در خانهای که دم شده چای معطرت
گرم است حس و حال دلم چون سماورت
از خاطرات کهنه و تکراریات بگو
حظ میبرم از اینهمه قند مکررت
پاییزهای خانهی تو چیز دیگریست
شاعرترم کنار درختان پرپرت
مادر! منم! «ترانه*»ی دوران کودکی
حالا ببین غزل شدهام در برابرت
از این به بعد شانه نزن موی خویش را
میترسم آه... کم بشود مویی از سرت
شعرم به یادگار بماند برای تو
امضا... علاقهمند تو... راضیه... دخترت
* نامی که مادرم در کودکی مرا با آن صدا میزد.
#راضیه_مظفری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
بر جسم ناتوانش تابیده خشکسالی
جانی نمانده دیگر در این تن سفالی
امروز هم دوباره، آمد کنار میدان
آمد به اشتیاق یک رزق احتمالی
در بین آن جوانان، این پیرمرد خسته
با چهرهای شکسته، با قامتی هلالی
غرق خیال خود بود، فکر مریضی زن
فکر جهاز دختر، فکر فشار مالی
آهی کشید اما شکر از لبش نیفتاد
رو سوی آسمان کرد با دستهای خالی
از آنسوی خیابان، ماشین باکلاسی
فریاد زد: بیایید! با دستمزد عالی!
هرچند پر درآورد از اشتیاق اما
از جمعیت عقب ماند او با شکستهبالی
امروز هم شبیه دیروزهای بسیار
برگشت سوی خانه با دستهای خالی
نزدیک خانه... مردی، با کیسهای به دوشش
لبخند هدیه میداد بر سفرهی اهالی...
خندید پیرمرد و با آسمان سخن گفت:
«حس میشود نگاهت هرلحظه این حوالی»
#راضیه_مظفری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژه_نامه_شعر_رمضانیه_آفتابگردانها
دلم میخواست حالم را بدانی
غمم را از نگاه من بخوانی
نبیند کاش چشمی ماه نو را
که یک شب بیشتر پیشم بمانی
#راضیه_مظفری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
از من که در آینهست بیزارم کن
شبنم بنشان به چهرهام، تارم کن
یک غنچه اگر مرا شکوفا کردی
صد مرتبه در چشم خودم خوارم کن
#راضیه_مظفری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
این شعر کجا و وصف دنیای علی
این عقل کجا و درک معنای علی
برخاستم و وضو گرفتم امشب
تا فکر کنم به نام زیبای علی
#راضیه_مظفری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_اشعار_فاطمی
عزیزم! مهربان من! گل من! جان ریحانه!
نریز این اشکها را جان من دردانه دردانه
حلالم کن که تنها میشوی تا ساعتی دیگر
ببخش از اینکه دیگر جای من خالیست در خانه
《سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت》باکی نیست
تو گنجی و تو را از خاطرش بردهست ویرانه!
مرا شب دفن کن،حالا که دنیا غرق در خواب است
مرا شب دفن کن در گوشه ی مخفی این..........
نمیخواهم قنوت سرد آن دستان سنگین را
مبادا در نمازم صف ببندد هرچه بیگانه
خداحافظ! حلالم کن عزیزم! کاشکی آن روز
برایت بیش ازین میسوختم پروانه پروانه
#راضیه_مظفری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهید_قاسم_سلیمانی
با خویش دنیای تو را معنا نکردیم
پروانه خواندیمت ولی پر وا نکردیم
یا بین مردم یا میان جنگ بودی...
یک عکسِ پشتِ میز هم پیدا نکردیم!
با دوستان لبخندی و با دشمنان اخم
با خصم خندیدیم و فکرش را نکردیم
افسوس ما از عالَمی ترسیده بودیم
افسوس... تنها از خدا پروا نکردیم
گشتیم اما غیر دنیای شهادت
جایی برای زندگی پیدا نکردیم
#راضیه_مظفری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftabgardan_ha
هان! بترسید! گرچه عصاییم
چشم بر هم زنید اژدهاییم
گاه چون صبرِ حیدر، سکوتیم
گاه چون خشمِ خیبر، صداییم
گاه با دشمن آهیم و نفرین
گاه با دوست دست دعاییم
ای یزیدان دوران! حسینیم
از رفیقان شیطان جداییم
هر مسلمان که مشکی به تن کرد
ما هم از غصه، صاحبعزاییم
غزّه، بیروت، کابل و کرمان
ما عزادار جغرافیاییم
صبح امّید غرق طلوع است
هان! بشارت که باد صباییم
#راضیه_مظفری
@Aftabgardan_ha
برای این من ناچار، چارهای بفرست
کجاست راه؟ برایم ستارهای بفرست
بیا و عشق خودت را به قلب من حک کن
برای سنگ سیاهی، نگارهای بفرست
نشد صریح بگویم که دوستت دارم
برای شرم غزل، استعارهای بفرست
تمام زندگیام موج موج، طوفان بود
نفس نمانده خدا! تختهپارهای بفرست
بگو که خیر کدامین و شر کدامین است
مخواه شکّ مرا، استخارهای بفرست
کدام جاده مرا میبرد به خانهٔ تو؟
برای گمشدگانت اشارهای بفرست
به شوق اشهدُ انَّ علی ولیُّ الله...
برای مردم عالم منارهای بفرست
اگر نبودم و خورشید صبح زود آمد
مرا ببوس و حیات دوبارهای بفرست
#راضیه_مظفری
@Aftabgardan_ha