✳️ تجربه و تغییر مثبت زندگی🌹
سلام دوستان عزیز
بنده مردی بی تدبیر و بسیار کورذهنی بودم ی چیرهای تو ذهنم بود که فکر می کردم #منطق کامل همینه . البته فکر می کنم ناشی از نوع تربیتم بوده باشه
تا همسرم می خواست با من صحبت کنه. همیشه فکر می کردم اگه کسی با من #مخالف باشه یعنی دشمن منه . درحالیکه بعد از اشنایی با این کانال به فکر فرو رفتم و ذهنم واقعا باز شد متوجه شدم خیلی از مسائل هست که بدون دلیل و #تفکر پذیرفتم بدون اینکه بررسی کنم و یا حتی سوال کنم .
چون مثلا فلان کس گفته قبول کردم . با خودم گفتم باید هر چیزی رو بررسی کرد صرف اینکه چیزی رو فلان کس گفته که نمیشه پذیرفت .
از اون روز به بعد #رابطه ام با همسرم خیلی خوب شده چون وقتی در مورد مسئله میخادصحبت کنه، دیگه مثل قبل با #تعصب مسخره ام جلو نمیرم . سعی می کنم حرفش رو گوش کنم بدون قضاوت و #پیشداوری . بعد درموردش فکر می کنم . می پرسم ازش که میشه بدونم چطور شد اینو گفتی .
دوستان عزیز تعصب افت #صمیمیت و پیشرفته . به عنوان ی برادر کوچکتر بهتون میگم همیشه تشنه صحبت با همسرتون باشید بدون قضاوت تا زندگی تون بهتر بشه
ممنون از شما و خانم مشاور عزیز
به راستی که بهشت رو برای خود خریده اید . زیرا زندگی ها رو بهشت کردید
خداوند حفظ تون کنه . به راهتون ادامه بدید و موفق باشید
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خانه_داری ᭄🏡
روش آسون و دائمی برای تمیز کردن فر
❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
11.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پاپیون
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹
ممنون از کانال خوبتون
خوندن مطالب مفید کانال، یکی از #عادت های هر روز من شده. خیلی از ایده ها رو اجرا میکنم و موفق هم شدم. ای کاش زودتر چنین کانالی به وجود می اومد تا از خیلی #مشکلات جلوگیری میشد. 😢
تجربه ی من از زندگی #مشترک چهار سالم اینه که هیچ وقت اجازه ندادم همسری در مورد خانوادم بد صحبت کنه. در عوض خودم هم هرگز این کار رو نکردم.
مواقعی بوده که واقعا از دست خواهر یا مادرش ناراحت شدم اما #تحمل کردم و چیزی نگفتم. همسرم هم متوجه میشن که من صبوری کردم و با من مهربون تر میشن.
همیشه این شعار رو توی ذهنم #تداعی میکنم که "زندگی کوتاه است" پس قدر زندگی رو بدونید و با مشکلات بجنگید تا پیروز بشید. 😊
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#تجربه_اعضا 👇❤️
سلام من قبلا به خاطر لک و جای جوش و کدر شدن پوستم دنبال کرم و لوسیون و دارو بودم ،انقدر خرج کردم براش ولی پوستم خرابتر از قبل شد😭
مجبور شدم یه هزینه ی دیگم بدم که اون خرابکاریام جبران بشه😔
خلاصه پول زیادی خرج کردم ولی اونی که میخواستم نشد😢
تا اینکه اینجا رو پیدا کردم و فهمیدم کلا راهو غلط میرفتم❌ گول تبلیغات محصولات زیبایی رو خورده بودم 😕
اینجا به دادم رسیدن🙏👇خدا خیرشون بده😭🤲
https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4
اینجا رو ببین میفهمی چی میگم👆😍
بیا اینجا هم از محصولات ارگانیک و سالم استفاده کن هم مشکلات قدیمی پوست و موتو حل کن 👇😍
https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4
به من مشاوره رایگان دادن که چکار کنم حالا خداروشکر خیلی بهتر شدم 🤲😍👆
با نظارت حبیبه خانم🌸
✳️ تجربه و تغییر مثبت زندگی 🌹
سلام
من و خانومم تصمیم گرفتیم برای رفع مسائل احتمالی هر هفته ی #جلسه باهم بذاریم و در مورد نگرانی ها و دلخوری های احتمالی صحبت کنیم .
این کار باعث شده که هم خیلی بهم #نزدیک بشیم و هم #مشکلات بزرگی برامون پیش نیاد تو این ۱۰ سال زندگی هرگز قهری نبوده هرگز دخالتی نبوده
خدا رو شکر همه مسائل رو بین هم و رو در رو حل می کنیم
اقایون عزیز اگه با همسرتون #صحبت کنید قبل از اینکه موضوعی پیش بیاد خیلی بهتون کمک می کنه
ممنون از کانال آموزنده شما
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
یه سوتی هم بگم از دایناسور دهه نودی خودم😄
چند روز پیش داشتیم از کلاس فوتبال برمیگشتیم که گفت مامان گشنمه پفک میخوام. 🥲
هی توضیح دادم که پفک خوب نیست و این حرفا اما قانع نمیشد. 🙁 گفتم اخه مامان جان پول همرام نیست.😪
گفت خب کارت بکش😌
گفتم کارت هم ندارم جا گذاشتم خونه🫣
یهو گفت بیا دزد بشیم، 😳 از مغازه پفک برداریم فرار کنیم😧
گفتم مامان فکر نمیکنی دزدی کار بدیه 😒
گفت نه مامان جان خب ما الان دلمون پفک میخواد اما پول نداریم. 😋
اما فکر کنم تو نتونی خیلی تند بدویی اقاهه بفهمه پفک برداشتی ابروت بره، 🥺 میخوای تو از اینور کوچه برو من از اون ور، که من پفک برداشتم تند فرار کنم 😫اگه دیدی فروشنده دنبالمونه بهش بگو اقا کار این بچه نبود، اون دزد از اون کوچه رفت😤
داشتم از حرفاش شاخ درمیاوردم. 🤯 فکر همه جاشم میکرد.🤨
تا دو روز تو خونه جلسه توجیهی داشتیم براش که دزدی کار بدیه، امیدوارم قانع شده باشه😂😂
دوستدار همه تون: خاله ریزه🌝
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹
خانوما من دوست ندارم کاری باید انجام بشه، هی تکرار کنم. حس بدی بهم دست میده.
۱روز ۱هو به ذهنم ایده ای رسید. استفاده کردم و جایی که باید میرفتیم و #واجب بود رو تو برگه نوشتم.
آخه همسر من سرش شلوغه. مخصوصا هی #فراموش میکنه و باید بهش یادآوری بشه. منم که دوست ندارم مدام بگم. کاغذ نوشتم و گذاشتم رو در یخچال.
بعد که دید. ازم پرسید این چیه؟ یادآوری کردم و فرداش زنگ زدم و گفتم: دلم برات تنگ شده. کلی ذوق کرد و گفت: آماده باشید اومدم حرکت کنیم. 💃
اینطور شد که من تکرار نکردم و به هدفم رسیدم. 😍
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام ♥️♥️
امروز یک سوتی بدی دادم،اومدم تا داغه براتون بگم🤣🤣🤣
من مدیر رستوران هستم،پنجره محل کارم هم دقیقا رو ب گنبد امام رضای عزیز مه😍😍😍
امروز یک مسافر خانم و آقا داشتم ک قرار بود صبح زود برن منم شب صبحانه شون رو گفتم حاضر کردن بچه ها ک من نیستم اول صبح،بدن ببرن
خلاصه ک ماشین اینا ب مشکل میخوره و دیر تر میرن
اومدن بالا داخل رستوران،گفتن ک اینجوری شده و دیر تر میریم
منم فاز عرفانی برداشتم گفتم امروز چهارشنبه س و روز زیارتی،آقا دلشون میخواسته بمونین😝😝😝😝
اصلا هم یادم نبود دیروز چهارشنبه بود،این بنده خدا ها هم هیچی نگفتن و تشکر کردن
تو اتوبوس ک میومدم خونه،یهو یادم اومد ک امروز پنجشنبه سسسسس🤣🤣🤣🤣🤣
چقدر رفتم رو منبر و از دوست داشتنشون و خاص بودنشون گفتم👻👻👻
خودم ک هی سرمو انداختم پایین ک بقیه مسافرا نگن خل شده با خودش میخنده و هی خندیدم ب حرفام😝😝
خداروشکر ک رفتن و گرنه فردا روم نمیشد نگاهشون کنم🤣🤣🤣
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی🌸🍀 با دیدنش ته دلم خوشحال شدم .. بدون حرف، سریع به آشپزخونه رفتم و غذا رو آماده کردم و
داستان زندگی🌸🍀
تمام اون چند روز روی کبودیهام کیسه ی یخ میزاشتم و عسل میمالیدم به زخمهام تا زودتر خوب بشن ..
صبح جمعه هم سعی کردم کبودیهام رو با کرم پودر بپوشونم ..
حسین وقتی آماده میشد مدام سوت می زد .. خیره نگاهش میکردم برگشت نگاهم کرد و پرسید چیه؟
مشغول کارم شدم و گفتم هیچی .. به شنگولیت نگاه میکردم ..
دلم برای مامان خیلی تنگ شده بود و وقتی میدیدم حسین هر وقت اراده کنه میتونه به دیدن مادرش بره آرزو میکردم کاش منم مرد بودم ..
سوار ماشین که شدیم حسین جدی گفت زهره این بار هر کی هر چی گفت سکوت می کنی .. ببینند دو سه بار هیچی نمیگی خودشون کوتاه میان ..
جوابی ندادم .. حسین دستش رو گذاشت روی پام و کمی فشار داد و گفت آفرین .. ببین وقتی اینجوری خانومانه رفتار میکنی چه ناز میشی..
نمیدونست که من اینقدر دلتنگ مامان شدم که دیگه حوصله ی جواب دادن نداشتم ..
نسرین با دیدن من پوزخندی زد و دقیق به صورتم خیره شد .. مادر حسین این بار جواب سلامم رو داد و با حسین هم رفتارش بهتر شده بود ..
هر حرفی میزدند و هر کاری میکردند واسم مهم نبود .. وقتی تو آشپزخونه بودم شنیدم که نسرین به حسین گفت دستت درد نکنه .. خوب آدمش کردی ، لال شده ..
فهمیدم که حسین تمام اتفاقات زندگیمون رو تعریف میکنه ..
کم کم از حسین و کارهاش متنفر میشدم .. فکر اینکه منو اینقدر پیش خانواده اش تحقیر کرده و الان به کتک خوردنم دور هم میخندند عصبیم کرده بود ..
وقتی سفره ی ناهار و باز میکردم نسرین گفت حسین الان ته دیگ میارم ببین ته دیگ من خوب شده یا دیروز ناهار که مامان پخته بود ..
یه لحظه به حسین نگاه کردم ولی اون انگار منی وجود نداره و با نسرین مشغول صحبت بود ..
پس حسین اون ساعتی که من تو خونه تنها و بدون هیچ هم صحبتی نشستم برای ناهار به خونه ی مادرش میاد ..
تا شب که اونجا بودیم من حتی یک کلمه با حسین هم حرف نزدم .. شب حسین خیلی شنگول بود و بعد از مدتها مدام قربون صدقه ام میرفت
من تو سکوت به کاری که قرار بود انجام بدم فکر میکردم ..
صبح بعد از رفتن حسین به مغازه ، خونه رو مرتب کردم و آماده شدم که برم دیدن مامان .. کاری که حسین هر روز انجام میده ....
ادامه دارد...
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
11.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش کیک خامهای🤤
مواد لازم :
روغن ¼ پیمانه
آرد قنادی ۱۵۰ گرم
پودر قند ¾ پیمانه
بیکینگ پودر ۱ ق چ
شیر ولرم ¼ پیمانه
تخم مرغ ۶ عدد
وانیل ۱ ق چ
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روش سرخ کردن بادمجان با روغن کمتر
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•