eitaa logo
ادمین یار نهضت(هر محب علی یک کانال)
2.2هزار دنبال‌کننده
986 عکس
42 ویدیو
2 فایل
آرشیو محتوای کانالهای پویش هر فرد یک کانال برای امیر المومنین علیه السلام شماره تماس :3174(025) شماره پیامک: 10003130313 ادمین و پشتیبانی: @nehzati04
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح حکمت ۱۶۴ نهج البلاغه.mp3
5.07M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ روش برخورد با متجاوزان 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 روش برخورد با متجاوزان 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: رعايت حقّ كسی كه او حقّ خویش را محترم نمی شمارد، نوعی بردگی اوست. 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۶۴ می فرمایند: «مَنْ قَضَى حَقَّ مَنْ لَا يَقْضِي حَقَّهُ فَقَدْ عَبَدَهُ». رعایت حقّ کسی که حق را ادا نمی کند بردگی اوست. 🔻 یعنی درست است که اسلام و از جمله امیرالمؤمنین (علیه السلام) دائماً به گذشت، عفو و بخشش و ایثار و فروتنی و تغافل در مقابل دوستان و مومنین توصیه می کنند، اما این اخلاقهای زیبا به شرطی مجاز است که منجر به عمل و اثر ضدّ تربیتی نشود. مثلاً من اگر گذشت کردم و ظالم پروری کردم، این گذشت غلط است. 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۵۵ نهج البلاغه می فرمایند: وفای به پیمان در مقابل کسی که خیانت در پیمان می کند، خودش نوعی خیانت است. 🔻پس ما یک حد و مرزی داریم برای آن تواضع ها ، فروتنی ها و اخلاق حسنه و آن عبارت است از اینکه این اخلاق ما طرف مقابل را جری نکند و اثر منفی تربیتی نداشته باشد. 🔻 در حکمت ۴۵۱ یک نمونه اش را می خوانیم: «زُهْدُكَ فِي رَاغِبٍ فِيكَ نُقْصَانُ حَظٍّ وَ رَغْبَتُكَ فِي زَاهِدٍ فِيكَ ذُلُّ نَفْسٍ ». اگر کسی به تو اظهار تمایل کرد، محبت کرد، توجه کرد، ولی تو بی اعتنایی، بی توجهی و بی محلّی کردی، همین بی توجهی و بی محلی تو نسبت به کسی که به تو رغبت دارد، نشانه نقصان شخصیت تو است. تو از نظر محبت آدم دارای کمبودی هستی. در مقابل، اگر کسی به تو بی رغبت است و تو بخواهی مدام به او اظهار محبّت بکنی، این هم نشانه ضعف شخصیت تو است و آن ضعف شخصیّت چیست؟ « ذُلُّ نَفْسٍ». معلوم می شود که از نظر شخصیتی آدم ذلیلی هستی که تمنا به گدایی محبت از کسی می کنی که هیچ احترام و اعتنایی به تو نمی گذارد. 🔻در نامه ۳۱ هم در بند ۱۵ به فرزند عزیزش می نویسند: چون برادرت از تو جدا گردد، تو پيوند دوستی را برقرار کن، اگر روی برگرداند تو مهربانی کن، اگر بُخل ورزید تو بخشنده باش، اگر از تو دوری گزيد تو نزديک شو، اگر سخت گرفت تو آسان گير و به هنگام خطا و گناهش عذر او را بپذير، چنانکه گويا بنده او می باشی و او صاحب نعمت تو است_ بلافاصله می نویسند_ اما دستورات ياد شده را مبادا با غير دوستانت انجام دهی، يا با انسان هايی که سزاوار آن نيستند به جا آوری. 🔻بنابراین حد فضائل اخلاقی در روابط اجتماعی آنجایی است که اگر ما تواضع کنیم، اگر ما وفاداری نشان بدهیم، اگر ما اظهار محبت کنیم، اگر ما حق طرف را ادا کنیم، او جری تر می شود و تعدّی می کند و ظالم تر می شود. آنجا دیگر حق ادامه این اخلاق را نداریم. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
فضیلت23کتاب 1001داستان از زندگانی حضرت علی علیه السلام.mp3
638K
💠 لآ اله الا الله 🔵 🔹همانا لا اله الا الله از امیرالمومنین (علیه السلام) و شیعیانش پذیرفته می شود. 🌿 همانا علامت پیروی او این است که ... و شرح مختصر روایت در همین فایل صوتی 📚 منبع : فضیلت 23 از کتاب 1001 داستان از زندگی امام علی علیه السلام ┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 🌸🍃 شروع پستهایی که امروز شما ادمین های محترم باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سهم روزانه نهج البلاغه ... ..mp3
8.15M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۶۲ تا ۱۶۱ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۶۲ تا ۱۶۱ ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : (در سال ٣٧ هجری در صفین، شخصی از طایفه بنی اسد پرسید: چگونه شما را از مقام امامت که سزاوار تر از همه بودید کنار زدند؟ ) 1⃣ علل و عوامل غصب امامت ♦️ای برادر بنی اسدی! تو مردی پريشان و مضطربی که نابجا پرسش می کنی ليکن تو را حق خويشاوندی است و حقّی که در پرسيدن داری و بی گمان طالب دانستنی. پس بدان که آن ظلم و خودکامگی که نسبت به خلافت بر ما تحميل شد، در حالی که ما را نَسَب برتر و پيوند خويشاوندی با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) استوارتر بود، جز خودخواهی و انحصارطلبی چيز ديگری نبود که گروهی بخيلانه به کرسی خلافت چسبيدند و گروهی سخاوت مندانه از آن دست کشيدند. داور خداست و بازگشت همه ما به روز قيامت است. (در اينجا شعر امرء القيس را خواند که:) «واگذار داستان تاراج آن غارت گران را، و به يادآور داستان شگفت دزديدن اسب سواری را.» 2⃣ شكوه از ستمهای معاويه بيا و داستان پسر ابوسفيان را به يادآور، که روزگار مرا به خنده آورد، بعد از آن که مرا گرياند. سوگند به خدا که جای شگفتی نيست، کار از بس عجيب است که شگفتی را می زدايد و کجی و انحراف می افزايد. مردم کوشيدند نور خدا را در داخل چراغ آن خاموش سازند، جوشش زلال حقيقت را از سرچشمه آن ببندند، چرا که ميان من و خود، آب را وَبا آلود کردند. اگر محنت آزمايش از ما و اين مردم برداشته شود آنان را به راهی می برم که سراسر حق است و اگر به گونه ديگری انجامد. (با حسرت خوردن بر آنها جان خويش را مگذار، که خداوند بر آنچه می کنند آگاه است.) ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 1⃣ وصف پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت علیهم السلام ) خداوند پيامبرش را با نوری درخشان و برهانی آشکار و راهی روشن، و کتابی هدايتگر برانگيخت. خانواده او نيکوترين خانواده و درخت وجودش از بهترين درختان است که شاخه های آن راست و ميوه های آن سر به زير و در دسترس همگان است. زادگاه او مکّه و هجرت او به مدينه، پاک و پاکيزه است که در آنجا نام او بلند شد و دعوتش به همه جا رسيد. خدا او را با برهانی کامل و کافی (قرآن) و پندهای شفابخش و دعوتی جبران کننده فرستاد. با فرستادن پيامبر(صلی الله علیه و آله) شريعت های ناشناخته را شناساند و ريشه بدعت های راه يافته در اديان آسمانی را قطع کرد و احکام و مقرّرات الهی را بيان فرمود. پس هر کس جز اسلام دينی را انتخاب کند، به يقين شقاوت او ثابت و پيوند او با خدا قطع و سقوطش سهمگين خواهد بود و سرانجامش رنج و اندوهی بی پايان و شکنجه ای پر درد می باشد. بر خدا توکّل می کنم، توکّلی که بازگشت به سوی او باشد و از او راه می جويم، راهی که به بهشت رسد و به آنجا که خواست اوست بينجامد. 2⃣ سفارش به تقوا و عبرت از گذشتگان ♦️بندگان خدا! شما را به ترسيدن از خدا و فرمانبرداری او سفارش می کنم که نجات فردا و مايه رهايی جاويدان است. خدا آن گونه که سزاوار بود شما را ترسانيد و چنان که شايسته بود اميدوارتان کرد و دنيا و بی اعتباری آن و نابودشدنی بودن و دگرگونی آن را برای شما توصيف کرد. پس از آنچه در دنيا شما را به شگفتی وامی دارد، روی گردانيد، زيرا که مدّت کوتاهی در آن اقامت داريد، دنيا به خشم خدا نزديک ترين و از خشنودی خدا دورترين جايگاه است. پس ای بندگان خدا! از غم و اندوه و سرگرمی های دنيا چشم برگيريد، زيرا شما به جدايی و دگرگونی های امور دنيايی يقين داريد، و چونان دوست مهربانی که نصيحت گر و کوشابرای نجات رفيقش تلاش کند، خويشتن را از دنيا دور نگه داريد. و از آنچه بر گذشتگان شما رفت عبرت گيريد که چگونه بند بند اعضای بدنشان از هم گُسست، چشم و گوششان نابود شد، شرف و شکوهشان از خاطره ها محو گرديد و همه ناز و نعمت ها و رفاه ها و خوشی ها پايان گرفت که نزديکی فرزندان، به دوری و از دست دادنشان و همدمی همسران، به جدايی تبديل شد. ديگر نه به هم می نازند و نه فرزندانی می آورند و نه يکديگر را ديدار می کنند و نه در کنار هم زندگی می کنند! پس ای بندگان خدا! بپرهيزيد، چونان پرهيز کسی که به نفس خود چيره و بر شهوات خود پيروز و با عقل خود به درستی می نگرد، زيرا که جريان انسان آشکار، پرچم برافراشته، جادّه هموار و راه روشن و راست است. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۶۲ تا ۱۶۱.mp3
6.53M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۶۲ تا ۱۶۱ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرالمومنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و هجدهم ❇️ صدور فرمان جهاد به استانداران [ نامه‌هایی به کارگزارانم نوشتم و به آنها دستور دادم مقدمات جنگ را فراهم کنند و آماده جهاد باشند. به عبدالله‌بن‌عباس، استاندار بصره، نوشتم: ] 🔻مسلمانان و مومنان در اطراف خود را به سوی من اعزام کن و رفتار من [ در جنگ جمل ] را به آنان یادآور شو و از عفو و گذشت من درباره آنان سخن بگو. همچنین علاقه مرا به آنها گوشزد و آنها را به جهاد تشویق و ترغیب کن و از فضیلتی که در این کار برای آنها هست، آگاهشان ساز. 🔻همچنین نامه‌هایی به استاندار اصفهان؛ مخنف‌بن‌قیس، استاندار بحرین؛ عمربن‌ابی‌سلمه‌ مخزومی و استاندار همدان؛ جریربن‌عبدالله، نوشتم و از آنها خواستم که با لشکریان خود به سوی من حرکت کنند و به این آیه قرآن اشاره کردم: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه آنان آنچه در خودشان است، تغییر دهند و هنگامی که خداوند ارادهٔ سوئی برای قومی کند، هیچ نیرویی مانع آن نخواهد شد و جز خدا سرپرستی نخواهند داشت». ❇️ چگونگی مواجهه با اهل تردید و مخالفان جنگ 🔸ملایمت با اصحاب عبدالله‌بن‌مسعود 🔻[ جمعی از اصحاب عبدالله‌بن‌مسعود نزد من آمدند و گفتند: ما با تو همراهی می‌کنیم؛ ولی در اردوگاه شما فرود نمی‌آییم و خود اردویی جداگانه می‌زنیم تا کار شما و اهل شام را نیک بنگریم و بررسی کنیم. هرگاه دیدیم یکی از دو طرف کاری انجام داد که بر او حلال نیست یا گردنکشی و ظلمی از سرزد، ما بر ضدّ او وارد جنگ می‌شویم. به آنها گفتم: ] آفرین، احسنت، این معنای فهم در دین و آگاهی از سنت است و هرکس به چنین پیشنهادی راضی نشود، بی‌گمان خائن و ستمگر است. 🔻[ جمع دیگری از اصحاب عبدالله‌بن‌مسعود که چهارصد نفر بودند و در راس آنها ربیع‌بن‌خثیم بود، اظهار کردند: ای امیرالمومنین ما فضل و برتری تو را قبول داریم؛ ولی در این جنگ گرفتار شک و تردید هستیم و چون هیچ کدام از ما و شما بی‌نیاز از رزمندگانی نیستیم که از مرزها دفاع کنند، پس ما را به برخی از مرزها بفرست تا مرزبانی کنیم و در دفاع از مردم آن مناطق با دشمنان بجنگیم. با آنها نیز مدارا کردم و مأموریتی در مرز ری به آنها واگذاشتم. ] 🔸شما را به خدا وا می‌گذارم [ مردانی از قبیله "غطفان" و " تمیم" آمدند و رأی خود را در مورد مکاتبه با معاویه و جنگ نکردن با مردم شام، مطرح کردند. حمد و ثنای الهی را به‌جا آوردم و پاسخ آنها را دادم: ] 🔻به خدا سوگند، سخنانی که از شما می‌شنوم، سخن کسانی است که در آنان تصمیمی برای شناختن معروف یا انکار منکر نمی‌بینم. 🔻خدا میان من و شما حاکم است و من شما را به خدا وا می‌گذارم و در برابر شما به او اعتماد می‌کنم. هر کجا می‌خواهید بروید. 🔸مخالفت دو قبیله "غنی" و "باهله" 🔻[ قبایل باهله و غنی از همراهی با مردم خودداری کردند. به آنها گفتم: ] خدا شاهد است که شما مرا دشمن می‌دارید و من نیز شما را دوست ندارم؛ پس سهم خود را از بیت‌المال بگیرید و رهسپار منطقه دیلم شوید. 🔸اعتراض مردی از "بنی‌فزاره" 🔻[ در حال دعوت مردم به جهاد بودم که مردی از بنی‌فزاره برخاست و گفت: آیا می‌خواهی ما را به سوی برادران خویش از مردم شام حرکت دهی تا آنان را به خاطر تو به قتل رسانیم؛ همان‌گونه که ما را به سوی برادرانمان از اهل بصره بردی و آنان را کشتیم؟ نه، به خدا سوگند که ما دیگر چنان نکنیم. مالک اشتر از جای خود برخاست و پرسید: این مرد از کدام قبیله است؟ وی از مسجد گریخت و در میان بازار و در زیر دست و پای مردم کشته شد. مالک اشتر از سخنان هتاکانه آن مرد عذرخواهی کرد. در پاسخ وی و خطاب به مردم گفتم: ] 🔻 راه ما راهی است که همه در آن مشترک هستیم و مردم نیز در مسیر حق، از حقوق یکسانی برخوردارند. هر کس در خیراندیشی برای عموم مردم تلاش کند و نظر دهد، به ثوابِ نیت خود می‌رسد و تکلیف خود را انجام داده است. 📚منابع: ۱. وقعة صفّین، ص۱۱۶ ۲. سوره رعد، آیه ۱۱ ۳. الفتوح، ج۱، ص۲۰۱ ۴. أنساب الأشراف، ج۲، ص۲۹۳ ۵. أخبار الطوال، ص۱۶۴ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵 ارزش استغفار (طلب بخشش از خدا) 💠 در شگفتم از کسى که مى تواند استغفار کند و ناامید است. 📒 حکمت ۸۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۶۵ بخش اول.mp3
3.63M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ پرهیز از نا فرمانى خدا 1⃣ 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 پرهیز از نا فرمانى خدا (1) 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: هيچ اطاعتي از مخلوق، در نافرماني پروردگار روا نيست. 🔻امیرالمومنین (علیه السلام) در حکمت ۱۶۵ می فرمایند: هیچ طاعت واطاعتی از مخلوق در نافرمانی از پروردگار روا و جایز نیست. 🔻در قرآن کریم مبنای این آیه آمده است. خداوند در قرآن برای پدر و مادر جایگاه و احترام خاصی قائل شده است. تا جایی که احسان به والدین را بلافاصله بعد از بندگی خودش ذکر میکند:«أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَنًا» ای بنی آدم! ما از شما عهد گرفتیم که جز خدا را نپرستید و نسبت به والدینتان احسان بکنید. اما همین امر نسبت به والدین یک قید و شرط دارد و آن عبارت است از اطاعت والدین، در جایی که مخالف رضای خدا و اوامر الهی نباشد. به همین دلیل در قرآن کریم میفرماید: اگر پدر و مادر شما را دعوت به شرک کردند که بالاترین گناه است، اطاعتشان نکنید اگرچه باید احترامشان را حفظ بکنید. 🔻 با این نگاه اطاعت از غیر خدا دو حالت دارد: 1⃣ یا در طول اطاعت خداست. 2⃣ یا در عرض اطاعت خداست. یعنی یک وقت من از غیر خدا اطاعت می کنم ولی او همان امر و نهی خدا را دارد به من منتقل میکند، رضایت و سخط خدا را دارد به من منتقل میکند، مثل پیغمبر. در قرآن فرمود هر کس از پیامبر اطاعت کند در واقع از خدا اطاعت کرده است. چرا؟ چون «ما ینطق عن الهوی» پیامبر که از روی هوای نفسش حرف نمیزند اطاعتش کنیم «ان هو الا وحی یوحی» هرچه که میفرماید وحی است که به او شده. 🔻 اطاعت از امام «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» اطاعت از ولی، اطاعت از مرجع تقلید، حتی اطاعت از یک برادری که ما را امربه معروف و نهی از منکر می کند، این در واقع اطاعت از خداست چون آمر به معروف دارد ما را به خوبیهایی که خدا امر کرده دعوت می کند و ناهی از منکر دارد ما را از منکرهایی که خدا نهی کرده است، نهی می کند. در واقع چون واسطه انتقال امر و نهی خدا هستند، اطاعت از آنها نه تنها منافات با اطاعت خدا ندارد، بلکه در واقع همان ازاطاعت از خداست. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
فضیلت23کتاب 1001داستان از زندگانی حضرت علی علیه السلام.mp3
638K
💠 لآ اله الا الله 🔵 🔹همانا لا اله الا الله از امیرالمومنین (علیه السلام) و شیعیانش پذیرفته می شود 🌿 همانا علامت پیروی او این است که ... و شرح مختصر روایت در همین فایل صوتی 📚 منبع : فضیلت 23 از کتاب1001 داستان از زندگی امام علی علیه السلام ┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 🌸🍃 شروع پستهایی که امروز شما ادمین های محترم باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سهم روزانه نهج البلاغه ‌ . ...mp3
14.92M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۶۰ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۶۰ ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : (در شهر کوفه در سال ٣٧ هجری، هنگام حرکت دادن مردم به سوی صفین و جنگ با شامیان، ایراد فرمود. ) {قسمت_اول} 1⃣ خداشناسی ♦️فرمان خدا قضای حتمی و حکمت و خشنودی او مايه امنيّت و رحمت است؛ از روی علم، حکم می کند و با حلم و بردباری می بخشايد. خدايا! سپاس تو راست بر آنچه می گيری و عطا می فرمايی و شفا می دهی يا مبتلا می سازی. سپاسی که تو را رضايت بخش ترين، محبوب ترين و ممتازترين باشد، سپاسی که آفريدگانت را سرشار سازد و تا آنجا که تو بخواهی تداوم يابد، سپاسی که از تو پوشيده نباشد و از رسيدن به پيشگاهت باز نماند، سپاسی که شمارش آن پايان نپذيرد و تداوم آن از بين نرود. خدايا! حقيقتِ بزرگی تو را نمی دانيم، جز آن که می دانيم تو زنده ای و احتياج به غير نداری، خواب سنگين يا سبک تو را نمی ربايد، هيچ انديشه ای به تو نرسد و هيچ ديده ای تو را ننگرد، اما ديده ها را تو می نگری و اعمال انسان ها را شماره فرمايی و قدم ها و موی پيشانی ها زمام امور همه به دست تو است، خدايا آنچه را که از آفرينش تو می نگريم، واز قدرت تو به شگفت می آييم و بدان بزرگی قدرت تو را می ستاييم، بسی ناچيزتر است در برابر آنچه که از ما پنهان و چشم های ما از ديدن آنها ناتوان و عقل های ما از درک آنها عاجز است و پرده های غيب ميان ما و آنها گسترده می باشد. 2⃣ راههای خداشناسی ♦️ پس آن کس که دل را از همه چيز تهی سازد و فکرش را به کار گيرد تا بداند که چگونه عَرش قدرت خود را برقرار ساخته ای و پديده را چگونه آفريده ای و چگونه آسمان ها و کرات فضايی را در هوا آويخته ای و زمين را چگونه بر روی امواج آب گسترده ای؟ نگاهش حسرت زده و عقلش مات و سرگردان و شنواييش آشفته و انديشه اش حيران می ماند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۶۰ ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 {قسمت_دوم} 3⃣ وصف اميدواری به خدا ♦️به گمان خود ادّعا دارد که به خدا اميدوار است! به خدای بزرگ سوگند! که دروغ می گويد، چه می شود او را که اميدواری در کردارش پيدا نيست؟ پس هر کس به خدا اميدوار باشد بايد، اميد او در کردارش آشکار شود. هر اميدواريی جز اميد به خدای تعالی ناخالص است و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است. گروهی در کارهای بزرگ به خدا اميد بسته و در کارهای کوچک به بندگانِ خدا روی می آورند؛ پس حقِّ بنده را ادا می کنند و حقِّ خدا را بر زمين می گذارند، چرا در حقِّ خدای متعال کوتاهی می شود و کمتر از حقِّ بندگان رعايت می گردد. آيا می ترسی در اميدی که به خدا داری دروغگو باشی؟ يا او را در خور اميد بستن نمی پنداری؟ اميدوار دروغين اگر از بنده خدا ترسناک باشد، حقِّ او را چنان رعايت کند که حقَّ پروردگار خود را آن گونه رعايت نمی کند، پس ترس خود را از بندگان آماده و ترس از خداوند را وعده ای انجام نشدنی می شمارد و اينگونه است کسی که دنيا در ديده اش بزرگ جلوه کند و ارزش و اعتبار دنيا در دلش فراوان گردد که دنيا را بر خدا مقدّم شمارد و جز دنيا به چيز ديگری نپردازد و بنده دنيا گردد. 4⃣ سیری در زندگی پیامبران «برای انتخاب الگوهای ساده زیستی» ♦️برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) را اطاعت نمايی تا راهنمای خوبی برای تو در شناخت بدی ها و عيب های دنيا و رسوايی ها و زشتی های آن باشد، چه اينکه دنيا از هر سو بر پيامبر(صلی الله علیه و آله) بازداشته و برای غير او گسترانده شد، از پستان دنيا شير نخورد و از زيورهای آن فاصله گرفت. اگر می خواهی دومی را، موسی(علیه السلام) (کسی که با خدا سخن گفت) و زندگی او را توصيف کنم، آنجا که می گويد: «پروردگارا! هر چه به من از نيکی عطا کنی نيازمندم». به خدا سوگند! موسی(علیه السلام) جز قرص نانی که گرسنگی را برطرف سازد چيز ديگری نخواست، زيرا موسی(علیه السلام) از سبزيجات زمين می خورد، تا آنجا که بر اثر لاغری و آب شدن گوشت بدن، سبزی گياه از پشت پرده ی شکم او آشکار بود و اگر می خواهی سومی را، حضرت داوود(علیه السلام) صاحب نی های نوازنده و خواننده بهشتيان را الگوی خويش سازی، که با هنر دستان خود از ليف خرما زنبيل می بافت و از همنشينان خود می پرسيد: چه کسی از شما اين زنبيل را می فروشد؟ و با بهای آن به خوردن نان جوی قناعت می کرد. و اگر خواهی از عيسی بن مريم(علیه السلام) بگويم که سنگ را بالش خود قرار می داد، لباس پشمی خشن به تن می کرد و نان خشک می خورد، نان خورشت او گرسنگی و چراغش در شب ماه و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمين بود. ميوه و گُلِ او سبزيجاتی بود که زمين برای چهارپايان می روياند. زنی نداشت که او را فريفته خود سازد، فرزندی نداشت تا او را غمگين سازد، مالی نداشت تا او را سرگرم کند و آز و طمعی نداشت تا او را خوار و ذليل نمايد. مرکب سواری او دو پايش و خدمتگزار وی، دست هايش بود. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄