🎥 این نوحه به عنوان نوحه سراسری در ایام محرم در دفاع از حجاب وعفاف خوانده خواهد شد. لطفا در تمامی گروه ها پخش شود؛ تا مثل سرود سلام فرمانده بازتاب گسترده داشته باشد. شما هم با پخش در ثواب شریک شوید.

#حسین‌جان🖤 تمام سال با شوق همین یک ماه سر کردیم تمام سال را باشد، محرّم را مگیر از ما... #دست‌مارآ‌به‌محرݥ‌برساݩیدفقط💔~• ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🎬 #کلیپ «زندگی بدون امام زمان» 👤 استاد #رائفی_پور 🔺 زندگی بدون امام زمان یعنی مغضوب علیهم بودن... ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🎥#کلیپ_مهدوی 🎙استاد رائفی پور 🔸اسمت رو مینویسن!!! ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

حسادت ۱ داستانی که می‌خوام براتون تعریف کنم برمی‌گرده به ۱۸ سال قبل وقتی که من چهار بچه داشتم و روی زندگی برادرم حسابی تسلط داشتم زن برادرم را تا می‌تونستم اذیت می‌کردم کارهام رو سرش می‌انداختم و هر وقت متوجه می‌شدم که توی خونش سبزی یا مواد غذایی خرید و توی فریزر گذاشته می‌رفتم خونشونو به بهانه اینکه می‌خوام سر بزنم کلی از وسایلی که زحمت کشیده بود برای سرخ کردن و بسته‌بندیشون رو توی سبد می‌گذاشتم میاوردم خونه‌خودم. برادرم وضع مالیش خوب بود از این کار من ناراحت نمی‌شد اما زن داداشم خستگی این همه زحمت به تنش می‌موند و من فقط برای آزار اون این کار رو می‌کردم شوهرم هم از این کار راضی نبود اما همین که می‌دونستم اخمی به چهره زن داداشم آمده برام کافی بود چون وضع مالی شوهرم خوب نبود و برادرم روز به روز پولدارتر می‌شد از این قضیه ناراحت بودم و می‌خواستم یه جوری زندگی رو براش زهرمار بکنم تا اون هم مثل من در عذاب باشه وقتی خبر مسافرت رفتنشون رو شنیدم دنیا داشت دور سرم می‌چرخید از حسادت داشتم خفه می‌شدم منی که تا شاه عبدالعظیم بیشتر نمی‌تونستم برم حالا باید شاهد زیارت مکه برای زن داداشم می‌بودم انقدر بهم فشار اومد که نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و بساطی رو فراهم کردم که وقتی زن داداشم از مکه برمی‌گرده کاری کنم که برادرم فکر کنه اون بهش خیانت کرده و طلاقش بده ادامه دارد کپی حرام

" ﷽ ✳️منتظران ظهور 🔴ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻇﻬﻮﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﻱ (عج) ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺳﻠﺎﻣﻲ ﻣﺎ، ﺩﺭ ﭼﻪ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺍﺳﺖ⁉️ 👌ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ،ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺭﺍتاﺣﺪﻭﺩﻱ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺗﺮﺳﻴﻢ ﻛﺮﺩ: ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺩﻳﻦ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻭ ﻣﻜﺘﺐ ﺗﺸﻴﻊ، ﺍﺯ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﻗﻢ، ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺻﺎﺩﺭﻣﻲﺷﻮﺩ؛ ﻟﺬﺍ ﻣﻮﻗﻌﻴّﺖ ﻋﻠﻤﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻣﻤﺘﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺻﻠﻲ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﻛﺰ ﻧﺸﺮ ﻣﺬﻫﺐ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ (ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. 📖ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻘﺪّﺱ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ (ع) ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ: ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﻛﻮﻓﻪ، ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺧﺎﻟﻲ ﻣﻲ.ﮔﺮﺩﺩ ﻭدانش ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﺍﺧﺶ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﺧﺖ ﻣﻲ ﺑﻨﺪﺩ. 👌ﺳﭙﺲ ﻋﻠﻢ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻱ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻗﻢ. ﺁﻥ ﺷﻬﺮ، ﻣﻌﺪﻥ ﻋﻠﻢ ﻭ ﻓﻀﻞ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﺩ ]ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺑﻪ ﺳﺎﻳﺮ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﭘﺨﺶ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ[؛ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪﺍﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ، ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺩﻳﻦ ﺑﺎﻗﻲ ﻧﻤﻲ ﻣﺎﻧﺪ، ﺣﺘﻲ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ. 👈 ﺍﻳﻦ ﻗﻀﻴّﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻇﻬﻮﺭ ﻗﺎﺋﻢ (ع) ﻭﺍﻗﻊ ﻣﻲﺷﻮﺩ… ﻋﻠﻢ، ﺍﺯ ﻗﻢ ﺑﻪ ﺳﺎﻳﺮ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺩﺭ ﺷﺮﻕ ﻭ ﻏﺮﺏ ﭘﺨﺶ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺣﺠّﺖ ﺑﺮ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ؛ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻣﻴﻦ، ﻓﺮﺩﻱ ﭘﻴﺪﺍ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﻳﻦ ﻭ ﻋﻠﻢ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﻗﺎﺋﻢ ) ﻗﻴﺎﻡ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺳﺒﺐ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻏﻀﺐ ﺍﻭ ﺑﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ]ﻇﺎﻟﻢ ﻭ ﻣﻌﺎﻧﺪ[ ﻣﻲﺷﻮﺩ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ]ﻭ ﻋﺬﺍﺏ[ ﺑﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﺍ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﺭﺩ، ﻣﮕﺮ ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺣﺠّﺖ ﺭﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪ. 🇮🇷ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺧﻴﺰﺵ ﻭ ﺟﻨﺒﺸﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺩﻳﻦ، ﺭﻭﻱ ﻣﻲ‌ﺩﻫﺪ. ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﻛﺎﻇﻢ (ع) ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ: «ﻣﺮﺩﻱ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﻗﻢ، ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺣﻖ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ. ﮔﺮﻭﻫﻲ، ﮔﺮﺩ ﺍﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﺎﺭﻩ ﻫﺎﻱ ﺁﻫﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﺩﻫﺎﻱ ﺗﻨﺪ [ﺣﻮﺍﺩﺙ] ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﺎﻱ ﺑَﺮﻛَﻨَﺪ. ♨️ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﻛﻨﺎﺭﻩ ﮔﻴﺮﻱ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ. ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ، ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺘﻘﻴﻦ ﻭ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ». 💠ﺷﺎﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﻛﺖ، ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺮﻛﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ (ع) ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ: ﮔﻮﻳﺎ ﻣﻲﺑﻴﻨﻢ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻕ ﺯﻣﻴﻦ، ﺧﺮﻭﺝ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻃﺎﻟﺐ ﺣﻖ ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩﻩ ﻧﻤﻲﺷﻮﺩ. 👌ﻣﺠﺪﺩﺍً، ﺑﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ؛ ﻭﻟﻲ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﻲﺷﻨﻮﻧﺪ. ﭘﺲ ﭼﻮﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺩﻳﺪﻧﺪ، ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﻣﻲﻛﺸﻨﺪ ﻭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﻲﺍﻳﺴﺘﻨﺪ، ﺗﺎ ﺣﻖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻨﺪ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﻗﻴﺎﻡ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻧﻤﻲ ﺩﻫﻨﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﻗﻴﺎﻡ ﺭﺍ ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺷﻤﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (عج) 📘منبع : کتاب آفتاب مهر 📝 #پرسش_پاسخ_مهدوی 🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

•|بسم‌رب‌ّ‌المہدی‌موعود🌱|• السلام علیک یا ابا صالح المهدی✋🏻 چه کرده ایم که آن آشنا نمیآید پیامی از سر کویش به ما نمیآید چه کرده ایم، گره خورده کارمان اینقدر چه کرده ایم که مشکل گشا نمیآید #اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🔴 جنایت مردم مکّه در حق سفیر خاصّ امام زمان ⭕️ مطابق با روایات، نفس زکیّه سفیری است که از سوی امام مهدی‌ علیه السلام انتخاب می‌شود و ماموریت او ابلاغ پیام حضرت به مردم مکّه به منظور آخرین اتمام حجّت می‌باشد.. اما مکّیان ناجوانمرد و ظالم، این سیّد جوان و بی‌گناه را به طرز فجیعی به قتل می‌رسانند.. آن هم در کنار خانهٔ خدا... ...فَإذَا تَكَلَّمَ هَذَا اَلْفَتَى بِهَذَا اَلْكَلاَمِ أَتَوْا إِلَيْهِ فَذَبَحُوهُ بَيْنَ اَلرُّكْنِ وَ اَلْمَقَامِ وَ هِيَ اَلنَّفْسُ اَلزَّكِيَّةُ... 🌕 امام باقر علیه السلام فرمودند: پس هنگامی که این جوان به این کلام (پیام حضرت مهدی) به سخن آمد به او هجوم می‌آورند و در میان رکن و مقام او را سَر می‌بُرند. او همان «نفس زکیّه» است. 📗سرور أهل الإيمان، ج ۱، ص ۹۳ 📗بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

#حسادت ۲ شیطون بدجور اجیرم کرده بود و هیچ جوره قصد کوتاه اومدن نداشتم با یک مرد صحبت کردم و قرار شد وقتی از مکه برمی‌گردند تو نبود برادرم از پشت بوم خونه بالا بره و من اون لحظه که می‌پره تو حیاط خونه جیغ جیغ کنم و بگم که خودم دیدم این مرد در زد و زن داداشم در رو براش باز کرد و داخل رفت اما همه چیز اون طور که من می‌خواستم نشد از بالای نرده‌ها بالا رفت وقتی داخل پرید شروع به جیغ جیغ کردم مردم رو جمع کردم و زن داداشم صدای جیغش بالا رفت همزمان برادرم که قرار نبود اون لحظه بیاد وارد کوچه شد در رو باز کرد و داخل رفت دیدن اون مرد توی خونش خیلی براش گرون تموم شد تا می‌تونست زن داداشم را کتک زد و من از صدای جیغ و گریه زن داداشم و گفتن من نمی‌دونم اون کیو باور کن باور کنش، حسابی حالم به وجد اومده بود زن داداشم که حسابی بهش برخورده بود با برادراش تماس گرفت‌ اومدند و بردنش. البته برادرم هم چون نمی‌دونست چه خبره از اینکه بردنش ناراحت نبود دعوای بزرگی به پا شد کتک کاری زیادی شد و همسایه‌ها به کمک برادرم آمدند زن داداشم شکایت کرد و برادرم رو بازداشت کردند وقتی برادرم بازداشت شد ناراحت شدم رفتم جلوی در خونه ازش خواستم تا رضایت بده اما اون گفت تا زمانی که تهمتی که برادرم بهش زده و اون مرد باعث شده از روش برداشته نشه خبری از رضایت و برگشت به زندگی نیست ادامه دارد کپی حرام

✍ امام سجاد علیه السلام: کسی که در زمان غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) برولایت ما ثابت و استوار بماند، خداوند به او پاداش هزار شهید از شهیدان بدر و احد را عطا می فرماید. 📚 بحارالانوار، جلد ۵۲، صفحه ۱۲۵ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

مولایمان کجاست؟- سیدمصطفی موسوی بحرینی #امام زمان #امام حسین ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

اللهم عجل لولیک. الفرج 🌸🌺🌸🌺🌸🌺 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🔴 تفسیر آیات مهدوی (۶) 🌕 سوره بقره آیه ۱۵۷-۱۵۵ ♦️موضوع:ابتلائات قبل از ظهور 🔵 ویژه ماه مبارک رمضان 🎙 #استاد_اباذری #رمضان_مهدوی ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

یاد یار ما دور از او زندگی میکنیم 🎤سخنران محمد دولتی #سربازان امام زمان #امام زمان ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🎬 #کلیپ خلاصه سخنرانیِ #از_قیام_تا_انتقام (قسمت سوم) 👤 استاد #رائفی_پور ⚠️ امروز جریانی شکل گرفته که می‌خواد یزید و معاویه رو تایید کنه. ◾️ ویژۀ #محرم #امام زمان #سربازن امام زمان ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

حسادت ۳ متوجه شدم برادرهاش تونستن آدرس خونه اون مرد رو پیدا کنند دل تو دلم نبود اگر برادرم می‌فهمید کارم زار بود وارد خونه شدم النگوهام رو از توی کمد درآوردم و در خونه اون مرد رفتم همسرش در رو باز کرد و گفت که شوهرش فراریه وبا هزار التماس آدرسش رو گرفتم رفتم پیداش کردم و طلاها رو بهش دادم و ازش خواستم فرار بکنه تا آب ها از آسیاب نیفتاده برنگرده مطمئن بودم زن داداشم رضایت میده حتی شده به خاطر بچه‌هاش وقتی به خونه برگشتم شوهرم حسابی عصبانی بود گفت که کجا بودم نیمه‌های شب بود که برگشته بودم دلیلی نداشتم گفتم رفته بودم خونه زن داداشم تا رضایت بگیرم یه دفعه در اتاق خواب باز شد و زن داداشم از اتاق بیرون اومد و گفت تو با من نبودی تو رفته بودی به اونی که اجیر کرده بودی تا من رو بی‌آبرو کنه طلاهات رو بدی باورم نمی‌شد از کجا فهمیده بود شروع به هاشا کردم و قبول نکردم و گفتم نه شوهرم گفت پس طلاها کجاست تو فکر این بودم یه دروغی درست کنم برای طلاها که صدای در خونه بلند شد وقتی در را باز کردم برادرهای زن داداشم اون مرد را داخل خونه آوردند و گفتند که زنت با این بوده شوهرم خیلی عصبانی بود از ناراحتی اینکه زندگی خودم با چهار تاوبچه خراب شده داشتم‌دیونه میشدم نشستم و با گریه و زاری همه چیز رو تعریف کردم شوهرم رو چاقو می‌زدی خونش در نمیومد خیلی عصبانی بود طلاها رو از اون مرد گرفت و ولش کردن و رفتند و فردا صبح قرار بود من برای برادرم همه چیز رو تعریف کنم اما از خجالت نمی‌تونستم ادامه دارد کپی حرام

بیمه‌ی‌ زهرا کن دلمو آقا جان ▫️یک صلوات به نیت تعجیل در فرج امام زمان (عج) قرائت بفرمایید 🌱 اللهم عجل لولیک الفرج #سربازان امام زمان #امام زمان #امام حسن ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

💠وفادار باش یکی از اصلی‌ترین‌ عوامل غیبت، عدم اجتماع قلوب شیعیان است. #استاد‌رائفی‌پور #امام_زمان♥ #جمکران ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🎬 #کلیپ «زندگی بدون امام زمان» 👤 استاد #رائفی_پور 🔺 زندگی بدون امام زمان یعنی مغضوب علیهم بودن... اللهم عجل لولیک الفرج بحق خانم زینب کبری سلام الله علیها ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

‎#آشتی_با_امام_عصر🌱 —————————————————— اعتقاد به منجی و موعود مسئله اى است که در تمام ادیان ومذاهب مختلف جهان مطرح بوده و هست؛ بدین معنى که در آخرالزمان، مصلحى ظهور خواهد کرد و به جنایت ها و خیانت ها و تبعیض هاى بشر خاتمه خواهد داد. به عنوان مثال زرتشتیان او را به نام سوشیانس، مسیحیان به حضرت عیسی، یهودیان به سرور میکائیلى می شناسند. هر ملتی منجی را از خودشان می‏ دانند که این ویژگی در مورد حضرت مهدی عج الله کاملا صدق می کند.زیرا مى ‏توان او را از نژاد ایرانى شمرد، چرا که مادر حضرت سجاد علیه السلام که جد امام زمان علیه السلام است،یک شاهزاده خانم ایرانى به نام شهربانو، دختر یزدگرد، پادشاه ساسانى بودند .همچنین مى‏ توان او را از دودمان بنى اسرائیل شمرد، زیرا بنى هاشم و بنى اسرائیل، هر دو از نسل ابراهیم خلیل اند ;بنى‏ هاشم از نسل اسماعیل و بنى‏ اسرائیل از نسل اسحاق‏اند .با مسیحیان نیز نسبت داردند، زیرا مادر حضرت صاحب الامر (عج) یک شاهزاده خانم رومى به نام حضرت نرجس سلام الله علیها بودند.مهدویت، یک اندیشه و تفکر برگرفته از کتابهای آسمانی است که با فطرت هر انسان حقیقت جویی عجین شده است قسمت اول ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

📋چگونه از علم امام زمان علیه السلام بهره ببریم ⁉️ 🎙 استاد معاونیان #اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹 ➖➖➖➖➖➖➖ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

📱 #کلیپ ؛ #استوری ▫️ تنهاترین غریب کجایی، ظهور کن ای بهترین حبیب کجایی، ظهور کن 🔅 اللهم عجل لولیک الفرج #امام زمان #سربازان امام زمان ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

[﷽♥️] اصل نداشته‌های زمین؛ مھدیست…💔 #استاد‌رائفی‌پور #امام_زمان♥ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

حسادت ۴ به شوهرم که اصلاً دیگه باهام حرف نمی‌زد گفتم خواهش می‌کنم تو برو ولی هر کاری بگی من می‌کنم شوهرم قبول کرد رفت همه چیز رو برای برادرم تعریف کرد زن داداشم رضایت داد و برادرم با روی شرمنده به خونش برگشت حالا همه از من بدشون میومد حتی بچه‌هام حسادت من انقدر زیاد بود که توی دل هیچکس جا نداشتم چند ماهی طول کشید تا شوهرم باهام آشتی کنه حس حسادت تمام وجودم را گرفته بود و نمی‌تونستم هیچ کاری بکنم یک روز که داشتم با خودم فکر می‌کردم برم خونه داداشم گریه و زاری بکنم و بگم که همش تقصیر زنت شد که به من فخر فروشی کرد چادرم رو سرم کردم که شوهرم از در اومد تو گفت کجا میری گریم گرفت راستش رو بهش گفتم خیلی از دستم ناراحت شد گفت اگر بفهمم پات رو گذاشتی خونه داداشت طلاقت میدم اما شیطان انقدر من رو احاطه کرده بود که اصلاً نمی‌تونستم جلوی خودم رو بگیرم بعد از اینکه شوهرم از خونه بیرون رفت رفتم به سر کوچه نرسیده بودم که دیدم شوهرم روی موتور سر کوچه منتظره نشسته و منتظر من بود مطمئن بود که من از این کار کوتاه نمیام برای همین فوری جلو اومد کلید رو ازم گرفت و گفت به سلامت خوش اومدی ادامه دارد کپی حرام

حسادت ۵ پدر و مادرم مرده بودند و برادرهای دیگه‌م هم توی شهرستان زندگی می‌کردند و من بودم و برادری که قصد به هم زدن زندگیش رو داشتم. جایی برای رفتن نداشتم برگشتم خونمون هرچی در زدم شوهرم در رو برام باز نکرد دلم برای بچه‌هام پر می‌کشیدرفتم مسجد گوشه مسجد نشستم و شروع به گریه کردم انقدر گناهکار بودم و انقدر از کار زشتم خبر داشتم که نتونم برای هیچکس درد دل کنم یک شب رو توی مسجد خوابیدم اما فردا صبح خادم گفت که اگر بخوام اینجا بمونم باید از هیئت امنای مسجد اجازه بگیرم از مسجد بیرون اومدم در مونده بودم به اطراف نگاه می‌کردم که صدای برادرم رو شنیدم از خجالت دلم می‌خواست زمین دهم باز کنه و من را بِبَلعه اما چاره‌ای جز روبرو شدن نداشتم برعکس که فکر می‌کردم برادرم می‌خواد با من دعوا کنه با روی خوش حرف زد و گفت خیلی ازت ناراحت شدم وقتی فهمیدم دیروز شوهرت بیرون کرده و خونه‌ی من نیومدی منتظر بودم بیای خونمون اما نیومدی حالا بیا بریم خونه ما خودم زندگیت رو درست می‌کنم هم از برادرم به خاطر این بزرگواری و بخششش خجالت می‌کشیدم هم رو نداشتم تو روی زنش نگاه کنم هنوز هم حسادت داشتم. چرا اون باید غرق در خوشبختی باشه و من غرق در فقر. وارد خونش شدم منتظر بودم زن برادرم هم باهام بدرفتاری کنه اما اون هم روی خوش نشون داد از رفتار خوش هر دوشون حسابی شرمنده شدم دو شبی اونجا بودم که صدای زنگ خونه اومد شوهرم اومده بود دنبالم‌ اومده بود وقت ناز کردن نبود نه خونه زن داداش رو داشتم بمونم نه دلم می‌خواست بمونم به خونه خودم برگشتم با اینکه ازش بدم میاد اما دیگه کاری برای زندگیشون نکردم پایان