟢 کتاب‌های مورد علاقه نویسندگان بزرگ 📖کدامیک از این کتاب‌ها رو مطالعه کردید؟ @adabpardis
عادت داشته کارهایی را که برای یک سال برنامه‌ریزی می‌کرده است را با خط خوش و درشت بنویسد و روی دیوار اتاقش بزند. این یادداشتی است که اواخر عمرش نوشته تا به مفاد آن پایبند باشد. @adabpardis 🪧
هر نویسنده‌ای که متولد می‌شود ، محاکمه‌ی ادبیات در وجود او آغاز می‌شود. 👤 رولان بارت @adabpardis ✍🏻
روزی شیخ را گفتند: یا شیخ، فلان مریدت بر فلان راه افتاده‌است، مستِ خراب. فرمود: بحمدِالله که بر راه افتاده‌است، از راه نیفتاده‌است. 📚 جمال‌الدین ابوروح منبع: حالات و سخنانِ ابوسعیدِ ابوالخیر، به کوششِ محمدرضا شفیعیِ کدکنی، تهران: آگاه، ۱۳۶۶، ص ۱۰۴ ❄️ @adabpardis
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ مردی بود قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید .دخترکوچکش از او پرسید چه فایده ای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی؟ پدر گفت سبدی بگیر واز آب دریا پرکن وبرایم بیاور.. دختر گفت : غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند. پدر گفت امتحان کن..دخترم. دختر سبدی که درآن زغال میگذاشتند گرفت ورفت بطرف دریا وامتحان کرد سبد را زیرآب زد وبه سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبد باقی نماند. پس به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد . پدرش گفت دوباره امتحان کن. دخترکم . دختر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب رابرای پدر بیاورد .برای بار سوم وچهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد وبه پدرش گفت که غیر ممکن است... پس پدر به. او گفت سبد قبلا چطور بود؟ اینجا بود که دخترک متوجه شد و به پدرش گفت بله پدر قبلا سبد از باقیمانده های زغال کثیف وسیاه بود ولی الان سبد پاک وتمیز شده است. پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد. پس دنیاوکارهای آن قلبت را از بدی‌ها پر میکند، خواندن قرآن همچون دریا سینه ات راپاک میکند، حتی اگر معنی آنرا ندانی... خواندن قرآن یکی از شیوه های قوی پاکسازی احساس منفی ودرونیه با خواندن قران  پاکی آن به زندگی ما برکت ، نعمت ، سلامتی و آرامش فراوان میدهد.. 📚 @adabpardis
ًضرب المثل: ما کوتاه و خرما بر نخیل🏝 خرما در بالاترین نقطه درخت نخل قرار دارد و چیدن آن به شکل سنتی همواره کاری سخت و تخصصی و گاها حتی خطرناک می‌باشد. در واقع این ضرب المثل بیان حسرت و ناتوانی مطلق است. هر گاه شخصی از دسترسی به هدف یا خواسته‌ای کاملا ناامید و ناتوان بوده، به گونه‌ای که کمترین احتمالی برای موفقیت وجود نداشته باشد، و یا نیل به موفقیت بسیار سخت باشد از این ضرب‌المثل استفاده می‌شود. این ضرب المثل از یک بیت از غزلیات حافظ گرفته شده است: پای ما لنگ است و منزل بس دراز دست ما کوتاه و خرما بر نخیل 📚 @adabpardis
📘 روزی بهلول در قبرستان بغداد کله های مرده ها را تکان می داد ، گاهی پر از خاک می کرد و سپس خالی می نمود شخصی از او پرسید : بهلول! با این ' سر های مردگان ' چه می کنی ؟ گفت : می خواهم ثروتمندان را از فقیران و حاکمین را از زیر دستان جدا کنم ، لکن می بینم همه یکسان هستند. به گورستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله ای با خاک می گفت که این دنیا ، نمی ارزد به کاهی به قبرستان گذر کردم کم و بیش بدیدم قبر دولتمند و درویش نه درویش بی کفن در خاک خفته نه دولتمند، برد از یک کفن بیش 📚 @adabpardis
طعنه‌ی خلق و جفای فلک و جورِ رقیب همه هیچ‌اند، اگر یار موافق باشد! @adabpardis🦋
تو را دوست دارم ولی رو نکردم فقط شعر گفتم، هیاهو نکردم نگفتم که روزی که گفتم بگویی: کف دست خود را که من بو نکردم! ضمیر مخاطب برایم تو بودی به غیر از تو، من قصدی از او نکردم سرم با تو چرخید هر سو که رفتی دلم را به غیر تو هم سو نکردم! به پیش حسودان تو اعتنایی به یاوه سرایی بدگو نکردم خودت را، خودت را... تو را دوست دارم تو را دوست دارم ولی رو نکردم... @adabpardis🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏷معرفی کتاب مدیر مدرسه کتاب مدیر مدرسه یکی از بهترین آثار جلال آل احمد نظام آموزشی ایران قبل از انقلاب را توضیح می‌دهد و نقد می‌کند. 🏷درباره کتاب مدیر مدرسه کتاب مدیر مدرسه داستان معلمی است که از شغلش خسته شده و برای داشتن درآمد و آسودگی بیشتر با رشوه و راهکار‌های فاسد می‌خواهد مدیر مدرسه بشود، ولی نمی‌داند چه اتفاقاتی خواهد افتاد. سرانجام مدیر مدرسه‌ای با هفت معلم، یک ناظم و دویست و پنجاه دانش‌آموز می‌شود، وقتی به خودش می‌آید، خود را میان انسان‌ها و درگیری‌هایشان پیدا می‌کند. او تمام انرژی خود را برای اداره‌ی بهتر و کاهش کمبود‌ها می‌کند، ولی چیزی بهبود پیدا نمی‌کند، پس تصمیم به استعفا می‌گیرد... 📎جلال آل احمد در این اثر واقعیت‌های زندگی را با نظری انتقادی بیان می‌کند و نظام آموزشی پوسیده زمان خود را به زیبایی هر چه تمام به سخره می‌گیرد و کاستی‌های آن را نمایان می‌کند! @adabpardis📖
✨زیبایی✨ بهترین پیغام جدایی متعلق به فروغ فرخزاده؛ اونجایی که توی یکی از نامه‌هاش به پرویز شاپور میگه: «تصمیم گرفتم شما را فراموش کنم و مطمئن باشید فراموش خواهم کرد. به عقیده و فکر شما بی‌اندازه اهمیت می‌دادم ولی بی‌ثباتی آن بر من ثابت شد. دنیا خیلی بزرگ است؛ من اگر شما را که صورت آرزوها و امیالِ باطنم بودید از دست داده‌ام، مسلماً در این دنیای بزرگ کسی را پیدا خواهم کرد که به عواطف و احساساتم بی‌اعتنا نباشد. به علا‌وه اگر من شما را از دست داده‌ام، شما هم در عوض دلی را از دست داده‌اید که تپش‌های عاشقانه آن را در هیچ جای دیگر نخواهید یافت.» @adabpardis💌
بخدا در دل و جانم نيست هيچ جز حسرت ديدارش سوختم از غم و کی باشد غم من مايه آزارش @adabpardis
🌱🕊 ⭕️👈حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 سقراط بیشتر اوقات جلوی دروازه شهر آتن می‌نشست و به غریبه‌ها خوشامد می‌گفت. روزی غریبه‌ای از راه رسید و نزد او رفت و گفت : من می‌خوام در شهر شما ساکن شوم ، اینجا چگونه مردمی دارد ؟ سقراط پرسید : در زادگاهت چه جور آدم‌هایی زندگی می‌کنند؟ مرد غریبه گفت : مردم چندان خوبی نیستند ، دروغ می‌گویند، حقه می‌زنند و دزدی می‌کنند ، به همین خاطر است که آنجا را ترک کرده‌ام. سقراط خردمند در جوابش گفت : مردم اینجا هم همانگونه‌اند ، اگر جای تو بودم به جستجویم ادامه می‌دادم. چندساعت بعد غریبه دیگری به سراغ سقراط  آمد و درباره مردم آن شهر سوال کرد سقراط دوباره پرسید : آدم‌های شهر خودت چه جور آدم‌هایی هستند ؟ غریبه پاسخ داد : فوق‌العاده‌اند ، به هم کمک می‌کنند و راستگو و پرکارند ، چون می‌خواستم بقیه دنیا را ببینم ترک وطن کردم. سقراط اندیشمند پاسخ داد : اینجا هم همینطور است، چرا وارد شهر نمی‌شوی ؟ مطمئن باش این شهر همان جایی است که تصورش را می‌کنی ؟! شخصی که هر دو ملاقات را نظاره گر بود و راهنمایی و پیشنهادهای سقراط را شنیده بود با تعجب پرسید چرا به آن گفتی خوب نیست و برو بگرد و جستجوکن و به این گفتی خوب است و خوش آمد گفتی ؟! سقراط پاسخ داد : ما دنیا را آنگونه می بینیم که هستیم و در دیگران چیزهایی را می بینیم که در درون مان وجود دارد. انسانی که مثبت و مهربان باشد، هر کجا برود در اطرافش و در آدم هایی که با آنها در ارتباط است جز نیکویی چیزی نخواهد دید و انسان کج اندیش و منفی باف نیز به هر کجا برود جز زشتی و نقصان در محیط پیرامونش چیزی را تجربه نخواهد کرد 🔸️وقتی تغییر نکنیم هرکجا برویم آسمان همین رنگ است انسانهای خوب خوشبختی را تعقیب نمی کنند زندگی می کنند وخوشبختی پاداش مهربانی، صداقت درستکاری و گذشت آنهاست 📚 @adabpardis
به اسب شاه گفتند یابو🐎 یابو به قاطری می‌گویند که شبیه اسب است، ولی اسب بارکش و از نژادی پست. پس دون شأن جناب اسب است که به او یابو گویند! با این توضیح معلوم می‌شود که این ضرب‌المثل را در فرهنگ عام در مورد کسی به کار می‌برند که خودش را به غلط برتر از دیگران می‌داند و با کمترین انتقاد یا حرف مخالفی هم ناراحت می‌شود. در مورد توهین کردن به آدم متکبری که مستحق توهین است نیز به کار می‌رود. این ضرب المثل در مقام مسخره کردن افراد متکبری است که خود را فرد مهمی می‌پندارند. مثلا وقتی چیزی به آنها گویند و آنها برداشت بدی کنند و بهشان بر‌بخورد. عمدتا در مورد فرد متکبری که دارای مقام و منصبی و یا ثروتی است، و میخواهد از بابت مقام یا ثروتش فخرفروشی کند و مورد مخالفت یا انتقاد قرار نگیرد از این عبارت استفاده می‌کنند. متاسفانه بعضی افراد این عبارت را به اشتباه در مورد هر کسی که از هر حرفی ناراحت شود به کار می‌برند تا به وی توهین کنند. 📚 @adabpardis
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ خانم معلم همیشه پالتویش را شبیه زنهای درباری روی شانه اش می انداخت. آنروز مادرِ دخترک را خواست. او به مادر گفت: "متأسفانه باید بگم که دخترتون نیاز به داروهای آرام بخش داره. چون دخترتون بیش فعاله و مشکل حاد تمرکزی داره و اصلا چیزی یاد نمیگیره." ترس به قلب مادر زد و چشمانش در غم خیس خورد. انگار داشت چنگ می زد به گلوی خودش، اما حرف خانم معلم را قبول کرد. وقتی همه چیز همانطور شد که معلم خواسته بود، دخترک گفت: خجالت می کشم جلوی بچه ها دارو بخورم. خانم معلم پیشنهاد داد، وقت بیکاری که دختر باید دارو مصرف کند، به بهانه آوردن قهوهی خانم معلم، به دفترش برود و قرصش را بخورد. دختر خوشحال قبول کرد. مدتها گذشت و سرمای زمستان، تن زرد پاییز را برفی کرد. خانم معلم دوباره مادرش را خواست. اینبار تا جا داشت از دخترک و هوش سرشارش تعریف کرد. در راه برگشت به خانه، مادر خیلی بالاتر از ابرها سیر می کرد. لبخندزنان به دخترش گفت: "چقدر خوبه که نمره هات عالی شده، چطور تونستی تا این حد تغییر کنی؟!" دختر خندید و گفت "مامان من همه چیز رو مدیون خانم معلمم هستم. چطور؟ هرروز که براش قهوه می آوردم، قرص رو تو فنجون قهوه اش مینداختم. اینجوری رفتار خانم معلم خیلی آروم شد و تونست خوب به ما درس بده." خیلی وقتها، تقصیر را گردن دیگران می اندازیم در حالیکه این ما هستیم که نیاز به تغییر داریم....!! 📚 @adabpardis
🔸️دلنوشته و شعر🔸️ آثار خود را (دلنوشته، شعر) به مناسبت چهلم شهیده رحیمی با ما به اشتراک بگذارید تا ما با نام خودتان از آثارتان استفاده کنیم. مهلت ارسال: ۱۹ بهمن 🌱به دو آثار برتر هدایای ویژه ای تعلق می گیرد🌱 🔅جهت ارسال اثار و کسب اطلاعات بیشتر به ای دی زیر مراجعه نمایید @Ftmhdhghanpor 📚@adabpardis
✍پنج انسان سرشناسی که در ایام پیری مهم ترین کار را انجام دادند ... 💡تولستوی در 82 سالگی کتاب «من نمی‌توانم ساکت باشم» را نوشت. 💡جرج برناردشاو در 93 سالگی نمایشنامه «قصه‌های خارق العاده پند آموز» را نوشت. 💡پیکاسو در 90 سالگی بهترین نقاشی‌هایش را کشید. 💡چرچیل در 82 سالگی کتاب «تاریخ کشورهای انگلیسی زبان» را نوشت. 💡سامرست موام در 84 سالگی کتاب «دیدگاه‌ها» را نوشت. 🌱«هیچوقت برای هیچ چیز دیر نیست»🌱 @adabpardis
مرا که نیست دمی روح در بدن بی تو حرام باد دگر زندگی به من بی تو به جستجوی تو بعد از وفات خواهم گشت به گرد خویش چو فانوس در کفن بی تو کجاست جلوه قدت که سرو در چشمم بود چو دود که برخیزد از چمن بی تو ز دست کوته و بی‌حاصلی چه سازم پس سزد اگر زنم آتش به خویشتن بی تو چه شعله سوز دیارم ز غربت افزون است چو شمع چند توان سوخت در وطن بی تو ز پای تا به سرم هم چو شمع زآتش عشق بسوخت ریشه جان و گداخت تن بی تو دلم تو داری و من دارم از ازل غم تو ز دست عشق مرا قفل بر دهن بی تو مباد گفته قصاب بعد از این رنگین اگر رود به زبانش دمی سخن بی تو 🦋 @adabpardis 🪽