. جهت دسترسی سریع به #کارتون هایی که برای یادگیری #عربی مناسب هستند ، اینجا چیزایی رو بارگذاری خواهیم کرد، یادگیری گام به گام همراه با #روش_خاص 👌 به همراه پیاده سازی دیالوگ های کارتون بعنوان تمرین (همراه با ارائه متن کارتون ها ) 🌸هزینه ی استفاده صلوات 🌺 کانال ایتایی و تلگرامی @aflamolarabia

اما مراحل یادگیری مدنظرما در این کانال 👆👆 قراره طبق این مراحل کارتون ها و فیلم ها رو پیش بریم ، با همدیگه، دونه به دونه به تک تک مراحل دقت شود👌

. ...📽 کارتون صلاح الدین📽... الحلقه الاولی #کارتون #تمرین اول این کارتون رو به #روشی که عرض شد #چند_بار نگاه میکنیم، بعد متن دیالوگ ها رو #یادداشت میکنیم ، در آخرین مرحله : متن صحیح کل کارتون رو ارسال میکنم که با متن خودتون #مقایسه کنید و سپس دیالوگ ها رو همزمان با کارتون #همخوانی کنید. 👈لطفا تا خودتون متن رو بصورت کامل(هرچند دارای اشتباه) یادداشت نکردید،به یادداشت هایی که بارگذاری میکنم نگاه نکنید. #کارتون اول 8/4/98 #تمرین اول

#متن کامل کارتون اول

#ترجمه کارتون اول برای هر حکایتی آغازی هست و قصه ی ما شروع میشود از اینجا یعنی سال 1148 ، مکانی که درموردش میخواهیم بگیم سوریه است ، بر بلندای شهر زیبای دمشق . زمان درگیری ها بود، در آن زمان خطری جولان میداد در هر مکانی ، صحبت میکردند مردم از اسب سوار بزرگی، شوالیه بزرگی، که به زودی می آید روزی ، دیالوگ بازی بچه ها: ها ، دستت هرگز به من نمیرسد سلام عمر (مرحبا یعنی سلام) طارق (جواب سلام است) فرار کن ای ترسو سلام عمر صلاح الدین فرار کن از شمشیر من

کجا بودیم ، ها آره ، (داشتیم می گفتیم ) اسب سوار بزرگی بزودی می آید. نانوا: تازه و لذیذ است ، نون امروز صبح است دونده :راه رو باز کنید نانوا :عجب دست نازکی، دختر: رها کن مرا نانوا: متاسفم، ناچار میشیم به قطعش ای دزد ، بایست ، برگرد به اینجا صلاح الدین : حال تو حالت خوبه؟ دختر : بله ، منو به حال خودم رها کن صلاح الدین : پس چرا پنهان شدی در زباله ها طارق : چیکار میکنی صلاح الدین ، ما نمیشناسیم چه کسی است او ، صلاح الدین : مهربون باش طارق : متاسفم، ناراحت نشو

نانوا : ها ، تو هستی دختر ، دیگه پیدات کردم ، بیا ، بشتاب انگار که اصلا نشنیدی صدای من رو منتظر من بمون نانوا : قطعا دیدمتون بایستید ای دزدها ، صلاح الدین : آیا او گفت دزدان؟ دختر : دزدان؟ نشنیدم واضح، به هرحال اسم من انیسه است. میخورید نان ؟ صلاح الدین : تو دزدیدی این نان رو از او ؟ دختر : این کارم سرقت نبود ، بلکه قرض گرفتنی بود برای ابد (یعنی قرضی که تا ابد برگشت داده نمیشه) خداحافظ صلاح الدین و بعد از این دور شو از راه من (مانع من نشی دیگه) تمام

✔️متن کاملی که فرستادم رو با متن خودتون #تطبیق داده و متن خودتون رو اصلاح کنید، ترجمه رو هم دقیق بخونید، ✔️سپس دیالوگ ها رو چند دفعه با کارتون همزمان #تکرار کنید ، به نحوی که دیالوگ ها رو #حفظ کنید. این #مرحله_آخر تمرین مون واسه کارتون اول است. این مرحله رو تموم کنید، کارتون دوم رو ان شاءالله شروع میکنیم بزودی.

در نهایت ،در طی این مراحلی که عرض شد، بایستی کارتون رو بین ده تا بیست دفعه دیده باشید، این روند ایده آله، خسته نشید، جمله ی معروفی میگه یک کارتون رو چند بار دیدن بهتر است از چند کارتون رو یکبار دیدن.👌👌