سوز سردی بر صورتم می خورد.
درستــ همان جا ایستادم؛ کنار سقاخانه حرم.
آن روز جمعه مهدی هم کنارم ایستاده بود. هر دو برای زیارت به حرم امام رضا (ع) آمده بودیم.
نزدیکی های ظهر بود که بعد از زیارتــ خواستیم برگردیم خانه.
مهدی گفت: «صبر کنیم، نماز جمعه را که خواندیم، برمی گردیم …»
لرزیدم و گفتم: «آخه با این هوا؟ سرما می خوریم …»
کتش را از تن درآورد و روی زمین پهن کرد: «بشین روی لباسم تا سرما نخوری …»
خودش هم همان طور با لباس نازکی که بر تن داشتـ، کنارم روی زمین نشست
آن روز نماز جمعه را با هم خواندیم؛ درست همان جا کنار سقاخانه حرم …
.
💠همسرشهید مهدی هنرور باوجدان
#یڪروایتعاشقانہ🌿
موقع خداحافظی به جای مراقب خودت باش و این حرفا بهش بگید :
«حالا که جانِ ما شده ای احتیاط کن..»
تا قند تو دلش آب شه (:🔖•
#یهنمہدلبری
' مغرور و بداخلاق بشو با همه اما
بامن بـِه از این باش که با خلقِ جهانی🌏'
هدایت شده از ˼ عَــینشـینقـاف ˹
چو عشق را تو ندانی
بپرس از شبها . . .✨
هدایت شده از ˼ عَــینشـینقـاف ˹
"بسم ربّ الخـٰالق دل های عـٰاشق✨"
هدایت شده از ˼ عَــینشـینقـاف ˹
بختواقبالِمرابابودنت
خوشکردهای (:
ایدلیلِحالِخوبم
صبحِ زیبایت بخیر⛅️!
-هر که از عشق تو پرسيد ،
به او گفتم شـُكر♥️ :)
پیش مردم گِله از یار ...؟
همینم ماندهست !
˼ عَــینشـینقـاف ˹
-من قلبمو توی جیبِ اون پیرهن چارخونهء سورمهایت جا گذاشتم!♥️✨^^ -عَینشینقاف •• aen_shin_ghaf ••
" درست همونجا که داره
آستین پیراهنِ چهارخونش رو تا
میزنه و زیر لب مداحی میخونه و
اَبروهاش توی هم گره خورده ..
درست همونجآ دلبر نیست که..
جآن میبرد "
جآن...✨