داستان زندگی تو همین بحثا بودیم که بابام کلیدو توی در چرخوند و اومد بالا گفت کجا کجا؟ گفتن والا دنبال تو با عصبانیت داد زد میبینید که اینجامو سالمم، مامانم گفت چیکارش کردی مرد؟ بلایی سرش آوردی؟ کاری باهاش کردی؟ بابام داد زد ستاره بابا طلاقتو سریع میگیرم رفتم فقط با مرتیکه حرف زدم، کاریش نداشتم، من نمیتونم حرف بزنم؟ به من نمیاد حرف بزنم؟ چیه؟ چتونه اینجوری نگام میکنید؟ مامانم خیلی از بابام حساب میبرد گفت چی بگم خب ترسیدم. هیچکدوم باور نکردیم که بابام با سهیل حرف زده باشه، فردا صبحش دیدیم یکی در میزنه، بعله کلانتری بود، با یه مامور، گفتن آقای سهیل فلانی ازتون شکایت کرده، الان توی بیمارستانه حالش به شدت وخیمه، به زور میتونه نفس بکشه. مامانم پهن زمین شد و محکم زد توی سرش، من گریه میکردم مامانم و خواهرم همه اشک میریختیم، بابام اومد دم در گفت چی شده؟ دستبند زدن و بردنش، همسایه های فوضولم دم در جمع شده بودن و نگاه میکردن، من هنوز خوب نمیتونستم راه برم، مامانم و شقایق میخواستن منو بذارن توی خونه و برن که با داد و التماس من زیر بغلمو گرفتن و پشت سر بابام بردنم، مادر سهیل و مهسا دم در کلانتری بودن، مامانم حسابی ترسیده بود گفت یا خدا حالا چجوری تو روی اینا نگاه کنم بگم شوهرم با پسرتون چیکار کرد و دستاش میلرزید، شقایق داد کشید خاله بس کن یه نگاه به پاهای علیل دخترت بنداز بعد بگو چجوری جواب بدم، شما سکوت کن حرفم نزن معذرت خواهی نکن من خودم بلدم چجوری جواب بدم. شقایق کلا از مهسا متنفر بود، مهسا چندباری بهش تیکه انداخته بود که هیچیت به زنا نرفته زنانگی نداری لاتی لاابالی ای، شقایقم به قصد لج دویست و شیشی که تازه خریده بود و چندتا خط گنده انداخته بود و یه نامم نوشته بود براش که حق با توعه من لات بی مصرفم اینم سندش! چند باری مادرش به قصد گله و گله گذاری اومده بود خونمون و گفته بود این چه کاریه شقایق کرده، و مادر بیچاره من از جیب خودش خسارت داده بود که دهنش بسته بمونه و یه وقت به من چیزی نگن یا اذیتم نکنن، مادر سهیلم عذرخواهی کرد که دخترش این حرفارو زده و همه چیز تموم شد، ولی شقایق و مهسا هنوز که هنوزه با هم دشمن بودن، شقایق گفت اولش گارد بگیرید هرچی گفتن چیزی نگید سکوت کنیم، شقایق پیاده شد و ویلچری از پشت ماشین درآوردن و انداختنم رو ویلچر، با عصا میتونستم راه برم آروم آروم ولی شقایق گفت ویلیچر بهتره، مادر سهیل که انگار پسر خودش یادش رفته بود اومد جلو و گفت چت شده ستاره؟ مامانم لبخندی زد و گفت والا حاج خانوم بخاطر فشار عصبیه، مادر سهیل ابروهاشو داد بالا و گفت چه فشار عصبی ای؟ که شقایق اومد جلو و گفت از سهیل بپرس حاج خانوم و از دخترت مهسا که مسبب تمام این قضایان، مهسا گریه کنان اشک و بینیشو پاک کرد و با داد اومد جلو گفت خوب شد؟ داداشم یه خراش رو صورتش افتاده که هشت تا بخیه خورده خوبتون شد؟ گفتم مهسا تو خفه شو پس دیگه حالا با بهنام نقشه میریزی زندگی منو نابود کنی؟ چیه هان؟؟ ادامه دارد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

#اعتراف سلام دخترم رفته بودم کافی نت  طرف اشنا بود و زیاد پیشش میرفتم، منم رمز کارتم ۲۰۲۰ هس اقا کارمون تموم شدو اومد کارت بکشه گف رمز؟ منم هول شدم اومدم بگم بجای ۲۰۲۰ گفتم بید بید 😐 خودم ک محو شدم طرفم پقی زد زیر خنده 😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

من عاشق جومونگ شده بودم يعني كشته مرده هاااااااا هر چي پول داشتم باهاش عكس جومونگ ميخريدم ميزدم تو دفتر خاطراتم  وقتي اومده بود ايران همش دعا ميكردم من برم تو خابش ادرس خونمونو بدم بياد خاستگاريم بعد ميگفتم واي من كه زبونشونو بلد نيستم 😂😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• چندروز بعد زلزله اطراف روستا برای راه سازی انفجار صورت دادن که صدای بدی داشت 😰همه فکر کرده بودن زلزلست یکی بدون چادر توکوچه یکی باسر رفته بود تودیوار از همه جالب تر خونه خالم سفره حضرت ابوالفضل ع. بود نوه خالم که یه دختر جوون بود تودرگاه در ایستاده بود دستاش دوطرف در نمیزاشت کسی بره بیرون میگفت فقط اینجا امنه من میترسم برم کنار بمیرم😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 دوستای گلمم! مگه چه اشکالی داره همسر آدم، جلوش خودشو بخارونه؟ من 31 سالمه و همسرم 34. ❇️ من وقتی همسرم بدنش رو میخارونه، نه تنها ناراحت نمیشم، بلکه به شوخی میگم: منم بیام کمکت؟ 😂 همین باعث کلی خنده و #شوخی میشه برامون. مگه نزدیکتر از شوهر کس دیگه ای هم هست؟ من با تمام وجودم عاشق شوهرمم و اونم همینطور. یکی از دلیلاش اینه که هر چی بینمون فاصله میاندازه رو حذف کردیم و میکنیم. ✍ زندگی زناشویی نیاز به #عشق و #گذشت دارد. چشم به اشتباهات همسرتان ببندید تا او هم با شما چنین کند. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

#اعتراف چند سال پیش به یک نفر خیلی علاقمند بودم، این پسره از دوستم آمار منو درآورده بود، گفته بود برای یه پروژه ای میخواد منو دعوت به کار کنه منم رو ابرا بودم به دوستم گفتم شمارشو بده که زنگ زد آمادگی داشته باشمو خودمو به نشناختن بزنم پسره زنگ زد تا شمارشو دیدم با اشوه گفتم بَلوو اَله🤦‍♀️ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• خاطره من ...  فکر کنم کلاس سوم ابتدایی بودم خیلی  هم سفت و سخت روسری میپوشیدم کل موهامم میدادم داخل 😆... ی روز بدون اینکه ب کسی بگم رفتم از کیف مامانم  پول برداشتم رفتم آرایشگاه مردونه نشستم تا نوبتم شد آقاهه گفت کار داری گفتم اومدم موهامو کوتاه کنم روسریمو دراوردم اونم موهامو کاملا پسرونه زد بعدشم روسریمو پوشیدم🤣 اومدم خونه... نمیدونم فازم چی بود لابد فکر کردم ارایشگرهم مثل دکتر محرمه دیگه🙄 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 💃بانوی قرررری💃 #ایده_های_دلبری خانومای دلبر😍 وقتایی که شوهرتون حوصله داره و حرفتون روش تاثیر داره بهترین موقع است که یه سری خواسته هاتونو خیلی زیرکانه و ظریف بگید!😜😅 مثلا چطوری؟؟ میگید: آقاییییییی انقده خوشم میاد وقتی با هم میریم رستوران صندلی رو واسم می کشی بیرون یا درو برام باز میکنی.... اصلا حس میکنم یه ملکه ام که تو پادشاااه منی و انقده حواست بهم هست... اینجوری حس میکنم خوشبخت ترین زن زمینم😍 اینجوری تشویقش کنین که حواسش بهتون باشه😊 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 خانمی ک سر #طلا خریدن ب مشکل خوردن: دوست خوبم! واقعا این چیزا تضمین زندگی خوب نیست. این حرفمم شعار نیست. خیلی خوبه ک اون اقا پول داشت و میتونست با خرید طلا شما رو شاد کنه. مطمعنا خودش هم #خوشحال میشد ولی وقتی شرایط مساعد نیس، چاره چیه؟؟؟ من چندساله عروسی کردم. همسرم پول نداشت چون خونه گرفته بود، دستش خالی بود. بدون اینکه حتی یک نفر متوجه بشه، ی سرویس #نقره برداشتیم ک از نظر بقیه طلا سفید باشه. بهش پولم دادم. همسرمم خداروشکر حواسش جمه. الان میگه از اینکه چیزی برات بخرم لذت میبرم. تا پول دستش میاد میگه بریم چیزی برات بگیرم. جبران کرده همه محبتای منو. 😘 ✍ در دار و ندار زندگی همسرتان با او همراه باشید. ✍ از همراهی، فداکاری، #عشق و #محبت های زندگیتان بنویسید و انرژی مثبت را بین زنان ایران زمین منتشر کنید. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

#امان_از_شر_دشمن ♦️برای امن شدن از شر دشمن نوشته و با خود حمل کنید شک نکنید به تجربه رسیده هست 🔻 💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠 له له له له له له الا الا الا الا الا الا الا الها الها الها الها الها الها الها الها الها الها اصا اصا اصا دت له له لا او او کاما حی القیوم 💠 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

همسر من خیلی غذای تند دوست داره...یعنی علاوه بر فلفلی که حین پخت توی غذا میریزم پودر فلفل قرمز و سیاه هم سر سفره میارم...فلفل سبز تازه هم همیشه داریم که خودشون خورد کنن تو بشقاب خودشون میریزن🥵 یعنی عشق فلفل هستن...دیروز جاتون خالی دلمه درست کردم به اندازه کافی فلفل ریختم ...حالا سر سفره اومدم خودشیرینی🥴 کردم و پودر فلفلی که خودم درست کرده بودم آوردم ...چشای حاجی با دیدن فلفل 🤩🤩 اینطوری شد...ولی اومد در شیشه باز کنه از دستش افتاد...باد کولر زد و فلفل رو پخش کرد خدایا همه سرفه و عطسه میکردن چطور🥵 تا آخر سفره که نفهمیدیم چی خوردیم ولی از دیروز پسر کوچیکه ده هشتادی (یادتونه که😉)ایستگامونو گرفته....میگه این ایده دلبری رو از آدم و حوا یاد گرفتی ؟؟...ایده قری رو آدم و حوا برات گفته...که اگه خواستی دل همسرتو به دست بیاری فلفل خشک پودر کنی سر سفره سورپرایزش کنی🤓بعد ادا در میاره ...👱‍♀خلاصه شرفمونو به باد داده😡 میگه نکن مادر من راه دلبری این نیست برو یه ایده قری یاد بگیرکه بیچارمون نکنی😁😁😁 #سوتی_های_زنونه •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 سلام. ممنون از کانال خیلی خوبتون. من خودم خیلی چیزا ازش یاد گرفتم و نتیجشم به عینه دیدم. 🙏 خانومای عزیز! ب هیچ عنوان سر همسراتون #غر نزنید و #دعوا راه نندازید. باور کنید اگه #خواسته هاتون رو با #سیاست و #آرامش بگین، نتیجه بهتری میگیرین. من خودم اولا همش غر میزدم که چرا اینکارو نمیکنی! یا زور میگفتم. چیزی که میخواستم انجام میشد ولی کلی اعصابمون خورد میشد. الان از #سیاست و #هنر_بیان استفاده میکنم و هر چقدم که #خواسته م سخت باشه، در کمال ارامش قبول میکنه. مثلا چند روز پیش ی خواسته ای داشتم که اگه مثل قبل با غر و زور میگفتم، انجام نمیشد ولی اینسری تو ی فرصت مناسب پیام دادم و گفتم: 👧 میدونم من این روزا زیاد شده خواسته هام ازت ولی من مگه جز تو کیو دارم که خاسته هامو راحت بتونم پیشش ب زبون بیارم. 😊 اگه امکانش باشه این کار و برام انجام بده لطفا. درک میکنم که سرت شلوغه ولی همین که بخاطرم سعی کنی، برام ارزش داره. حالا اگه ب نتیجه برسه که چه بهتر. ❤️ بعده اینکه کلی قربون صدقم رف, گفت چشم انجام میدم و تو کمتر از ی روزم انجام داد اونکارو برام و منم کلی ازش #تشکر کردم... ✍ #سیاست داشته باشین و زبون خوش تا زندگی تون بشه شیرین تر از عسل❤️💋 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

❌تا این سن خودمم نمیدونستم ❌ میدونی فرق این دوتا فلفل 🫑چیه ؟ ✅فلفل دلمه ای هایی که چهارتا برجستگی داره برای سالاد وخام خوری استفاده میشن،مناسب پخت وپز نیست چونکه تلخ میشه 🤌🏻 ✅و فلفل دلمه ای که سه تا برجستگی داره ،تند وتیزه 😋مناسب پخت وپزِ و غذارو خوشمزه تر میکنه 😉 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام خدمت همه ی عزیزان🌹 من هفت ماهه که عقد کردم و خانوادم رسم دارن که نمیزارن داماد شب بمونه ، متاسفانه هم به علت کوچیکی فضای خونمون و وجود خواهرای کوچیکترم ، و نبود خانواده همسرم که شهرستانن ، هزینه ی هتل ها هم که ماشالله .. درکل نتونستم لحظات آروم و عاشقانه ای با همسرم تجربه کنم و مدام از عدم لذت در ناراحتی ام.. 😔 میخواستم از والدینی که عقد کرده دارن خواهش کنم به خاطر رسومات مسخره که دوماد نباید شبها با عروس خلوت کنه و یا سختگیری پدرها که نمیزارن عروس دوماد برن تواتاق ، این دوران رو براشون تلخ نکنید و بزارید راحت باشن ، خب زن و شوهرن نیاز دارن باهم دیگه انس بگیرن ، به هرحال در هرکاری نه افراط خوبه نه تفریط .. کاش کمتر سختگیری کنیم و بیشتر مدارا.. با ارزوی خوشبختی تمام عروس دومادا ✍ پدر و مادر عزیز چرا نمیزارید این دو عاشق یکم شیطنت کنن 😁 ✍ امام علی علیه السلام : فرزندان خود را برای زمان خود تربیت نکنید آنها به زمان دیگری تعلق دارند •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•