هیچ وقت یک "تشکر" خشک و خالی تحویل شنونده ات نده.
همیشه آن را تبدیل کن به
" ممنونم به خاطر..."
آدم ها اغلب آنقدر از عبارات خشک و خالی " ممنون" استفاده می کنند که دیگر حتی به زحمت آن را می شنوی.
وقتی که روزنامهٔ صبح را میخریم. یک " ممنونم" خشک و خالی به فروشنده که بقیهٔ پولمان را پس می دهد، می گوییم.
آیا این همان "ممنونی" است که به عزیزی می گویی که شام خوشمزه ای برایت پخته است؟
پس در موقعیت مناسب ، همراه با عبارت "ممنونم" خود، دلیل تشکرت را هم ذکر کن.
- ممنونم که صبر کردی
- ممنونم که انقدر مهربونی
- ممنونم که منو تنها نذاشتی
- ممنونم که به فکر زندگیمون هستی
- ممنونم به خاطر اینکه اومدی
- ممنونم که درک میکنی..
@adventt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میلاد عمه جان آقا صاحب الزمانمان مبارک🍰🍰
@adventt
پنج شنبه است و یاد عزیزانی که دیگر نداریمشان ..
یادشان را گرامی بداریم با فاتحه و صلوات
@adventt
🔺 کلامی از علما
⭕️. آیتالله فاطمی نیا
❓از مکتب امام صادق علیهالسلام چه درسی بگیریم ؟
#کلام_علما
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌱
@adventt
بَرنده باش، نه بُرّنده !
نه کسی که #امیدِ کسی را می بُرد، نه کسی که برای برون ریزیِ خشم و دردهایش، ارزشِ دیگران را به زیر سوال می گیرد .
کسی باش که برای صعود خودش می جنگد، نه سقوطِ آدم ها !
کسی که دنبالِ مقصر نمی گردد و شوقِ دیدنِ ایستادگی و موفقیتِ آدم ها را دارد،
کسی که برای خوب بودنِ حالِ خودش و خوب بودنِ حالِ دیگران، قدمی بر می دارد .
کسی باش که به جای ایستادن و اعتراض به حفره های مسیر؛ حفره ای را پر می کند و به مسیرش ادامه می دهد ...
اگر ادامه دادن و پیروزی سخت شد و تمام جهان، دست از ادامه برداشتند،
تو شهامت داشته باش و خلافِ جریانِ رود شنا کن .
تو دلت را به دریا بزن، وَ برنده باش ...
@adventt
🌸آیت الله شیخ حسنعلـی نخودڪۍ :
به هر چیزی ڪہ رسیدم
در گرو انجام این سه ڪار بود :
💖👌نمـاز اول وقـت
💓👌احتـرام به سـادات
💝👌لقـمه حـلال
@adventt
🔸ظرف های شام معمولاً دو تا بشقاب و یک لیوان بود و یک قابلمه. وقتی می رفتم آنها را بشورم، می دیدم همونجا در آشپزخانه وایساده، به من می گفت: «انتخاب کن، یا بشور یا آب بکش». بهش گفتم: مهدی مگر چقدر ظرفه؟ در جواب گفت: هر چی هم که هست با هم می شوریم.
🔹یک روز خانواده مهدی منزل ما مهمون بودند. با پدر، مادر، خواهر و برادر مهدی همه با هم سر سفره نشسته بودیم. من بلند شدم و رفتم از آشپزخونه چیزی بیارم. وقتی اومدم، دیدم همه نصف غذاشون رو خوردند، ولی مهدی دست به غذاش نزده تا من برگردم.
شهید مهدی زینالدین
@adventt
میان “پرواز” تا “پرتاب”
تفاوت از زمین تا آسمان است.
پرواز که کنی ، آنجا میرسی که خودت میخواهی
پرتابت که کنند،آنجا میروی که آنها میخواهند
پس“پرواز” را بیاموز..
@adventt
موانع استجابت دعا
💠 امام سجّاد عليه السلام: گناهانى كه از استجابت دعا جلوگيرى مى كنند عبارتند از:
بد نيّتى
خبث باطن
دورويى با برادران
باور نداشتن به اجابت دعا
به تأخير انداختن نمازهاى واجب تا آن كه وقتشان بگذرد
تقرّب نجستن به خداوند عزّ و جلّ با نيكوكارى و صدقه
بد زبانى و زشت گويى
📗ميزان الحكمه ج۴ ص۲۸۷
@adventt
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🍂بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ🍂
❀اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ
❀وَ بَرِحَ الْخَفآءُ
❀وَ انْکَشَفَ الْغِطآء
❀وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ
❀وَ ضاقَتِ الاَْرْض
❀وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ
❀وَ اَنْتَ الْمُسْتَعان
❀وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی
❀وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّ وَ الرَّخآءِ
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِران یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ
✿ฺالْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
✿ฺاَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی
✿ฺالسّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
✿ฺالْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
✿یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
✿ฺبِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌱
🌿🌺🌺🌺🌺🌿
@adventt
غمگین نباشید ...
چرا که خوشبختی میتواند
از درون تلخترین روزهای زندگی شما،
زاده شود … 🤲🏻
باورکن ...
در تقدیر هر انسانی معجزهای
از طرف خدا تعیین شده
که قطعاً در زندگی،
در زمان مناسب نمایان خواهد شد!
یک شخص خاص ...
یک اتفاق خاص ...
یا یک موهبت خاص ...
منتظر اعجاز خدا در زندگیات باش
بدون ذره ای تردید ...🍃❤️
@adventt
💕هیچوقت حسرت زندگی آدمایی
که از درونشون خبر نداری رو نخور
💞هر قلبی یه دردی دارہ
و نحوہ ابرازش هم متفاوته
👁بعضیها آن را توی چشماشون
پنهان میکنند
و
☺️ بعضی ها توی لبخندشون!!
@adventt
داشتم كتلت درست ميكردم، اولين كتلت را خوابوندم كف ماهيتابه كه زنگ به صدا در اومد. پدرم بود با چندتا نون تازه
اخه من و همسرم حوصله
صف نونوایی نداشتيم.
بابام می گفت:
نون خوب خیلی مهمه ! من که بازنشسته ام، کاری ندارم ، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در می زد و نون رو همون دم در می داد و می رفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت.
دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله.
پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند ، این البته زیاد شامل مادرم نمی شود .
صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت می کرد بالا.
برای یک لحظه خشکم زد.
ما خانواده ی سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم.
اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند ومیامدند تو،روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند؛ قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند.
برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت می کرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد.
آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند.
من اصلا خوشحال نشدم. خونه نا مرتب بود؛ خسته بودم.تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم...
چیزهایی که الان وقتی فکرش را می کنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید!
شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید.
پرسیدم:
برای چی این قدر اصرار کردی؟
گفت:
خوب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم.
گفتم:
ولی من این کتلت ها رو برای فردا هم درست می کردم.
گفت:
حالا مگه چی شده؟
گفتم:
چیزی نیست ؟؟؟ !!!
در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم.
پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت:
دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نونها رو برات ببرم؟
تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم !
پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند.
وقتی شام آماده شد،
پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت.
مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد.
خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت.
پدر و مادرم هردو فوت کردند.
چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق ازسرم گذشت:
نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟
نکنه برای همین شام نخورد؟
از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند.
راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟
آخرین کتلت رو از روی ماهیتابه بر می دارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند.
واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟!
حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می خورد:
"من آدم زمختی هستم"
زمختی یعنی:
ندانستن قدر لحظه ها،
یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها،
یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم ترین ها.
حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی، چنگال به دست کنار ماهیتابه ای که بوی کتلت می داد، آه بکشم؟
آخ. لعنتی، چقدر دلم تنگ شده براشون؛
فقط… فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه...
میوه داشتیم یا نه...
همه چیز کافی بود:
من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک .
پدرم راست می گفت که:
نون خوب خیلی مهمه.
من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم،
اما کسی زنگ این در را نخواهد زد،
کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد.
اما دیگه چه اهمیتی دارد؟
چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتشو می فهمی...!
زمخت نباشیم.......
@adventt
❣جملات اشتباه هنگام دعا کردن و نحوه صحیح آنها ؛
❌ پروردگارا دست نیاز به سوی تو دراز میکنم
✅ پروردگارا دستهای قدرتمند تو را برای هدایت الهی میطلبم
❌ پروردگارا مرا لحظه ای به حال خود وامگذار
✅ پروردگارا در هر لحظه مرا در احاطه نیروی الهی خود قرار بده
❌ پروردگارا مرا دست خالی از در خانه ات برنگردان
✅ پروردگارا دستهایم هر لحظه از نور و رحمت الهی سرشار است
❌ پروردگارا مرا به غیر از خود وا مگذار
✅ پروردگارا مرا در مسیر مستقیم هدایت و رحمتت قرار بده
صحبت کردن با خداوندی که منشاء تمام خوبیها و برکت و خیر و رحمت است، به کدام زبان زیباتر است؟؟🍃🍃🍃
@adventt