شرح حکمت ۵۵ قسمت ۲ اقسام بردباری.mp3
3.67M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت55 2⃣
⭕️ اقسام بردباری
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت55 ( 2 )
🔹 اقسام بردباری
✅ این شجاعت ریشه در ایمان و باورهای قلبی صحیح و عمیق دارد؛ ایمان به بهشت، ایمان به جهنّم، ایمان به نابودی و فناپذیری دنیا و ایمان به واقعیتی به نام مرگ. هر چقدر ایمان انسان به این امور بیشتر باشد، صبر او هم بیشتر است؛
🔻 لذا از نظر امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، اولین رکن از ارکان چهارگانه ایمان، صبر است؛ در حکمت ۳۱ می فرمایند: «ایمان بر چهار رکن استوار است: صبر و یقین ، عدل و جهاد.»
🔻اینکه در بین چهار رکن، صبر را اولویّت یا اوّلیت داده اند هم دلیل بر اهمیت فوق العاده صبر است، که حضرت آن را مثل سر برای بدن می دانند؛ در حکمت ۸۲ میخوانیم:
«الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَد؛ " نسبت صبر به ایمان مانند نسبت سر به بدن است" ، « وَ لَا خَيْرَ فِي جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا [خَيْرَ] فِي إِيمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ »
" همچنان که جسد بدون سر خیری ندارد، ایمان بدون صبر هم خیری ندارد."
🔻با این توضیحات معلوم میشود انسان صبور هم اهل نجات است، که در خطبه ۷۶ فرمود:
«رَحِمَ اللهُ امْرَاً جَعَلَ الصَّبْرَ مَطِيَّةَ نَجَاتِهِ» ؛ " خدا رحمت کند کسی را که صبر را مرکب نجات خود قرار دهد"
🔻 و هم سرمایه راحتی جاودان و پایدار اخروی است.
در خطبه ۱۹۳ درباره متّقین فرمود:
«صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَهً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَهً طَوِیلَهً»
" متّقین در دنیا و ایام زودگذر دنیا صبر کردند، در عوض آینده و آخرتی طولانی را به راحتی میگذرانند."
🔻و این یعنی پیروزی، نتیجه قطعی صبر است که در حکمت ۱۵۳ فرمود: «لَا يَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ» ؛
" امکان ندارد انسان صبور به پیروزی نرسد. "
🔻و هلاکت نتیجه قطعی جزع است، که در حکمت ۱۸۹ فرمود: « مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ »
" کسی را که صبر نجات ندهد، جزع و فزع او را هلاک خواهد کرد."
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
🌸🍃 #روز_شصت_وششم 🌸🍃
👇شروع پستهایی که امروز شما ادمین های گرامی باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(41).mp3
5.51M
🔈ختم گویای #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز.
🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام)
🔷 سهم روز شصت و ششم: نامه ۵۳، بند ۱۱ تا قسمت ۲ بند ۱۲
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم #روز_شصت_وششم : نامه ۵۳ #نهج_البلاغه، بند ۱۱ تا بخش دوم از بند ۱۲
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
📜 #نامه53 : نامه به مالک اشتر
1⃣1⃣ روش برخورد با دشمن
♦️هرگز پيشنهاد صلح از طرف دشمن را كه خشنودی خدا در آن است رد مكن كه آسايش رزمندگان و آرامش فكری تو و امنيّت كشور در صلح تأمين می گردد. لكن زنهار زنهار از دشمن خود پس از آشتی كردن، زيرا گاهی دشمن نزديك می شود تا غافلگير كند، پس دور انديش باش و خوشبينی خود را متّهم كن. حال اگر پيمانی بين تو و دشمن منعقد گرديد، يا در پناه خود او را امان دادی به عهد خويش وفا دار باش و بر آنچه بر عهده گرفتی امانت دار باش و جان خود را سپر پيمان خود گردان، زيرا هيچ يك از واجبات الهی همانند وفای به عهد نيست. كه همه مردم جهان با تمام اختلافاتی كه در افكار و تمايلات دارند، در آن اتّفاق نظر داشته باشند. تا آنجا كه مشركين زمان جاهليّت به عهد و پيمانی كه با مسلمانان داشتند وفادار بودند، زيرا كه آينده ناگوار پيمان شكنی را آزمودند. پس هرگز پيمان شكن مباش و در عهد خود خيانت مكن و دشمن را فريب مده، زيرا كسی جز نادان بدكار بر خدا گستاخی روا نمی دارد، خداوند عهد و پيمانی كه با نام او شكل می گيرد با رحمت خود مايه آسايش بندگان و پناهگاه امنی برای پناه آورندگان قرار داده است، تا همگان به حريم أمن آن روی بياورند. پس فساد، خيانت، فريب، در عهد و پيمان راه ندارد. مبادا قراردادی را امضاء كنی كه در آن برای دغلكاری و فريب راه هایی وجود دارد و پس از محكم كاری و دقّت در قرار داد نامه، دست از بهانه جویی بردار مبادا مشكلات پيمانی كه بر عهده ات قرار گرفته و خدا آن را بر گردنت نهاده تو را به پيمان شكنی وا دارد، زيرا شكيبایی تو در مشكلات پيمانها كه اميد پيروزی در آينده را به همراه دارد، بهتر از پيمان شكنی است كه از كيفر آن می ترسی و در دنيا و آخرت نميتوانی پاسخ گوی پيمان شكنی باشی.
2⃣1⃣ هشدارها
🔹اوّل- هشدار از ریختن خون ناحق
♦️از خونريزی بپرهيز و از خون ناحق پروا كن، كه هيچ چيز همانند خون ناحق كيفر الهی را نزديك و مجازات را بزرگ نمی كند و نابودی نعمتها را سرعت نمی بخشد و زوال حكومت را نزديك نمی گرداند و روز قيامت خدای سبحان قبل از رسيدگی اعمال بندگان، نسبت به خونهای ناحق ريخته شده داوری خواهد كرد، پس با ريختن خونی حرام، حكومت خود را تقويت مكن. زيرا خون ناحق، پايه های حكومت را سست و پست می كند و بنياد آن را بر كنده به ديگری منتقل می سازد و تو نه در نزد من و نه در پيشگاه خداوند، عذری در خون ناحق نخواهی داشت چرا كه كيفر آن قصاص است و از آن گريزی نيست. اگر به خطا خون كسی ريختی يا تازيانه يا شمشير يا دستت دچار تند روی شد- كه گاه مشتی سبب كشتن كسی می گردد، چه رسد به بيش از آن- مبادا غرور قدرت تو را از پرداخت خونبها به بازماندگان مقتول باز دارد.
🔹دوّم- هشدار از خود پسندی
♦️مبادا هرگز دچار خود پسندی گردی و به خوبی های خود اطمينان كنی و ستايش را دوست داشته باشی، كه اينها همه از بهترين فرصتهای شيطان برای هجوم آوردن به توست و كردار نيك نيكوكاران را نابود سازد.
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
گزارش موضوعات مهم نامه ۵۳ بند ۱۱ تا قسمت ۲ بند ۱۲.mp3
2.06M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۵۳ بند ۱۱ تا قسمت ۲ از بند ۱۲
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۶۵)
📚 انتشارات عهدمانا
مردی به نام کعب الاحبار که یهودی زاده بود گفت : « بله ، هیچ اشکالی ندارد. »
ابوذر با عصبانیت گفت : « ای یهودی زاده ! آیا تو دین را به ما یاد می دهی ؟ »
عثمان او را فراخواند و گفت : « اعتراض های تو به من و یاران من بیش از اندازه شده و از این به بعد حق ماندن در مدینه را نداری و باید به شام بروی . »
به این صورت ابوذر به شام که تحت فرمانروایی معاویه بود تبعید شد. او در شام نیز از روش انتقادی خود دست برنداشت و افشاگری و ایستادن در برابر ستم را روش و سیره و سفارش پیامبر اسلام می دانست و از آن به امربه معروف و نهی از منکر یاد می کرد که در قرآن بدان سفارش شده است . تا اینکه معاویه از عثمان خواست او را به مدینه بازگرداند . در مدینه باز ابوذر به کار خود ادامه داد تا اینکه یک روز در جمع عثمان و یارانش ، خطاب به او گفت : « تو باید بیت المال را در راه درست هزینه می کردی و به دست بندگان خدا می رساندی ، امّا من از رسول خدا شنیدم که فرمود هرگاه دودمان عاص ، به سی نفر برسد ، مال خدا را از آن خود می دانند و بندگان خدا را غلام خود می شمارند. »
عثمان از حاضران ، درستی گفتهٔ ابوذر را پرسید ، آنها گفتند ما چنین مطلبی را نشنیده ایم ، اما ابوذر گفت : « من دروغ نمی گویم ؛ می خواهی باور کن و می خواهی نکن . »
عثمان کسی را به سراغ علی فرستاد . وقتی علی وارد شد ، عثمان موضوع را با او در میان گذاشت و گفت : « آیا تو چنین مطلبی را از قول پیامبر شنیده ای ؟ »
علی گفت : « قرابت من با پیامبر ، دلیل نمی شود که هر چه او گفته من شنیده باشم ، اما این را می دانم که ابوذر راست می گوید ؛ چرا که پیامبر دربارهٔ او به من فرمود : ابوذر یکی از راست گوترین مردم دنیاست. »
عثمان که نمی توانست ابوذر و انتقادهایش را تحمّل کند ، او را فتنه گری نامید که قصد سرنگونی حکومتش را دارد ؛ بنابراین ابوذر را به صحرای ربذه تبعید کرد . عثمان دستور داد که هیچ کس حق ندارد با ابوذر سخن بگوید یا برای بدرقهٔ او برود و مروان بن حکم را مراقب اجرای این حکم کرد.
↩️ ادامه دارد...