eitaa logo
اندیشکده ادیان و عرفان🍁
696 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
17 فایل
مطالب ناب از ادیان و فرق و مذاهب اسلام گرایی در دنیا معارف اهل بیت عرفان و علمای شیعه پنجره ای رو به حکمت و علم و آگاهی و یقین 🌱❤ ارتباط با ادمین 👇🌹🍃 @Seyyyed
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ ویژه شب و روز فطر که خدا به همه عیدی می‌دهد! هیچ‌وقت از خدا کم نخواه.. 🔻خاطرهٔ جالب استاد پناهیان
در کتاب اقبال «سید بن طاووس» دارد که وقتی عید فطر می شد، حضرت سجاد علیه السلام غلامان و کنیزان خود را جمع می فرمود و آنگاه کارهای خلافی که در ظرف یک سال هر کدامشان انجام داده بودند و حضرت آنها را یادداشت فرموده بود، یادآور می شد و سپس می فرمود: «امروز روز عید است، همه شما را عفو و آزاد نمودم، شما هم بگویید خدایا! علی بن حسین از ما درگذشت، تو هم از خطاهای او درگذر و او ما را آزاد نمود، تو هم او را از آتش دوزخ آزاد فرما». ✍🏻اخلاق اسلامی نویسنده : آیت الله دستغیب
دلخوش به عیدی‌ام، سفر از جنس آقا! قرار بعدیِ ما ✋🏻 ❤️
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عیدی خود خداوند در عید فطر به مسلمانان💫🌸 حجت الاسلام انصاریان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀مراقب باش🍀 چای اگر یک شب تا صبح کنار صابون باشد طعم و بوی صابون را میگیرد، دیگر به درد نمی‌خورد و جایش سطل زباله است چرا؟ چون همنشین صابون بوده است، پس همنشینی اثر دارد ما هم با هرکس بنشینیم و نشست و برخاست داشته باشیم رنگ و بوی او را می‌گیریم. خیلی‌ها که جهنمی می‌شوند از همین راه است... ندیدی در قرآن یکی از ناله های اهل جهنم از همنشینی با رفیقان ناباب است. يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا ﺍﻱ ﻭﺍﻱ بر من، ﻛﺎﺵ ﻓﻠﺎﻧﻲ ﺭﺍ[ﻛﻪ ﺳﺒﺐ ﺑﺪﺑﺨﺘﻲ ﻣﻦ ﺷﺪ] ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻧﻤﻰ‌ﮔﺮﻓﺘﻢ(۲۸فرقان)
🌨خاموش باش🌨 ماشینت که جوش می‌آورد حرکت نمی‌کنی، کنار میزنی و می‌ایستی وگرنه ماشین ممکن است آتش بگیرد. خودت هم همینطوری، وقتی جوش می‌آوری و عصبانی میشوی تخته گاز نرو! بزن کنار! ساکت باش! و هیچ نگو! وگرنه آسیب می‌بینی. الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (متقین کسانی هستند که) ﺩﺭ ﮔﺸﺎﻳﺶ ﻭ ﺗﻨﮓ ﺩﺳﺘﻲ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﻣﻰ‌ﺑﺮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ[ ﺧﻄﺎﻫﺎﻱِ ]ﻣﺮﺩم ﺩﺭ ﻣﻰﮔﺬﺭﻧﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ. (آل عمران١٣٤)
دلم می لرزد خدا.... از شیطانی که پشت دروازه های رمضان، کمین کرده است... از دنیای شلوغی، که منتظر است، چنان مشغولم کند، که تو را در هیاهوی روزهايش، گم کنم.. از نفس خبیثی، که آرامش امروزش را، حاصل عبادت هایش می داند...نه حاصل عنایت هايت!!! خدا..... دلم، تو را برای همیشه می خواهد... آغوش گرم و بی همتای تو را... که آرامشش را حتی در آغوش مادرم نیز، تجربه نکرده ام... من....از دنیای بدون تو... می ترسم... از شبهای سیاهی که نور یاد تو، دلم را روشن نمی کند... از روزهای سپيدي.. که بدون هم نفسی با تو...تاریک ترین لحظه های عمر من هستند... قلبم... بهانه های لحظه وداع را آغاز کرده است.. و دستانم... لرزش ثانیه های وداع را، پیش کشیده اند... چه کنم...؟ بی سحرهای روشن...؟ بی زمزمه های ابوحمزه...؟ بی اشکهای افتتاح.... ؟ نرو از خانه ما....دلبرم.. نرو... من بی تو...از پر کاهی سبک ترم...که به اشاره ای، اسیر دست شیطان می شود... نرو از خانه ما.... بمان....همین جا....در لابلاي تارو پود سجاده ای که به نگاهت خو گرفته است... بمان..... من....بی تو.... فقیرترین انسان عالمم...خداجانم @adyanoerfann
♨️ آزمایشات حمایت شده از سوی دولت آمریکا بر جنین های قاچاق شده در دانشگاه پیتسبرگ و نقش 🔹دیوید دالیدن از مرکز پیشرفت علم پزشکی، در هفته ای که گذشت در برابر کمیته بهداشت مجلس پنسیلوانیا درباره آزمایشات جنین و قاچاق جنین انسان توسط دولت شهادت داد. 🔸اطلاعات موجود نشان می دهد که Pitt میزبان وحشیانه ترین آزمایشات انجام شده بر روی نوزادان سقط شده، از جمله سوزاندن جنین های 5 ماهه سقط شده بمنظور بخیه زدن موش های آزمایشگاهی، صادر کردن کلیه های جنین به سراسر کشور و کشتن نوزادانی است که برای برداشتن کبدشان، زنده تحویل داده می شدند. 👈بودجه این آزمایشات توسط دولت ایالات متحده از طریق موسسه ملی بهداشت و به ویژه دفتر NIAID دکتر تامین می شده است. منبع : https://b2n.ir/z08520
✍مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند ۲۰ سنت اضافه تر می دهد! می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی … گذشت و به مقصد رسیدیم . موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم . پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم . با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم . فردا خدمت می رسیم! تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد . من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت می فروختم …