eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
714 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
190 ویدیو
15 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
گلدوزیِ رشته عشق ✍نرگس سلیمانی دوباره یکشنبه رسیده بود، روزی که کلاس‌های خواهر وحجم کتاب‌های کیفش کم بود و او می‌توانست برایم کتاب به امانت بیاورد. وقتی از کتابخانه مدرسه ناامید شوی همه امیدت می‌شود یکشنبه‌ها و کیف پربرکت خواهرت، خواهری که نامردی نمی‌کرد و همیشه در انتخاب داستان کتاب‌ها، هوای دل خواهرکوچکش راداشت! این بار اما انگار اوضاع فرق کرده بود چراکه نه در ابتدای کتاب و نه انتهایش خبری از شهید و سلیقه آن روزهای من نبود! هرچند بی‌میل اما کتاب راشروع کردم. گلدوزی رادوست داشتم معتقدبودم کشیدن طرح زیبا مهم‌ترین مرحله یک کار گلدوزی زیباست، وقتی فهمیدم محمدحسین قصه،طرح گلدوزی دخترش را می‌کشد عجیب عاشق شخصیت داستان شدم. قمرسادات همسراو برخلاف بعضی خانم‌های فامیل‌مان که جلوی بچه ها بدِهمسرشان رامی‌گفتند، وقتی پسرنوجوانش گله کرد که: "مادرمگرمابیکاریم به دنبال پدر به این شهروان شهر برویم؟!" اوبه زیبایی جواب دادکه : "رشته ای برگردنم افکنده دوست می کشد هرجاکه خاطرخواه اوست رشته بر گردن نه ازبی میلی است رشته عشق است وبرگردن نکوست" همان وقت بودکه شعر را در دفترخاطرات دهنم نوشتم !یعنی محمدحسین چه کرده بودکه قمرسادات این گونه عاشقش شده بود؟! همسایه‌مان فوت کرده بود،شنیده بودم پیرمرد همسری رااختیارکرده بود، برای من درآن سال‌ها این اوج نامهربانی بود، چگونه انس چندین ساله را باتحمل مدتی کم می‌توان کنارگذاشت؟! اما محمدحسین بعداز رفتن قمرسادات این گونه نبود گریه‌ها کرد کلاس درسی را که هیچ وقت تعطیل نمی‌کرد، تعطیل کرد و کارش شده بودگریه در فراق قمرساداتش . محمدحسین باهمه مردهایی که تا آن روز دیده بودم فرق داشت چشم‌هایش راکه عجیب مثل چشمان همت خاص بود، در ذهنم نشانه گذاشتم. بعدها وقتی طلبه شدم درکلاس درس تفسیرالمیزان با شوردیگری حاضر می‌شدم، آن کتاب داستان زندگی علامه انگارمقدمه المیزان زندگی من شده بود، مقدمه ای که باعث شده بود تمام تلاشم رابرای فهم بهترش بکنم. تخیلات نوجوانی به سراغم آمده بود واین بار انگار روی جلدکتاب کناراسم علامه طباطبایی،اسم قمرسادات راهم به عنوان مولف المیزان می‌دیدم. دیدن یادداشت استادم در مورد کنگره علامه طباطبایی،همه این خاطرات رابه یادم آورد! کاش یادمان باشد علمای شیعه را چه زمانی وچگونه به نوجوانانمان بشناسانیم؛کتاب بهترین وسیله شناختن و شناساندن انسان‌هاست و چه بسا نوشتن در مورد آن‌ها به زبانی ساده! @AFKAREHOWZAVI
. ماموریت جدید ✍فاطمه ابن‌علی زندگی آمیخته با رنج است. این را همه می‌دانیم و نیازی به یادآوری ندارد. مهم آن چیزی است که نوع زندگی ما را مدیریت می‌کند. فرقی ندارد اسمش را عزم، باطن، نیت و ... بگذاریم. آن شاکله‌ای که نوع مواجهه ما را با رنج‌ها تدبیر می‌کند مهم است. گاهی محنت‌ها و مشقت‌ها چنان شعله‌های سهمگین را به جان‌مان می‌افکند و چنان آتش می‌گیریم که گویی قرار نیست چیزی از ما باقی بماند. می‌سوزیم و رنج می‌بریم. رنج می‌بریم و خاکستر می‌شویم. گاهی هم دود می‌شویم و چون «هباءً منثوراً» چیزی از ما باقی نمی‌ماند. اما گاهی در میان شراشره‌های سهمگینِ رنج‌ها کسانی را می‌بینیم که می‌سوزند اما دود و خاکستر نمی‌شوند! جنسشان از پولاد است! آتش سوزان نرمشان می‌کند! این نرمش و انعطاف، خود آغازی است بر نو و تازه شدن. پولاد مذاب را دیده‌اید که چگونه بعد از رنجِ آتش، در قالب جدید ریخته می‌شود و کارایی تازه‌تر و بهتری می‌یابد؟ گویی مرارت و سختی را به جان خریده تا تولد دوباره یابد! باری! این شاکله و ساختار ماست که تعیین می‌کند عاقبت دود شویم و معدوم یا کربن سیاهی که زباله‌ای بیش نیست یا پولادِ همیشه پاینده. جنس آدم‌ها بستگی دارد به اینکه چقدر به منبع ازلی و بی‌نهایت وصل باشند؛ منوط است به نوع رابطه با خدا و حد تمرکز در قرابت با او. اگر ذهن و وجودمان متمرکز حول «الله» شود نه ترسی از رنج‌ها و مشقت‌ها به جانمان می‌افتد، نه محزون و نگران می‌شویم. بلکه می‌شویم همان پولاد آبدیده‌ای که آماده نقش‌پذیری جدید و موثرتر است! همه این‌ها را گفتم که بگویم ملتی که در کوران بمباران‌های شدید، تشنه، گرسنه، داغدیده و بی‌خانمان است اما فرو نمی‌ریزد و از اعماق وجودش می‌گوید:«حسبنا الله و نعم الوکیل» مانا و جاودان است و دارد آماده می‌شود برای نقش و ماموریت جدید. @AFKAREHOWZAVI
. «درباره تعلّق» ✍طیبه فرید بالشم را پشت و رو می کنم. گل‌هایش خیسند. حکما او هم هنوز دارد با مرور خاطراتش گریه می کند. تعلق چه امتحان سختیست و آدم چقدر باید سرسخت باشد که کم نیاورد.فکرش را بکن!ذره ذره باید از دوست داشتنی هایت دل بکنی.چند وقت دیگر هم نوبت من است.این دل بریدن ها معنا دارد. خاطر آدم برای خدا خیلی عزیز است. می خواهد یواش یواش آماده اش کند برای اتفاق های بزرگتر!دل کندن‌های سخت تر.انتقال از نشئه‌ای به نشئه‌ای.... امشب آخرین آدم هایی که از در تالار بیرون آمدند من و او بودیم. چشم های هردویمان خیس اشک بود. موقع خداحافظی کلی توی بغل هم گریه کردیم. او گریه می کرد چون دخترش داشت راهی خانه بخت می شد و من چون عین بچه ها هستم و هر کسی جلوام گریه کند بغضم می شکند .بگذریم که دیدن اشک وصله هایِ تنِ آدم حکمش به طریق اولی شدیدتر و سخت ترست.... (حاج آقای درونم بدون هماهنگی و بدون نعلین می آید وسط نوشتنم ویکجورِ عاقل اندر سفیه نگاه می کند و می گوید چرا عین آدم حرف نمی زنی چرا به جای طریق اولی نمی گویی بالاتر از آن! کاش می شد به او بگویم چرا نخوابیدی؟چرا این وقتِ شب بدون نعلین پریدی وسط روایت...) آدم تعلق دارد. وقتی خواهرم عروس شد این حال را تجربه کردم.یک مادر و شاید پدر، شب عروسی دخترشان گریه می کنند و هیچ توضیحی برای حالشان ندارند،حتی نمی دانند اسم این گریه ها را چه بگذارند. چقدر خدا خوش سلیقه بوده که دخترها را آفریده وما دختردارها چه قدر خوشبختیم.مادر عروس دختر خاله ام بود. دخترش عروس سادات شد. کاااش دخترهای من هم بشوند.می دانم الان که دارم این کلمات را می نویسم او هنوز دارد گریه می کند...... دخترش خوشبخت شده، شوهرش آدم مومنیست،راه دور نرفته، جهیزیه اش را به شادی چیدند. با سلام و صلوات از زیر قرآن راهی شان کرده. اما چه کند مادرِ دختر است!!! امشب وقتی همه صندلی های تالار خلوت شد دلتنگی امانش نداد و بغضش ترکید.... تعلق امتحان سخت آدم هاست که خدا پیامبر بزرگی مثل ابراهیم علیه السلام را به آن امتحان کرد.اینروزها دست خودم نیست. دلم یک جای دیگرست،حتی خانه بخت رفتن آدم ها مرا یاد مادرهای غزه می اندازد.....جایی که باید یکشبه از بچه هایت دل بکنی.امروز دست های گرمش را می گیری توی دستهایت و فردا بدن سردش را باید به خاک بسپاری. انگار تمام تعلقات در آن نقطه از زمین موقتی و اعتباری است.در غزه هر مادری می داند که نباید دل ببندد..... نه به بچه هایش، نه به خانه اش و نه حتی به آینده! @AFKAREHOWZAVI
‌. در ستایش نامه‌نگاری ✍🏻زهرا کبیری‌پور باید دل به بند بند نامه‌ها داده باشید تا از سطر سطر هر نامه‌ای حس هیجان در درون شما خروشیده باشد. از کلمه کلمه‌ی برخی از نامه‌ها دشت وسیعی از عشق، اندوه، شور، هیجان، دلتنگی و رنج را می‌توان احساس کرد؛ نامه‌ها گاهی زوایای کشف نشده‌ی فراوانی را برای شما روشن می‌کنند. گاهی حس درونیِ نویسنده‌ی نامه‌ آنقدر با شما عجین می‌شود که به راحتی می‌توانید، حس لذت‌ها، شادی‌ها، احساسات، آرزوها و حتی هجران و مراثی او را با بند بند وجودتان حس کنید. نامه‌ها حتی گاهی نکات علمی، ادبی و پند و اندرزهای مفیدی را به شما می‌چشانند. و تمام این‌ها درصورتی امکان‌پذیر است که شما اهلیِ نامه و نامه‌خوانی باشید. من نامه‌های زیادی خوانده‌ام؛ نامه‌ی حضرت علی(ع) به امام حسن(ع)، نامه‌ی حضرت علی(ع) به مالک اشتر و... یا نامه‌های ابراهیم گلستان و سیمین دانشور، سیمین و جلال، نامه‌ی عین صاد به فرزندش و نامه‌های شهداء در حساس‌ترین نقطه‌ی زندگی‌شان و ... و اگر بخواهم از بُعد ادبی و تاریخی اهمیت‌ آن‌ها را بیان کنم باید بگویم به عقیده‌ی من بخش قابل توجهی از ادبیات زبانی و تاریخِ دینی _ ملی ما در دل همین نامه‌ها نهفته است. در ادامه بخشی از نامه‌ی امیرالمؤمنین به امام حسن(ع) را می‌خوانید، تمام کلمات این نامه‌ی طولانیِ پدر پسری پُر است از رمز و رازهایی که می‌تواند مخاطب خود را تا جغرافیای وسیعی پوشش دهد. جدای از غنای ادبیِ این نامه، نمایان بودن روح بلند امیرالمؤمنین در بند بند کلمات آن است. بخوانید: «این نامه از سوی پدری (دلسوز و مهربان) است که عمرش رو به پایان است، او به سخت‌گیری زمان معترف و آفتاب زندگیش رو به غروب (و خواه ناخواه) تسلیم گذشت دنیا (و مشکلات آن) است، همان کسی که در منزلگاه پیشینیان که از دنیا چشم پوشیده‌اند سکنی گزیده و فردا از آن کوچ خواهد کرد. این نامه به فرزندی است آرزومند، آرزومند چیزهایی که هرگز دست یافتنی نیست و در راهی گام نهاده است که دیگران در آن گام نهادند و هلاک شدند (و چشم از جهان فرو بستند) کسی که هدف بیماری‌ها و گروگان روزگار، در تیررس مصائب، بنده دنیا، بازرگان غرور، بدهکار و اسیر مرگ، هم پیمان اندوه‌ها، قرین غم‌ها، آماج آفات و بلاها، مغلوب شهوات و جانشین مردگان است...(پسرم) قلب خویش را با موعظه زنده کن و هوای نفس را با زهد (و بی‌اعتنایی به زرق و برق دنیا) بمیران. دل را با یقین نیرومند ساز و با حکمت و دانش نورانی و با یاد مرگ رام نما و آن را به اقرار به فنای دنیا وادار، با نشان دادن فجایع دنیا، قلب را بینا کن و از هجوم حوادث روزگار و زشتی‌های گردش شب و روز آن را برحذر دار...» اگرچه با آمدن تکنولوژی و پیشرفت کردن اطلاع‌رسانی نوشتن نامه کم‌رنگ شده است، اما چه خوب است که ما اجازه ندهیم این فرهنگ غنی به دست فراموشی سپرده شود. در مناسبت‌های مختلف به عزیزانمان نامه بنویسم و آنچه را که رو در رو و تلفنی از ابراز علاقه‌مان نتوانستیم بیان کنیم را در قالب نامه به گوششان برسانیم. به فرزندانمان نامه بنویسیم و جملاتمان را برای او به یادگار بگذاریم. به گمانم تأثیر بسزایی در روح آن‌ها خواهد گذاشت. @AFKAREHOWZAVI
. ضربه فنی ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد لحظات پرشکوه مبارزه یک جوان ایرانی، وقتی که پشت حریف را به زمین می‌زند، فراموش نشدنی‌ست. در کتیبه‌ی ذهن‌مان، پر است از خاطراتی که طعم پیروزیِ بدون اما و اگر را به یادمان‌ می‌اندازد. پیروزی بر روی تشک، پیروزی بر ناداوری‌ها، پیروزی بر لابی پشت پرده و در نهایت، یک پیروزی همه جانبه. چقدر این مدل پیروزی دلچسب است! چقدر لحظه بالا رفتن پرچم کشورت، ستودنی‌است؟! بالای بالا، بالاتر از هر کشور دیگری. امروز هم پرچم فلسطین بالاست. بالاتر از همه ظلم‌های کشورهای اروپایی و آمریکایی، خیلی بالاتر از بی‌تدبیری کشورهای عربی. امروز فلسطین معنی تازه‌ای به مبارزه داد، مبارزه‌ای همه جانبه و خستگی‌ناپذیر. مبارزه‌ای که هر آزاده‌ای را به کرنش وا‌می‌دارد. امروز فلسطین، پرچم اسلام را بر قلل رفیع عزت و آبرو بالا آورد و شکوه تمدنی برگرفته از تعالیم آخرین پیامبر الهی را در چشمان نظاره‌گر دنیا به اهتزاز در‌آورد. امروز به قول پیرِ مرادمان، نه فلسطین به عنوان یک کشور، بلکه حماس به عنوان یک گروه مردمی مبارز، توانست پشت اسرائیلِ تا بن دندان مسلح را به خاک بمالد و در مقابل همه نابرابری‌ها بایستد و اسرائیل را ضربه فنی کند. این پیروزی به پاس تمام مجاهدت‌های زنان و مردان و حتی کودکان غزه است که زیر سنگین‌ترین آتش خشم و نفرت اسرائیل تمام قد ایستادند. زنانی که لالایی آنان در گوش کودکان شهیدشان عرش الهی را می‌لرزاند. مردانی که شانه‌هایشان از فقدان زن و فرزند می‌لرزد اما دستان‌شان برای مبارزه با دشمنِ آدمیت مشت می‌شود. خدا بهترین گواه این لحظات است و خودش برای آنان کافی‌ست. این ضربه فنی، آبروی تمام همراهان این غده سرطانی را برد و ادعاهای پوشالی آنان در حل مخاصمه رو کرد. دستان چدنی آنان دیگر روکشی از مخمل ندارد و حتی شهروندان‌شان دیگر شهروندانِ مطیعی نیستند. گواه این سخن، تظاهرات گسترده مردان و زنان آزاده منهای هر دین و مسلکی در تمام نقاط دنیاست. مردان و زنانی که هویت گمشده‌شان را در چشمان فلسطین قهرمان یافته‌اند و چون ققنوس از آتش زیر خاکستر دوباره پر پرواز یافتند. این ضربه‌فنی بر تمام آزادگان مبارک. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🇵🇸وداعِ پیروزمندانه ✍آمنه عسکری منفرد نگاه کنید! این همه قدرت، استقامت و اقتدار را درکجای تاریخ می‌توان یافت؟ آیا جز در لحظه‌لحظه‌ی واقعه‌ی عظیم عاشورا که جدال عقل و عشق را به تصویر کشیده بود، هیچ کجا جمعِ ایمان، اراده، مظلومیت، حقانیت و صبر را در نبرد حق و باطل، به چشم خود دیده بودید؟ مادران و پدران مقتدری که ۷۵ سال‌، درخت مقاومت را با خون آبیاری کردند تا نسل مقاوم امروز را اینچنین بالنده تربیت کنند که از مرگ در راه حق نهراسند و برای غاصب مستکبر رجز پیروزی بخوانند. همانها که دیروز نام دلبندانشان را بر سینه‌شان می‌نوشتند تا بعد از شهادت مجهول‌الهویه دفن نشوند، امروز با پیکر فرزندان شهیدشان این‌گونه عشق‌بازی می‌کنند. مظلومان مقتدری که در نهایت طمأنینه و ایمان، پیکر پاک فرزندان شهیدشان را در آغوش می‌کشند، آنها را می‌بویند و بر سر و چشم و روی ماهشان بوسه می‌زنند، سپس با آرامشی وصف ‌ناشدنی لباس آخرت را برتنشان می‌کنند و در کمال رضایت، امانت را به صاحبش بر‌می‌گردانند؛ درست شبیه مادرانی که در صحرای کربلا، لباس رزم بر تن فرزندانشان کردند تا فدای ولایت و امامسان شوند. آری! اینان زنان و مردان دلیر مقاومت هستند که ایمان به راه و یقین به پیروزی قریب، اینچنین استوارشان ساخته که حتی مرگ دلبندشان بر ایمان راستین و آرامش عمیقشان می‌افزاید چراکه به یقین می‌دانند که در صبح سپید پیروزی، ارواح مطهر شهدا در کنارشان، قدس شریف را آزاد خواهند کرد. سلام و درود خدا بر نسل پیروز، مؤمن و باارده‌ی فلسطین عزیز که با صبر و ایمانشان، مایه‌ی فخر و نور چشم اسلام هستند. @AFKAREHOWZAVI
. مرضیه عاصی عضو تحریریه مجتهده امین در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه عنوان کرد: برگزاری هفته بسیج، گسترش فرهنگ بسیجی در جامعه، تجدید بیعت و آشنایی نسل جوان با آرمان‌های انقلاب و دفاع مقدس است. بسیج، فهم درست اتحاد، اراده و اخلاص مسلمانان است و هفته بسیج فرصتی است برای گرامیداشت فداکاری‌ها و جانفشانی هایی که برای سرافرازی سرزمینمان انجام شده است. در واقع بسیج با ظهور اسلام در میان ملت‌های مسلمان رشد کرده است و نمی‌توان گفت که بسیج فقط حاصل جنگ تحمیلی یا انقلاب اسلامی است، بلکه تلاش حضرت امام خمینی (رَحمَه الله عَلَیه) و عدالت خواهی میلیون‌ها انسان باایمان، باعث تبلور دوباره بسیج در عصر حاضر بود. متن کامل گفتگو در لینک👇 https://hawzahnews.com/xcxSJ @AFKAREHOWZAVI
. «پدر دختری» ✍سیده ناهید موسوی 🥀کاش این تصویر را نمی‌دیدم، شاید این فقط یک لحظه باشد اما نه، این یک عمر است. یک دردِ عمیق جانسوز، پدر یک‌ انسان نیست، پدر یک فرشته زمینی و کوه استواریست، پدر قهرمان همه داستان‌ها و زندگی‌هاست. پدر یعنی یک دنیا ایثار و گذشت، فقط برای دیدن لبخند دختر... افسوس از روزگاری که بی رحمانه پدری را از دنیا می‌برد گاهی روح و جسم‌‌اش را و گاهی اینگونه فقط روحش را و جسمی بی‌جان می‌ماند و یک جهان خلوت و سکوتی تاریک و سرد که سرشار از سردرگُمی و حیرانی‌ست. آری پدر اینگونه است! مقتدر، قهرمان، دلسوز و قلبی تپنده برای فرزند... 🥀اما دختر، که اولین عشق‌اش پدراست و تا ابد تنها پدر می‌ماند. قهرمان و فاتح تمام قِصه‌ها و افسانه‌ها پدر است. از گُل نازک‌تر از او نمی‌شنوی با همه کم و کاستی‌هایت دوستت دارد و بهترین‌ها را برایت آرزو می‌کند. به وقتش با تمام دنیا هم می‌جنگد تا دخترش خَم به ابرو نیاورد و خاطرش مکدر نشود. 🥀من از داغی بزرگ‌ سخن می‌گویم! وقتی پدری بمیرد، و دختر باقی بماند یقینا درونش هم همان روز می‌میرد. و برعکس اگر دختری از دنیا برود و آمال و آرزوهایش زیرخاک مدفون شوند، همان پدر نه تنها کمرش می‌شکند،بلکه روحش هم می‌میرد و زندگی خلاصه همین جمله است: «عشق فقط پدر دختریش خوب است.» پ.ن: تصویر از پدری در غزه که با دختر شهیدش سلفی می‌گیرد. @AFKAREHOWZAVI
بانوی نمونه🧕🏻 ✍️🏻ف.مرادی 🔸️حضرت امام خامنه‌ای در بزرگداشت کنگره علامه طباطبایی رحمه‌الله فرمودند: "علامه مردی بزرگ و کم‌نظیر در عصر حاضر است و من به غیر از ایشان کسی را نمی‌شناسم. در زمان‌های گذشته ما شیخ طوسی و علامه حلی داشتیم که تنوع علمی داشتند. او مردی است که تنوع علمی عجیبی دارد؛ در اصول صاحب مبنا است و در ریاضیات، عالم به هیأت است و در انساب فرد ماهری‌ست. در فلسفه نوآور است و فلسفه را ارزنده کرده است. درتفسیر مفسر شگفتی‌سازی است. در المیزان به معنای واقعی کلمه، عمق مطالب، شگفتی‌آور است." 🔹️مردی که به این مقامات عالیه رسیده است حتماً در کنارش زنی است که ایمان و تعهدش بسیار بالاست و اوست که متخلق به اخلاق انسانی است. علامه در مورد او می‌گوید: در تمام مراحل زندگی‌ام نشد، خانم کاری کند که من حداقل در دلم بگویم کاش این کار را نمی‌کرد یا کاری را ترک می‌کرد و من بگویم کاش انجام می‌داد. هیچ‌گاه به من نگفت فلان عمل را انجام دادی یا ندادی. 🔸️این زن چقدر بر نفسش کنترل داشت که یک عالم در مورد او این‌گونه سخن می‌گوید. همسر علامه تمام لباس‌هایش را با دست خودش می‌دوخت و زنی بسیار قانع بود. او همسری بود، بسیار مهربان. برای علامه هنگام مطالعه چای می‌آورد اما طوری آن را کنارش می‌گذاشت که رشته افکارش گم نشود و حواس علامه پرت نگردد. تا جایی که می‌توانست دغدغه‌های علامه را کم می‌کرد تا ذهن علامه آزاد باشد برای نوشتن المیزان. کشمش‌ها را در لابه‌لای صفحات مورد مطالعه همسرش می‌گذاشت تا او هنگام مطالعه آن‌ها را بخورد. 🔹️زن‌های جامعه امروزی چقدر با این شخصیت والا آشنا هستند و از او الگوگیری می‌کنند؟ او نه درس حوزه خوانده بود و نه تحصیلات دانشگاهی داشت اما به واقع مثل علامه در اوج عرفان و انسانیت می‌زیست. 🔸️خیلی مهم است که همسر انسان از آدم تعریف کند؛ با این صفاتی که کدبانو، با صفا و با محبت بود. این‌ زوج روی متن شریعت حرکت کرده‌اند و اختلافی نداشتند. هرجا چالش و اختلاف هست به واسطه طغیان یکی از زوجین روی می‌دهد که از خط خارج شده باشد. 🔹️همسر علامه دختر فقیری نبود بلکه او دختر یکی از تجار تبریز است که در نازونعمت بزرگ شد؛ اما در خانه علامه، دنبه‌های گوشتی که علامه می‌گرفت را جدا می‌کرد و به روغن تبدیل می‌نمود. هیچ وقت به همسرش نمی‌گفت، روغن نداریم تا علامه ناراحت شود و از کارومطالعه باز نماند؛ چون می‌خواست ذهنش آزاد باشد و نوشتن بپردازد. انصافاً یک روی المیزان علامه است اما روی دیگرش همسر اوست. 🔸️ما زنان چقدر در آزادسازی ذهن همسران‌مان کوشیده‌ایم که به فکر مطالعه و بحث علمی باشد؟! این ها معارفی است از حقایق زندگی بزرگان که ما از آن‌ها غافلیم. باید اندکی تأمل و تفکر در حالات این زنان مرد آفرین بکنیم و آن‌ها رو الگوی راه‌مان قرار دهیم. یادش گرامی و راهش پر رهرو🍃🌸 @AFKAREHOWZAVI
. نگاه فرازمانی ✍خالقی انقلاب اسلامی برای به جریان‌انداختن مفاهیم جدید اسلامی بر اساس اندیشه، مبانی و اصول نهضت در جامعه، دو کار سخت را آغاز کرد. در مرحله اول «واژه‌سازی» که بار مفاهیم قرآنی و انقلابی را بیان می‌کند و دیگری «نهادسازی» که تحول و دنبال کردن آرمان‌ها و اهداف نهضت است را بر عهده دارد. اگر مبنای حرکت عظیم انقلاب، براساس واژه و نهاد متناسب با فرهنگ انقلاب نبود و از بیگانگان وام می‌گرفتیم، آنگاه نهضت ما با ترازوی دیگری، اندازه گیری می‌شد؛ نه با اصول و مبانی که براساس مفاهیم طیّب و طاهر اسلام بنا شده بود. اما با تیز هوشی و فراست امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) در اوان انقلاب، این کار سخت به‌ اذن الهی انجام گرفت. از اینرو واژه‌سازی‌های مهمی مانند جمهوری اسلامی به جای لیبرال دموکراسی، استکبار به جای امپریالیسم یا عدالت اجتماعی به جای سوسیالیسم... در اذهان مردم شکل گرفت. در قضیه نهادسازی نیز مانند، ایجاد نهاد مهم و اساسی که فهم، درایت، بصیرت، آینده‌نگری و هنر امام خمینی (رحمه‌الله علیه) را نشان داد سپاه پاسداران بود. نهاد تازه‌ای که از خود انقلاب رویید، رشد کرد و افتخار آفرید. از این زیباتر، هنر مطالبه‌ی مردمی کردنِ انقلاب، توسط امام خمینی (رحمه‌الله علیه) که از معجزات نهضت بود؛ و باعث بوجود آمدن کلمه‌ طیّبه بسیج با آن روحیه‌ی الهی شد. توصیفات زیبا، ملکوتی، عرفانی و عاشقانه از سوی امامین انقلاب نثار این بسیجیان غیرتمند شده است که همه کم و بیش از آن خبر داریم و شاید نیاز به بازگویی آن سخنان شیدایی نباشد. لکن اگر در جامعه اهل انصاف باشیم، این بسیجیان مخلص و باشرف به درستی در نگاه رهبر انقلاب معرفی شده‌اند که بسیجی «متدین، متعبّد، مجاهد، طرفدار علم، بابصیرت، متخلق به اخلاق اسلامی، اهل جذب، در کار آباد کردن دنیا و سیاسی است، اما سیاست زده و سیاسی‌کار، اهل دنیا و تسامح در اصول، ریاکار، از خود راضی، علم زده، افراطی و بی‌انضباط، متحجر و خرافی» نیست، که نمونه‌ی این بسیجی را بارها در زمان‌ها و مکان‌های مختلف مانند کرونا، کمک‌های مومنانه، اردوهای جهادی، در علم و تحقیقات و... دیده‌ایم. علاوه بر آن خصوصیات ارزنده، رهبر انقلاب در تاریخ ۲۲ مهر ۱۳۹۰ در جمع بسیجیان استان کرمانشاه درباره‌ی وظیفه‌ی بسیج می‌فرمایند: «از جمله‌ی اساسی‌ترین کارهائی که بر عهده‌ی بسیج است و در بافت درونىِ هویت بسیج دخالت دارد، عبارت است از حمایت و دفاع از اصول مسلّم اسلامی. این هم در بیانات امام هست؛ اصول تغییرناپذیر اسلامی. اینجا بسیج، یک نقش فرادوره‌ای پیدا می‌کند. بسیج نگاه می‌کند ببیند که این حرکت عمومی انقلاب و نظام از مسیرِ درست منحرف نشود؛ مراقب است که انحراف به وجود نیاید؛ هر جا انحرافی مشاهده شد، بسیج در مقابل آن می‌ایستد. این از جمله‌ی خصوصیاتی است که مربوط به بسیج است؛ یعنی در مقابل انحرافات می‌ایستد. خط مستقیم به سمت اهداف والای انقلاب اسلامی، بدون هیچگونه انعطاف و انحراف؛ از خصوصیات بسیج این است. این دیگر نگاهی از بالاست، نگاهی فرادوره‌ای است؛ در واقع فرازمانی است. در بعضی از بخش‌ها ممکن است اشکالاتی پیش بیاید؛ حرکت عمومی باید حرکت مستقیمی باشد. این نگاه، نگاه بسیجی است.» 🍃ادامه دارد @AFKAREHOWZAVI
. نگاه فرازمانی ✍خالقی آری بسیج از ابتکارات افتخار آفرین حضرت امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) است، اما چون وظیفه‌ی مراقبت از انحراف انقلاب را دارد، باید هشیار باشد تا همواره دست اهریمنان را از نفوذ در درون این مجموعه گرانقدر کوتاه کند. او باید نیرویی توانمند، مخلص، بابصیرت، بیدار، با انضباط و آماده به کار باشد؛ این همان تفکر و روحیه‌ی بسیجی است که اگر در تمام دستگاه‌های نظام حاکم باشد، پیشرفت در همه‌ی میدان‌ها حتمی خواهد شد. بنابراین با این نگاه، باید تفکر و روحیه را زنده نگه داریم. به همین دلیل، بسیجیان باید با پایبندی بر ارزش‌های انقلابی و اسلامی، معارف ناب و سراسر معنویت و عقلانیتی که در بیانات و آثار امامین انقلاب، استاد مطهری، علامه مصباح یزدی و ... می‌باشد، خود را تجهیز کنند و آگاهی‌های اسلامىِ خود را تعمیق و گسترش دهند تا در محیط پیرامونی خود اثر بگذارند. مسئله‌ی مهم دیگر اینکه ارتباط معنوی خود را نیز با خداوند متعال را که بسیار ارزشمند است و آثار بسیاری در وجود انسان بر جا می‌گذارد؛ تقویت کنند، تا وجود گران‌قیمت آنان از دستبرد شیاطین انس و جن در امان بماند. و اینگونه است که با هدایت امامین انقلاب، بسیجیان در پیشبرد اهداف انقلاب در اوج اخلاص و گمنامی به عظمتی شگرف دست پیدا کردند که از نمونه‌های پرارزش، بی‌نظیر و آسمانی آن حاج قاسم عزیز ماست که در دنیا مثال زدنی شد. در نهایت باید گفت که بسیج، یک فرهنگ، گفتمان و یک ایدئولوژِی اصیل در جهان بشریت است و حد و مرز نمی شناسد. او فرازمانی است و متوقف نمیشود و هم‌چنان با مقاومت و پایمردی به دنبال قوی کردن ایران اسلامی است و در راه ایجاد تمدن نوین اسلامی گام بر می‌دارد تا مسیر ظهور را هموار نماید. 🍃پایان @AFKAREHOWZAVI
«هدف پیروزی است» ✍سیده ناهید موسوی جمعه‌ها متفاو‌ت‌تر می‌شود، از جمعه هفتم اکتبر که طوفان الاقصی آغاز شد و جمعه‌ای که اولین پیروزی فلسطین رقم می‌خورد تا مقاومت با تحمیل شرط و شروط خود بر رژیم صهیونسیتی پیروز این جنگ چهل و پنج روزه باشد و به معنای واقعی «ضربه فنی» شدن اسرائیل بر همگان عیان شود. و پرچم فلسطین همچنان برافراشته باقی بماند. نیروهای مقاومت اکنون به سطح بالایی از قدرت نظامی_تسلیحاتی و امنیتی رسیده‌اند و جاسوسان اسرائیلی با آن همه ادعا در قدرت و تجهیزات قادر به مقابله و رویارویی با این همه توانایی و عزم حماس برای نابودی رژیم غاصب نیستند. و اسرائیل نابودی محور مقاومت را هرگز نخواهد دید. اما آتش بس چهار روزه پس از شهادت هزاران نفر از فلسطینیان شاید مرهمی بر خسارات مادی و معنوی آنها نباشد. ولی همین روند بازگشت مردم از جنوب به سمت شمال غزه به خانه‌های خود و ورود محموله های غذایی و کمکی، همراه آزادی اسرا به شروطی که محور مقاومت خواستار آن بود.‌ کافی است تا شکست نتانیاهو و کابینه فشل آن رسوایی بزرگ را مقابل چشم مردم خود اسرائیل و کل مردم جهان ثبت کند. در حالی‌که کارشناسان و مقامات رژیم غاصب اذعان دارند که محور مقاومت با تحمیل شروط خود و عقب نشینی نکردن از مواضع خود حتما مقدمه پیروزی خود را جشن خواهد گرفت. آیا این آتش بس موقت مقدمه‌ای برای آتش بس طولانی مدت خواهد شد؟! یا رژیم غاصب دست به جنابت های مختلف و غافلگیرانه می‌کند؟ اما واقعیت این است که اسرائیل در طول این مدت جنگ هیچ گونه دست آورد نظامی نداشت و تنها ضعف و ناتوانی از خود نشان داده است. و با قدرت رسانه‌ای مواجه شد که حتی دروغ های خود را که به قتل کودکان و دیگر موارد نسبت داده شده به حماس را نتوانست اثبات کند. کشورهای اسلامی از ابتدا حمایت و همبستگی خود را با ملت فلسطین اعلام کردند و مداین و پایتخت کشورهای یمن، اردن، قطر و حتی حامیان محور مقاومت در اروپا بابرپایی تجمعات گسترده این پیروزی و آتش بس را جشن و مقدمه نصرت فلسطین دانستند. و این پیروزی و موفقیت برای فلسطین در همه عرصه‌های نظامی و انسانی خواهد بود اما شکست تحقیر آمیز و ناپایداری بماند برای چهره پلید رژیم صهیونسیتی، که در تاریخ ثبت خواهد شد. نصرٌ من الله و فتح قریب @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. در فلسطین زندگی جاری است ✍زهرا نجاتی مردم غزه بعد چهل و پنج روز، با تقدیم دوازده هزارشهید، با نسل‌کشی‌ای که از آنها شده، بازخم‌ها و جراحت‌هایی که در روحشان انباشته شده، میان خانه که نه مخروبه‌ها برمی‌گردند تا برای بارهزارم به دنیا ثابت شود: فلسطین پیروز است. اسراییل،خانه عنکبوت است. ثابت شود زبان دنیا امروز زبان مقاومت است. ثابت شود:«ان وعدالله حق» و «لینصرن الله من ینصره» ثابت شود دشمن ما هم ابله هم است هم بدبخت. اگر هم چیزی دارد تکنولوژیست، همین. نه علم استفاده از آنها و نه فهم مسایل کنونی جهان. اسراییل، نه در نبرد با ما، نه در نبرد با حزب الله لبنان، بلکه فقط درنبرد با جوانمردان غیور فلسطینی، چنان ضربه مهلکی خورد که مجبور به پذیرش آتش‌بس شد. هفته‌ای بیش از 650 میلیون دلار، ضرر مالی و از دست دادن تعدادقابل توجهی ازفرماندهان و چندین تانک مرکاوای، روشن شدن ضعف اطلاعاتی و ازهمه مهمتر،فروریختن هیمنه‌ پوشالی‌اش،سهم وحشی‌هایی شد که برخلاف تمام اصول دنیا، چهل و پنج روز بی‌وقفه، با کشتار زنان و مودمان، نسل‌کشی کردندـ حالا در پایان این نبرد پراز لحظات باشکوه و عشق و عظمت، پر از صلابت اسلام و زبونی دشمن، این لحظه‌ها رقم می‌خورند: لحظه شیرین وصال دختران با مادرانشان. لحظه شیرین جاگرفتن خمیر میان دست‌های کوچک دخترکان، لحظه پیچیدن بوی زندگی در آوارهای جنگ. خنده و شادی آواره‌هایی که علی رغم تمام غصه‌هایشان، شادند چون سرزمینشان را پس گرفتند. چون باز هم ثابت کردند این مقاومت است که تا ابدخواهد ماند. گوارای وجودشان و وجودتان @AFKAREHOWZAVI
. زهرا کبیری پور پژوهشگر و عضو هیات تحریریه مجتهده امین در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، درباره حیات سیاسی حضرت زهرا(س) عنوان کرد: یکی از ابعاد مهم دین ما بحث سیاست و پیگیری امور جامعه است و همان‌طور که از سیره پیشوایان ما به دست می‌آید، دین از سیاست جدا نبوده و نیست. متن کامل گفتگو را اینجا بخوانید👇 https://hawzahnews.com/xcxWR @AFKAREHOWZAVI
. آیا امکان الگوگیری از مادران اینستاگرامی وجود دارد؟ ✍فائزه سادات حسینی بنابر اعلان گزارش دیتا ریپورتال چهل و هشت میلیون ایرانی در شبکه‌های اجتماعی دارای حساب فعال هستند که مربوط به پینترست، اینستاگرام، یوتیوب و توییتر می‌باشد. این آمار پنجاه و چهار درصدی یک پیام بزرگ را به کشور منتقل می‌کند و آن تغییر احتمالی مرجعیت شناختی پدیده‌هاست. مرجعیت شناختی یعنی دیگر متخصصان و کارشناسان جایگاهی در جامعه ندارند و بیشتر مردم منتظر نظرات سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرهای شبکه‌های اجتماعی هستند. سلبریتی‌ها افرادی هستند که تنهابه‌سبب برخی از ویژگی‌های سرگرم‌کننده‌ مثل بازیگری، خوانندگی، ورزشی و هنری و... در چشمان مردم قرار می‌گیرند. اما گروه‌هایی دیگر از مردم در قالب تایید‌کننده‌های شخص سوم مستقل هستند که با شکل دادن ایده‌آل‌ها و ادراک عمومی به‌عنوان اینفلوئنسرهای رسانه های اجتماعی ( social media influencers or SMIs)شناخته می‌شوند. اینفلوئنسرها دارای چهار شاخه هستند که یکی از دسته‌های مهم آنان میکرواینفلوئنسرها می‌باشند. این‌ها فالوورهایی از ده هزار تا پانصد هزار دارند که مام‌فلوئنسرها نیز جزء میکرو اینفلوئنسرها می‌باشند. مام‌فلوئنسرها تصاویر، فیلم‌ها یا تجارب مادری خود را در وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی اینستاگرام و تیک‌تاک و ... با مخاطبنشان به اشتراک می‌گذارند. نکته مهم در پیدایش این دسته بیشتر بر دو موضوع تبلیغات و تاثیرگذاری‌ها متمرکز می‌باشد که موجب انتقادها و تحقیقات کارشناسان در حوزه سبک زندگی شد. با توجه بر اهمیت این موضوع هم کتابی بنام Momfluenced توسط سارا پیترسن در سال 2023 انتشار یافت که پیدایش تاثیرگذاران مادر را حاصل یک سبک زندگی نادرست، سرمایه‌داری، نژادی و توهمی تبیین می‌کرد. او که در بهار امسال با سایت تخصصی Vox مصاحبه داشت، در تشریح دغدغه خود برای موضوع مذکور گفت:« مام‌فلوئنسر سازه‌ای‌ بود که با شرکت‌های فناوری و برندهای مصرف‌کننده به‌عنوان راهی برای امرار معاش در رسانه‌های اجتماعی ایجاد ‌شد. امروزه آنان یک تجارت بزرگ برای تبلیغ‌کنندگان هستند، زیرا زنان اکثرا تصمیمات خرید خانه را می‌گیرند و به‌ویژه مادران اغلب کسانی هستند که اقلام بزرگی مانند کالسکه و تخت نوزاد را انتخاب می‌کنند. علاوه بر آن، مادران تاثیرگذار از یک اهمیت فرهنگی به‌سبب انتقال معنا و چگونگی وظیفه مادری برخوردارند که بیش از هر زمان دیگر در ابتدا آنان این مفاهیم را توسط رسانه‌های اجتماعی به ما منتقل می‌کنند. درواقع آنان بیشتر تصاویر تبعیض جنسیتی، نژادپرستی و طبقه‌گرایی که در اعماق زندگی آمریکایی‌ها نفوذ دارد، تکرار می‌کنند و حال نسخه زیبایی‌شناسانه‌شان از نقش‌های پدری و مادری، در ذهن ما نفوذ کرده است.». بنابراین یک وجه مهم مام‌فلوئنسرها بلندگو بودن‌شان در حوزه تبلیغات بود که بیشتر پیام سرمایه‌داری را نشر می‌کرد. اما آنان یک جنبه دیگر هم بنام تاثیرگذاری بر سلامت روان مادران به‌ویژه افزایش سطح اضطراب و افسردگی داشتند. در این زمینه گزارش تحقیقی در سپتامبر 2022 در سایت Mother ly منتشر شد که حاصل تجربه برخورد دکتر کرک پاتریک با رسانه‌های اجتماعی پس از مادر شدنش بود. کتر پاتریک بر روحیات 464 مادری که صفحات مام‌فلوئنسرها را دنبال می‌کردند، متمرکز شد و بر وجود دو دسته از مام‌فلوئنسرها آگاهی یافت. اینها شامل مادران ایده‌آل و مادران واقع‌بین بودند که موجب قیاس مادران واقعی با آنان و افزایش حسادت‌شان می‌شد. درواقع، مادران ایده‌ال کسانی بودند که بر تصویرهای تحسین‌برانگیزی از مادری و جنبه‌های مثبت فرزندپروری تمرکز داشتند و به مشکلات مرتبط اشاره نمی‌کردند. همین برای مادران بویژه آن دسته زنانی که تازه فرزند اول خود را بدنیا می‌آوردند گزارش‌هایی از سرخوردگی و افسردگی در سطح بالایی دریافت می‌شد ولیکن مادران واقع‌بین اینگونه تصویرسازی نمی‌کردند و از مسائل مختلف فرزندان مثل خانه‌های بهم‌ریخته روایت‌هایی داشتند. همین عامل باعث نزدیکی مادران به این گروه از مام‌فلوئنسرها می‌شد که کمی در آن احساس بهتری داشتند. @AFKAREHOWZAVI
«توان ندارم» ✍ در خیال خویش با قلم و کاغذ در مدینه‌ام. اما توان ندارم قدمی بردارم. توان گذر از کوچه‌های بنی‌هاشم ندارم. توان دیدن، آثار جرم بر در خانه‌ی ام‌ابیها(س) ندارم. توان دیدن، قامت شکسته‌ی ابوتراب، فاتح خیبر ندارم. آخر چگونه می‌توان، چشمان پر غم حسن و حسین(ع) را دید و کلمات، بر کاغذ تر چید؟! ای امان از دل بیقرار علی(ع)، از بس در دل چاه، از غم فراق زهرا(س) گفت و چاه همچو رود گریست. چاه هم آخر، دار الحزان علی (ع) گشت. من کجای مدینه بروم که بازگوی زخم آل‌محمد (ص) نباشد؟! کجایی تک ستاره‌ی «آل محمد»؟! آقا جانم بازم هم شد. نیامدی! @AFKAREHOWZAVI
. «تاجر مرگ» ٢ ✍زهرا سبحانی وصیت نامه‌اش را پاره کرد. حسابی به کت و شلوار فرانسوی دوختش برخورده بود. آن همه پول و اعتباری که در ذهنش برای خودش تصور می‌کرد با آگهی یک روزنامه، دود شد و رفت هوا. آگهی به مناسبت مرگ برادر بزرگترش چاپ شده بود و دست به دست آدم‌ها گشته بود تا به دست خودش هم رسیده بود؛ آن‌هم در خیابان‌های کن فرانسه. اگرچه می‌دانست آن روزنامه‌ی فرانسوی، برادرش را با خودش اشتباه گرفته، با این حال آن آگهی، پرده از حقیقت تلخی برداشته بود که کل او را بهم ریخته بود؛"منفور بودن او در ذهن آدم‌ها!" تیتر آگهی آن روزنامه، یعنی «تاجر مرگ، مُرد» سخت نبود؛ طولانی هم نبود اما چشمانش با خواندن هر کلمه از آن جمله تنگ‌تر شده‌ بود؛ نه اینکه چشم‌هایش ضعیف باشد ولی تیزی این حقیقت، چشمانش را مانند دلش آزرده بود... به استکلهم که برگشت، در اولین فرصت، وصیت نامه‌اش را پاره کرد. دست‌های لرزانش را بر ریش و سبیل‌ بورش کشید. حواسش به محکم بودن قدم‌هایش نبود هر بار که طول و عرض اتاق را می‌رفت و برمی‌گشت محکم پایش را بر زمین می‌کوفت. بی‌اختیار موهای یک طرفه‌اش را صاف و صوف می‌کرد. چی فکر می‌کرد و چی شده بود! تا قبل از این حقیقت تلخ، تمام هم و غمش اختراع بود، بزرگترین اختراعاتش هم برای جنگ‌های زمان خودش حسابی به کار می‌آمد. و چه بهتر از این؟ اما از آن آگهی به بعد، تصور روزنامه‌نگاران و مردم از خودش، او را به وحشت انداخت. گاهی وقت‌ها همین اتفاق‌های کوچک و از سر اشتباه دیگران، زندگی آدم‌ها را به کل تغییر می‌دهد. حتی اگر کسی مثل آلفرد بدبین با آن روحیات عجیب و غریب باشد. حالا او مانده بود و افسار ثروتی که او را تاجر مرگ معرفی می‌کرد. تجارتی که برای آن ، حتی جان برادر کوچکترش را هزینه کرده بود تا رسیده بود به اختراع همین دینامیت و چندین اسلحه‌ی دیگر. و چه کسی باورش می‌شد که کاربرد اسلحه غیر از آدمکشی باشد؟ وصیت‌نامه را که تمام کرد، کمی خیالش راحت شد؛ به نیت نیک نامی بود یا چیز دیگر، خودش می‌داند و خدای بالای سرش! می‌گویند خودش می‌خواسته با این کار، دیگر کسی به کارخانه‌های اسلحه‌سازی‌اش اشاره‌ای نکند. و برای همین هم، 94 درصد ثروت حاصل از کارخانه‌های اسلحه‌سازی و... را با کلی شرط و شروط برای درست اجرا کردنش، وقف کرد. یکی از شرط‌هایش این بود که ثروتش را تبدیل به اوراق سهام‌دار کنند و از سود حاصل به پنج نفر ایده‌آل در رشته‌های فیزیک، شیمی، ادبیات، پزشکی و در نهایت صلح، سالیانه جایزه بدهند. شرط دوم، هر بار، هیأت‌های متخصصی تشکیل شود که بر اساس شروط او، برگزیدگان را انتخاب کنند... در نظرش آمد که کاری کرده، کارستان. کاری که دیگر هیچ کس صفات «تاجر مرگ» و  «سوداگر جان انسان‌ها» را برایش به کار نبرد. جارچی‌هایی که نبض اخبار جهان دستشان بود به همین قسمت وصیت چسبیدند و  آنقدر جار زدند تا کسی بقیه‌ی وصیت را کندوکاو نکند. چون می‌دانستند که ادامه‌ی وصیت، به مذاق خلق الله خوش نمی‌آید. طبیعی هم بود، چه کسی دلش رضا می‌داد که به ثروت این چنین روحیه‌ای دست بزند. روحیه‌ای که وصیت کرده رگهایش را بعداز مرگ ببرند و جسدش را با فلان ماده‌ی شیمیایی بسوزانند تا کودی شود برای گیاهان! نصف این را هم اگر می‌شنیدند دیگر بخشش آن همه ثروت با آن همه تحسین و خدابیامرزی تبدیل می‌شد «به مال بد بیخ ریش صاحبش» و کلی حرف و حدیث دیگر! و اینطور شد که ادامه‌ی وصیت، به اندازه بذل و بخشش به چشم نیامد. این روال کار جارچی‌ها بود که فقط خوش‌مذاقی را در بوق و کرنا می‌کردند. با این حال دلشان نیامد که خاکسترش را کود گیاهی کنند، شاید هم از این ترس برشان داشت که فردا پس فردا، ذهن جستجوگر دنبال مقبره و نشان این اسلحه‌سازِ به فکرِ بشریت بیفتد و کف دستشان خالی باشد و این شد که همان یک جعبه پودر خاکستر را خاک کردند. و بالای سر آن را هم نماد خاصی گذاشتند که اهل فن معنی‌اش را بهتر می‌دانند. با همه‌ی این ظاهرسازی‌ها، چرخ روزگار، که بر باید خودش می‌چرخد نه حساب و کتاب جارچی‌ها، در جنگ‌های مبهم جهانی که برای مردم زمانش آخر دنیا بود، جایزه‌‌ی نوبل تقریبا متوقف شد؛ در عوض، دینامیت و اسلحه‌های آلفرد، حرف زور، زورمندان را به کرسی نشاند و کل فلسفه‌ی علم در خدمت بشر را پوچ کرد. گردونه‌ی روزگار به همین رضایت نداد و درست در هشتاد و دومین سالگرد مرگ آلفرد نوبل یعنی در سال1978 میلادی، مناخم با عینک‌ کاووچی‌اش، چشم در چشم جهان و دست در دست انور سادات بی‌ریشه، گذاشت و مشترکا جایزه‌ی صلح وصیت آلفرد نوبل را در دستانش گرفت. اینکه روح آلفرد در آن لحظه چه شکلی شد و چه حالی داشت را فقط عالم بالا می‌داند، چون دنیای زنده‌ها را متحیر و شگفت زده کرد. 🍃ادامه دارد @AFKAREHOWZAVI
. «تاجر مرگ» ٢ ✍زهرا سبحانی شاید هیأتی که مناخم را برای نوبل برگزید، یک لحظه خودش را جای مناخم فرض کرده بود و با منطق او، بی‌خیال ذهن شگفت زده‌ی جهانیان شده بود. منطقی که می‌گفت: «نیازی نیست به دیگران در مورد کارهایمان توضیح بدهیم ما فقط در مقابل خودمان مسئولیم نه دیگران» این جملات را مناخم بلند بلند گفته بود همان شبی که با «اسحاق شامیر» سرکرده‌ی یاغی‌های اشترن، روی هم ریخته بودند که آفتاب نزده بریزند سر اهالی «دیر یاسین»‌؛ ته دلشان هم گفته بودند: «خوبِ این عرب‌های مسلمان بشود که دیگر با هر ننه من غریبم صلح‌جویانه رفتار نکنند.» مناخم معتقد بود که «با دیر یاسین باید شروعی رقم بخورد که هر کسی از آن حرفی به میان آورد تنش بلرزد ابن تنها راه تصاحب سرزمین موعود ماست» اسحاق هم زده بود روی دستش و  «گل گفتی پسر» را آنچنان با هیجان گفته بود که سحر نشده، قشون قشون سرباز و خبرنگار مزدور، ریختند سر مردم بی‌پناهی که چند شب قبلتر، سربازهای اُردنی را از روستای خود بیرون رانده بودند که «ما دنبال جنگ نیستیم بگذارید در آرامش باشیم». اما با همه‌ی اینها وقتی نابرادری این یهودی‌های تازه وارد را دیدند، با هر چه که در دست داشتند از خود دفاع کردند، طوری که مناخم درخواست کمک و سرباز بیشتر کرد. در نهایت این ابتکارات آلفرد بود که برنده‌ی این جنگ نابرابر را مشخص کرد. عکاس‌ها صحنه‌های قساوت کسانی را ثبت کردند که معروف بودند به جنایتکاران ایرون، گروهی که ناز شست جنایتشان آنچنان وحشتناک بود که تا مدت‌ها پُز محکم کردن پایه‌های اسرائیل را به هم کیشان خود می‌دادند. از شرط‌بندی سر دختر یا پسر بودن جنین‌های زنان حامله گرفته تا بریدن دست‌ها و انگشت‌ها برای تصاحب النگو و انگشتر! مردان را هم پشت یک اتوبوسی بستند و بعد از دوره کردن سر میدان به رگبار بستند. دخترها که دیگر گفتن ندارد اجساد نیمه سوخته، همه چیز را حکایت می‌کرد. مزدورها صحنه‌های جنایت را ثبت کردند و پول‌ش را هم تمام و کمال گرفتند گرچه تا سال‌ها بعد، همچنان اظهار تأسف می‌کردند... حقایق به تصویر کشیده شده‌ی آن روز، در میان روستاهای اطراف پخش شد. برای ما داعش دیده‌ها، شاید اینجور چیزها تازگی نداشته باشد چون داعش هم از خرخر چاقویی که با آن سر می‌برید؛ فیلم می‌گرفت و در فضای مجازی پخش می‌کرد ولی برای مردم آن زمان تازگی داشت طوری که از وحشت جنایت‌ها و از ترس جانشان، زمین‌های آبا و اجدادیشان را رها کردند و در راه حفظ ناموسشان آوارگی را به جان خریدند. مثل ما هم باید مرگ داعش را مدیون مردان شریفی بداند که ایستادند تا وطن، وطن بماند. غروب آن روز وحشتناک، مناخم پیرزومندانه نگاهش را با اسحاق رد و بدل کرد که «دیگر بهتر از این نمی‌شه،این بار هم گل کاشتیم» بار قبلی هم با کمک همدیگر هتل شاه داوود یا همان کینگ دیوید فلسطین را با دینامیت‌های آلفرد نوبلِ دربه در دنبالِ صلح و نیک‌نامی را با خاک یکسان کرده بودند. آنجا فقط عرب مسلمان نبود، مسیحی و یهودی هم بود. . دو سه نفری که عِرق یهودی‌شان نمی‌گذاشت بی‌خیال آن یهودی‌ها شوند، به مناخم اعتراض کردند که اول باید هم‌کیشان خود را از هتل بیرون بیاوریم بعد... 🍃ادامه دارد @AFKAREHOWZAVI
. «تاجر مرگ» ٢ ✍زهرا سبحانی مناخم اما با چشمان برق زده گفته بود: «دیشب داوود پیغمبر را دیدم و به من گفت در ساختن عظمت اسرائیل تردید مکن. نام من آرام نمی‌گیرد مگر آن گاه که دل‌های شما آرام گیرد.» فردای این حرف‌ها فقط صدای انفجار با دینامیت بود که به گوش مردم قدس می‌رسید. مناخم اما خونسرد و با لبخند گوشه‌ی لبش، فقط اخبار را دنبال می‌کرد. انگلیس برای اینکه کارشان را بی‌جواب نگذارد، گروه ایرون و اشترن یا همان لحی را در لیست تروریست‌های سازمان بین الملل قرار داد ولی کم کم از ترس جانش و به عبارت بهتر برای قول و قراری که در پشت پرده‌ها با مخفی‌کارها گذاشته بود، بار و بندیلش را جمع کرد تا دیگر کسی منکر ابتکارات آدمکشی مناخم برای رسمیت اسرائیل در سازمان بین‌الملل نشود. آب در دل مناخم تکان نخورد و سال‌ها بعد که بخاطر این همه ابتکار، نخست وزیر اسرائیلش کردند؛ به سادگی آب خوردن نام گروهشان را از لیست تروریست‌های سازمان بین‌الملل خط زد. دیگر وقت قدردانی از او برای خدمت به قوم از همه بهتران رسیده بود. چهره‌اش کمی جا افتاده‌تر شده بود ولی نمی‌توانست برق جنون در چشم‌هایش را مخفی کند. جنونی که بعدها آخر عمری، کار دستش داد و تقاص آن همه خون را یکجا سرش آوار کرد. گرچه جارچی‌های مذاق کارکن، کار خودشان را کما فی سابق بلد بودند. و این بار به جای چشم‌های مناخم، خنده‌های تصنعی در صلح کمپ دیوید را جار زدند. مناخم هم بدش نیامد و با کروات مرتب، شیک و رسمی، در جایی که آلفرد نوبل وصیت کرده، پیدایش شد و جایزه‌ی صلح را با تشویق‌های بهت زده‌ی جهان، گرفت. روح آلفرد آن بالا‌ها، می‌دانست که مناخم معروف به آدمکشی و جلادی با صلح جمع نمی‌شود ولی باید قبول می‌کرد که ثروت حاصل از تولید دینامیت و اسلحه‌سازی برای آدمکشی، اول و آخر خرج کسانی می‌شود که با آدم‌کشی به صلح می‌رسند. 🍃پایان @AFKAREHOWZAVI
تربیت انسان‌، مهمترین وظیفه‌ بانوان/ علی‌رغم میل دشمنان، مکتب عاشورا و مقاومت زنده است 🔹 در نشستی با عنوان «زنان و مقاومت؛ از کربلا تا قدس» که در خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ برگزار شد، دو کارشناس علوم اسلامی به ویژگی‌های اسوه صبر و مقاومت حضرت زینب(س) و همچنین بررسی هویت و وظایف زنان جبهه اسلام و مقاومت پرداختند. 🔹 استاد حوزه و کارشناس علوم اسلامی: شهیدانی چون: حججی‌ها، زین‌الدین‌ها و سردار سلیمانی‌ها، محصول دسترنجِ جهادیِ بانوانی هستند که با تزریق روحیه‌ی مقاومت و ایستادگی در جانِ مردان، عملا درس جهاد را برای همسران، فرزندان و برادران خود، بازگو نمودند. @abna24 @AFKAREHOWZAVI
. «سنگ قبرنورانی» ✍زهرا نجاتی این روزها هرروز شاهد اتفاقات عجیب‌ آخرالزمانی هستیم. یکی از این اتفاقات آنچه که در این کلیپ می‌گذرد هست. وقتی دین از معنا تهی شود؛ وقتی تجمل و توهم، جای فهم عمیق را بگیرد، حاصلش می‌شود تبلیغ یک چنین سنگ قبری. سنگ قبری که اساسا باید ساده می بود چرا که قرار بوده انسان ها رابه یاد قیامت بیندازد به یاد وعده گاهی که هرگاه در جاده زندگی، سست شدیم، با یادآوری آن، دست از گناه بکشیم. وقتی «جمله نور به قبرش ببارد» را این قدر تهی ترجمه کنیم که بشود با یک لامپ، نور را در قبر فراهم کرد، پس چه انگیزه‌ای برای خوب بودن! بدترین آدمها را هم می‌شود در این قبرها خواباند و ادعای نورانیت کرد اما با تاریکی درونی قبل چه می‌کنیم؟ اگر باور ما به نور در حد چنین چراغی باشد چطور می‌خواهیم «الله نور السماوات و الارض» را درک کنیم؟ چقدر فکر می‌کنیم به تنهایی و سکوت قبر و نیاز ابدی او که درآن خدا کند آرام گرفته باشد! چقدر می‌شود با این خرعبلات، و خزغبلانی از جنس طراحی چهره میت روی قبر، به جنگ با دین و اعتقادات راجع به برزخ رفت؟ کمی فکر کنیم؛ با این کارها، بیشتر روح میتی که به سختی و حقیقتا محتاج خیرات ماست، را به گناهانی دایمی دچار می‌کنیم. مادامی که چهره بی‌حجاب زنان روی قبر ایشان حک شده، مادامی که به جای رعایت استحباب سادگی و برجسته نبودن قبر، دل بدهیم به این تجملات که انسان‌ها را از مخارج مردن هم می‌ترساند، مادامی که به جای جمع کردن توشه در هنگام زندگی، فکر زیبایی قبر مرده باشیم،چقدر داریم دین را از درون تهی می‌کنیم؟! اگر هم بنابه چنین مخارجی باشد، قاعدتا نماز و روزه قضا و پرداخت خمس و دیون میت، چیزی است که باری بزرگ از دوش او برمی دارد. چیزی که دقیقا بازهم نماد بارزی برای ظاهری شدن دین است. مخارج هنگفت احمقانه برای کسی که دیگر دنیا برایش پشیزی ارزش ندارد ودر عوض چشم به راه خیراتی از سوی ماست. این روزها و این شب‌ها که متعلق است به مادرسادات و گمنامی مزارش، زشت است که او را مادر خود بدانیم و در حسرت زیارت مزارش مانده باشیم اما دنبال زینت‌های این چنینی که هیچ نفعی برای اموات ندارند، باشیم. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. اسطوره‌ی مقاومت در تاریخ ✍پروین صادقی‌منش قرآن درباره‌ی حضرت صدیقه طاهره می‌فرماید: 《انّا اعطیناک الکوثر 》، کلمه‌ای بالاتر از کوثر نیست . در دنیایی که زن را شرّ مطلق و عنصر فریب و گناه می‌دانستند ، قرآن می‌گوید: فاطمه نه تنها خیر است بلکه کوثر است، یعنی خیر وسیع، یک دنیا خیر (شهید مطهری، کتاب حماسه حسینی، ج ۱، ص۳۲۷) • از نقش‌آفرینی‌های درخشان فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، بالابردن فرهنگ جامعه، رشد فکر و اندیشه مردم و دفع مشکلات و شبهات آنان است. آن حضرت از مسائل ساده گرفته تا پیچیده ترین مشکلات را پاسخگو بود و این امر میسّر نبود، مگر با احاطه علمی، قوّت فکری و همت بلند ایشان. این بانوی بزرگ اسلام، سختی تبلیغ و زحمت تعلیم و تربیت را تحمل کرد و چون مشعلی فروزان در راه هدایت جامعه، نورافشانی کرد و با سوختن خود به دل و جان مردم گرمی بخشید و پاسداری از ارزش ها و مفاخر اصیل، مبارزه پیگیر با بدعت ها، جهل، کجروی‌ها و رکورد جامعه را خط مشی خود قرار داد. •گوهرِ وجودحضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها) گرچه برای بروز و تجلی، فرصت چندانی نیافت، اما در همان هجده سالی که از این زندگی دنیایی بهره گرفت، لقب «سیده نساء اهل الجنه» را یافت و این نشان از عمق معنویتی است که در وجود این برترین بانوی تاریخ نهفته است.رهبر معظم انقلاب در این مورداشاره دارند؛《پیغمبر اکرم در مورد حضرت زهرا تعبیر «سَیِّدَةُ نِسَاءِ العالَمین» دارد، و «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة»؛ که این مهم‌تر است: سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة. همه‌ی زنهای بهشتی: جناب ساره، جناب آسیه، جناب حوّا، جناب مریم، همه‌ی این زنهای بزرگ تاریخ «نِساءِ اَهلِ الجَنَّة» هستند دیگر؛ زنهای بهشتند؛ این بزرگوار «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة» است. این [جور] است. اصلاً زبان انسان چطور بچرخد تا بتواند اینها را بیان کند و حقّش را ادا کند! اصلاً ذهن ماها هم خیلی احتیاج به تأمّل و تدقیق دارد تا این حقایق را درک کند.》 (بیانات ‌رهبر انقلاب در دیدار مداحان اهل بیت علیه‌السلام؛ ۳/اسفند/۱۴۰۰) •ایشان سه هدف مهم را در زندگی خود تعریف کرد که عبارتست از: حفظ اسلام، پیروی از‌ ادای حق ولایت و پانگرفتن منافقین؛ ایشان دراین راه تلاش بی وقفه کرد ودر نهایت برای احقاق آن و در دفاع از ولایت از تمام سرمایه‌ی وجود خود هزینه کرد ودراین راه به شهادت رسید.آن حضرت در جنگ روایت‌ها پیش قدم است؛ درمتن جامعه ، آن هم در خطرناکترین بخش‌های آن، با بیداری و دشمن شناسیِ‌ قوی، حضور فعّال دارد؛ آن وقتی که صحبت از خلافت و مبارزات سیاسی در اسلام مطرح می‌شود؛ اگر موضع ایشان نبود به جای غدیر، مسیر سقیفه را برای ما ترسیم می‌کردند وکسی که نگذاشت این مسیر منحرف وگم شود خون حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) بود. •حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) مجاهدی است؛ که با بصیرت و آگاهی از امام خود در برابر دشمنان دفاع کرد وهمه توان خود را دراین رابطه بکار گرفت وازمهمترین گامهای ایشان افشاگری ایشان در خطبه فدکیّه است که درجمع مهاجران وانصار ایراد فرمود؛ به حربه‌های دشمن وسران سقیفه و نقشه‌های آنان پرداخت و برای همه، ویژگی‌های منکرانِ غدیر را تبیین کرد. حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) با اقدامی شگرف سیاسیِ دیگر، کاری کرد که این مبارزه مستمر با ظالمان غاصب، در تاریخ ثبت وماندگار شود؛ وکسی نتواند آن فریاد را خاموش کند وآن اقدام، وصیتِ دفنِ شبانه آن حضرت بود؛ با این کار در عمل باعث ایجاد یک سوال بزرگ در تاریخ شد. •در صدر اسلام دشمن جریان سقیفه به راه انداخت تا غدیر رونمایی نشود؛ امروز هم دشمنان ما درجنگ رسانه‌اییِ قوی با ایجادِ جوّی مسموم تلاش می‌کنند نگذارند این انقلاب اسلامی که ادامه‌ی همان مسیر ولایت است به دنیا معرفی گردد و آن جمعیت ظالمی که آن‌روز در مدینه باعث ریختن‌ِخون حضرت زهرا (‌سلام‌الله علیها) شدند، امروز دنباله‌های آنان با دستور گرفتن از اربابان ظلم وجور، باعث ریختن خونِ پاکِ رهروان راه ولایت وانقلاب اسلامی هستند. •در جامعه کنونی برای استقرار جامعه اسلامی زن وظیفه دارد در قبال ارتباط عاطفی ومحبت به حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) به روش آن بزرگوار نیز، عمل کند و دراین راه هرچه در توان دارد حرکت کند؛ ارزشهای معنوی خود را بالا ببرد، همت واراده خود را صرف ارزشهای والا کند و نگذارد تجملات و پوچی‌ها رشد کند و با استقامت و الگو‌گیری از این گوهر تابناک، شخصیت خود را بالا ببرد و بازیچه فرهنگ وتمدن غربی و روش های توطئه‌آمیز و تحقیر زن قرار نگیرد. @AFKAREHOWZAVI
. ما أدراکَ ما زهرا زنی از خاک، ‌از خورشید، از دریا،‌ قدیمی‌تر زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمی‌تر زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمی‌تر زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمی‌تر که قبل از قصۀ ‌«قالوا بلی» این زن بلی گفته‌ست نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفته‌ست ... چه بنویسم از آن بی‌ابتدا، بی‌انتها، زهرا ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا چه می‌فهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا!* ✍سید حميد رضا برقعی پ.ن:نگاره «شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)»، نسخه حدیقه السعداء، اواخر سده دهم هجری و اوائل سده یازدهم هجری، موزه توپقاپی سرای استانبول @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا