🟢 مجموعه داستان همه نمیرسند #۱
#ماجرای_کسانی_که_به_عاشورا_نرسیدند
◾️عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی
عبیدالله ابتدا در کوفه ساکن بود؛ اما پس از قتل عثمان به شام نزد معاویه رفت و پس از چندی دوباره به کوفه بازگشت. او پس از شهادت امام حسین(علیه السلام)، از عدم پذیرش دعوت امام پشیمان شد. در قیام مختار ابتدا به قیامکنندگان پیوست؛ اما پس از مدتی از صف یاران مختار جدا شد و جزء سپاهیان مصعب بن زبیر در مقابل مختار قرار گرفت.
پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری و تصمیم امام حسین(علیه السلام) برای آمدن به کوفه، عبیدالله از کوفه بیرون آمد تا با امام مواجه نشود. اما در نزدیکی کربلا با وی مواجه شد.
نقل است که امام حسین(علیه السلام) وقتی به منزلگاهی به نام قصر بنی مقاتل یا به روایتی «قطقطانیه» در چند فرسخی کربلا رسید، خیمهای دید و پرسید که آن از کیست؟
گفتند از آن عبیدالله بن حر جعفی.
امام(علیه السلام) کسی را نزد او فرستاد، تا او را به یاری اردوی امام(علیه السلام) دعوت کند، ولی او بهانه آورد و گفت: «من از کوفه بیرون نیامدم مگر از ترس اینکه حسین(علیه السلام) به آنجا آید و من نتوانم یاریش کنم.» فرستاده امام بازگشت و پاسخ عبیدالله را به امام(علیه السلام) رساند.
پس از آن امام حسین(علیه السلام) خود نیز به خیمه عبیدالله رفت و نشست و خدا را سپاس گفت، و گفت: «ای مرد، در گذشته خطا بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مؤاخذه میکند، آیا نمیخواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جد من روز قیامت، نزد خدا شفیع تو باشد؟» گفت: «یابن رسول الله، اگر به یاری تو آیم، همان اول کار، پیش روی تو کشته میشوم، و نفس من به مرگ راضی نیست، ولی این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافتهام.»
امام (علیه السلام) از او روی برگرداند و فرمود: «نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو.» و سپس این آیه از سوره کهف را خواند:
«و ما کنت متخذ المضلین عضدا...
ما گمراهان را به یاری خود نمیطلبیم.»
اما از اینجا بگریز و برو! نه با ما باش و نه بر ما! زیرا اگر کسی صدای استغاثه ما را بشنود و اجابت نکند، خداوند او را به رو در آتش جهنم میاندازد و هلاک میشود.
#محرم
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
🟢 مجموعه داستان همه نمیرسند #۲
#ماجرای_کسانی_که_به_عاشورا_نرسیدند
◾️عبدالله بن مطیع
پرده اول :
🔺 وقتی امام(علیهالسّلام) به عبدالله رسید، او از امام خواست از آب چاهش نوشیده، دعایی کند تا چاه، آبدار شود. امام نیز خواسته او را اجابت کرد.
آن گاه عبدالله از امام پرسید: قصد کجا را دارید؟ امام فرمود: در حال حاضر به مکه میروم. عبدالله گفت: خداوند برایت خیر قرار دهد.
اما من نیز رای و نظری دارم که دلم میخواهد برای شما بازگو کنم. امام فرمود: نظر تو چیست؟
عبدالله گفت: پس از ورود به مکه وقتی خواستی از آنجا به شهر دیگری بروی، به کوفه نزدیک نشو، زیرا کوفه شهری شوم و محنت زاست. در کوفه پدرت کشته و برادرت تنها رها شد، و ضربه مهلکی بر او وارد شد. از مکه جدا نشو؛ زیرا شما سرور و آقای عرب هستید
و به خدا قسم اگر کشته شوید خاندان شما نیز هلاک میشوند.
پرده دوم:
🔺امام از جاده اصلی به سوی مکه متوجه شد... و در راه از کنار عبدالله بن مطیع که در ملک خود و کنار چاه آبش اقامت کرده بود، گذر کرد و در آنجا فرود آمد.
عبدالله به امام حسین علیهالسّلام گفت: ای اباعبدالله؛ خدا بعد از تو آب گوارایی را برای ما ننوشانَد؛ به کجا میروی؟
امام (علیهالسّلام) گفت: به سوی عراق، عبدالله گفت: سبحان الله چرا؟ ایشان پاسخ داد: معاویه مرده و بیش از یک بارشتر، نامه از مردم عراق برای من آمده است.
عبدالله گفت: یا اباعبدالله! این کار را انجام نده، به خدا سوگند آنان حرمت پدرت را حفظ نکردند؛ در حالی که بهتر از تو بود؛ پس چگونه حرمت تو را حفظ خواهند کرد؟ به خدا سوگند اگر تو کشته شوی بعد از تو حرمتی باقی نخواهد ماند.
هنگامی که امام به مکه رسید این آیه را تلاوت کرد: ولما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل«و چون (موسی پس از خروج از مصر) رو به سوی مدین نهاد، گفت : باشد که پروردگارم مرا به راه راست راهنمایی کند».
#محرم
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
بـســم رب الحســـین علـیه الـسـلام
🕯️با دستهای کوچکت،
دل ما را تا ابد گره زدی
به روضه های عطش،
بیا این بار
با همان دستهای نازنین،
گره کور غیبت را باز کن...🤲🏻
.
🏴 یا علی اصغر، یا باب الحوائج...
امروز دخیل روضه های تو ام
به عشق حسین | به نیت فرج💚
▪️💠▪️💠
دخیل کوچک ترین باب الحوائجیم برای بزرگترین آرزویمان
اللهم عجل لولیک الفرج به حق الطفل
الرضیع الصغیر
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
🟢 مجموعه داستان همه نمیرسند #۳
#ماجرای_کسانی_که_به_عاشورا_نرسیدند
◾️فرزدق
🔺 فرزدق از شاعران شیعه است و همواره در مدح اهل بیت علیهمالسلام شعر میسروده.
امام علیه السلام در مسیر کوفه، فرزدق را دید. فرزدق سلام کرد و گفت: اى فرزند رسول خدا، چگونه به مردم کوفه اعتماد کردى، با آن که پسر عمویت ـ مسلم بن عقیل ـ و پیروانش را کشتند؟
اشک از دیدگان امام جارى شد و فرمود:
خداوند مسلم را رحمت کند، او به سوى رَوْح و ریحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدان که " او به تکلیف خویش عمل کرد و هنوز تکلیف ما باقى مانده است. (تذکر اول)
امام علیه السلام از وضعیّت مردم کوفه سؤال کرد و فرزدق پاسخ داد: «دل هاى مردم با تو و شمشیرهایشان بر ضدّ توست!».
امام(علیه السلام) فرمود:
اى فرزدق! اینان گروهى هستند که پیروى شیطان را پذیرفتند و اطاعت خداى رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهى را از بین بردند و باده ها نوشیدند و دارایى هاى فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و "من از هر کس به یارى دین خداوند و سربلندى آیینش و جهاد در راهش سزاوارترم، تا آیین خداوند پیروز باشد". (تذکر دوم)
اما فرزدق نرفت!
و امام، انتخاب او نبود!
زیرا امام بسمت مکانی در حرکت بود که فرزدق مطمئن بود، نتیجهای جز کشته شدن نخواهد داشت!
#محرم
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
🟢 مجموعه داستان همه نمیرسند #۴
#ماجرای_کسانی_که_به_عاشورا_نرسیدند
◾️مالک بن نضر ارحبی
🔺 مالک به حضور امام حسین علیه السلام رسید.
این دیدار ظاهراً در کربلا صورت گرفت. امام پس از خوشامدگویی علّت حضور مالک را جویا شد.
مالک گفت: برای عرض سلام خدمت رسیدم و از خدا عافیت و سلامت شما را خواستارم. مردم برای جنگ با شما جمع شده اند! نظر شما در اینباره چیست؟
امام پاسخ داد: «حسبی الله و نعم الوکیل؛ خدا مرا کفایت می کند و چه نیکو وکیلی است».
او برای امام دعا کرد....
آنگاه حضرت فرمود: چرا مرا یاری نمیکنی؟ مالک بن نضر گفت: من مقروض هستم و عیال وارم، اهل من بدون من چگونه روزگار بگذرانند؟
مالک دعوت امام را رد کرد و رفت !
#محرم
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
9.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حواست به حرم باشه...
علی اکبر زمین خورده ...💔
#روضه
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روز_هشتم
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
❎ آیا حضرت ابوالفضل علیه السلام با شمر لعین رابطه فامیلی داشتند؟
🪴👈 هیچگونه نسبت فامیلی بین این دو وجود نداشته است،فقط شمر و بانو ام البنین سلام الله علیها مادر حضرت ابوالفضل عليه السلام از یک قبیله یعنی قبیله بنی کلاب بودند نسب شمر بدین صورت است: شمر بن ذي الجوشن بن شرحبيل بن الأعور بن عمر بن معاويه که معاویه همان، ضباب بن كلاب باشد. یعنی شمر از قبیله بنی کلاب است اما ام البنین یا همان فاطمه کلابیه نسبش عبارت است از ام البنين فاطمة بنت حزام بن خالد بن ربيعة بن الوحيد بن كعب بن عامر بن كلاب
پس در کلاب نسب هر دو به هم می رسد و هردو کلابی هستند اما به هیچ وجه شمر برادر حضرت ام البنین نیست. و اینکه می گوید خواهر زادگان ما در امان هستند منظورش این است که مادر ایشان از قبیله ماست و مانند خواهر ما محسوب می شود نه اینکه واقعا خواهر ما باشد. در اعراب رسم بود اگر از ایشان دختری با طایفه دیگری ازدواج می کرد حتی اگر چند نسل هم از او می گذشت یعنی فاصله حتی به چند نسل هم می رسید فرزندان او را با انتساباتی این گونه خطاب قرار می دادند
📚 منابع
1⃣ تاريخ الأمم و الملوك جلد ۵ صفحه ۴۲۲
2⃣ عمدة الطالب صفحه ۳۲۷
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
🟢مجموعه داستان همه نمیرسند #۵
ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند
◾️ضَحّاک بن عبدالله مشرقی
🔺 ضحاک از "گزارشگران" واقعه کربلا در کوفه است. طبری نقل کرده است ضحاک در میانه راه کاروان حسینی به سوی کوفه، با امام حسین(علیه السلام) ملاقات کرد.
امام حسین(علیه السلام) او را به یاری خود خواند. وقتی ضحاک عذر خواست، امام علیهالسلام علت عدم همراهیاش را جویا شد.
ضحاک دعوت امام را مشروط قبول کرد و گفت: «من فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی که از تو دفاع کند - در کنارت - نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم». امام علیهالسلام پذیرفت. (اوج رحمت امام برای نجات یک نفر)
ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعتهای بسیاری از خود به نمایش گذاشت و نماز ظهر را همراه امام به جای آورد.
او وقتی که دید سپاه بنیامیه به دستور عمر بن سعد اسبهای یاران امام (علیه السلام) را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمیآورند، اسب خود را در خیمهای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت.
ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام علیهالسلام، دو نفر از دشمن را که پیاده میجنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از اهل بیت پیامبر صلواتاللهعلیه، بهترین پاداشها را به تو ارزانی دارد.»
وقتی دیدم یاران امام حسین(علیه السلام) کشته شدهاند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز "سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی" باقی نماندهاند، خدمت اباعبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟
حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم؛ ولی تو چگونه میتوانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ (رحمت امام به کسی که از میدان میگریزد)
ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمهای پنهان کردهام و به همین جهت بود که پیاده میجنگیدم.»
پس ضحاک سوار بر اسب شد واز صحنه نبرد گریخت.
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
⚫️ وقایع شب عاشورای محرم سال ۶۱
◾️1⃣ در شب عاشورا به محمد بن بشیر حضرمی" یكی از یاران امام حسین علیه السلام خبر دادند كه فرزندت در سرحدّ ری اسیر شده است.
💠 او در پاسخ گفت: ثواب این مصیبت او و خود را از خدای متعال آرزو ميكنم و دوست ندارم فرزندم اسیر باشد و من زنده بمانم.
🌹امام حسین علیه السلام چون سخن او را شنید فرمود: خدا تو را بیامرزد، من بیعت خود را از تو برداشتم، برو و در آزاد كردن فرزندت بكوش.
🍀محمد بن بشیر گفت: در حالی كه زنده هستم، طعمه درندگان شوم اگر چنین كنم و از تو جدا شوم.
🌺امام علیه السلام پنج جامه به او داد كه هزار دینار ارزش داشت و فرمود پس این لباسها را به فرزندت كه همراه توست بسپار تا در آزادی برادرش مصرف كند.
▪️2⃣ امام حسین علیه السلام در سخنرانی شب عاشورا خبر از شهادت یاران خود داد و آنان را به پاداش الهی بشارت داد
🌸در این مجلس قاسم بن الحسن به امام علیه السلام عرض كرد: آیا من نیز به شهادت خواهم رسید؟
امام با عطوفت و مهربانی فرمود: فرزندم! مرگ در نزد تو چگونه است؟
🌹 عرض كرد ای عمو مرگ در كام من از عسل شیرینتر است. امام علیه السلام فرمودند: آری تو نیز به شهادت خواهی رسید بعد از آنكه به رنج سختی مبتلا شوی، و همچنین پسرم عبداللّه كودك شیرخوار به شهادت خواهد رسید.
🌹قاسم گفت: مگر لشكر دشمن به خیمه ها هم حمله ميكنند؟ امام علیه السلام به ماجرای شهادت عبداللّه اشاره نمودند كه قاسم بن الحسن تاب نیاورد و زارزار گریست و همه بانگ شیون و زاری سر دادند.
▪️3⃣ امام علیه السلام در شب عاشورا دستور دادند برای حفظ حرم و خیام، خندقی را پشت خیمه ها حفر كنند. حضرت دستور داد به محض حمله دشمن چوبها و خار و خاشاكی كه در خندق بود را آتش بزنند تا ارتباط دشمن از پشت سر قطع شود و این تدبیر امام علیه السلام بسیار سودمند بود.
📚 منابع
📗الملهوف صفحه ۳۹
📘نفس المهموم صفحه ۲۳۰
📓الامام الحسین و اصحابه صفحه ۲۵۷
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon
11.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کربلا
☑️امام صادق علیهالسلام:
هرکه شب عاشورا را
نزد #قبر_حسین_علیهالسلام بیتوته کند
(تا صبح عاشورا آنجا باشد)،
خدا را روز قیامت ملاقات میکند،
در حالیکه به خون خود آغشته است
که گویا در سرزمین کربلا
به همراه #حسین_علیهالسلام کشته شده است
📚بحارالانوار ج۹۵ص۳۴۰
دیگه ثواب ازین بالاتر؟
ما که سراغ نداریم
خوش به حال #زائرین_حسین
شب عاشورا 😭
#هیئتمعظم_أدمیٰ_خاتون_سلاماللهعلیها
@Adma_Khatoon