+سلام‌آقــاۍ‌ڪربلا❥ وای‌حسین‌جان!... وای‌ازشب‌سوم‌محرمت...💔" #سلام_خانم

-مانده‌ام،شب‌سوم‌راچگونه‌بخوانیم...! آخررقیه‌بوده‌وصحراواشک‌های‌غریبش‌... ازدردتازیانه‌وضربت‌سنگین‌دست‌هاو زخم‌زبان‌هادردامان‌عمه...ودردپدرش😭 رقیه‌بوده‌وراستی‌... شنیده‌بودم! !+‌دخترهابابایی‌اند...💔

آقاجان‌قصه‌رقیه‌ات‌را، ازکجابخوانیم... -ازروضه‌هایش؟ -ازدلتنگی‌های‌دخترانه‌اش؟! -ازحاجت‌روایی‌هایش؟ -ازشفاگرفته‌هایش؟ -ازکربلازیارت‌داده‌هایش؟! یا...😭

-ازچه‌بگویم‌وازکجابگویم‌که‌سخن‌، بسیاراست‌ودل...کم‌طاقت"!💔

+راستی‌دل‌ِغمناکم؟ [گفته‌بودم،شب‌که‌بسرآمدوروزسوم‌شد، گوشواره‌فروش‌هادرِدکانشان‌رابستند!؟]

-آخرگوشواره‌های‌دختران‌ حسین‌رادرصحرای‌کربلا💔 نه‌اینکه‌به‌غارت‌برندها...نه؛ نامردهاازگوش‌کشیده‌بودند. . . !

خوب‌شدکه‌عمه‌بچه‌هازینب‌بود! آخراین‌غم‌،دل‌صبوری‌میخواست، همچون‌دل‌زینب.... !🥀😭 #امان_از_دل_زینب

+اعتراف‌سختی‌است‌اما... باتمام‌شوق‌زیارت‌حرم‌حسین، بایدبگویم، کربلا‌ونینوا، هنوزهم‌‌ عطر غریبی‌دارد... 🍁 عطردلتنگی‌ و پریشان‌حالی و ویرانی... وآنجاهنوزهم‌اشک‌است‌که‌جاری‌می‌شود💔

+اصلاانگارغریبی‌ومظلومیت‌ باخاکش‌عجین‌شده‌باشد . . . "💔 -همین‌که‌واردخاکش‌که‌می‌شوی‌، دلت‌میگیرد...😭

+اینها‌همه‌ازعظمت‌ آه‌مظلوم‌رقیه‌است‌نه!؟💔 #یا_رقیه🌱

وچه‌خوب‌که‌آرام‌جان‌ها‌وعباس‌علمدار‌ آنجا‌هستن،تاچاره‌ای‌برای‌شکستن‌ بغض‌های‌بی‌قرارباشد...! :)🍁

+آقاجان‌رقیه‌هم‌پایانش‌باتوختم‌شد... ما‌که‌جزتونداریم‌‌حسین‌جان...! ببخش‌ماوگناهانی‌که‌عاقبتمان‌را از#امام_زمان مان‌جدا‌میکند‌حسین...💔