eitaa logo
آدم و حوا 🍎
40.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
3هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷 🔴 انار و هر چیزی که راجع خواص انار نمیدونید(بی نهایت عالیه این مطلب) 🔻به کسانی که باردار نمیشن بگین انار بخورن. انار قدرت باروری را تقویت میکنه. به کسانی که باردارن بگین انار بخورن هم ضد ویاره و  هم هوش جنین را زیاد میکنه. چهره جنین را خوشگلتر میکنه. بعد از زایمان زدن آب انار به جای سزارین، جای بخیه سزارین را کمرنگ میکنه. بچه تون را میخواین زود حرف بزنه و لکنت زبان نداشته باشه؟ انار را دریابید. 🔻دنبال داروی اشتهاآور کودکان هستید که شیمیایی نباشه؟ آب انار قبل از غذا کولاک میکنه. 🔻آب انار ضد سرطانه و خونسازه. دشمن کمخونیه و خون را صاف و کبد را از سموم پاک میکنه. 🔻اگه فرزندتون دچار اسهاله انار بهش بدین. دونه های انار ضد اسهاله. 🔻 اگه انار را درسته بذارید روی گاز و با پوست و دانه بپزید و بعد بکوبید تا خوب له بشه، ضمادی به دست میاد که ضدخارشه و حساسیت پوستی را از بین میبره و برای رفع گزیدگی حشرات محشره. قبلا هم گفتیم که انار درسته وقتی پخته بشه یه پنی سیلین و آنتی بیوتیک بی ضرر به دست میاد که هرررر نوع عفونت و سرفه را از بین میبره! 🔻 مزه مزه و غرغرکردن آب انار باعث از بین رفتن و درمان جوش و زخم‌های داخل دهان و تقویت لثه‌ها  و رفع آفت دهان بچه ها میشه. 🔻 انار صورت را تپل میکنه و ضد سرفه اس. برای کبدچرب و معده درد اگه با گلپر مصرف بشه معجزه میکنه. انار ترش لاغرکننده و انار شیرین تپل کننده اس!!! انار ملس یا میخوش فشار خون را متعادل میکنه!! 🔻 تو شهری زندگی میکنید که آلودگی هوا هست؟ انار زیه را هم پاک میکنه. طوری که گفته میشه  خوردن انار بخصوص آب انار مضرات مصرف دخانیات را خنثی می‌کنه و باعث پاکی خون میشه. 🔻انار هورمون ها را متعادل میکن و یک داروی ضد کیست هم هست. 🔻به بچه هایی که درگیر انگل هستن انار بدین. بهترین انگل کش خوراکیه. 🔻 انار افسردگی (چه افسردگی پاییزه چه پس از زایمان) را تا حد زیادی رفع میکنه. 🔻 آب انار را با شکر، نشاسته و روغن بادام مخلوط کنیدو بجوشونید و نیم‌گرم بخورید. این مخلوط برای تقویت مثانه محشره 🔻 خوردن انار با پوسته‌های سفید نازک داخلش باعث تقویت معده و دستگاه گوارش می‌شه و درمان حالت دل به‌هم خوردگی‌ و استفراغه! حتی دود کردن پوست خشک انار داخل خونه یه تصفیه کننده ی هواست که آنتی بیوتیکه و ضد سرطانه!!! مغز و قلب و کبد با این دود تقویت میشه پس پوست انار را هم دور نریزید!!! 🔻شستن مقعد با آب جوشانده پوست انار باعث درمان و بهبود خونریزی مقعد، بواسیر و انواع این بیماری‌ها میشه! 🔻 اگه داخل انار را خالی کنید و روغن گل سرخ را در آن بریزید وکنار آتش بذارید تا کم‌کم گرم  بشه و بعد چند قطره از آن را در گوش بچکانید، برای درمان درد گوش بی نهایت مفیده! 🔻خوردن رب انار باعث تب بالای کودک میشه! 🔻انار شیرین را سوراخ کنید و تا حد گنجایش داخل انار روغن بادام شیرین بریزید و کنار آتش بذارید تا گرم بشه. بعد مایع به دست آمده را بخورید. برای درمان ناراحتی‌های سینه و سرفه‌های شدید عالی عمل میکنه. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
16.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راز اتوکاری مخمل •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌸🍃 برای یک لحظه نگاهم کرد و جوابم رو داد .. وقتی در رو بستم هر دو نمیدونستیم چکار کنیم .. وسط اتاق ایستاده بود .. با دست اشاره کردم و گفتم بفرمایید بشینید من الان میام .. به سمت آشپزخونه میرفتم که گفت من چیزی نمیخورم .. برگشتم و با فاصله ازش نشستم .. قلبم طوری خودش رو به سینه ام میکوبید که میترسیدم صداش رو بشنوه .. با انگشتم با گلهای فرش بازی میکردم .. حس کردم نگاهم میکنه .. سرم رو بلند کردم برای یک لحظه چشم تو چشم شدیم .. ته دلم لرزید .. چقدر جذاب بود، حتما زنش هم خوشگله .. نگاهش رو ازم دزدید .. گوشه ی سبیلهاش رو گرفته بود و بازی میداد .. چند دقیقه هر دو تو سکوت نشسته بودیم .. نفس بلندی کشید و گفت میشه یه لیوان آب بیاری .. بلند شدم و گفتم بله .. حتما .. هنوز قدمی برنداشته بودم که گفت قراره همش با چادر بگردی ؟؟ مگه من نامحرمم گفتم آخه.. خجالت میکشم .. با جدیت گفت خجالت میکشیدی چرا قبول کردی؟ من الان دیگه شوهرتم از لحنش ناراحت شدم .. بدون حرف ، چادرم رو رها کردم و بدون چادر رفتم یه لیوان آب آوردم .. برگشتم و همون جای قبلی نشستم .. کمی از آب خورد و اومد نزدیک من نشست با اینکه حس خوبی بهش پیدا کرده بودم ولی معذب بودم و سرم رو کمی عقب بردم با اخم گفت مگه نامحرمم که فرار میکنی؟👇👇👇 ادامه شو اینجا بخونید👇❌ https://eitaa.com/joinchat/1844904645C57201642e2 داستان جنجالی مریم وعباس🙈🔞👆 سنجاق شده ها👆😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســ🌺لام روزتون پراز خیر و برکت🌱🍃 🗓 امروز دوشنبه ☀️  ۷ اسفند  ١۴٠٢   ه. ش 🌙 ۱۶ شعبان  ١۴۴۵  ه.ق 🌲   ۲۶  فوریه  ٢۰۲۴   م
10.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کرپ پنیری🤤 مواد لازم : آرد ۱۶۰ گرم تخم مرغ ۱ عدد شیر ۲۰۰ میلی لیتر بیکینگ پودر ½ ق چ پنیر پیتزا ۲۰۰ گرم یک تکه کره روغن •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🍃🍃🍃🍃🍃 زنی به کشیش کلیسا گفت: من نمیخوام در کلیسا حضور داشته باشم! کشیش گفت:میتونم بپرسم چرا؟ زن جواب داد: چون یک عده رو میبینم که دارن با گوشی حرف میزنن عده‌ای در حال پیامک فرستادن موقع دعا خواندن هستند، بعضیا غیبت میکنند و شایعه پراکنی میکنند، بعضیا فقط جسمشان اینجاست، بعضیا خوابند، بعضیا به من خیره شدن کشیش ساکت بود و بعد گفت: میتونم از شما بخواهم کاری رو برای من انجام بدین قبل از اینکه تصمیم آخر خودتون رو بگیرید؟ زن گفت: حتما چه کاری هست؟ کشیش گفت: میخواهم لیوانی آب تو دستتون بگیرین و دو مرتبه دور کلیسا بگردید و نگذارید هیچ آبی از آن بیرون بریزد. زن گفت: بله می توانم! زن لیوان را گرفت و دوبار به دور کلیسا گردید. برگشت و گفت: انجام دادم! کشیش پرسید : کسی رو دیدی که با گوشی در حال حرف زدن باشد؟ کسی رو دیدی که غیبت کند؟ کسی رو دیدی که فکرش جای دیگر باشد؟ کسی رو دیدی که خوابیده باشد؟ زن گفت: نمیتوانستم چیزی ببینم، چون همه حواس من به لیوان آب بود تا چیزی از اون بیرون نریزد... کشیش گفت: وقتی به کلیسا می‌آیید باید همه حواس و تمرکزتان به «خدا» باشد. نگذارید رابطه شما با خدا به رابطه بقیه با خدا ربط پیدا کند. بگذارید این رابطه با چگونگی تمرکز تان بر خدا مشخص شود. ♦️نگاهمان به خداوند باشد نه زندگی و قضاوت دیگران🌹✎✐   ‌‌‎‌ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام میخواستم یه سوتی ک چند وقت پیش دادم بگم ما رفته بودیم بیرون عروسک بخرم برای برادرزادم‌بعد تو مغازه آقای فروشنده داشت فوتبال پرسپولیس با نساجی میدید ما رفتیم تو مغازه چون تلوزیون کوچیک بود زیاد دیده نمیشد داشتم میخوندم پرسپولیس با نسابی😂 بعد گفتم نه قصابی قیافه اون آقا دیدم خیلی داشت خودشو کنترل میکرد نخنده ولی من نتونستم زدم زیر خنده تا دید من دارم میخندم اون بنده خداهم منفجر شد از خنده 😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
ریشه ضرب المثل " همین آش است و همین کاسه " در زمان "نادرشاه" یکی از استانداران او به مردم خیلی ظلم میکرد و مالیات های فراوان از آن ها می گرفت ! مردم به تنگ آمده و شکایت او را نزد نادر بردند . نادر پیغامی برای استاندار فرستاد ولی او همچنان به ظلم خود ادامه می داد . وقتی خبر به نادر رسید ، چون دوست نداشت کسی از فرمانش سرپیچی کند ، همه ی استانداران را به مرکز خواند... دستور داد استاندار ظالم را قطعه قطعه کنند و از او آشی تهیه کنند !! بعد آش را در کاسه ریختند و به هر استاندار یک کاسه دادند و نادر به آنها گفت : "هر کس به مردم ظلم و تعدی کند، همین آش است و همین کاسه" ! ‌‌‎‌ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
16.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چای عربی مواد لازم : میخک ۲ عدد آبجوش ۱.۵ لیوان شیر پرچرب ۲ لیوان هل آسیاب شده ۵ عدد چوب دارچین ۱ عدد پودر زنجبیل ۱ ق چ چایی سیاه ۲ پیمانه زعفرون مقدار کمی شیر عسلی ۴ ق ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌·———————··🍓··——————·
🌷🌷🌷 داستان کوتاه نظافتچی ساختمان یک زن جوان است که هر هفته همراه دخترک پنج ساله‌‌ش می‌آید. امروز درست جلوی واحد ما صدای تی کشیدنش قاطی شده بود با گپ زدنش با بچه. پاورچین، بی‌صدا، کاملا فضول رفتم پشت چشمیِ در، بچه را نشانده بود روی یک تکه موکت روی اولین پله‌. بچه گفت: بعد از اینجا کجا میریم؟ مامان: امروز دیگه هیچ‌جا. شنبه‌ها روز خاله‌بازیه... کمی بعد بچه می‌پرسد: فردا کجا میریم؟ مامان با ذوق جواب می‌دهد: فردا صبح می‌ریم اون‌جا که یه بار من رو پله‌هاش سُر خوردم... بچه از خنده ریسه می‌رود. مامان می‌گوید: دیدی یهو ولو شدم؟ بچه: دستتو نگرفته بودی به نرده میفتادیا... مامان همان‌طور که تی می‌کشد و نفس‌نفس می‌زند می‌گوید: خب من قوی‌ام. بچه: اوهوم، یه روز بریم ساختمون بستنی... مامان می‌گوید که این هفته نوبت ساختمون بستنی نیست. نمیدانم ساختمان بستنی چیست، ولی در ادامه از ساختمان پاستیل و چوب‌شور هم حرف می‌زنند. بعد بچه یک مورچه پیدا میکند، دوتایی مورچه را هدایت می‌کنند روی یک تکه کاغذ و توی یک گلدان توی راه‌پله پیاده‌اش میکنند که بره پیش بچه‌هاش بگه منو یه دختر مهربون نجات داد تا زیر پا نمونم. نظافت طبقه ما تمام میشود... دست هم راه میگیرند و همین‌طور که می‌روند طبقه پایین درباره آن‌دفعه حرف می‌زنند که توی آسانسور ساختمان بادام‌زمینی گیر افتاده بودند. مزه‌ی این مادرانگی کامم را شیرین می‌کند، مادرانگی‌ای که به زاییدن و سیر کردن و پوشاندن خلاصه نشده، مادر بودنی که مهدکودک دو زبانه، لباس مارک، کتاب ضدآب و برشتوکِ عسل و بادام نیست. ساختن دنیای زیبا وسط زشتی‌ها از مادر، مادر می‌سازد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌷🌷🌷 🍁باور هایی که به شما آرامش و شادی هدیه می دهند 🍁من باور دارم که...... همیشه باید کسانی را که صمیمانه دوستشان دارم با کلمات و عبارات زیبا و دوستانه ترک گویم، زیرا ممکن است آخرین باری باشد که آنها را می بینم. 🍁من باور دارم که....... زمینه ها و شرایط خانوادگی و اجتماعی بر آنچه که هستم تاثیرگذار بوده اند اما من خودم مسئول آنچه که خواهم شد هستم. 🍁من باور دارم که........ دو نفر ممکن است که دقیقا به یک چیز نگاه کنند و دو چیز کاملا متفاوت را ببینند. 🍁من باور دارم که.......  شاد ترین مردم لزوما کسی که بهترین چیزها را دارد، نیست بلکه کسی است که از چیزهایی که دارد بهترین استفاده را می برد. 🍁من باور دارم که... خداوندی همیشه زنده ، توانا و حکیم هست که لحظه ای از من چشم بر نمی دارد و مراقب من است. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام عزیزان دیشب ی مهمون داشتم که بعد از سی سال خاطره ی اولین باری که اومدن خونمون برام زنده شد ♥️♥️♥️ این مهمون عزیز که از دوستان. خانواده همسرم بودن سی سال قبل که فرزند اولم یک ساله بود اومدن خونه ما شب نشینی منم چای آوردم بعد ی زمان کمی بچه شروع کرد به گریه و من رفتم تو اتاق دیگه که شیر بهش بدم و. وای وای منه خسته رو خواب برد 😱😱😱 یکدفعه دیدم شوهرم اومده میگه خانم. خوابیدی؟؟ بیا که اینا دارن میرن 🤭🤭🤭🤭. اومدم بیرون هی اصرار که بشینید من میوه و آجیل آماده کردم..... آخه یکی بگه یا زودتر صدام کنید یا حداقل پذیرایی کنید 😔😔😔. همه پذیرایی ها هم آماده تو آشپزخونه. حالا دیشب که اومدن به خانم میگم یادتونه من چه کار کردم خانمش میگه نه منکه یادم نیست ولی بنده خدا میخواست من خجالت نکشم اما جوانی و کم تجربگی و خستگی کار و بچه دار ی و .. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•