بگو کی تو فهمیدی من چمه چه مرگمه. بگو کی، مسئول اون چیزایی که ول کردمه. بگو کی فهمیدی قبل اینکه بگم چهل مرتبه.
خوابشو دیده بودم، خوابشو دیده بودم، خوابشو دیده بودم، نه،نه،نه، واقعی نیست، بیدارشو، لطفا بیدارشو.
𝘤𝘪𝘵𝘺 𝘰𝘧 𝘴𝘵𝘢𝘳𝘴
خوابشو دیده بودم، خوابشو دیده بودم، خوابشو دیده بودم، نه،نه،نه، واقعی نیست، بیدارشو، لطفا بیدارشو.
بیا ولکنیم همو.
نه من تورو میخوام، نه تو منو.
ما از قبل، دیده بودیم تهشو.
ما میخواستیم خوب بشه، نشد .
𝘤𝘪𝘵𝘺 𝘰𝘧 𝘴𝘵𝘢𝘳𝘴
اگه هیچوقت نشه با سایه برم کویر چی
که چی مثلا که shapes in the stars to ending our connection مونو ببینیم
میدونی آدما وقتی برای یهچیزی تلاش میکنن، تنها چیزی که نگهشون میداره دیدنِ نتیجهشه. اینکه "من تلاش کردم و شد". و تنها چیزیم که میتونه متوقفشون کنه همینه. اینکه چرا هرچی میدوعم نمیرسم؟ چرا دارم هدر میرم؟ چرا من تموم میشم ولی چیزی درست نمیشه؟
خب میخواستم بگم که من تا آخرِ زندگیم میتونم برای تو حتی "بیهوده" تلاش کنم. میتونم هی بدوعم و نرسم ولی بازم بدوعم و هیچوقت تموم نشم. میتونم تاابد خودمو برای تو هدر بدم.
تا روزیکه دنیا تموم بشه.
تعداد موضوعهای حلنشده ای که میفرستمشون ته مغزم تا یه روز سراغشون برم و حلشون کنم داره از تعداد موهای سرم بیشتر میشه.