✉️ #شاید_تلنگر
☁️✨☁️✨☁️
سلام
تقریبا ۱۵سالم بود که وارد فضای مجازی شدم اولش خیلی به خودم اطمینان داشتم که کار خطایی نمیکنم دختر آنچنان مذهبی نبودم ولی واسه خودم خط قرمز هایی داشتم
تا اینکه یه روز به واسطه یکی از دوستام وارد یه گروه مختلط شدم از اون روز به بعد کم کم عادت کردم به این گروه و ارتباط با نامحرم داشتن دیگه یه چیز عادی شده بود برام
تا اینکه با یه پسری آشنا شدم و بهم پیشنهاد دوستی داد منم اولین بارم بود وسوسه شدم اولش قبول نکردم ولی اسرار کرد منم قبول کردم و فکر میکردم اونم مث من صادقه و قصدش چیز بدی نیست منم بهش وابسته شده بودم
دیگه اون دختر قبلی نبودم موهامو بیرون میریختم
آرایش ،لباسای.... خلاصه تا اینکه یه روز گفت که دیگه میخواد تمومش کنه و رابطه ما خیلی جدی نیست من از اون موقع افسردگی گرفته بودم همش تو خودم بودم دیگه شاد نبودم .از اون به بعد دیگه هرکی پیشنهاد میداد قبول میکردم و بعد یه مدت ولش میکردم برام مهم نبود دوسم داره و اذیت میشه یا نه این برام یه چیز خیلی عادی شده بود دیگه که هر چند روز با یه نفر ولی در حد تلفنی ن اینکه قرار و این چیزا
ولی نمازام سر جاش بود روزه اعتقاداتام اما کمرنگ شده بودن
از اونجایی که تو یه خانواده مذهبی هم بزرگ شده بودم هر روز واسه وضعم تو خونه دعوا داشتیم
به یه جایی رسیده بودم که خودمم از وضع خوم خسته شده بودم.به پوچی ،به هیچی،به اینکه این همه راه اومدم و چیزی گیرم نیومد چیزی که خوشحالم کنه یا اینکه بدرد بخور باشه چیزی جز یه روح خسته و افسرده که هر لحظه به فکر خود کشی بود گیرم نیومده بود .تا اینکه یه روز تو تلویزیون روضه امام حسینو میخوندن
دلم گرفته بود صداش زدم گفتم من میخوام خوب شم میخوام اونی باشم که تو میخوای ولی اراده ندارم تو کمکم کن تو دستمو بگیر اونشب خیلی گریه کردم که نمیدونم چه مدت بعدش شهید حججی شهید شدن اونروز من دگرگون شدم به خودم به داداش محسن قول دادم چادری بشم و بهش گفتم یه کاری بکن واسه یکی دوروز نباشه
که الحمدالله روز به روز بیشتر عاشق چادرم شدم و من این روزای خوبمو ممنون دادش محسن و تموم شهدای مدافع حرمم
این روزا که سالروز شهادت شهید حججی هستش یجورایی تولد یه سالگی منم هست ❤️
⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#story ...✌️
ما در قضاياى ضديت با اسرائيل
دخالت كرديم،
بعد از این هم
هر ملتی با آن رژیم مبارزه کند،
ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم...
#اقا
#در_جهاد
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
دفــاعهـمـچـنانبـاقـیـسـت🤞
جنـگ، #جــنـــگنرم فــرهــنــگیــســت✌️🏼📲🇮🇷
#افسرانجوانجنـگنــرم✌️🏼📱⃟🇮🇷
[🖤.🖇]
اربعـین، کربُبلایی نشدم
اما کاش...
آخـر ماه صفـر
زائر مشـهد باشم 😭💔
#امام_رضایـے😭✋🏻💚
@afsaranjangnarm_313 🖤
#جنگ_نرم 📡
برای افزایش جمعیت باید اولین بار یه فکر به حال این همه غذای شیمایی آلوده کرد!غذای شیمایی مردم را عقیم کرده!رویه بچه طرف فلج میشه!...بعضی ها اصلا بارور نمیشن!
اگه شرایطی رفاهی هم خوب باشه اما این همه غذای شیمایی و واکسن اجازه نمیده به همین راحتی نسل افزایش بیابد
اکثریت کسانی که تونستن بیش از چند بچه بدنیا بیارن بررسی کنید میبینید از این غذای های شیمایی کمتر استفاده می کنند
#بحران_جمعیت_را_جدی_بگیریم
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
{•🕊🔗•}
#چفیه
[غریب های آشنا]
پرسید :
"ناهار چے داریم مادر؟’’😋
مادر گفت :
"باقالے پلو باماهے."🍢🐟
باخنده روکردبه مادروگفت :
"ماامروزاین ماهےها را مےخوریم ویک روزے این ماهے ها ما را ..."
چندوقت بعد در عملیات والفجر ۸ درون اروندرود گم شد ...
مادر تا آخر عمرلب به ماهے نزد ....
شهیـــــد گمنام ...
شهدا شرمنده ایم🖤
#آےشھدا...🖤
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
#ارسالی_افسران_جنگ_نرم
به در خواست خودشون بعد از چند دقیقه حذف شد🙂
#شاید_تلنگر‼️
@Afsaranjangnarm_313
🚫مهم اینکه شما داری با یه پسر چت می کنی و نامحرم محسوب میشه
و هر چه قدرم باشه مفسده داره
یعنی تو همین احکام شرعی که نگاه کنیم و می پرسیم از مراجع
می گن این مفسده داره و به خاطر همین باید ترک بشه و همین اینکه قبح گناه برامون کم کم ریخته می شه مثلا با این پسر و اون پسر چت کنی این باعث میشه
قبح گناه ریخته بشه و گناهاان بیشتری انجام بشه
بنابراین دوست پسر محسوب بشه یا نشه فرقی نداره مهم محتوای اون کاره و عملی که داره انجام میشه که ارتباط با نامحرم مفسده داره و باید ترک بشه
‼️و از جهت روانشناسی وقتی که با نامحرم هی ارتباط بگیری باعث می شود ذهن انسان مشوش شود
و ذهن از پسر خسته بشه و ممکنه اگه پس فردا ازدواج کردی باعث مشکلات در زندگیت بشه و یا حتی به آن ها دلبسته و مشکلات زیادی به وجود اورد
✅احترام به پدر و مادر
همه بزرگان می گویند که ما از چند چیز به عاقبت به خیری رسیدیم یکی اینکه به پدر و مادرمون خیلی احترام گذاشتیم و دیگری اینکه نیازهایمان را اول وقت بوده اگر عاقبت به خیری می خوایم این دو را رعایت کنیم
نه یک دفعه و یک شبه
سعی کنیم که کم کم شروع کنیم
یعنی اگه پدر و مادرمون چیزی گفتن با احترام رفتار کنیم و صحبت کنیم و این را در ذهنمان مرور کنیم اگه در احترامی کنیم و در بشکنیم این باعث میشه هیچ وقت عاقبت به خیر نشیم
💠کتاب «چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟»، اثر استاد پناهیان، به چاپ هشتم رسید/نگاهی کاربردی و متفاوت به نماز :: علیرضا پناهیان
http://panahian.ir/post/3488#gsc.tab=0
@Afsaranjangnarm_313
🔻اگه باز هم مشاوره می خواین یا سوال دیگه ای دارین🙂👇
🔻کارشناس شیفت صبح و عصر
🔹سید یاسر
@yasr98
🔻کارشناسان شیفت عصر
🔹شهیدگمنام
@ravi_313
🔹حامد محقق
@hmmnaseh
🔹محمد دریکوند
@Mmohamm1367
🔻کارشناس احکام سید مشهدی
@kharabeneshinesham
🔹سید محمد
@Mohammadjoonm
🔻کارشناس خواهران شیفت عصر
@AMAN87
🔻کارشناس خواهران فاطمی
@leyli1
🔻کارشناس خواهر زارع
@Porseeman1
🔻کارشناس خواهر دادزری
@md22200
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@porseeman
{•🖤🔗•}
#تلنگرانہ💭
میزانعشقٺ؛
بہامامزمانعج
بہمیزان🔎علاقہاټ
بہتلاوتقرآن📖بستگۍداره
#چون_مولاقرآن_ناطقه✨:)
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_وقت_خاطره📜
🌹شهید حاج قاسم سلیمانی در دیدارش با خانواده شهدا وعده داد که پیکرهای آنها بازخواهد گشت، این جمله سردار وعده صادقی بود که امروز در روزهایی که حاج قاسم نیست باز هم به وقوع پیوست،همسر شهید کمالی از شهدای خانطومان گفت در دیداری که با حاج قاسم داشتیم به او 🌹گفتم: «ببخشید سردار میتونم یک سوال بپرسم؟ گفت: بله. پرسیدم: از شهدای خانطومان خبری نیست، پیکر همسرم و چند شهید دیگر هنوز برنگشته،و با حالت مستأصل
🌹گفتم: بالاخره برمی گردن؟! حاجی دوباره چند لحظه سکوت کرد و بعد سه مرتبه گفت: میان، میان، میان.
○|خاطرهاے از شهید💔
سردار حاج قاسم سلیمانے🕊|○
🌴@afsaranjangnarm_313🌴
{•🖤🔗•}
#دلانـہ ❣
حاجآقادولابــے:👇
هنگامیکهبهیـادامـام حسـیڹ(؏)مےافٺید ...🍃🌹
ٺـردیدےنداشٺهباشيدڪهآنحضرٺهمـبیاد شماسٺ .... 😌✨
#عزیزم_حســــیـن ❤️
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• @afsaranjangnarm_313
#شاید_تلنگر😔😔
من یک دختر از یک خانواده مذهبی بودم
و قاعدتا ازدواجم هم با یک خانواده و فرد مذهبی ....
زمانی که من ازدواج کردم خیلی شبکه های اجتماعی مثل الان فعال نبود.تلگرام هم نبود ... ماهم زندگی خوبی داشتیم....
تا اینکه به شوهرم یه موقعیت کاری پیشنهاد شد تو یه شهر دیگه....
و شوهرم تقریبا هفته دو سه روز فقط خونه بود ....
و همون دو سه روز هم باز کامل بیرون بود و سرکار و فقط شبا برای خواب میومد خونه ....
و مکالمات بین منو همسرم بیشتر از چند تا جمله نمیشد ! چون اون اصلا توانایی حرف زدن نداشت از شدت خستگی و اصلاااا منو نمیدید😢
هربار که برای کار میرفت شهرستان چون از لحاظ عاطفی و فیزیکی شدیدا بهش وابسته بودم ؛ خیلی برام سخت بود تحمل دوریش 😔
روزی چندبار بهش زنگ میزدم ولی هربار یا جواب نداده قطع میکرد یا جواب میداد و میگفت زنگ نزن دستم بنده....😠
بارها و بارها براش پیام های عاشقانه اسمس میکردم و براش مینوشتم که چقد دوسش دارم و دلم براش تنگ شده ولی دریغ از یک خط جوابی که برام بفرسته 😔
اوایل خیلیییی اذیت شدم ولی ب مرور فهمیدم اذیت شدن های من چیزی از حجم کار شوهرم کم نمیکنه😔
یه روز اتفاقی تو یه ارایشگاه یکی از دوستای دوران دبیرستانم رو دیدم ک اتفاقا اونم ی دختر مذهبی و چادری بود ...
بهم پیشنهاد داد وارد یه گروه فرهنگی تو واتس آپ بشم ...
منم که بیکاری و تنهایی حسابی اذیتم کرده بود قبول کردم مخصوصا اینکه به دوستم و کارهاش اعتماد کامل داشتم....
خلاصه من وارد اون گروه شدم و فهمیدم فعالیت های اون گروه اینطوری هست که هرکی برحسب توانایی و تحصیلات خودش باید عضو یه شاخه میشد ...
شاخه حجاب و شبهات و سیاسی و ازینجور چیزا....
اون دوستم خودش تو شاخه شبهات بود و من ب خواست خودم وارد گروه حجاب و عفاف شدم..
ولی اون دوستم تو اون گروه نبود
من بودم و حدود سی نفر ادم غریبه ...
غریبه و مذهبی ....!
دختر و پسر باهم ....
تا یه مدت واقعا کار فرهنگی بود تا اینکه درکنار اون گروه مختلط یه گروه دورهمی فقط برای دخترا ایجاد شد....
و بدبختی من هم با عضویت تو همون گروه شروع شد... اونجا بود ک فهمیدم دخترای مجرد گروه دارن یکی یکی عاشق پسرای مجرد گروه میشن ! 😕
و این وسط فقط من بودم که ... !
تمام فکر و ذکرم شده بود اینکه ی جوری خودمو ب اونا نزدیک کنم...
من اون زمان دوتا پسر دوقلو یکساله داشتم ولی اصلا حوصله بازی کردن با اونارو نداشتم و چون شهرمون هم ی شهر کوچیک بود خیلی جای خاصی برای تفریح و سرگرمی خارج از خونه نداشتیم
سرتون رو درد نیارم....
اوضاع طوری بود که اگه خودمون مجرد نشون میدادم بهتر بود !
چون تا اون زمان هم چیزی از وضعیت تاهل خودم و اینکه دوتا بچه دوقلو دارم تو گروه نگفته بودم...
و بلاخره عشق دخترای مجرد گروه ب پسرا ب من هم سرایت کرد...
و کم کم پای احسان به زندگی من و پی وی من تو واتس اپ باز شد ....
احسانی که تنها مرد متاهل گروه بود !!!
👇👇👇👇
اوایل تمام چت های تو خصوصی فقط حرفای کاری بود... کم کم شکل و نوع استیکرها... تشکر و ذوق کردنا عوض شد..
من ب احسان وابسته شده بودم و خودش هم داشت اینو میفهمید ولی سعی میکرد ب روی خودش نیاره....
ولی من دیگه نمیتونستم مخفی کنم وابستگی و علاقمو ب احسان...
و یه روز اینو بهش گفتم و احسان گفت خیلی وقته میدونه و اونم ..... !
هم از خوشحالی داشتم بال درمیاوردم و هم از غصه مجید(همسرم) داشتم دق میکردم😔
قبلا برای خونه اومدن مجید لحظه شماری میکردم... ولی بعد اومدن احسان وقتایی ک مجید خونه بود برای رفتنش لحظه شماری میکردم.... 😔
تا اینکه یک روز احسان پیشنهاد داد که همدیگرو ببینیم....
شهرما جای کوچیکی بود و نمیشد تو یه پارک یا مکان عمومی قرار گذاشت ....
نمیدونم شیطون تا کجا ب وجود من نفوذ پیدا کرده بود که احسان رو در نبود مجید به خونه دعوت کردم😔
ولی دوقلوهام ...!
به بهونه خرید بردمشون پیش مادرم ...
ب هیچی فکر نمیکردم جز دیدن احسان ...
بلاخره رسید اون لحظه ...
و من درکمال تعجب قبل رسیدن احسان داشتم به این فکر میکردم که چه لباسی بپوشم ؟!!!
و ذهن من تا خیلییییی جاها پیش رفته بود کنار احسان .... و چون یه زن متاهل بودم ترس یه دختر مجرد رو نداشتم !!!!!!!! 😔
باورم نمیشد این من بودم که به اینجا رسیده بودم که حتی ...
.
.
مجید ده صبح راه افتاده بود که بره شهرستان... همه فکرم پیشش بود ...
با صدای زنگ ایفن تمام تنم یخ کرد ...
با لرز و ترس رفتم درو باز کردم ....
برگشتم سمت آینه تا خودمو مرتب کنم😞
اما چیزی که جلوی اینه دیدم ترس و لرزم رو صد برابر کرد...
مجید گوشی موبایلش رو جا گذاشته و من میدونستم که بدون گوشیش محاله که بتونه ب کاراش برسه....
و حتما درحال برگشت به خونس ...
بله برگشت...
احسان اومده بود تو ....
.
درو پشت سرش بست ... اما ... 😔
چند ثانیه بیشتر طول نکشید ک در با کلید باز شد و .....
بله .. مجید ... 😔
.
ببخشید دیگه توانایی نوشتن بقیش رو ندارم...
فقط اینو بدونید که همه چیی همونجاااا تموم شد ....😔
مجید احسان رو دیده بود که اومده بود تو ساختمون...
ولی پیش خودش فکر کرده بود که مهمون واحدهای دیگه هست (یعنی اینم متوجه شده بود که چند لحظه س وارد خونه خودش شده بوده)
برای همین خیالش از بعضی جهات راحت شده بود .. !!!
اما اینها چیزی از تقصیر و گناه من کم نمیکرد....
بزرگواری مجید ؛ احسان رو نجات داد ...
البته خیلی هم راحت نبود ....
اما من ....
الان هشت سال هست که دارم بدون دوقلوهام زندگی میکنم 😔
بدون مجید و بدون احسان !
من خیلی سعی کردم مجید رو قانع کنم که نبودن هاش و بی محبتی ها و کم محلی هاش منو ب این راه کشوند ...
قبول کرد تا حدودی ....
اما تغییری تو تصمیمش ایجاد نکرد....
مجید گفت بخاطر خطاهای خودش از حق خودش میگذره ولی گفت درباره تربیت بچه هاش نمیتونه ریسک کنه !!!!!
...........
واقعا اذیت شدم ولی گفتم شاید سرنوشت تلخ من عبرتی بشه برای کسایی که ازین روابط مجازی و بی سر و ته که اخر همشون چیزی جز هوس نیست دنبال خوشبختین 😔
اگر کسی رو با حرفام اذیت کردم معذرت میخوام😔 ولی از تک تک تون میخوام برای نرم شدن دل مجید دعا کنید که خونواده چهارنفری ما دوباره دورهم جمع بشه😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
به ما گفتن دنیای فردا دنیای موشک نیست
دنیای مذاکره است
و
سردار مارو با موشک زدن 💔
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
📄لیست #حمایتی سوم 🌱
کانال افسران جنگ نرم 💞
کشوری که در قلب اسم حسین را دارد فرهنگ عاشورا را دارد، باید در زیست و فرهنگ الگویی جهان باشد۰
(قاسم سلیمانی)
@eitaacoj
سربازان امام زمان😍
-『توزیباتࢪینلـبخندوداࢪی : )💛
پسنزاࢪلبخنداےخوشگلتازلباتمحوبشہ . . ؛!
@Atlasihayman
اطلسی😋
به تو از دور سلام🌱
@OshaghHussein
عشاق حسین(ع)💓
-دوستدارِمنحنےلبخندت(:
@Efrah_22
اِفۡࢪأحۡ(:
به قرار گاه فرهنگی مدافع حرم و میهن #شهید_جواد_کاکه_جانی بپیوندید🌱
@shahid_javad_kakejani
|{رازِ شَبِ قَدْر}|
سلام دوستان.
در این کانال مداحی های مداحان معروف، زمان و مکان هیئت های سراسر تهران و عکس ها و فیلم های مذهبی گذاشته میشود.
✧༺♥༻✧✧༺♥༻✧
@oshaghooo🖤@oshaghooo
✧༺♥༻✧✧༺♥༻✧
کانال 🏴🏴عشاق الحسین🏴🏴
#حمایتشون کنیم😉
🌸 @afsaranjangnarm_313 🌸