eitaa logo
هیئت‌أدمیٰ‌خاتون
386 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
683 ویدیو
28 فایل
آیدی خادمین هیئت @Adma_Khatoon_1205👈 @ZahraAbedzadeh👈 شماره تماس هیئت 09960224431 شماره حساب هیئت جهت پرداخت نذورات 💳6037998217575025 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑 آیا می دانید انسانی که به زمین می گوید تو را چه می شود ، کیست ؟ ❇️ شیخ صدوق رحمه‌الله به سند صحیح از شفیعۀ روز جزا، حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها روایت می‌کند که فرمودند: در عهد زلزله‌اى (در مدینه) آمد و مردم ناله و شیون‌کنان به نزد ابوبکر و (خلیفۀ غاصب و نائبش!) آمدند و دیدند آن دو نیز با جزع و فزع به محضر امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه آمده‌اند! مردم نیز خود را به درِ خانۀ حضرت رساندند؛ سپس امیرالمؤمنین علیه‌السلام با آرامش و متانت خاصی از منزل خارج شده و به طرف مردمِ وحشت زده و مضطرب آمدند. 🍃 امام علیه‌السلام حرکت کردند و مردم هم به دنبال ایشان به راه افتادند؛ حضرت رفتند تا به تپّه‌اى (در خارج از شهر) رسیدند و بر بالاى آن نشستند و مردم، اطراف تپّه قرار و آرام گرفته و چشم به دیوارهاى شهر دوختند و وحشت‌زده مى‌دیدند که دیوارها مى‌جنبند و در حال رفتن و آمدن هستند! حضرت به آنان فرمودند: «گویا از آنچه مى‌بینید به هول و وحشت افتاده‌اید؟!» عرض کردند: چگونه هول و وحشت نداشته باشیم، حال آنکه هرگز مثل این صحنه را ندیده‌ایم! علیه‌السلام لبان مقدّس خود را حرکت داده و سپس دست بر زمین زده، فرمودند: «تو را چه مى‌شود؟! آرام باش!» در همین لحظه، زمین آرام گرفت و زلزله متوقّف شد؛ مردم بیشتر از وقتى که حضرت با آرامش از خانه خارج شده و به طرفشان آمدند، شگفت‌زده شدند! حضرت به آنان فرمودند: «از این عمل و حرکت من تعجّب کردید؟!» عرض کردند: بله! 🌿 آنگاه فرمودند: «من کسى هستم که خدای تعالی راجع به او فرموده است: "إِذا زُلزِلَتِ الأَرضُ زِلزالَها؛ وَأَخرَجَتِ الأَرضُ أَثقالَها؛ وَقالَ الإِنسانُ ما لَها" (هنگامى که زمین به سخت‌ترین زلزلۀ خود به لرزه درآید، و بار سنگین اسرار درونش را از دل خاک بیرون ریزد، در آن روز انسان گوید: زمین را چه مى‌شود؟! سوره زلزال، آیات ١ تا ٣) من همان "انسان" هستم که به زمین مى‌گوید: تو را چه مى‌شود؟! "یَومَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخبارَها" (در آن روز، زمین مردم را از اخبار بزرگ خویش آگاه می‌کند؛ سوره زلزال، آیه ۴) منظور از "أَخبارَها" من هستم که زمین از من خبر می‌دهد.» 📚 علل الشرائع (شیخ‌صدوق)، ج۲، ص۵۵۶ بحار الانوار (علامه‌مجلسی)، ج۴۱، ص۲۵۴ 📝 با توجه به دو قرینه: یکی اینکه این اتفاق در زمان خلافت غاصبانۀ ابوبکر رخ داده است و دیگر اینکه راوی حدیث، سلام‌الله‌علیها هستند، در نتیجه این واقعه و عقوبت الهی در همان روزهای ابتدای و در فاصلۀ ۷۵ یا ۹۵ روز پس از شهادت صلّی‌الله‌علیه‌وآله رخ داده است که راوی حدیث علیهاالسلام، هنوز در قید حیات هستند. @Adma_Khatoon
⭕️ خانه‌های مدینه در صدر اسلام، اصلاً درب نداشتند!! چندی است وهابیّت خبیث و همصدا با آنان، شیعه‌نمایان وهابی‌زده، به هدف زیر سؤال بردن اصل مسلّم حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، واقعۀ (آتش زدن درب بیت وحی توسط حزب ننگین ) و ضربات وحشیانه‌ای که موجب شهادت صدیقه‌طاهره و علیهماالسلام شد، شبهه‌ای را مطرح کرده‌اند که "خانه‌های مدینه در صدر اسلام، اصلاً درب نداشتند و مسلمانان در ورودی منازلشان فقط پرده‌ای آویزان می‌کردند!!" حال به چند مدرک برای ردّ این ادعای باطل توجه فرمائید. 🔰 خدای تعالی در قرآن کریم به مسلمین اجازه می‌دهد که از خانه‌هایی که کلید آن در اختیارشان است، غذا بخورند: 💠 «لیس علی الأعمی حرج ولا علی الأعرج حرج ولا علی المریض حرج ولا علی أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت آبائکم ... أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم لیس علیکم جناح أن تأکلوا جمیعا أو أشتاتا.» 📖 سوره مبارکه نور، آیه ۶۱ 🔹 «بر نابینا و لَنگ و بیمار، گناهی نیست (که بر سر سفرۀ شما حاضر شوند) و همچنین بر شما، که از خانه‌های خودتان (بدون اجازه) غذا بخورید و همچنین خانه‌های پدرانتان ... یا خانه‌هایی که کلیدهایش در اختیار شماست، یا خانه‌های دوستانتان، بر شما گناهی نیست که به طور دسته‌جمعی یا جداگانه غذا بخورید.» ⁉️ سؤال این است که اگر خانه‌های صدر اسلام درب نداشتند، پس کلمه «مفاتحه» (کلیدهای خانه) در این آیه به چه معناست؟! آیا با کلید، پرده یا حصیر خانه‌هایشان را قفل و باز می‌کردند؟! 🔰 حجره‌های رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله از چوب بودند: ابن‌کثیر دمشقی، عالم و محدّث اهل تسنّن قرن هشتم می‌نویسد: 💠 «وکانت حجره من شعر مربوطة بخشب من عرعر قال وفی تاریخ البخاری أن بابه علیه‌السلام کان یقرع بالاظافیر فدل علی أنه لم یکن لابوابه حلق.» 🔹 «حجره‌های صلّی‌الله‌علیه‌وآله از شاخه و چوب درخت عَرعَر به وسیلۀ مو بافته شده بود؛ و در تاریخ بخاری آمده است: درِ خانه پیامبر را با نوک انگشتان و ناخن‌ها می‌زدند (درب چوبی بوده و با ناخن زدن بر پارچه، صدا نمی‌دهد!) و این دلالت بر این دارد که حلقه‌هایی برای کوبیدن بر در نداشته است.» 📚 البدایة والنهایة (ابن‌کثیر)، ج۳، ص۲۲۱ 🔰 خانۀ عایشه، درب چوبی داشت: محمد بخاری، محدّث مشهور اهل تسنّن قرن سوم در ادب المفرد می‌نویسد: 💠 «عن محمد بن هلال أنه رأی حجر أزواج النبی صلّی‌الله‌علیه(وآله)وسلم من جرید مستورة بمسوح الشعر فسألته عن بیت عائشة فقال کان بابه من وجهة الشام فقلت مصراعا کان أو مصراعین قال کان بابا واحدا قلت من أی شیء کان قال من عرعر أو ساج.» 🔹 «محمد بن هلال، حجره‌های همسران پیامبر را دیده که پوششی بافته شده از مو بوده است؛ از وی درباره خانه پرسیدم، گفت: درب خانه‌اش به طرف شام باز می‌شد! پرسیدم: یک لنگه داشت یا دو لنگه؟ گفت: یک لنگه بیشتر نداشت؛ گفتم: جنسش از چه بود؟ گفت: از چوب درخت عرعر یا ساج.» 📚 الأدب المفرد (بخاری)، ص۲۷۲ 🚩 شکستن درب خانۀ حضرت زهرا سلا‌م‌الله‌علیها در واقعۀ هجوم: محمد بن مسعود عیاشی، فقیه و محدّث شیعه قرن چهارم در تفسیر خود چنین روایت کرده است: 💠 «قال عمر قوموا بنا إليه فقام أبوبكر وعمر وعثمان وخالد بن الوليد و المغيرة بن شعبة وأبوعبيدة بن الجراح وسالم مولى أبي حذيفة وقنفذ وقمت معهم فلما انتهينا إلى الباب فرأتهم فاطمة صلوات‌الله‌عليها أغلقت الباب في وجوههم وهي لا تشك أن لا يدخل عليها إلا باذنها، فضرب عمر الباب برجله فكسره وكان من سعف.» ☄ «عمر گفت: ما را نزد وی ببر؛ و و و و بن شعبه و ابوعبیده جراح و سالم مولی ابوحذیفه و حرکت کردند و من نیز با آنان به راه افتادم؛ هنگامی که به خانه رسیدیم، فاطمه علیهاالسلام آنها را دید و درب را بر رویشان بست و شک نداشت که آنان بدون اجازۀ وی داخل نخواهند شد؛ اما عُمَر با لگد، در را که از چوب درخت خرما بود، شکست!» 📚 تفسیر العیاشی، ج۲، ص۶۶، ح۷۶ بحار الانوار (علامه‌مجلسی)، ج۲۸، ص۲۲۷ 🔴 در نتیجه، خانه‌های مدینه در صدر اسلام و از جمله، خانۀ و علیهماالسلام، درب چوبی داشته‌اند؛ و این شبهۀ سخیف، دست و پا زدنی مذبوحانه بیش نیست به هدف نصرت صاحب دین، منتشر کنید @Adma_Khatoon
✔️یورش به خانه ی وحی از کتب عامه ........ 2⃣ لعنة الله عليه گروهی را به سرکردگی لعنة الله عليه به سوی خانه ی علیه السلام  گسیل داشت، و به سرکرده ی آنان گفت؛  اگر در برابر فرمانت سر فرود نیاوردند با آنان پیکار کن ، عمر عليه با شعله اى از آتش حرکت کرد تا خانه ی خاندان وحی را به آتش کشد، در این گیر و دار دخت فرزانه ی صلی الله علیه و آله علیها السلام با او روبرو شد و فرمودند : " یابن خطاب ! ا جئت لتحرق دارنا؟" " هان ، ای پسر خطاب ! آمده ای تا خانه ی ما را به آتش بکشی ؟!" عمر لعنة الله علیه پاسخ داد ؛ نعم، او تدخلوا فیما دخلت فیه الامة ، آری، مگر همان چیزی را که امت گردن نهاده اند ، بپذیرید و با خلیفه ی مورد نظر ما در ، دست بیعت دهید ، و با ما هم رأى و هم داستان گردید. 📚 عقدالفرید ج 2 ص 250 📚تاریخ ابوالفداء ج 1 ص 156 📚اعلام النساء ج 3 ص 1207 📚فاطمه علیها السلام من المهد الی اللحد ص 406📚 ☑️ بر عمر و ابوبکر لعنة الله علیهما تا خود تابوت آ🔥ت🔥ش🔥ی🔥ن🔥 لعنننت @Adma_Khatoon
☄️ عمر بن خطاب: "مگر خشم فاطمه (علیها السلام) چه ارزشی دارد؟!" وقتی آن دو نفر (پس از جنایات وحشیانه خود) برای مصالح سیاسی و حکومتی‌شان، به عیادت سلام الله علیها آمدند، بعد از آنکه حضرت فاطمه حجّت را بر آن دو تمام کردند، آنان از حضرتش طلب بخشش و‌ حلالیت نمودند؛ حضرت فاطمه سلام الله علیها در پاسخ آن دو ملعون فرمودند: «پروردگارا، من تو را شاهد می‌گيرم و اين افرادی که حضور دارند را شهود قرار می‌دهم که اين دو نفر، مرا در زمان حيات و موقع شهادتم اذيّت و آزار نمودند. به خدا قسم که من اصلاً يک کلمه با شما تکلّم نخواهم کرد تا موقعی که خدای خود را ملاقات نمايم و راجع به اين عملی که شما با من انجام داديد به پروردگار خود شکايت کنم.» 🔥 ناگاه صدای به واويلا بلند شد و گفت: «ای کاش مادرم مرا نمی‌زاد!» (لعنت خدا بر تو ای حیله‌گر سیاست پیشه!) ☄️ به ابوبکر گفت: «تعجّب می‌کنم‌ از اين مردم که چگونه تو را سرپرست و متصدّی امور خود قرار دادند، در صورتی که تو پيرمرد خرفتی هستی و براى غضب يک زن، جزع و فزع می‌کنی و براى خشنودی او خوشحال می‌شوی! چه مانعی دارد که شخصی يک زن را خشمناک نمايد؟!» آنگاه برخاستند و خارج شدند‌. 📚 علل الشّرایع، ج ۱، ص ۱۸۷ 📝 آیا این ملعونِ ازل و ابد فراموش کرده بود کلام رسول خدا صلّی الله علیه و آله را که فرمودند: «إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلّ يَغضِبُ لِغَضَبِ فاطِمَة، وَ يَرضَى لِرِضَاهَا» (خدای تعالی با غضب فاطمه علیها السلام به افراد غضب می‌کند و با رضایت او از آنان راضی می‌شود)؟! روایت صحیحی که حتّی مخالفین هم آن را نقل کرده‌اند! 🔥 آری، خشم و غضب فاطمه سلام الله علیها ارزشش آن است که تو را تا قعر جهنّم می‌برد! 📜 مقتل الحسین (خوارزمی)، ج ۱، ص ۹۰ @Adma_Khatoon