eitaa logo
خ حسینی(آداب شریعت)
229 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
144 فایل
مبلغ تخصصی خانواده (دفتر تبلیغات) کارشناس ارشداخلاق وتربیت اسلامی اسم کانال: خ حسینی( آداب شریعت) https://eitaa.com/joinchat/499122230C68179ab99d ارتباط با مدیر: @SadatHoseine
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وقت بخیر *هرروز به رسم ادب السلام علیک یا صاحب الزمان عج* *السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام* یک آیه از قرآن همراه با تفسیر آن را مطالعه کنیم.سوره اعراف جز ۹ آیه ۱۷۶ وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ «۱۷۶» و اگر مى‌خواستيم، (قدر وارزش) او را به وسيله‌ى آيات (و علومى كه به او داده بوديم) بالا مى‌برديم، ولى او به زمين (و مادّيات) چسبيد و از هوس خود پيروى كرد. پس مَثَل او مَثَل سگ است كه اگر به آن حمله كنى دهان باز كرده و پارس مى‌كند و زبان بيرون مى‌آورد و اگر او را واگذارى، باز چنين مى‌كند (هميشه دهان دنياپرستان باز است،) اين، مَثَل كسانى است كه آيات مارا تكذيب كردند. پس اين داستان را (برايشان) بازگو، باشد كه بينديشند. نکته ها در اين آيه، چون كلمه‌ى «أرض» در برابر رفعت معنوى قرار گرفته، مراد از آن مسائل حقير، مادّى و دنيوى است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: كسى كه علم و معلوماتش زياد شود، امّا هدايت‌يابى او بيشتر نشود، آن علم سبب دورى بيشتر او از خداوند شده است. «1» قصّه‌هاى قرآن بر پايه‌ى حقّ و حقيقت استوار است و براى دلدارى و ثبات قدم پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل ايمان، نا اميدى دشمنان و وسيله‌ى موعظه و تذكّر مؤمنان بود «2» و مايه‌ى عبرتى براى خردمندان است. «3» پیام ها 1- پايبندى به آيات الهى، سبب تقرّب به خداوند و مقامات والاست. «لَرَفَعْناهُ بِها» 2- در عين حاكميّت اراده و خواست خداوند بر جهان، انسان مختار وآزاد است. وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ‌ ... 3- خواست خداوند، بر پايه‌ى عملكرد خودماست. «وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ» آرى، رسيدن به مقام قرب، مشروط به پرهيز از دنياگرايى و هوس است. 4- مردم غافل، به چهار پايان مى‌مانند، ولى دانشمند دنياپرست، مثل سگ حريص است. «كَمَثَلِ الْكَلْبِ» 5- دانشمند بى‌عمل، منفور است. كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ‌ ... 6- اسير دنيا، هرگز آرامش ندارد. «إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ» انسان حريص هر چه داشته باشد، باز هم دندان طمعش بزرگ است، زيرا دنياپرستى و حرص، نهايت ندارد. 7- علاقه‌ى به دنيا و هواپرستى، انسان را نسبت به امور ديگر بى‌تفاوت مى‌كند. إِنْ تَحْمِلْ‌ ... أَوْ تَتْرُكْهُ‌ ... 8- علماى دين اگر دنياگرا شدند، در صدد تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر قرار مى‌گيرند. أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ‌ ... كَذَّبُوا بِآياتِنا 9- سرنوشت علما و دانشمندان فريب خورده، بايد مايه عبرت و انديشه‌ى مردم باشد. (در آيه‌ى قبل آمد: «وَ اتْلُ»، در اينجا مى‌خوانيم: «فَاقْصُصِ»). 10- داستان‌نويسى و داستان‌سرايى بايد در مسير رشد فكرى انسان باشد، نه تخدير و سرگرمى. قصّه‌گويى جهت‌دار، كار انبياست. «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 223" ‏‏‏‏ ‏‏ ‏‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ═🍃🌺════                                                    🇮🇷آداب‌شریعت   https://zil.ink/az_sadat53              @tafsir_qheraati ═════🌺🍃═
Mohsen Qaraati07.Araf.176.mp3
زمان: حجم: 2.78M
‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ═🍃🌺════                                                    🇮🇷آداب‌شریعت   https://zil.ink/az_sadat53              @tafsir_qheraati ═════🌺🍃═
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وقت بخیر *هرروز به رسم ادب السلام علیک یا صاحب الزمان عج* *السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام* یک آیه از قرآن همراه با تفسیر آن را مطالعه کنیم.سوره اعراف جز ۹ آیه ۱۷۷/۱۷۸ ساءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ أَنْفُسَهُمْ كانُوا يَظْلِمُونَ «177» چه بد مَثَلى دارند كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند. و (لى) آنان تنها به خودشان ستم مى‌كردند. مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَ مَنْ يُضْلِلْ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ «178» هركه را خدا هدايت كند، تنها اوست هدايت يافته، و هر كه را گمراه كند، پس آنان همان زيانكارانند. نکته ها شايد دليل اين‌كه در مورد هدايت يافتگان كلمه‌ى مفرد «مهتد» و در مورد گمراهان به صورت جمع آمده «خاسرون»، آن باشد كه راه هدايت يافتگان يكى است و با هم متّحدند، امّا منحرفان، متفرّقند و راهشان متعدّد است. جان گرگان و سگان هر يك جداست‌ متّحد جان‌هاى شيران خداست‌ گرچه هدايت و گمراهى به دست خداست، ولى جنبه‌ى اجبار ندارد و بى‌دليل و بى‌حساب نيست. خداوند حكيم و رحيم است و تا انسان زمينه را به دست خويش فراهم نسازد، مشمول لطف يا قهر الهى نمى‌شود. پیام ها 1- عاقبتِ زشتى در انتظار تكذيب كنندگان است. «ساءَ مَثَلًا» 2- تكذيب آيات الهى، ظلم به خويش است، نه خداوند. «أَنْفُسَهُمْ كانُوا يَظْلِمُونَ» مقدّم‌داشتن‌ «أَنْفُسَهُمْ» بر «يَظْلِمُونَ»، نشانه‌ى انحصار است. 3- هدايت به دست خداوند است و اگر لطف او نباشد، علم به تنهايى سبب نجات و هدايت نمى‌شود. «مَنْ يَهْدِ اللَّهُ» 4- هدايت‌يافتگان از هر گونه زيان و خسران به دور هستند، زيرا ضلالت سرچشمه‌ى خسارت است. «مَنْ يُضْلِلْ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 224" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
07.Araf.177-178.mp3
زمان: حجم: 2.05M
‏‏‏‏ ‏ ‏‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ═🍃🌺════                                                    🇮🇷آداب‌شریعت   https://zil.ink/az_sadat53              @tafsir_qheraati ═════🌺🍃═
07.Araf.179.mp3
زمان: حجم: 2.86M
‏‏‏‏ ‏‏‏ ‏‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ═🍃🌺════                                                    🇮🇷آداب‌شریعت   https://zil.ink/az_sadat53              @tafsir_qheraati ═════🌺🍃═
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وقت بخیر *هرروز به رسم ادب السلام علیک یا صاحب الزمان عج* *السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام* یک آیه از قرآن همراه با تفسیر آن را مطالعه کنیم.سوره اعراف جز ۹ آیه ۱۷۹ وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ «۱۷۹» و همانا بسيارى از جنّ و انس را براى دوزخ آفريديم، (كه سرانجامشان به آنجا مى‌كشد، چرا كه) آنان دلهايى دارند كه با آن حقّ را درك نمى‌كنند و چشمانى دارند كه با آن نمى‌بينند و گوشهايى دارند كه با آن نمى‌شنوند، آنان همچون چهارپايان، بلكه گمراه‌ترند، آنان همان غافلانند. نکته ها «ذَرَأَ» از «ذَرْء»، در اصل به معناى پراكنده ساختن و انتشار است و در اينجا به معناى خلق، آفرينش و اظهار نمودن است. سؤال: قرآن، در اين آيه، آفرينش بسيارى از جنّ و انس را براى دوزخ مى‌داند و در آيه‌اى ديگر خلقت جنّ و انس را براى عبادت مى‌شمارد، «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» «1» كدام يك صحيح است؟ پاسخ: هدف اصلى آفرينش، خداپرستى و عبوديّت است، ولى نتيجه‌ى كار بسيارى از انسان‌ها در اثر عصيان، طغيان و پايدارى در كفر و لجاجت، دوزخ است، گويا كه در اصل براى جهنّم خلق شده‌اند. حرف «لام» در «لِجَهَنَّمَ»، براى بيان عاقبت است، نه هدف. مانند نجّار كه هدف اصلى او از تهيه كردن چوب، ساختن در و پنجره‌هاى زيباست، ولى كار به سوزاندن چوب‌هاى بى‌فايده در بخارى مى‌انجامد كه آن هدف فرعى است. اين مطلب، شبيه اين جمله‌ى حضرت على عليه السلام است كه مى‌فرمايد: خداوند فرشته‌اى دارد كه هر روز با صداى بلند مى‌گويد: «لِدوا للموت و اجمعوا للفناء و ابنوا للخراب» «2» بزاييد براى مرگ و بسازيد براى خرابى، يعنى پايان تولّد، مرگ، آخر ثروت‌اندوزى، فنا و پايان ساختمان ساختمان، خرابى است. آرى، انسان‌هايى كه هويّت انسانى خود را از دست داده‌اند، جايگاهى جز آتش ندارند، «أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا» «1» چنانكه خود آنان نيز اعتراف مى‌كنند كه اگر دستورات الهى را شنيده بودند و تعقّل مى‌كردند، در جهنّم جاى نداشتند. «قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ» «2» انسان در داشتن چشم، گوش و زبان، شبيه حيوان است، ولى كيفيّت و هدف بهره‌بردارى انسان از نعمت‌ها بايد بهتر و بيشتر باشد، وگرنه همچون حيوان بلكه پست‌تر از اوست. انسان بايد علاوه بر ظاهر، ملكوت را ببيند و علاوه بر سر و صداهاى ظاهرى، زمزمه‌هاى باطنى و معنوى را بشنود. آدمى‌زاده طرفه معجونى است‌ از فرشته سرشته و زحيوان‌ گر رود سوى اين، شود به از اين‌ ور رود سوى آن، شود پس از آن‌ از امام صادق عليه السلام پرسيدند: چرا خداوند تمام بندگانش را مطيع و موحّد نيافريد؟ حضرت فرمودند: اگر چنين مى‌شد، ديگر ثواب و عقاب معنا نداشت، زيرا آنان مجبور بودند و اختيارى نداشتند، امّا خداوند انسان را مختار آفريد و علاوه بر عقل و فطرت، با تعاليم پيامبران و كتب آسمانى مسير هدايت او را روشن كرد و او را به اطاعت فرمان داد و از نافرمانى نهى كرد تا فرمانبرداران از عاصيان مشخّص شوند. گرچه تمام اسباب طاعت و عصيان را خداوند آفريده، امّا به چيزى امر يا نهى نكرده مگر آنكه انسان مى‌تواند ضد آن را نيز انجام دهد و مجبور نيست. «3» آرى، تكليف‌پذيرى، تنها ارزش و وجه امتياز انسان از ديگر موجودات است. پیام ها 1- فرجام بسيارى از انسان‌ها و جنّيان، دوزخ است. ذَرَأْنا ... 2- جنّ هم مثل انسان، تكليف و اختيار، كيفر و پاداش دارد. «مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» 3- ملاك انسانيّت، فهم پذيرش معارف و تكاليف دينى است، وگرنه انسان مانند حيوانات است. «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ» 4- كسى كه با وجود توانايى از نعمت‌هاى الهى درست بهره نبرد، بدتر از موجودى است كه اساساً آنها را ندارد. «بَلْ هُمْ أَضَلُّ» 5- انسان‌هاى غافل و بى‌بصيرت، (در بى‌تفاوتى، شكم‌پرستى، شهوت‌رانى، استثمار شدن و محروميّت از لذّت معرفت) مانند چهارپايان بلكه بدتر از آن مى‌باشند. «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ» 6- انسان‌هاى بى‌بصيرت، از هدف، خدا، خود، امكانات، آخرت، ذريّه، آيات الهى، قانون خدا، الطاف گذشته و گناهان خويش غافلند. «أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ» 7- دوزخى شدن بسيارى از انسان‌ها، به خاطر بهره‌نبردن از نعمت‌هاى الهى در مسير هدايت و كمال است. زيرا با داشتن چشم، گوش و دل، گرفتار غفلت شده‌اند. «أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»" ‏‏‏‏
07.Araf.180.mp3
زمان: حجم: 3.04M
‏‏‏‏ ‏‏ ‏‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ═🍃🌺════                                                    🇮🇷آداب‌شریعت   https://zil.ink/az_sadat53              @tafsir_qheraati ═════🌺🍃═
نمايانگر مُسمّى است، ذات خداوند مقدّس است، نام او هم بايد مقدّس باشد. بنابراين‌ «2». اسراء، 110؛ طه، 8؛ حشر، 24 و اين آيه. هم ذات خدا را بايد منزّه شمرد، «سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ» «1» و هم نام او را تنزيه كرد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» «2» لذا قرار دادنِ نام ديگران در رديف نام خدا جايز نيست و نمى‌توان گفت: به نام خدا و خلق. شهيد مطهرى مى‌گويد: نام‌هاى خداوند جنبه علامت ندارند، بلكه نمايان‌گر صفت و حقيقتى از حقايق ذات مقدّس او مى‌باشند. «3» پیام ها 1- كلمه‌ى «اللّه»، محور همه‌ى اسماى الهى است. «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌» (كلمه‌ى «اللَّهِ»، دربردارنده‌ى تمام صفات الهى است) 2- تمام خصال نيكو، براى خداست، ديگران براى رسيدن به «حُسنى» بايد سراغ او بروند. «لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌» 3- دعوت و دعا بايد به زيبايى‌ها و خوبى‌ها باشد. «الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها» 4- اسماى الهى نشانه‌هاى اوست، مى‌توان از نشانه به او رسيد. «لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها» 5- ايمان به اين‌كه خداوند تمام كمالات را دارد و از همه‌ى عيب‌ها دور است، انسان را به دعا و ستايش وامى‌دارد. «فَادْعُوهُ بِها» 6- داروى غفلت، ياد خداست. در آيه‌ى قبل خوانديم: «هُمُ الْغافِلُونَ» در اين آيه مى‌خوانيم: «فَادْعُوهُ بِها» 7- در برابر به ملحدان و منحرفان، عكس العمل نشان دهيم. «ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
07.Araf.181.mp3
زمان: حجم: 2.01M
‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ═🍃🌺════                                                    🇮🇷آداب‌شریعت   https://zil.ink/az_sadat53              @tafsir_qheraati ═════🌺🍃═
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وقت بخیر *هرروز به رسم ادب السلام علیک یا صاحب الزمان عج* *السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام* یک آیه از قرآن همراه با تفسیر آن را مطالعه کنیم.سوره اعراف جز ۹ آیه ۱۸۲ وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ «۱۸۲» و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج، آنان را از جايى كه ندانند، گرفتار خواهيم كرد. وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ «183» و به آنان مهلت مى‌دهم (تا پيمانه پر شود،) همانا تدبير من محكم و استوار است (و هيچ كس را قدرت فرار از آن نيست). «1». تفسير مجمع‌البيان. «2». تفسير نمونه؛ كافى، ج 1، ص 44. جلد 3 - صفحه 231 نکته ها «استدراج» كه يكى از سنّت‌هاى الهى نسبت به مكذّبان و مُترفان است، از «دَرَجَةٌ» به معناى درهم پيچيدن تدريجى است. «1» اين سنّت در آيه‌ى 44 سوره‌ى قلم هم آمده است. حضرت على عليه السلام فرمود: «آنان كه در رفاه و آسايش زندگى مى‌كنند، به فكر خطر استدراج باشند، مبادا نعمت‌ها وسيله‌ى خواب و غفلت آنان شود». «2» همچنين فرمودند: «كسى كه در مواهب و امكانات بسيار زندگى كند و شكر نعمت را بجا نمى‌آورد و آن را مجازات استدراجى نداند، از نشانه‌هاى خطر غافل مانده است». «3» آرى، خداوند مهلت مى‌دهد، امّا اهمال نمى‌كند. چنانكه بزرگان گفته‌اند: «انّ اللّه يمهل و لا يهمل» حضرت على عليه السلام فرمود: «هنگامى كه خداوند اراده خيرى براى بنده‌اى كند، به هنگام انجام گناه او را گوشمالى مى‌دهد تا توبه كند، ولى هنگامى كه بر اثر اعمالش، بدى و شرى مقدّر شود، هنگام گناه نعمتى به او مى‌بخشد تا توبه و استغفار را فراموش كند و به گناه ادامه دهد كه در واقع نوعى عذاب مخفيانه و به تدريج است. چنانكه خداوند مى‌فرمايد: «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ»». «4» كيد الهى و مهلت و طول عمر دادن به عنوان «استدراج»، بارها در آيات قرآن آمده است، مثل اين آيات: «لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً» «5» كفّار گمان نكنند كه مهلتى كه به آنان مى‌دهيم، خير آنهاست بلكه ما از اين جهت به آنان مهلت مى‌دهيم تا بر گناهانشان بيافزايند، «فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ» «6»، پس ايشان را در غفلتشان واگذار. و نيز آيات: 196 سوره‌ى آل‌عمران، 44 سوره‌ى انعام، 55 سوره‌ى توبه و 55 و 56 سوره‌ى مؤمنون. گاهى نعمت‌هاى الهى، پرده‌پوشى‌هاى خداوند و ستايش‌هاى مردمى، همه و همه، از وسائل غرور و سرگرمى و به نحوى استدراج است. «7» «1». مفردات راغب. «2». تفسير نورالثقلين. «3». تفسير نمونه. «4». تفاسير نمونه و برهان. «5». آل‌عمران، 178. «6». مؤمنون، 54. «7». تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 232 حضرت على عليه السلام فرمود: «تحريف‌گران توجيه‌كار كه هر روز مطيع طاغوتى هستند، مشمول قانون استدراج مى‌باشند». «1» امام صادق عليه السلام فرمود: «خداوند، دوستان خود را با تلخى‌ها هشدار مى‌دهد و نااهلان را در رفاه، رها مى‌كند». «2» از امام سؤال شد از كجا بفهميم نعمت‌هاى موجود در اختيار ما استدراج است يا نه؟ امام در جواب فرمود: اگر شكر نعمت به جاى آورى نگران نباش استدراج نيست. «3» پیام ها 1- تكذيب آيات روشن الهى، به سقوط تدريجى وهلاكت مخفى مى‌انجامد. «وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ» (چوب خدا، صدا ندارد) 2- مهلت دادن به مردم، از سنّت‌هاى خداست، تا هر كس در راهى كه برگزيده، به نتيجه برسد و درها به روى همه باز باشد، هم فرصت طغيان داشته باشند، هم مجال توبه و جبران. «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ» 3- غالباً سقوط انسان، پلّه پله و آرام آرام است. «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ» 4- عمر و زندگى، به دست خداست و گنهكار را از قدرت خدا گريزى نيست. «وَ أُمْلِي لَهُمْ» 5- خداوند فرصت توبه و جبران به كافران مى‌دهد، ولى آنان لايق نيستند. «وَ أُمْلِي لَهُمْ» 6- هميشه نعمت‌ها نشانه‌ى لطف خدا نيست، گاهى زمينه‌اى براى قهر ناگهانى خداوند است. «أُمْلِي‌- كَيْدِي» 7- مرفّهان غافل، با تدبير خدا طرفند. «أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي» (همان گونه كه كيد، عملى پنهانى است، استدراج نيز عذابى مخفيانه مى‌باشد) «1». تفسير نورالثقلين. «2». تفسير نمونه. «3». اصول كافى، ج 2، باب استدراج. جلد 3 - صفحه 233 8- خطر غرور و غفلت تا حدّى است كه خداوند با سه تعبير پياپى آن را مطرح كرده است. «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ‌- أُمْلِي لَهُمْ‌- كَيْدِي» 9- طرح و تدبير الهى، شكست ناپذير است. «إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
07.Araf.184.mp3
زمان: حجم: 1.54M
‏‏‏‏ ‏‏ ‏‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ═🍃🌺════                                                    🇮🇷آداب‌شریعت   https://zil.ink/az_sadat53              @tafsir_qheraati ═════🌺🍃═
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وقت بخیر *هرروز به رسم ادب السلام علیک یا صاحب الزمان عج* *السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام* یک آیه از قرآن همراه با تفسیر آن را مطالعه کنیم.سوره اعراف جز ۹ آیه ۱۸۴ أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ «۱۸۴» آيا آنان فكر نكردند كه هم‌نشين آنان (پيامبر اسلام،) هيچ‌گونه جنون ندارد؟ او جز هشداردهنده‌اى آشكار نيست. نکته ها «جنة»، به معناى جنون و در اصل به معناى پوشش است، گويا هنگام جنون، پوششى روى عقل قرار مى‌گيرد. هنوز پيامبر به مدينه هجرت نكرده بود كه شبى بر كوه صفا تا پاسى از شب، مردم را به خدا دعوت كرده، از مجازات‌هاى الهى بيم و اندرز مى‌داد. مشركان گفتند: رفيق ما ديوانه شده است كه چنين سخنانى بر زبانش جارى مى‌شود. آيات فوق نازل شد. آنان به كسى تهمت جنون مى‌زدند كه قبل از رسالت، او را محمّد امين نام نهاده بودند. پیام ها 1- تهمت و جسارت، شيوه و عمل اهل فكر و انديشه نيست. «أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا» 2- پيامبر، مصاحب و هم‌صحبت مردم است. اگر ديوانه بود، چرا قبلًا نگفتند و چرا سالها با او هم صحبت شدند؟ «بِصاحِبِهِمْ» 3- در نظام فاسد، به حقّ‌گويان نسبت جنون مى‌دهند. «مِنْ جِنَّةٍ» 4- پيامبران، از طرف مخالفان گرفتار تهمت سحر يا جنون بوده‌اند. «مِنْ جِنَّةٍ» چنانكه در آيه‌اى ديگر مى‌خوانيم: «كَذلِكَ ما أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ» «1» «1». ذاريات، 52. جلد 3 - صفحه 234 5- در شيوه‌ى تبليغ و تربيت و مخاطب شناسى، براى تربيت غافلان بايد بيشتر نذير بود، نه بشير. «إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ» 6- براى مردم مغرور و خواب آلود، بايد صريح و آشكار حرف بزنيم. «مُبِينٌ»" ‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ═🍃🌺════                                                    🇮🇷آداب‌شریعت   https://zil.ink/az_sadat53              @tafsir_qheraati ═════🌺🍃═