eitaa logo
ادمین یار نهضت(هر محب علی یک کانال)
2.3هزار دنبال‌کننده
986 عکس
42 ویدیو
2 فایل
آرشیو محتوای کانالهای پویش هر فرد یک کانال برای امیر المومنین علیه السلام شماره تماس :3174(025) شماره پیامک: 10003130313 ادمین و پشتیبانی: @nehzati04
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ بازنویسی تاریخ زندگی اميرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت سی و چهارم: ❇️ حکمت حضور در شورای شش نفره 🔻عبدالله بن عباس همانند من پیش‌بینی کرد که خلافت عثمان قطعی خواهد بود؛ به همین دلیل از من خواست که از شرکت در شورا اجتناب کنم ولی من دلایل دیگری برای حضور در شورا داشتم و به او گفتم: من هم از نتیجه شورا آگاهم ولی همراه آنها وارد شورا خواهم شد؛ زیرا حضور من در شورا به معنی این است که عمر مرا شایسته خلافت دانسته است؛ در حالی که در جریان سقیفه از رسول خدا نقل می‌کرد که نبوت و امامت در یک خاندان جمع نمی شود. من وارد شورایی که عمرتعیین کرده می شوم تا به مردم ثابت شود رفتار وی متناقض با سخنی است که خود او به رسول خدا نسبت داده است. ❇️ گزارشی از جلسه داخلی شورا 🔻هر یک از اعضای شورای شش نفره تلاش می کرد کار را به نفع خود تمام کند. سخنان زیادی رد و بدل می شد و من در همه حال خاموش بودم تا این که از من نیز نظرخواهی کردند. من گزارشی از گذشته و سابقه خود به آنها ارائه دادم و مطالبی که بر آنها هم پوشیده نبود، فقط به منظور یادآوری و اتمام حجت، دلیل شایستگی خودم را برای خلافت متذکر شدم و در پایان وصیت و سفارش اکید رسول خدا را که بر عهده شان بود به یادشان آوردم. اما علاقه به ریاست و فرمانروایی و طعم شیرین دنیا و مقام و منصب و پیروی از راه و روش گذشتگان موجب شد که آنان در پی خلافت حقی باشند که خداوند برای آنها قرار نداده بود. 🔻با هر کدام از آنان که به تنهایی سخن می گفتم و سرانجام کارش را متذکر می شدم و از فرجام جایگاهی که به ناحق در جستجویش بود می ترساندمش، اظهارات مرا می پذیرفت اما برای بیعت با من شرط می‌کرد که پس از خود خلافت را به او واگذارم. آنان در صحبت‌های ایشان با من به وضوح دریافتند که من فقط فکر احیای حق وپیمودن صراط مستقیم الهی هستم..... و دریافتند که غیر از حقوقی که خدا برای آنها در نظر گرفته، حقی به آنها نخواهم داد، با اینکه می دانستند تنها فرد شایسته خلافت من هستم، بنابراین یکی از مستبدان جمع برخاست و با تندی کار را از دست من خارج ساخت و به طمع استفاده های نامشروع آن را به عثمان واگذار کرد… 🔻 آنان از سوابق و شخصیت عثمان به خوبی آگاه بودند و می دانستند که وی شایستگی لازم را برای زمامداری امت ندارد. او در جنگ بدر که قلّه افتخار مسلمانان بود، نقشی ایفا نکرد و در صحنه های سرنوشت ساز دیگر، رسول خدا را یاری نکرد و سابقه درخشانی از او در دست نبود.. 📚منابع: 1.شرح نهج البلاغه جلد یک صفحه 189 2.ارشادالقلوب جلد 2 صفحه 353 3.الاختصاص صفحه 173 4. الخصال جلد 2 صفحه 375 📗علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 حواسمون به جایگاه همیشگیمون هست؟ 💠 در شگفتم از آن کس که خانه نابود شدنى، را آباد مى کند امّا جایگاه همیشگى را از یاد برده است. 🚫 احتکار ممنوع‼️ 📜 حکمت ۱۲۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
05.شرح حکمت ۱۰,قسمت پنجم.mp3
2.55M
🌹سلسله جلسات درسهای نهج البلاغه ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ الگوی معاشرت با مردم 5⃣ 🔺بایدهای معاشرت با مردم 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت پنجم 🔹 بایدهای معاشرت با مردم 9️⃣ کنترل زبان: 🔻سرفصل نهمی که پیرامون بایدهای معاشرت با مردم هست درباره زبان است. خیلی نکات زیادی البته در نهج البلاغه داریم که من به بخشی از آنها که به این موضوع بیشتر ارتباط دارند، اشاره میکنم. 🔹 راز داری: 🔻یکی از مسائلی که پیرامون زبان در معاشرت با مردم باید مراقبت باید کرد، راز داری است. انسان نباید همه حرفهایش را به دیگران منتقل کند. حضرت در حکمت ۶ فرمودند: « صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ »سینه انسان عاقل گاوصندوق اسرارش است. 🔻 چرا در معاشرتها نباید همه چیز را به همه کس حتی به رفیق و دوست خودمان بگوییم؟ حضرت در حکمت ۲۶۸ جواب داده اند و خیلی خوب باید به این حکمت توجه کرد ،فرمودند: «أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْماً مَا» در دوستی با دوستانت مراقبت و احتیاط کن. زیرا شاید روزی دوست تو دشمنت گردد. حالا اگر اسرارت را به او گفتی آن روزی که با تو دشمنی میکند، همه اسرارت را فاش میکند. در ادامه هم میفرمایند: «وَ أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَا» ؛ در دشمنی با دشمنت هم احتیاط کن و حد نگهدار، زیرا ممکن است در آینده همین کسی که الان دشمن توست، دوست تو بشود، آن موقع شرمنده میشوی. 🔹 دوری از پر حرفی: 🔻 نکته دیگری که پیرامون زبان در معاشرت مطرح است، در حکمت ۱۲۳ است که حضرت میفرمایند: « طوبَى لِمَنْ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ» خوش به حال کسی که اضافه حرفهایش را امساک بکند و زیادی حرف نزند. 🔟 نوع تنبیه کردن افراد بواسطه اشتباهاتشان : حضرت در حکمت ۱۷۷ یک الگوی خیلی خیلی جالب و موثری را بیان می فرمایند. می فرمایند:« ازْجُرِ الْمُسِي‏ءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِن » بدکار را با پاداش دادن به نیکو کار زجر بده و تنبیه کن. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 🌸🍃 شروع پستهایی که امروز شما ادمین های محترم باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نامه ۷۹ تا ۷۷.mp3
2.88M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ از نامه ۷۹ تا ۷۷ ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
🌹 سهم مطالعه نهج البلاغه از نامه ۷۹ تا ۷۷ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به فرماندهان لشگر،پس از به دست گرفتن خلافت 🔹علل نابودی ملتها ♦️پس از ياد خدا و درود! همانا ملتهای پيش از شما به هلاكت رسيدند، بدان جهت كه حق مردم را نپرداختند، پس دنيا را با رشوه دادن به دست آوردند، و به راه باطلشان بردند و آنان اطاعت كردند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : جواب نامه ابوموسی اشعری پیرامون حکمیت 1⃣علل سقوط جامعه ♦️همانا بسياری از مردم تغییر کردند، و از سعادت و رستگاری بی بهره ماندند، به دنياپرستی روی آورده، و از روی هوای نفس سخن گفتند، كردار اهل عراق مرا به شگفتی واداشته است، كه مردمی خودپسند در چيزی گرد آمدند، می خواستم زخم درون آنها را مداوا كنم، پيش از آنكه غير قابل علاج گردد. 2⃣ تلاش امام در تحقق وحدت ♦️پس بدان در امت اسلام، هيچ كس همانند من وجود ندارد كه به وحدت امت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) از من حريص تر، و انس او از من بيشتر باشد، من در اين كار پاداش نيك و سرانجام شايسته را از خدا می طلبم، و به آنچه پيمان بستم وفا دارم، هر چند تو دگرگون شده، و همانند روزی كه از من جدا شدی نباشی. همانا بدبخت كسی است كه از عقل و تجربه ای كه نصيب او شده است محروم ماند، و من از آن كس كه به باطل سخن گويد يا كاری را كه خدا اصلاح كرده برهم زند، بيزارم. آنچه را نمی دانی واگذار، زيرا مردان بدكردار، با سخنانی نادرست به سوی تو خواهند شتافت، با درود. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به عبدالله بن عباس 🔹روش مناظره با دشمن مسلمان ♦️به قرآن با خوارج به جدل مپرداز، زيرا قرآن دارای ديدگاه كلی بوده، و تفسيرهای گوناگونی دارد، تو چيزی می گویی ، و آنها چيز ديگر، لكن با سنت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) با آنان به بحث و گفتگو بپرداز، كه در برابر آن راهی جز پذيرش ندارند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
شرح کلی و ساختاری نامه ۹۷ تا ۷۷.mp3
3.21M
🔈 شرح کلی و ساختاری نامه های ۷۹ تا ۷۷ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش « با علی تا مهدی » •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃قسمت سی و پنجم: ❇️ نصیحت به اعضای شورا 🔻حمد و سپاس از آن خدایی که محمد (صلی الله علیه و آله) را از میان ما به عنوان پیامبر برانگیخت و به عنوان فرستاده به سوی ما فرستاد. پس ما خاندان نبوت و معدن حکمت و امان برای اهل زمین و نجات برای کسانی هستیم که در پی سعادت هستند. 🔻ما را حقی است که اگر به ما بدهند آن را می‌گیریم و گرنه بر پایداری خود ادامه می دهیم اگر چه روزگارانِ درازی طول بکشد. اگر رسول خدا تعهدی از ما گرفتند، بدون ضعف و سستی آن را به انجام می‌رسانیم و اگر سخنی به ما گفته‌اند تا پای جان برای تحقق آن مبارزه می کنیم. ...سخنم را خوب گوش کنید و گفتارم را با دقت در نظر بگیرید شاید پس از این جلسه شمشیرها از میان کشیده شود و پیمانها بشکند و برخی پیشوای گمراهان شوند و از نادانان پیروی کنند. ❇️ خودداری از قبول پیش شرط عبدالرحمان 🔻در شورا زبیر رأی خود را به من واگذار کرد و طلحه به عثمان و سعد نیز به عبدالرحمان رأی داد. در این وضعیت رأی عبدالرحمان سرنوشت ساز شد...عبدالرحمن سه بار از ما دو نفر پرسید: کدام یک از شما امر خلافت را می پذیرید؛ مشروط بر اینکه به سیره رسول خدا عمل کنید و همانند دو صحابی ایشان ابوبکر و عمر رفتار کنید و از روش آن دو تجاوز نکند؟ 🔻پاسخ من در هر بار چنین بود: من خلافت را می‌پذیرم، مشروط بر اینکه در میان امت اسلامی به اندازه‌ای که امکان تلاش هست و در طاقتم می گنجد، مطابق سیره و روش رسول خدا رفتار کنم و برای موفقیت در این امر از خدایم یاری می طلبم و عثمان در پاسخ جواب مثبت می‌داد و عمل به سیره ابوبکر و عمر را می پذیرفت و بدین ترتیب عبدالرحمان با عثمان بیعت کرد. ❇️ قصد عبدالرحمان از شرط سنت ابوبکر و عمر عبد الرحمن گفت: من با تو بیعت می کنم، به همان شرطی که مدنظر عمر بود؛ یعنی کسی از بنی هاشم را بر مصدر امور نگماری. 🔻من در پاسخ به او با قاطعیت گفتم: وقتی مسئولیت اداره حکومت را به من واگذار می کنی، دیگر به تو چه ارتباطی دارد که من به چه کسانی مسئولیت می دهم. وظیفه من این است که تمام سعی و تلاش خود را برای اداره امت اسلامی به کار بندم و هر کسی را که توانا و امانتدار یافتم برای اداره امور به کار گیرم، چه از میان بنی هاشم باشد یا از میان غیر بنی هاشم. عبدالرحمان پاسخ داد: نه! به خدا سوگند تا این شرط را نپذیری با تو بیعت نمی کنم. من هم با صراحت گفتم به خدا سوگند که تا ابد چنین تعهدی به تو نمی دهم و به او یادآوری کردم با وجود کتاب خدا و سنت هیچ نیازی نیست که وام دار کس دیگری باشیم، ولی تلاش تو این است که با پیروی از سنت و سیره شیخین حکومت را از دست من خارج کنی! 🔻 وقتی او با عثمان بیعت کرد به او یادآور شدم که این اولین باری نیست که به ما هجوم آورده اید و حق ما را ضایع ساخته اید، صبری نیکو خواهیم داشت و خداوند یگانه یار و مددکار ماست. به خدا سوگند، تلاش تو بدین منظور بود که او پس از خود، تو را به مسند بنشاند و البته قدرت خداوند در هر روز تدبیری دارد. عبدالرحمن مرا تهدید کرد و گفت: ای علی! خویش را در معرض خطر قرار نده! من بسیار اندیشیدم و با مردم نیز مشورت کردم ، مردم به غیر از عثمان راضی نبودند. 📚منابع: 1.تاریخ طبری جلد3 صفحه 297 2.العقدالفرید جلد 4 صفحه 279 3.الکامل جلد 2 صفحه 223 4.شرح نهج البلاغه جلد 1صفحه 195 📗علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 هر کس با دیگران مشورت کرد، در عقل های آنان شریک شد. 📕 حکمت ۱۶۱ نهج البلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
06.شرح حکمت ۱۰,قسمت ششم.mp3
5.07M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ الگوی معاشرت با مردم 6⃣ 🔺نبایدهای معاشرت با مردم 🎙حجت الاسلام
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت ششم 🔻 اما سرفصل دوم در بحث معاشرت با مردم، نبایدهاست. یعنی خصلتها و رفتارهای بدی که اگر از ما سر بزند مردم از ما دور می شوند. برعکس آنچه که در حکمت ۱۰ خواندیم که: «خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم» با مردم آنگونه معاشرت کنید که اگر مردید بر شما بگریند و اگر زنده ماندید با اشتیاق سوی شما بیایند. 🔹 نبایدهای معاشرت با مردم: 1⃣ عُجب و خودپسندی : 🔻 اولین نبایدِ معاشرتها، عجب و خودپسندی است. در حکمت ۶ میخوانیم: «منْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ»؛ " دشمنانِ انسان از خود راضی فراوانند" و در حکمت ۳۸ میفرمایند: «أوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ»؛ "وحشتناک ترین وحشت، عجب و خود پسندی است". در حکمت ۱۱۳ میفرمایند:«َ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ» وحشتناک ترین تنهایی از عجب و خودپسندی نیست. در حکمت ۱۶۷ میخوانیم:«الْإِعْجَابُ يَمْنَعُ الِازْدِيَادَ» عُجب به خود(خودپسندی)، مانع رشد و ازیاد نعمت است. در حکمت ۲۱۲ میفرمایند: «عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ»؛ "اگر انسان نسبت به خودش عجب و خودپسندی داشته باشد، یکی از حسودان عقل خودش است." دلیل اینکه انسان نباید عجب و فخر داشته باشد، در حکمت ۴۵۴ به خوبی بیان شده است. حضرت می فرمایند:«مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ وَ لَا يَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا يَدْفَعُ حَتْفَهُ» آدمیزاد را چه به فخر؟ در حالیکه اولش نطفه ای بیش نبوده، آخرش هم جیفه و مرداری بیش نیست، نه به تنهایی قدرت دارد رزق خودش را تامین کند و نه خطری را از خودش دفع بکند. 2⃣ حسادت: 🔻دومین مسأله از نبایدها ، حسادت است. حضرت علی(ع) در حکمت ۲۱۸ می فرمایند: «حَسَدُ الصَّدِيقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّةِ»؛ " یکی از آسیبهای مودّت و دوستی، حسادت نسبت به دوست است". در حکمت ۲۲۵ در ضرر در حسادت نسبت به خود حسود می فرمایند: «الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلَامَةِ الْأَجْسَادِ» ؛ تعجب میکنم که حسادت ورزان از سلامت جسم خودشان غافلند، یعنی دارند ضربه را به خودشان میزنند. لذا در حکمت ۲۵۶ میفرمایند:«صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ» ؛ "یکی از راههای سلامتی تن، این است که کمتر حسادت بورزد". 3⃣ خشم و تندخویی: 🔻حضرت علی(علیه السلام) در مورد تندخویی در حکمت ۲۵۵ میفرمایند:«الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِمٌ » تندخویی یک قسمی از اقسام جنون و دیوانگی است، زیرا صاحب این اخلاق یا بعد از تندخویی پشیمان میشود-خوب پس معلوم است کار عاقلانه ای نکرده است که پشیمان شده است- اگر هم پشیمان نشود پس معلوم میشود جنون و دیوانگی اش همچنان ادامه دارد. در بحث به خشم آوردن برادر مؤمن هم در حکمت ۴۸۰ خواندیم:«إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ»؛ وقتی که مؤمن برادر دینی خودش را عصبانی بکند، دیگر از او جدا شده است. 4⃣ سوء ظن: 🔻 مولا در حکمت ۲۲۰ در ادب رفاقت میفرمایند:«لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ»؛ "از عدالت به دور است که انسان بر انسان دیگری که قابل اطمینان است سوءظن داشته باشد". و در حکمت ۳۶۰ میفرماید: «لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَحَدٍ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَيْرِ مُحْتَمَلًا »؛ وقتی از زبان یک انسان خوبی حرفی خارج میشود که به نظر حرف بدی هست، تو تا میتوانی که آن را توجیه به خیر و خوبی بکنی، حق نداری سوء ظن داشته باشی. 5⃣ پرهیز از رفتارهای شک برانگیز: 🔻 در حکمت ۱۵۹ میفرماید:«مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ»؛ کسیکه خودش را در موضع تهمت قرار بدهد، اگر مردم نسبت به او سوءظن پیدا کنند حق ندارد جز خودش را سرزنش کند». 6⃣ پرهیز از عیب جویی: 🔻 در حکمت ۳۵۳ میفرماید: «اكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيكَ مِثْلُهُ »؛ بزرگترین عیب انسان این است که آن عیبی که خودت داری را در دیگران پیگیری کنی. 7⃣ سخن چینی: 🔻 در حکمت ۲۳۹ میفرماید:«مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ وَ مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ»؛ کسی که دنبال سخن چینی باشد، حقوق برادری را ضایع کرده است. 8⃣ به زحمت انداختن دیگران: 🔻 در حکمت ۴۷۹ میخوانیم: «شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ» ؛ "بدترین برادران آن کسی است که انسان به خاطر او به زحمت و رنج بیفتد". 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع